این پرونده از شهریور سال ۱۳۹۴ با قتل پسری جوان در یکی از پارکهای اطراف تهران مورد رسیدگی قرار گرفت.
به گزارش رکنا، عامل جنایت که در همان پارک شناسایی و دستگیر شده بود، در اعترافاتش گفت: «در پارک نشسته بودیم و مقتول و دوستانش هم مشغول توپ بازی بودند، اما مدام توپ آنها به سر و صورت ما میخورد. چند باری تذکر دادیم، اما بی فایده بود تا اینکه عصبانی شدم و با چاقویی که به همراه داشتم، توپ آنها را پاره کردم و باهم درگیر شدیم. من با چاقو ضربهای به امیر زدم و او نقش زمین شد. من قصدم کشتن نبود؛ حتی زمانی که مقتول روی زمین افتاد، از دیگران کمک خواستم و با گوشی تلفن همراه خودم به اورژانس زنگ زدم و اگر مردم هم مرا دستگیر نمیکردند، من خودم را معرفی میکردم.»
به دنبال اعترافات متهم و با تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری ارسال شد. پسر جوان در دادگاه پای میز محاکمه رفت و از مادر مقتول که تنها ولی دم بود، درخواست بخشش کرد، اما وی خواهان قصاص شد.
با تأیید حکم در دیوان عالی کشور، پرونده برای اجرا به دادسرا ارسال شد و متهم و خانوادهاش چندین بار برای گرفتن رضایت با مادر مقتول تماس گرفتند. حتی جلسات صلح و سازش بسیاری نیز برگزار شد، اما وی همچنان خواهان قصاص بود.
در این مدت میلاد در زندان با انجام کارهای خیرخواهانه و کمک به زندانیانی که برای آزادی نیاز به پول داشتند شروع به اقدامات انساندوستانه کرد و با فروش اموالش و ارثیهای که به او رسیده بود، به زندانیان کمک میکرد تا آزاد شوند.
در حالی که چند روز به اجرای حکم قصاص مانده بود، اتفاق عجیبی رخ داد و مادر مقتول خواب دید که در حرم حضرت علی (ع) است و پسرش و میلاد هم در حرم حضور دارند و هر سه مشغول زیارت هستند. امیر هنگام زیارت رو به مادرش کرد و گفت «مادر میلاد» را ببخش؛ با قصاص او کمکی به من نمیکنی.»
وقتی مادر از خواب پرید، هنوز صدای پسرش در گوشش میپیچید که میگفت مادر، قاتلم را ببخش و همان روز به واحد صلح و سازش دادسرا مراجعه کرد و تنها به یک شرط از قصاص قاتل فرزندش پس از ۱۰ سال گذشت کرد.
زن میانسال گفت: «به خاطر خوابی که دیدم و از آنجایی که تولد حضرت علی (ع) نزدیک است، از قصاص قاتل فرزندم میگذرم و میخواهم هزینه دیه فرزندم را به چند پدر معلول و نیازمند ببخشم که شرمنده خانواده نباشند.»
با قبول این شرط، میلاد از زندان آزاد شد و همراه مادر مقتول به زیارت بارگاه حضرت علی (ع) رفت تا به نیابت از مقتول نیز زیارت کند و خوابی که زن میانسال دیده بود به حقیقت تبدیل شود.