۱۸ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۸ آذر ۱۴۰۴ - ۰۵:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۴۷۱۹۷
تاریخ انتشار: ۲۱:۲۴ - ۰۸-۰۹-۱۳۸۹
کد ۱۴۷۱۹۷
انتشار: ۲۱:۲۴ - ۰۸-۰۹-۱۳۸۹

آرزوهای "افسانه" یازده ساله

دخترك در حالي كه لباس هاي كهنه اي به تن داشت و كفش هاي پاره اش حكايت بدبختي اش را روايت مي كردند، افزود: پدرم معتاد بود و مادرم را مجبور مي كرد به خانه فروشندگان مواد برود و برايش هروئين بخرد.
 
 پلیس - دختر بچه 11 ساله اي به همراه مادرش به اتهام جيب بري در يكي خيابان هاي مشهد دستگير و به مراجع قضايي معرفي شدند.

اين دخترك لاغر اندام كه افسانه نام دارد گفت: 4 خواهر و يك داداش دارم و همراه مامانم هنگام دزدي از جيب هاي مردم دستگير شده ايم.

دخترك در حالي كه لباس هاي كهنه اي به تن داشت و كفش هاي پاره اش حكايت بدبختي اش را روايت مي كردند، افزود: پدرم معتاد بود و مادرم را مجبور مي كرد به خانه فروشندگان مواد برود و برايش هروئين بخرد.

مامان چند سال قبل به پيشنهاد يكي از دوستان پدرم دست به قاچاق مواد مخدر زد و چند بار هم اين كار را انجام داد.

تازه داشت وضع ما خوب مي شد كه پليس مامانم را دستگير كرد و او به زندان افتاد.

از آن به بعد من و خواهران و برادرم تنها مانديم و پدرم نيز كه كارگر بود پس از چند هفته با موتور تصادف كرد و پايش شكست.

او ديگر نمي توانست كار كند و مرا كه بچه كوچك خانواده هستم هر روز همراه خودش براي گدايي به خيابان ها مي برد .

بابا يادم داد كه چه طوري با گريه هاي دروغ به مردم بگويم مادر ندارم و دو روز است چيزي نخورده ام. ما پول خوبي به دست مي آورديم و هر چه هوا سردتر مي شد اگر چه خيلي سرما مي خوردم اما پدرم خوشحال تر بود و مي گفت هواي سرد دل مردم را بيشتر به درد مي آورد!

دخترك آهي كشيد و افزود: يك روز ظهر به خانه رفتيم و بابا يك آمپول برداشت تا مواد تزريق كند اما او ناگهان روي زمين ولو شد و فوت كرد.

اين دختر ادامه مي دهد: من و چهار خواهر و داداشم از آن روز به بعد خودمان توي خيابان ها گدايي مي كرديم تا خرج مان را در بياوريم. چند ماه گذشت و مادرم عفو خورد و از زندان آزاد شد.

از روزي كه مامان به خانه برگشت خيلي خوشحال بوديم و فكر مي كرديم مشكلات مان تمام خواهد شد. مامان با لبخند مي گفت: بچه ها، در زندان كار راحت و نون و آب داري ياد گرفته ام و از اين به بعد لازم نيست گدايي كنيد.

او مرا هر روز همراه خود به خيابان هاي شلوغ و داخل اتوبوس ها مي برد و خيلي زود ياد دادم چه طوري از جيب هاي مردم دزدي كنم.

روزهاي اول فكر مي كردم خيلي گناه كرده ام و فرشته مهربون همه اين كارهاي مرا ثبت مي كند اما كم كم دزدي هم برايم عادي شد.

افسانه لبخند تلخي زد و افزود: بابا و مامانم به خاطر اين به من گدايي و دزدي ياد دادند كه بچه كوچك آنها بودم و كاش من از خواهران و داداشم بزرگ تر بودم.

دخترك زيبا در پاسخ به اين سوال كه چه آرزويي داري جواب داد: چند آرزو دارم اول اين كه پولدار شوم و براي داداشم يك دوچرخه بخرم .

آرزوي بعدي ام اين است كه به مدرسه بروم چون من سواد ندارم. آرزوهاي ديگرم يك راز هستند كه به هيچ كس جز خدا نمي گويم!

در خور يادآوري است، با پي گيري هاي كارشناس اجتماعي كلانتري امام رضا(ع) مشهد اقدامات لازم قانوني و حمايتي درباره اين پرونده به عمل آمده است و اميدواريم افسانه كوچولو به آرزوهاي قشنگي كه دارد برسد.
ارسال به دوستان
وقتی نحوه رانندگی، از یک بیماری پرده برمی‌دارد / آشنایی با یک هشدار خاموش یک فرض ۱۸۰ ساله در مورد «نور» اشتباه از آب درآمد گیتی پاشایی در کنار همسرش مسعود کیمیایی و پسرشان پولاد؛ دهه ۶۰(عکس) بکسل خودرو در حالت پارک؛ فاجعه‌ای که گیربکس شما را نابود می‌کند! محمدرضا پهلوی و فوزیه در مراسم عروسی خود در تهران؛ سال 1318(عکس) ۲ ویتامین مهم برای قوی شدن استخوان ها و جلوگیری از پوکی استخوان آیا فعالیت‌های انسانی باعث زلزله می‌شود؟ توقف چرخش زمین، وحشتناک‌تر از فیلم‌های آخرالزمانی / چه بلایی سر انسان‌ها می‌آید؟ عکس قدیمی ترانه علیدوستی و صابر ابر پشت وانت بزرگ‌ترین دریاهای منطقه‌ای جهان (+ اینفوگرافیک) بازیگر معروفی که مشق‌های پسرش را می‌نوشت(فیلم) ژست دوستانه عارف، ستار و ناصر حجازی در دهه ۵۰ (عکس) میزان باد لاستیک انواع خودرو ؛ جدول تنظیم باد / علامت لاستیک کم باد و پرباد خودرو چیست ؟ ژیلا صادقی:« همکارانم نامه دادند که من را از روی بیلبورد بیاورند پایین» رویا میر علمی:« هادی حجازی فر چیزی گفت که در مراسم ترحیم پدرم داشتم از خنده می مردم»
نظرسنجی
با توجه به مشخص شدن رقبای ایران در مرحله نخست جام جهانی فوتبال، به نظر شما تیم ملی می تواند به مرحله بعدی صعود کند؟