۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۵۱۰۰۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۹ - ۰۸-۱۰-۱۳۸۹
کد ۱۵۱۰۰۴
انتشار: ۰۹:۳۹ - ۰۸-۱۰-۱۳۸۹

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

جام جم:دو جنگ، دو پيروزي

«دو جنگ، دو پيروزي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن مي‌خوانيد؛حمله عراق به سركردگي صدام كه آخر شهريور سال 59 آغاز شد و تا مرداد سال 67 با حمايت همه‌جانبه قدرت‌هاي بزرگ شرق و غرب و كشورهاي مختلف ادامه يافت، «دفاع مقدس» هشت ساله ملت ايران را به عنوان طولاني ترين جنگ قرن بيستم رقم زد. ولي ظاهراً تقدير چنين بود كه باز هم اين عدد «هشت» در كنار« دفاع مقدس» و در عرصه‌اي پيچيده تر، دوران ديگري از حماسه و هوشياري ملت ايران را به رخ بكشد. اين بار اين تهاجم از اواخر خرداد 88 آغاز شد و تا دي 88 ادامه يافت و «8 ماه دفاع مقدس» را در برابر فتنه‌اي پيچيده و تودرتو خلق كرد. فتنه 88 اگر چه ظاهراً 8 ماه ادامه داشت و سرانجام «حماسه 9 دي» نقطه پايان آن شد اما سال‌ها قبل از آن مستقيم و غيرمستقيم مقدماتش فراهم شده بود.

ميان دوران دفاع مقدس در جنگ تحميلي با دفاع مقدس در برابر فتنه 88 به رغم افتراقات، اشتراكات زيادي وجود دارد. به هر حال، آن جنگ سخت بود و دشمن غيرخودي و براحتي قابل شناسايي و تلفات جاني و مالي ناشي از رفتار دشمن قابل مشاهده. اما اين فتنه از جنس جنگ نرم بود و پيچ در پيچ كه به دست خودي‌ها شكل گرفت و ظاهري موجه داشت (در نظر افراد ظاهربين) و عمق و باطني باطل و خباثت آلود. از افتراقات كه بگذريم، اشتراكات را مي‌توانيم در اين موارد جستجو كنيم.

نخست اين كه هدف اصلي هر دو جنگ؛ هم جنگ سخت 59 و هم جنگ نرم 88 ، براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران بود.

ديگر اين كه هر دو از حمايت گسترده و همه جانبه دشمنان انقلاب اسلامي و مردم شريف ايران برخوردار بودند. سومين نقطه اشتراك را در حجم سنگين خسارت‌ها و آسيب‌ها بايد جستجو كرد. البته در يكي غلبه با خسارت‌هاي مالي و جاني بود و در ديگري خسارت‌هاي روحي و رواني مردم و خدشه به حيثيت نظام غلبه داشت. نقطه مشترك چهارم، نقش توده‌هاي انبوه مردم، زن و مرد، پير و جوان و تحصيلكرده و عامي در هر دو دفاع مقدس بود. ارتباط مردم با ولي امر خودشان و نقش اين ارتباط در مقابله با هر دو جنگ و فائق آمدن بر آنها پنجمين ويژگي مشترك در دو دفاع مقدس است. دفاع مقدس 8 ساله، ايران اسلامي را در مسير خودباوري و خوداتكايي به پيش برد و توانايي‌هاي دفاعي كشور را در برابر حملات نظامي احتمالي در آينده به صورت چشمگير افزايش داد و چنان مصونيتي ايجاد كرد كه سال‌هاست دشمنان اين مرز و بوم به رغم تهديدات، حاضر به پذيرش ريسك تهاجم نظامي دوباره به ايران نشده‌اند. دفاع مقدس 8 ماهه نيز بصيرت و دشمن‌شناسي ملت ايران را ارتقا بخشيد و به رغم همه هزينه‌ها، موجب پالايش انقلاب از آلودگي‌ها شد تا انقلاب همچنان در مسير خود باقي بماند؛ هر چند هوشياري و كياست اقتضا مي‌كند هيچ‌گاه از كيد دشمن غافل نمانيم.

هفتمين ويژگي مشترك در دو دوره دفاع مقدس نيز اين است كه هر دو با شكست دشمنان و سربلندي ملت بزرگ و خداجوي ايران رقم خورد و بار ديگر عنايت الهي و دست مدد خداي بزرگ را به چشمان بيدار و بينا نشان داد كه مكروا و مكرالله والله خيرالماكرين .

يكي از راه‌هاي زنده ماندن درس‌ها و عبرت‌هاي 8 ماه دفاع مقدس، ماندگار كردن 9 دي است؛ روزي كه به نام «بصيرت و ميثاق امت با ولايت» در تاريخ ايران به ثبت رسيد.

كيهان:راست بگو، نهان مكن!

«راست بگو، نهان مكن!»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي‌خوانيد؛

1- مهرماه سال 1376 بود و 2 ماه قبل از برپايي كنفرانس سران كشورهاي اسلامي كه قرار بود آذرماه همان سال و براي اولين بار در تهران برگزار شود.

آقاي دكترحسن روحاني دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي از مسئولان رسانه هاي كشور دعوت كرده بود تا درباره اهميت كنفرانس سران و نقشي كه رسانه ها مي توانند در انعكاس اخبار اجلاس و مسائل پيراموني آن داشته باشند، رايزني و تبادل نظر كند. آن روزها در روزنامه كيهان سلسله گزارش هاي مستندي با موضوع «ثروت هاي بادآورده» را به دست چاپ مي سپرديم و پرونده هاي متعددي از غارتگري بيت المال كه حاصل تلاش ميداني خبرنگارانمان بود را براي اطلاع مردم و پي گيري مسئولان مي گشوديم. در نشست آن روز شوراي عالي امنيت ملي، آقاي غلامحسين كرباسچي، شهردار وقت تهران كه مديرمسئول روزنامه تازه تاسيس همشهري نيز بود، خطاب به آقاي دكتر روحاني، رئيس جلسه گفت: پيشنهاد مي كنم روزنامه كيهان در اين فاصله 2ماهه تا برگزاري اجلاس سران، گزارش هاي خود درباره دله دزدي ها- دقيقاً با همين تعبير- را متوقف كند كه باعث آبروريزي نشود! آقاي روحاني كه قصد داشت مذاكرات جلسه را جمع بندي كند نظر نگارنده را جويا شد كه به ايشان گفته شد؛ پيشنهاد بنده آن است به جاي توقف سلسله گزارش ثروت هاي بادآورده در كيهان، از «دله دزدها» بخواهيد براي حفظ آبروي كشور، لااقل دراين دو ماه باقيمانده تا اجلاس سران، از دله دزدي دست بردارند و غارت بيت المال را دستكم براي همين دو ماه متوقف كنند! و توضيح داده شد چرا بايد به جاي نهيب بر غارتگران بيت المال، روزنامه كيهان را كه نسبت به اين غارتگري ها هشدار مي دهد، سرزنش كرد؟!

2- يادداشت روز چهارشنبه- 1/10/89- كيهان با عنوان «حركت از پله دوم» اشاره اي گذرا و مستند به هويت منافقانه عوامل و سران فتنه داشت و با برشمردن نمونه هاي غيرقابل انكاري از دشمني ها و كينه توزي هاي آنان نسبت به اسلام و انقلاب و امام(ره)، از برخي مراجع عظام تقليد درخواست شده بود در ملاقات با خانواده و نزديكان عوامل بازداشت شده فتنه كه مطابق شواهد موجود از سوي ستادهاي بيروني فتنه و دنباله هاي داخلي آنها برنامه ريزي و هماهنگ مي شود، مراقب شگرد «حركت از پله دوم» باشند و چنانچه قصد شنيدن سخنان و يا نظرات اين خانواده ها را دارند، نظر و موضع خويش درباره حرمت شكني فتنه گران عليه انقلاب و اسلام-و حتي رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع)- را نيز مطرح بفرمايند تا خداي نخواسته، از اينگونه ملاقات ها به عنوان حربه و ترفندي براي مخدوش كردن ساحت ارزشمند مراجع عظام سوءاستفاده نشود، كه متاسفانه شده است.

يادداشت مورد اشاره كيهان خيلي زودتر از آنچه انتظار مي رفت، به هدف اصابت كرد و سران و عوامل فتنه در داخل و خارج بدون كمترين اشاره به اسناد ارائه شده در آن يادداشت كه در وطن فروشي و خيانت آنان ترديدي باقي نمي گذاشت، به گونه اي- مثل هميشه- ناشيانه، تلاش كردند يادداشت كيهان را اهانت به مراجع عظام معرفي كنند!! و توضيح ندادند چرا از اطلاع رساني مستند كيهان- كه وظيفه مطبوعات است- آنهم به مراجع عظام- كه از اصلي ترين حلقه هاي برجسته نظام هستند- اينگونه برآشفته و خشمگين شده اند! بديهي است كه كيهان به پيروي از فرمول ماندگاري كه امام راحل(ره) ارائه فرموده اند، از خشم و عصبانيت سران فتنه و حاميان بيروني آنها به وجد مي آيد و خداي مهربان را شاكر است كه دشمنان اسلام و انقلاب و امام(ره) و سرسپردگان بي چون و چراي مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس را به خشم آورده است.

3- اكنون به گزاره هاي زير توجه كنيد؛
«تقليد از مراجع كار ميمون است»! «روحانيت، قشري گرا و انحصارطلب است»! «روحانيت به جاي عاقل پروري، عوام پروري و مقلدپروري مي كند»! «اصلي ترين مانع دموكراسي در كشور ما، آن است كه در ايران هنوز خدا نمرده است»! «امامان معصوم هم قابل نقد هستند»! «نه فقط به پيامبر و امامان، بلكه مي توان به خود خدا هم اعتراض كرد و او را ]نستجيربالله[ فتنه گر ناميد»!«قرآن قابل نقد عقلي و تجربي است»! «اطاعت از پيامبر در مسائل اجتماعي لازم نيست»! «فرهنگ شهادت خشونت آفرين است»! «جواناني كه به مسجد مي روند از نظر ساختار فكري و رواني ضعيف هستند»! «هيئت هاي مذهبي منشأ خشونت اند و بسيجي ها اعضاي تشكيل دهنده اين هسته ها مي باشند»! «مظاهر ديني، چون حجاب و حياي زنان، نماد عقب افتادگي است»! و...

تمامي اين گزاره ها و صدها نمونه ديگر كه اشاره به آن در اين مختصر نمي گنجد، بدون كمترين دخل و تصرف از مصاحبه ها، سخنراني ها و روزنامه ها و نشريات مدعيان اصلاحات، يعني عوامل اصلي فتنه 88 استخراج شده و به صورت مكتوب موجود است.

خودتان قضاوت بفرمائيد؛ آيا اين جماعت كه حريم اسلام و پيامبر خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) را به صورت آشكار و بي پرده شكسته اند، مي توانند به مرجعيت و ساحت مقدس و واجب الاحترام مراجع عظام كمترين اعتقادي داشته باشند؟! چنانچه پاسخ اين سؤال منفي است - كه منفي است- پرسش بعدي آن است كه اگر سران فتنه با پوشاندن چهره واقعي خود و بهره گيري از خانواده ها و نزديكان برخي از عوامل زنداني فتنه قصد مظلوم نمايي و ارائه گزارش هاي غلط به معدودي از مراجع عظام را داشته باشند، آيا اطلاع رساني درباره هويت آنها- و نه خانواده هاي آنان- و هشدار نسبت به سوءاستفاده مديريت بيروني فتنه از اينگونه ملاقات ها، وظيفه و رسالت يك رسانه نيست؟! و آيا نبايد به دو يا سه مرجع عالي مقام خبر داد كه چنانچه در اين ملاقات ها، نسبت به هويت فتنه گران اعلام برائت نكنند دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنها از اين ملاقات كه با نيت خيرخواهانه و خداپسندانه صورت گرفته است سوءاستفاده كرده و در تبليغات خود از آن به نشانه- نستجيربالله- همراهي با فتنه گران و اعتقادات سخيف و غيراسلامي آنان، ياد مي كنند؟!

4- گفتني است و خنده دار نيز هست كه آقاي محمد خاتمي در ديدار با جمعي از همفكران و همراهان خود در فتنه 88، ضمن تلاش ناشيانه براي پوشاندن خيانت هاي خود- كه در ستون اخبار ويژه امروز كيهان به آن اشاره شده است- درباره اهانت به مراجع نيز، ابراز نگراني كرده است! و توضيح نداده كه مگر ايشان و دوستان فتنه گرشان «تقليد از مراجع را كار ميمون»! نمي دانستند؟! و مگر خدا و پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) را هم قابل انتقاد نمي دانستند؟! و آيا آنچه در بند سوم اين نوشته آمده است، نظرات مكتوب و مضبوط ياران آقاي خاتمي در جبهه اصلاحات و در جريان فتنه 88 نبوده است؟! حالا چه شده كه آقاي خاتمي آن عقايد انحرافي و خيانت هاي آشكار به اسلام و انقلاب و امام(ره) را موجه و نشانه دموكراسي مي داند ولي اطلاع رساني خيرخواهانه كيهان به دو مرجع گرانقدر درباره هويت واقعي سران فتنه و عوامل وابسته آن را قابل اعتراض تلقي مي كند؟!

جناب خاتمي! مگر شما نبوديد كه حداقل دو ملاقات محرمانه و پنهان با جرج سوروس، سرمايه دار معروف صهيونيست و يكي از اصلي ترين مديران كودتاهاي مخملي داشتيد؟ آيا فراموش كرده ايد در حالي كه جهان اسلام از كاريكاتورهاي اهانت آميز نسبت به ساحت مقدس رسول خدا(ص) به خشم آمده بود، جنابعالي با آقاي «راسموسن» دبيركل ناتو و كسي كه آشكارا از آن كاريكاتورهاي موهن حمايت كرده بود، ملاقات فرموده و دست وي را در مقابل دوربين هاي تلويزيوني به نشانه دوستي فشرديد؟ شما نبوديد كه نسخه ديكته شده جرج سوروس، جين شارپ و ريچارد رورتي براي كودتاهاي مخملي را همراه با ساير دوستان فتنه گرتان بي كم و كاست به اجرا گذاشتيد؟! آيا حضرتعالي در جريان فتنه 88 با منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها، ماركسيست ها، پژاك و... آشكارا ائتلاف نكرده بوديد؟! آيا شما و دوستان همفكرتان نبوديد كه نتانياهو با عنوان «سرمايه بزرگ اسرائيل در داخل ايران»! از شما ياد مي كرد و شيمون پرز به لقب «كساني كه به نمايندگي از اسرائيل با جمهوري اسلامي ايران مي جنگند»! مفتخرتان كرده بود. در عاشوراي 88 در كنار اهانت كنندگان به ساحت مقدس حضرت امام حسين(ع) به حمايت ايستاديد، همراه با ديگر سران فتنه در روز مبارزه با استكبار جهاني به نفع آمريكا شعار داديد، روز قدس به دفاع از اسرائيل گلو پاره كرديد، مسجد آتش زديد، بسيجي به قتل رسانديد و....
و بالاخره سران فتنه بايد مطمئن باشند مردم هوشياري كه 9 دي را آفريدند آنهايي را كه در «بدر» به روي قرآن شمشير كشيدند به خوبي مي شناسند و اجازه نمي دهند در «صفين» ديگري به نفاق، قرآن بر نيزه كنند و....

دوش چه خورده اي بتا راست بگو نهان مكن
چون خمشان بي گنه روي بر آسمان مكن
باده خاص خورده اي نقل خلاص خورده اي؟
بوي شراب مي زند خربزه در دهان مكن!

جمهوري اسلامي:نقش مهره‌هاي آمريكا در ساختار قدرت عراق

«نقش مهره‌هاي آمريكا در ساختار قدرت عراق»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛اشغالگران عراق و مهره‌هاي محلي آنها اميدوارند هر آنچه از طريق اعمال فشار براي تاثيرگذاري در مرحله شكل‌گيري دولت جديد عراق نتوانستند كسب نمايند، از راه تقويت "شوراي سياست‌هاي استراتژيك عراق" دنبال كنند تا بلكه با ايجاد "دولت در دولت" به جائي برسند. آنها به اين شورا به عنوان فرصتي براي لانه‌گزيني اشغالگران درون ساختار حاكميت عراق، مي‌نگرند. اين آرزوي اشغالگران است كه بتوانند شكست‌ها و ناكامي‌هاي گذشته را جبران كنند ولي نيروهاي مستقل و مردمي هم بايد آگاه باشند كه جريان‌هاي منحرف، چه ابزارهائي در اختيار دارند و مهمتر آنكه چه ماموريت‌هائي از اشغالگران دريافت كرده‌اند؟ اولويت آنها چيست و چگونه "عضوگيري" مي‌كنند؟ ناگفته پيداست كه اين يك پديده تازه است و به همين دليل لازم است افكار عمومي عراق تمامي توان و ظرفيت خود را براي كشف واقعيت‌ها در اين زمينه به كار گيرد تا از اين سوراخ، دوباره گزيده نشود.

قبل از هر چيز، مهمترين مسئله اينست كه عوامل پشت پرده در اين مقوله مشخص گردد. تا اينجاي قضيه روشن است كه اصل اين طرح از ذهن عليل "اياد علاوي" تراوش نكرده بلكه او فقط مامور اجراست و اساس طرح را اشغالگران ارائه كرده‌اند و در جريان ديدارهاي "هيلاري كلينتون" وزير خارجه آمريكا به منظور پاسخگوئي به نگراني رژيم‌هاي عربي و تامين نيازهاي اشغالگران، با مقامات ارشد عراقي در ميان گذاشته شده است.

در واقع همه چيز به عطش سيري‌ناپذير اشغالگران پيرامون "اطلاعات دست اول" از درون ساختار حكومتي عراق بازمي‌گردد كه از طريق آن بتوانند رمزوراز شكست‌هاي گذشته و حال را دريابند و مهمتر آنكه اين شكستها و ناكامي‌ها را جبران كنند و براي تحقق اهداف خود، بسترسازي و "ريل‌گذاري" نمايند.
بدين ترتيب، كاملاً قابل درك است كه ماموريت اصلي و "اولويت نخست" علاوي آنست كه نقش "آنتن اشغالگران" را درون حاكميت عراق ايفا كند و نقاط كور راداري اشغالگران درون ساختار قدرت را پوشش دهد.

اين نكته بويژه با در نظرگرفتن اصرار دولت عراق براي خروج از ذيل بند هفتم منشور ملل متحد، اهميت و حساسيت مضاعفي پيدا مي‌كند و نيازهاي روزافزون اشغالگران را بازگو مي‌نمايد.

موضوع مهمتري كه شايد به سادگي به ذهن‌ها خطور نكند، نقش تخريبي عظيمي است كه طيف اياد علاوي و "فهرست العراقيه" در راه بي‌اعتمادكردن گروههاي همراه تا اين مرحله بازي كرده و اگرچه ناموفق بوده، ولي احتمال مي‌رود از همين شيوه‌ها براي ايجاد و دامن‌زدن به بي‌اعتمادي ميان جناحها و گروههاي سياسي مطرح در صحنه سياسي عراق ايفا كند. در طول دوران چندماهه پس از اعلام نتايج انتخابات، علاوي و دستيارانش بارها سعي كردند با تمامي گروهها و جناحها، البته به نوبت و به تفكيك، ائتلاف كنند و حتي در صورت عدم موفقيت‌ نيز شايع نمودند كه با آنها به تفاهم رسيده‌اند و ساير گروهها و جناحها را به زودي به حاشيه مي‌رانند! اين شگرد رسواي سياسي - تبليغاتي، البته موثر نيفتاد ولي سئوال اصلي اينست كه اگر با تمركز برروي "اطلاعات اجرائي" و دامن‌زدن به نقاط آسيب‌پذير، بتوانند فضاي رسانه‌اي و تبليغاتي ايجاد نمايند، آيا اين طيف ناكام براي عقده‌گشائي از آن بهره نمي‌برد؟

اين امر دقيقاً به منزله "لانه گزيني اشغالگران درون ساختار حاكميت عراق" است و اين فرصت طلائي و استثنائي را براي اشغالگران ايجاد مي‌كند كه در داخل نظام عراق، حضور فعال داشته باشند، "اطلاعات دست اول" كسب نمايند و مهمتر آنكه فرصت براي نقش‌آفريني بيابند و "فشار مضاعف"، اعمال كنند.

آثار و تبعات منفي در اين زمينه، به مراتب فراتر از آن چيزي است كه ناظران تحت عنوان "عواقب ايجاد دولت در دولت" مطرح ساخته‌اند و يا از آن بيم دارند كه باعث شكل‌گيري تفرقه ميان شيعه و سني در عراق شود. چرا كه عوامل "اياد علاوي" تحت پوشش "شوراي سياست‌هاي استراتژيك" به راحتي مي‌توانند در تمامي "پستوهاي نظام اطلاعاتي" اين كشور رخنه كند و نقش "آنتن اشغالگران" را در ساختار قدرت، آنگونه كه خواست اشغالگران است، ايفا نمايند. البته اين آرزوي اشغالگران و مهره‌هاي محلي آنها است و تنها عاملي كه مي‌تواند مانع تحقق اين آرزو شود هوشياري دولت و ملت عراق و توجه آنها به اين واقعيت است كه اشغالگران فقط در صدد تحكيم سلطه خود هستند و هرگز گامي به نفع ملت‌ها برنمي‌دارند.

رسالت:9دي و موضوع مداخله خارجي‌

9« دي و موضوع مداخله خارجي‌»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم دكتر حشمت‌الله فلاحت پيشه است كه در آن مي‌خوانيد؛حضور مردمي ايرانيان در نهم دي ماه سال گذشته پاياني بر چند ماه اغتشاش و آشوب‌هاي كم سابقه بعد از انتخابات رياست جمهوري بود. در واقع زماني كه اعتراضات سياسي به شكستن حرمت عاشوراي حسيني، ساختارشكني نسبت به اصول قانون اساسي و بويژه مشهود شدن مداخله خارجي انجاميد، چاره‌اي جز يك حضور ملي ديگر براي پايان دادن به اين شرايط نبود. كشف و خنثي سازي سياست مداخله بيگانه، حمايت از اصل نظام سياسي جمهوري اسلامي و حساسيت نسبت به امنيت و آرامش جامعه محورهاي اساسي حضور توام با بصيرت مردم بود.

در اين ميان آنچه به طور معمول حساسيت مردم را به دنبال داشته مقابله با توطئه خارجي است. مقامات سياسي و اطلاعاتي كشورهاي دشمن ايران بويژه در آمريكا و انگليس ابتدا در الفاظ، سپس در قالب قوانين و مصوبات و در نهايت در عمل شروع به حمايت از فتنه‌گري در ايران كردند. برخي از گروه‌هاي تروريستي كه دستشان به خون ملت ايران آلوده است و هنوز هم در تباني با دستگاه‌هاي جاسوسي غرب و رژيم صهيونيستي به ترور مشغولند، تظاهرات سياسي را به اغتشاش ساختارشكن و تخريبي تبديل كردند.

9 دي پاسخي قاطع به دور جديد جنگ نرم قدرت عليه ايران بود.
نگاهي به طرح‌ها و قوانين تصويب شده در مجالس نمايندگان و سناي آمريكا نشان مي‌دهد كه دولت آن كشور به دنبال جهت دهي تحولات داخلي ايران در قالب طرح سنتي براندازي بوده است.

طرح تقويت ديجيتال ايران از جمله طرح‌هايي بود كه به نام دفاع از حقوق بشر و دموكراسي در ايران در عرصه جنگ رسانه‌اي و جنگ نرم تصويب شد. تقويت رسانه‌هاي خارجي كه وظيفه آنها ايجاد التهاب درداخل ايران و توجيه سياست‌هاي تحريمي عليه كشورمان بود در اين قالب شكل گرفت و طبق آن، آن دسته از رسانه‌هايي كه نقش تخريبي‌تري در قبال ايران بازي مي‌كنند، از پشتوانه مالي بالاتر برخوردار مي‌شوند.

پس از آن اعضاي حزب دموكرات (حاميان اوباما) طرح مكملي را تصويب كردند كه طبق آن به نام طرح همراهي با مردم ايران، مديريت جنگ نرم عليه «سپاه»، «بسيج» و دستگاه‌هاي مقابله فني با جنگ سايبري، در دستور كار قرار گرفت. بر اساس اين طرح بايد دستگاه‌هاي فوق توسط دولت تحريم شوند و لذا بخش عمده تحريم‌هاي اضافه بر قطعنامه‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد با توجيه طرح اخير صورت گرفت.

باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا در همراهي با طرح فوق، يك فرمان اجرايي را صادر كرد كه طبق آن حساب‌هاي شماري از مقامات ايراني مسدود گرديد و علت آن نقض جدي حقوق بشر از سوي اين مقامات ايراني اعلام شد. به ادعاي اوباما جرم اين افراد كه سفر آنها به آمريكا نيز ممنوع شده است، نقض حقوق معترضين به انتخابات رياست جمهوري است. نكته قابل توجه اين است كه افراد فوق نه داراي حساب‌هاي بانكي خارجي‌اند و نه اينكه سفر به ايالات متحده در مورد آنها معنا مي‌يابد و فقط با هدف جنگ رواني دستور فوق صادر گرديده است.

پس از آن مجلس سناي آمريكا طرح تغييرات دموكراتيك در ايران را تصويب كرد. اين طرح توسط جمهوريخواهان ارائه شده بود و با نقض منشور ملل متحد راهكارها و مجوزهايي مداخله آميز را به دولت ايالات متحده مي‌دهد تا در درون ايران مداخله نمايد.

طرح تحريم حقوق بشر ايران، نيز با مضامين فوق توسط دموكرات‌ها ارائه گرديد. اين طرح كه با مديريت كساني همچون جان مك كين و جوزف ليبرمن تصويب گرديده نوعي پشتيباني از فرمان اجرايي رئيس‌جمهور به حساب آمده و هدف آن تداوم شرايط ناآرامي در ايران بود.

علاوه بر قوانين فوق حداقل شش قطعنامه ديگر نيز در سنا با هدف مداخله و ايجاد مشغله در داخل ايران تصويب گرديد. از جمله مفاد اين قطعنامه‌ها مي‌توان به موارد ذيل اشاره كرد: حمايت هدفمند از فرقه‌هاي انحرافي، حمايت از لابي صهيونيستي در پيگيري سياست‌هاي ضد ايراني، ايجاد و گسترش گسل‌هاي هويتي با ادعاي نقض حقوق اقليت‌هاي قومي، فرقه‌اي و مذهبي، ادعاي نقض كنوانسيون‌هاي بين‌المللي توسط جمهوري اسلامي ايران، فقدان آزادي‌هاي مذهبي و منع سرمايه‌گذاري در ايران.

به دلايل مختلف سياست‌هاي مداخله ايالات متحده و حاميان غربي آن در ايران با واكنش منفي مواجه گرديد:
دليل اول اينكه جمهوري اسلامي ايران 30 سال پس از انقلاب خود، از ظرفيت دروني لازم براي پايان دادن به اختلافات برخوردار است. واكنش به مداخله خارجي ازسوي گروه‌هاي سياسي مختلف گوياي اين واقعيت بود كه رابطه الزامات سياست خارجي با رقابت‌هاي داخلي، وحدت درعين كثرت است. متاسفانه كشورهاي طالب مداخله به رغم حضور گسترده مردم در شرايط سياسي خاص هنوز از اين واقعيت درس نگرفته‌اند.

دليل دوم، دوگانگي حاكم بر رفتار ايالات متحده در داخل و خارج اين كشور است. قدرتي كه خود را حامي حقوق بشر و اصلاحات دموكراتيك در دنيا مي‌داند از شاخص‌هاي منفي حقوق بشري غير قابل دفاعي برخوردار است. ساليانه 30 هزار آمريكايي به ضرب گلوله كشته مي‌شوند. آمريكا با دو ميليون و 300 هزار نفر زنداني، بزرگترين زندان دنيا به حساب مي‌آيد و آمار زندانيان در آن شش برابر ميانگين جهاني است و ساليانه 257 نفر در آمريكا با تزريق سم يا با استفاده از صندلي الكترونيكي اعدام مي‌شوند و 40 ميليون آمريكايي زير خط فقر به سر مي‌برند و اين در حالي است كه هزينه مداخلات خارجي آمريكا در عرصه‌هاي نظامي به 800 ميليارد دلار بالغ مي‌شود.

اسلام هراسي هدفمند، نقض حقوق مهاجران و سياهان و نقض حقوق خصوصي انسان‌ها با توجيه امنيتي از جمله ديگر موارد نقض حقوق بشر و اصول دموكراتيك در ايالات متحده است. به گونه‌اي كه از سال 2001 ميلادي سازمان امنيت ملي آمريكا در سراسر اين كشور تجهيزات استراق سمع را نصب كرده است.

اين تاسيسات كليه تماس‌ها، فكس‌ها و ايميل‌هاي شهروندان آمريكايي را كنترل مي‌نمايد و همه صفحات اينترنتي قابل استفاده توسط مردم آمريكا تحت رصد، ثبت و كنترل قرار دارد.

و سرانجام اينكه داعيه دفاع از حقوق ايرانيان با موج سياست‌هاي ضد ايراني آمريكا همخوان نيست. آمريكا و انگليس از سال گذشته راهبردي را طراحي كرده‌اند كه طبق آن بايد مثلث تحريم‌ها و فشار بيروني، تحريك خشونت‌هاي سياسي داخلي و نارضايتي اقتصادي در ايران تكميل شود. آنها در جريان اختلافات داخلي ايران بعد از انتخابات تنها به دنبال تضعيف موضع ايران در ميز مذاكرات هسته‌اي بودند و تلاش مي‌كردند دو حق ايرانيان در داشتن آرامش داخلي و فناوري هسته‌اي را به طور همزمان از اين ملت سلب نمايند.

اما حضور مردم در 9 دي ماه هنوز منجر به تغييرلازم در رفتار ايالات متحده و حاميان آن نشده است. آخرين تباني آنها با گروه‌هاي تروريستي ضد ايراني براي مشغله سازي عليه كشورمان و بويژه ضربه زدن به توان نرم افزاري علمي ايرانيان، يك تباني عليه ملت بود. لذا حضور و بصيرت مردم در مقابل دشمنان سنتي كماكان ضروري است.

مردم سالاري:شاخص هاي يک جراحي بزرگ

«شاخص هاي يک جراحي بزرگ»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم شهرام صدوقي است كه در آن مي‌خوانيد؛امروز بيش از يک هفته از آغاز مرحله اجرايي قانون هدفمندسازي يارانه ها گذشته است.

در طول اين يک هفته تمام اخبار حول وحوش اجراي قانون هدفمندي يارانه ها مربوط به وجود آرامش در حوزه هاي مختلف اقتصادي و بازار کسب وکار کشور بوده است، به طوري که طي مصاحبه هاي فراوان مديران اجرايي دولتي، اين نويد به مردم داده مي شود که هيچ اتفاق خاصي پس از شروع قانون هدفمندسازي يارانه ها رخ نداده است.

دراين مجال کوتاه قصد داريم به اطلا ع دست اندرکاران اجراي قانون مذکور برسانيم که قرار نبود در اين مدت کوتاه اتفاق خاصي در زندگي مردم پيش آيد.
همانطور که کارشناسان اقتصادي نيز به آن اذعان داشتند و دارند اجراي آزادسازي قيمتها در اقتصاد ايران به خودي خود يک اقدام مطلوب است اما موضوع بحث همگان در خصوص نحوه اجراي قانون فوق است.

پرهيز از به وجود آمدن شوک قيمتي در اجراي قانون مذکور بايد در اولويت قرار گيرد و اين همان ترسي است که طي اين مدت کوتاه از شروع اجراي قانون اخير دولتمردان را برآن واداشت که آرامش يک هفته، ده روزه اخير، را به حساب رفع تمام عوارض و تاثيرات ناشي از آن بياورند و در مواقع مکرر  اين آرامش را به مردم و توليدگران گوشزد کنند.

افزايش هايي که قيمت هاي هشت حامل انرژي و آرد و نان طي اجراي قانون هدفمندسازي يارانه ها مشمول آن شد سهم هزينه اي محصولا ت نهايي در نظام توليدي، خدماتي و توزيعي را دستخوش تغييرات مي کند، به طوري که علي رغم جو آرام حاکم بر عرضه محصولا ت توليدي با قيمت هاي تثبيت شده، هنوز اثرات افزايش قيمت هاي حامل هاي انرژي در قيمت تمام شده خودنمايي نکرده است.

دولتمردان بخش هاي صنعتي و بازرگاني کشور مدعي هستند که بسياري از شرکت هاي توليدي اقدام به تثبيت يا کاهش قيمت هاي خود کرده اند و حتي اين کاهش قيمت ها به دليل ايجاد فضاي رقابتي در توليد و توزيع محصولا ت نيز در آينده با شيب تندتر حرکت خواهد کرد.

نکاتي در اين مجال هست که مي توان به آنها اشاره کرد. نخست اينکه آيا هنوز تاثيرات افزايش حامل هاي انرژي در حمل ونقل، توليد و توزيع محصولا ت نهايي کارخانه ها لحاظ شده است که ما شعار «همه چيز آرام است» را به اين زودي سردهيم؟

هنوز در حوزه حمل ونقل که نقش بسيار برجسته اي در قيمت تمام شده کالا  و خدمات دارند، عرضه سوخت ارزان به طور گسترده مشاهده مي شود و هنوز  سوخت گران و آزاد به چرخه قيمت تمام شده کالا ها و خدمات وارد نشده است.
دومين نکته اينکه، در صورت تاييد نظر دولتمردان درحفظ قيمت علي رغم بالا رفتن هزينه هاي ناشي از اجراي قانون هدفمندي يارانه ها چه اتفاق خاصي در چرخه توليد کشور رخ داده است که طي يک هفته برخلا ف وجود اتلا ف انرژي ها در تجهيزات، پائين بودن بهره وري و بالا رفتن هزينه هاي جانبي هيچ افزايش قيمتي رخ نداده است؟

البته آرزوي نگارنده مطلب و هرايراني که قلبش براي کشورش مي تپد کاهش يا تثبيت قيمت هاي کالا  و خدمات در کشور و اجراي موفق طرح هدفمندسازي يارانه ها است اما  نکته قابل تامل اين است که آيا بدون هرگونه بهينه سازي مصرف سوخت، افزايش بهره وري در نيروي کار و تجهيزات، بالا بردن قدرت خريد مردم و تعيين دستمزد کارگران براساس نرخ واقعي و تدوين قانون کار جديد مي توان يک هفته اي به اهداف بزرگ نهفته در يک قانون بزرگ اقتصادي دست يافت؟

حال، در شرايط کنوني که کشور در مرحله گذار از شرايط حساس اقتصادي است، بر دولتمردان واجب است که با اطلا ع رساني دقيق تر و شفاف تر، تمام مختصات و شاخص هاي حاکم بر يک «جراحي بزرگ» را به طور منظم رعايت کنند.

تهران امروز:سلام بر اخلاق

«سلام بر اخلاق»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم سيدجواد سيدپور است كه در آن مي‌خوانيد؛نيك است اگر گفته شود بيانات روز گذشته رهبر معظم انقلاب در درس خارج فقه پيرامون «منع غيبت افراد در رسانه‌ها و پرهيز از تهمت‌زني»، كيميا و حلال مشكلات جامعه بحران‌زده سياسي ـ رسانه‌اي كشور است؛ اگر به گوش گرفته شود و عده‌اي را به هوش آورد.

بيانات معظم‌له به قدري واضح و روشن است كه «ضمير مورد اشاره» نمي‌تواند خود را به كناري كشد، پنهان سازد و آن را به ديگري حواله دهد كه ما چنين و چنان نكرده‌ايم و غيبت و تهمت و افترا نبسته‌ايم. درك و پذيرش اين مطلب حق و نفس را به انقياد واداشتن و قلم را مهار كردن و اخلاق را پاس داشتن و كلام رهبري را به جان نيوشيدن و از تبيين بيان حق نهراسيدن و خويش را در محضر خدا مسئول ديدن و زبان را زنهار زدن، شجاعتي اخلاقي مي‌طلبد كه بايد در سپهر سياسي كشور آن را بازجست، خواست و مطالبه كرد.

اين براي جامعه سياسي ـ رسانه‌اي كشور نقص دارد كه در آن تهمت و افترا ارزان و صداقت و حقانيت گران افتد. بايد در برابر كلام حق سر فرود آورد و آن را به پاس حقانيت، پاس داشت.

بيان حق و متقن رهبري كه واكاوي علمي اخلاق اسلامي است، مي‌تواند به مثابه معياري تمام عيار براي همه آحاد جامعه باشد تا بتوانند برپايه آن، ميزان پايبندي جريانات، گروه‌ها و صاحبان قلم را نسبت به اصول لايتغير اخلاقي بسنجند چرا كه اين خود محك اصلي اصولگرايي همه كساني است كه داعيه اصولگرايي و پايبندي به اصول دارند. پايبندي به اخلاق در حوزه سياست و رسانه و قرباني نكردن آن در پاي مصلحت‌هاي دنيوي، آمال و آرزوي همه كساني است كه سياست را اخلاقي مي‌طلبند و مي‌پسندند و آن را ارج مي‌گذارند.

از اين نظر اخلاق فراتر از سياست مي‌نشيند و اين سياست است كه بايد خود را اخلاقي كند و مقيد به چارچوب‌هاي قطعي آن شود.

شاهكار حضرت امام خميني (ره) در بهمن 57 احياي سياست اخلاق محور بود، اخلاقي مبتني بر ارزش‌هاي جاودان اسلامي كه خود را در پاي پيچ‌هاي تند سياست به محاق فرو نمي‌برد.

تذكر اخلاقي روز گذشته رهبر معظم انقلاب به همه اصحاب قلم، رسانه و سياست ماندن در چارچوب‌هاي تبييني گفتمان حضرت امام (ره) و ارجحيت مطلق ارزش‌ها بر منافع سياسي، گروهي و قبيله‌اي است.

لذا بدون شك اين بيانات مي‌تواند منشور كامل و بي‌نقص اهل بصيرتي باشد كه دل در گرو ارزش‌ها و سردر راه ولايت دارند و در اين فضاي پرملال پرتهمت، وفا مي‌كنند، ملامت مي‌كشند و دل‌خوشند.

اما عده‌اي كه يا گوشي براي شنيدن ندارند يا خود را به نشنيدن مي‌زنند بايد بدانند كه عوارض پاره‌پاره كردن اخلاق و پاشيدن تخم تهمت و افترا، تكه‌تكه كردن جامعه‌اي است كه پيوستگي و يكپارچگي‌اش را از ارزش‌هاي اخلاقي مي‌گيرد. به همين سبب آنان كه افترا را مفت پرتاب مي‌كنند تا هر حريفي را از عرصه خارج كنند، بد نيست نگاهي هم به عاقبت اخلاقي خود و جامعه بكنند كه العاقبت للمتقين.

ابتكار:دچار قحطي تصميم شده ايم يا قحطي رجال؟

«دچار قحطي تصميم شده ايم يا قحطي رجال؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم سيد علي محقق است كه در آن مي‌خوانيد؛طي هفته گذشته و به فاصله چند روز سه تغيير و عزل و نصب در دولت اتفاق افتاد، که هر کدام به گونه اي متفاوت تبديل به اتفاقي مهم و خبرساز شدند. اگرچه مساله اي که در روز انتشار خبر هرکدام از اين تغييرات بيشتر به چشم آمد، ناگهاني بودن عزل و نصب‌ها بود اما به اعتبار قوانين و اختيارات، چينش مديران زير مجموعه و هرگونه تصميم براي عزل و نصب آنان، حق و اختيار طبيعي شخص رئيس دولت و يا وزرا است و نقد چنداني بر کليت جابجايي‌هايي از اين دست نمي‌توان وارد کرد. کما اينکه هر چند عزل و نصب‌هاي دولت‌هاي نهم و دهم معمولا به مقولاتي پرماجرا مبدل شدند، اما واقعيت اين است که نفس تغيير و تحول در سطوح ارشد مديريتي و ترميم کابينه در دولتهاي گذشته نيز امري معمول و مسبوق به سابقه بوده است.

طي چند روز گذشته به ترتيب منوچهر متکي از کرسي وزارت خارجه خلع گرديد و يک روز بعد در خبري غافلگير کننده مهرداد بذرپاش به يکباره از رياست سازمان ملي جوانان کنار گذاشته شد و به فاصله کوتاهي بالاخره خبري که تقريبا اکثر اهالي رسانه چشم انتظارش بودند نيز از راه رسيد و پس از چند ماه تاييد و تکذيب، محمد علي رامين سکان معاونت مطبوعاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را رها کرد. با نگاهي دقيق تر به ماجراي سه عزل و نصب اخير در دولت به وضوح معلوم است که راز خبرساز شدن هر کدام از اين سه تغيير متفاوت از ديگري بوده است. به عبارت ديگر رسانه اي شدن اين سه اتفاق ارتباط چنداني به نفس تصميم رئيس جمهور براي هرکدام از اين برکناري‌ها ندارد. اما همزماني تغييرات و عدم پيش بيني عوارض و ترکش‌هاي ناشي از جزييات و نحوه اجراي آنها به همراه در نظر نگرفتن شرايط زماني دست به دست هم داد تا مجموع اخبار اين سه تحول به يک سوژه خبري واحد براي رسانه‌ها و يک بمب خبري پر سر و صدا عليه دولت مبدل گردد.

به همان ميزان که حجم بالاي انتقادات از نحوه مديريت رامين در معاونت مطبوعاتي، چشم انتظاري فعالان رسانه براي تغيير و زمزمه‌هاي چند ماهه براي برکناري وي، اصلي ترين دليل فراگير شدن خبر عزل رامين از اين پست بود اما تعيين محمدزاده به عنوان جانشين و نحوه اتخاذ تصميم و چگونگي اعلام احکام و برگزاري جلسه توديع و معارفه کمترين چالش و ماجراسازي را به همراه داشت. چرا که رسانه، مردم و نخبگان و صاحبنظران جابجايي مديران را حق دولت مي‌دانند و طبيعتا به آن احترام ميگذارند و اگر اقدام صحيحي باشد از آن تقدير نيز مي‌کنند.

در سوي ديگر اين سه گانه ماجراي تغيير وزير امور خارجه قرار داشت. در طول يکسال گذشته سير فعل و انفعالات داخلي دولت به گونه اي بود که بطور طبيعي تقريبا همه فعالان عرصه سياست و رسانه‌ها و حتي مردم عادي برکناري متکي را حدس مي‌زدند و بعبارتي اين ميزان تحمل متکي توسط احمدي نژاد را تعجب برانگيز مي‌دانستند. آنچه که اين ماجرا را خاص و زبانزد عمومي کرد نه اصل برکناري و نه انتخاب صالحي به عنوان جايگزين بلکه نحوه تصميم گيري و و ابلاغ عزل بود که طي روزهاي گذشته در اين باره بسيار سخن گفته شد.
اما جنس ماجراي تغييردر سازمان ملي جوانان يعني برکناري بذرپاش و تعيين جانشين براي وي کاملا متفاوت با دو حکايت گفته شده است. تفاوتي که دليل اصلي نگارش اين يادداشت در آن نهفته است.

فارغ از همه داستان‌هايي که درباره چرايي برکناري بذرپاش نقل شده است، همانطورکه گفته شد، تغيير و تحول در ترکيب همکاران حق طبيعي رئيس جمهور است. چه آنچه که از ساختمان هيات دولت به بيرون درز کرده واقعيت داشته باشد و برکناري بذرپاش نتيجه يک بحث و جدل دو مدير در جلسه کابينه باشد و چه اظهارات رئيس دفتر رئيس جمهور مبني بر درخواست دوساله بذرپاش براي رفتن از سازمان ملي جوانان! صحيح باشد،هيچ خدشه اي بر تصميم رئيس دولت براي تغيير در سازمان ملي جوانان نمي‌توان وارد کرد.

هرچند خلع يکباره مشاورجوان روزهاي نه چندان دور احمدي نژاد و مبدع رايحه خوش خدمت، تعجب همگان را برانگيخت، اما موضوعي که نبايد از آن چشم پوشيد اين است که شخص تصميم گير فردي است به نام محمود احمدي نژاد که ازاعتماد به نفس و جسارت در تصميم گيري‌هاي آني خاص خود برخوردار است. اين شيوه خاص احمدي نژاد درست يا غلط، موجب شده است که وي در کوران حضور شش ساله اش در راس قدرت مديون هيچ فرد و گروهي و اهل امتياز دادن‌هاي حزبي و گروهي و فاميلي و امثالهم نباشد. حتي اگر افراد و گروه‌هاي گفته شده مقرباني چون بذرپاش، مشايي، هاشمي ثمره، محصولي و... باشند.
ضمن اينکه سازمان ملي جوانان هم عملا در طول حضور يکساله بذرپاش و حتي 4سال قبل از آن به عنوان متولي امورجوانان کشور تحرک قابل توجهي نداشته است که اکنون بخواهيم از توقف در برنامه‌هايي خاص و يا وداع مديري قابل ستايش ياد کنيم. برهمين اساس است نکته اي که تغييرسوم را اينگونه رسانه اي کرده است به هيچ وجه تصميم براي برکناري بذرپاش جوان نبوده است و برعکس دو تغيير ديگر ماجرا از لحظه صدورحکم معاون جديد کليد خورد.

يک روز پس از انتشار خبرعزل بذرپاش توسط ايرنا، پايگاه اطلاع رساني دولت و خبرگزاري‌ها از صدور حکم رياست سازمان ملي جوانان براي خانم فرحناز ترکستاني و افزوده شدن يک زن ديگر در ترکيب کابينه دهم خبر دادند. اما ناگهان اين حکم، عليرغم نسبت نزديک ترکستاني با بقايي ديگر معاون رئيس جمهور با عدم استقبال خانم دکتر مواجه شد تا حواشي و ترکش‌هاي بمب خبري سلسله تغييرات دولت دو چندان گردد.

هرچند ترکستاني طي نامه و بيانيه و مصاحبه‌هاي متعدد عدم توانايي جسمي خود براي پذيرش اين سمت را مطرح کرد اما طنز ماجرا اينجا بود که ظاهرا کفه ترازوي اصرارهاي دفتررئيس جمهور از انکارهاي ترکستاني سنگين تربود تا جاييکه حتي گواهي‌هاي پزشکي و ارائه شرح حال بيماريش هم مقبول نيفتاد و در اتفاقي عجيبتر و شايد براي رهايي ازحجم فشارها و اجبار، خانم دکتر راهي سي سي يوي بيمارستان گرديد و ماجرا پيچيده تر شد.

هرچند تلاش رئيس دولت براي پر رنگ تر نمودن سهم زنان در کابينه و سپردن مسئوليت‌هايي درسطح معاونت و وزارت تلاشي زيبنده و قابل تقدير بوده و نقطه عطفي در تاريخ کشور از نظر ارتقا سهم زنان در اجتماع محسوب مي‌گردد.

اما سوال اين است که اين خواسته به چه قيمتي بايد تامين گردد و آيا واقعا کشور75 ميليوني ايران که طبيعتا نيمي از جمعيت آن را زنان تشکيل مي‌دهند، براي يافتن گزينه اي براي تصدي معاونت جوانان رئيس جمهور تا اين حد دچار قحط الرجال( بخوانيد قحط النساء) شده است؟ آيا دايره زنان معتمد رئيس جمهور و نزديکان وي براي تصدي چنين سمت‌هايي اينقدرمحدود و بسته است که نمي‌توان با سعه صدر و موشکافي بيشتر و بررسي همه جوانب امر و قبل از صدور حکم برکناري، به يک گزينه جامع و مرضي الاطراف براي گماردن در اين سمت رسيد؟ و يا با فرض آني بودن تصميم رئيس جمهور براي عزل بذرپاش - به هر دليل- آيا رئيس جمهور و مشاوران ايشان نمي‌توانستند تا يافتن فردي ( بخوانيد بانويي) مناسب، به رسم مالوف، براي يکي از معاونان سازمان مذکور حکم سرپرستي صادر کنند و به تدريج با بررسي همه جوانب کار، فردي را به عنوان معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ملي جوانان بگمارند.

آرمان:بحران ديرپاي شبه جزيره کره و نقش ابرقدرت‌ها

«بحران ديرپاي شبه جزيره کره و نقش ابرقدرت‌ها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آرمان به قلم دکتر نوذر شفيعي است كه در آن مي‌خوانيد؛ ريشه‌هاي بحران کره : ريشه مشکلات در شبه جزيره کره حداقل به جنگ کره يعني سال‌هاي 1950-1953 بر مي‌گردد. از آن زمان به بعد ايالات متحده آمريکا چند اقدام در کره جنوبي انجام داد که اين اقدامات واکنش‌ها و حساسيت‌هاي کره شمالي و متحدين کره شمالي را برانگيخت.

يکي از اين اقدامات استقرار تسليحات اتمي ‌در کره جنوبي بود که تنها گزينه براي کره شمالي جهت مقابله با اين تسليحات سياست خودياري يعني حرکت به سمت دستيابي به تسليحات اتمي ‌و يا سياست اتحاد و ائتلاف، يعني هم پيماني با کشورهايي مثل چين و اتحاد جماهير شوروي بود. علاوه بر استقرار تسليحات اتمي، استقرار نيروهاي نظامي ‌در کره جنوبي توسط آمريکا باعث حساسيت کره شمالي مي‌شد. نزديک به چهل هزار نيروي نظامي ‌آمريکايي در کره جنوبي مستقر شده و اين از طرف پيونگ يانگ نوعي تهديد قلمداد مي‌شود. نکته بعدي که باعث حساسيت کره شمالي است، رزمايش‌هاي مشترک کره جنوبي و آمريکا است. کره جنوبي و آمريکا، هرساله در آب‌هاي کره جنوبي رزمايش‌هاي متعددي انجام مي‌دهند که اين رزمايش نوعي تمرين نظامي ‌براي حمله به کره شمالي است يا حداقل کره شمالي اين گونه تصور مي‌کند. در کنار اين‌ها تحريم‌هاي کره شمالي و فشارهاي سياسي، امنيتي، اقتصادي و نظامي ‌نيز ادامه دارد که اين کار را آمريکا به صورت انفرادي يا به صورت دسته جمعي به همراه کره جنوبي و ژاپن عليه کره شمالي انجام مي‌دهد.

در کره شمالي اين رفتارها تحريک آميز و خصمانه قلمداد مي‌شود و لذا اين کشور در مقابل اين اقدامات و اعمال واکنش نشان مي‌دهد. گاهي اوقات گفته مي‌شود که واکنش‌هاي کره شمالي در شکل انجام حمله عليه کره جنوبي، واکنش کره شمالي نسبت به موارد ياد شده است. گاهي اوقات هم گفته مي‌شود که کره شمالي به عنوان يک عامل تحت تاثير چين عمل مي‌کند. يعني چيني‌ها براي استقرار نظم منطقه اي که مورد نظر چين باشد از ابزار کره شمالي براي ساماندهي ترتيبات امنيتي مورد نظر و استقرار نظم مورد نظر استفاده مي‌کنند.

نقش چين در بحران کره :اين جا پاي چين هم به عنوان يک بازيگر منطقه اي به اين بحران کشيده مي‌شود. علت آن هم اين است که چيني‌ها خود را کليد ثبات آسيا و يا حداقل منطقه شرق آسيا مي‌دانند و معتقد هستند که هرگونه ثبات يا بي ثباتي در اين منطقه بايد توسط چيني‌ها مديريت و کنترل شود. لذا به نظر مي‌آيد کساني که معتقد هستند چين در پشت کره شمالي است و رفتار کره شمالي متاثر از سياست‌هاي چين است، اين مسئله را در راستاي اين نکته مي‌بينند که چين احساس مي‌کند مربع آمريکا، ژاپن، کره جنوبي و تايوان و گاهي با حضور استراليا پنج ضلعي و ورود هند به اين مسئله شش ضلعي مي‌شود، در صدد مهار چين و اجراي دکترين سدبندي در مقابل چين هستند، لذا چين تحت تاثيريک موازنه نرم به جاي اين که خود واکنش نشان دهد از طريق کره شمالي در صدد به هم ريختن نظم موجود است.

امکان حضور روسيه در بحران کره :به نظر مي‌رسد با توجه به حساسيت‌هاي منطقه شرق آسيا، هيچ يک از بازيگران تمايلي به تصاعد و تشديد بحران ندارند و مايل نيستند ترتيبات اقتصادي و سياسي منطقه شرق آسيا به هم ريخته شود.

 اقداماتي که صورت مي‌گيرد در حد يک چنگ و دندان به هم نشان دادن است و بعيد است که کشورهايي مثل روسيه بخواهند وارد اين ترتيبات امنيتي شود و به بلوک بندي‌هاي اين منطقه اضافه شود. هرچند که در واقعيت اين اتفاق در حال وقوع است اما آن چه مسلم است، لايه‌هاي امنيتي در منطقه شرق آسيا وجود دارد که لايه اول امنيتي کره جنوبي و کره شمالي است، لايه دوم، ژاپن ـ تايوان ـ کره جنوبي در مقابل چين ـ کره شمالي است. لايه بعدي ايالات متحده آمريکاـ ژاپن ـ تايوان ـ کره جنوبي در مقابل روسيه ـ چين ـ کره شمالي است. اين توازن منطقه اي را به شکل مسالمت آميز مي‌توان در مذاکرات شش جانبه مشاهده کرد. در مذاکرات شش جانبه سه کشور يعني کره جنوبي، ژاپن و ايالات متحده در طرف کره جنوبي قرار دارند و در طرف مقابل کره شمالي، چين و روسيه قرار دارند. با اين ترکيب مي‌توان پي برد که لايه‌هاي مختلف معادله امنيتي در منطقه شرق آسيا چگونه است.

آينده بحران :به نظر من متغير ايالات متحده،‌ متغير مهم و کليدي است که مي‌تواند در بحراني تر شدن يا آرامش اين منطقه نقش ايفا کند. به هر حال، کشوري مانند کره شمالي چيزي براي از دست دادن ندارد و در عين حال کره جنوبي را گروگان دارد. دو نگرش براي حل بحران شبه جزيره کره وجود دارد. يکي نگرش روسي ـ چيني است که معتقد است آمريکايي‌ها با دادن پاداش به کره شمالي بايد به نوعي مسئله کره شمالي را حل کند. در مقابل نگرش آمريکايي معتقد است که کره شمالي بايد تنبيه شود و اين تنبيه مي‌تواند در شکل يک حمله نظامي ‌به اين کشور هم متجلي شود. به نظر مي‌رسد که مادامي‌که بحث هسته اي کره شمالي وجود دارد، مادامي‌که حضور ايالات متحده آمريکا در کره جنوبي و منطقه شرق آسيا وجود دارد و مادامي‌که کره شمالي به عنوان آخرين مرز جنگ سرد حضور دارد و از حمايت چين برخوردار است،‌هاله اي از تنش و مديريت بحران در منطقه وجود دارد و در دراز مدت نمي‌توان انتظار حل بحران در شکل نهايي آن را داشت.

آفرينش:صنايع دستي ايران و افول جايگاه

«صنايع دستي ايران و افول جايگاه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن مي‌خوانيد؛کشور ما ايران همواره از نخستين کشور هاي زايش صنايع دستي در جهان بوده است و در اين راستا اين صنايع هميشه نقشي اساسي و مهم در فرهنگ و تمدن اين سرزمين داشته و با ان عجين شده است در اين حال از روزگاران پيشين اين هنرها همواره به سراسر جهان و چهار سوي عالم صادر مي شده است به گونه اي که گاهي برخي از اين هنرها جزئي از هويت فرهنگي و تمدني ايراني شده است در اين حال به راستي وضعيت کنوني اين صنايع در کشور ما چگونه است و آيا منزلت و و جايگاه پيشين خود را حفظ کرده است و يا اينکه روز به روز افول رشته هاي اين ميراث گرانبها را شاهد هستيم ؟ در واقع شواهد و نشانه اي بسياري بيانگر ان است که در چند سال گذشته جايگاه صنايع دستي وصادرات آن که روزگاري دومين کشور صاحب صادرات در اين زمينه بود با افت جايگاه چشم گير و نامطلوبي مواجه شده است افتي که جدا از آثار زيانبار اقتصادي بر صادرات کشور پيامدهاي ناگوار ديگري بر ميليون ها شاغل صنايع اين بخش گذاشته وموجب گرديده است و برخي از رشته هاي اين صنايع بتدريج رو به فراموشي سپرده شوند .

در اين حال و در واقع بايد گفت که هر چند مزيت هاي صنايع دستي در ايران (با توجه به اقتصاد تک محصولي) فراوان بوده و با ايجاد شغل وسرمايه گذاري اندک وبهره وري بالا عملا مي تواند سهم زيادي در افزايش سهم صادرات غير نفتي کشور داشته باشد اما عدم توجه شايسته باعث کاهش جايگاه ايران در صادرات صنايع دستي شده است گذشته از اين بي شک گستره تنوع و رنگارنگي رشته هاي صنايع دستي (حدود 300 رشته ) عملا پتانسيل بالقوه اي براي گسترش وافزايش سهم صادرات ايران در جهان بوده و علاوه بر آن از آنجا که صنايع دستي همواره رابطه تنگاتنگي با گردشگران خارجي داشته عملا مي تواند به گونه اي دو سويه به گسترش صنعت گردشگري در کشور عمل کند.

در اين بين وضعيت امروزه صنايع دستي به نگاه بسياري از کارشناسان همانند بيماري اورژانسي است که اگر زودتر به دادش نرسيم نابود مي شود همين امر مي طلبد که بايد توجهي دو چندان به اين صنايع در کشورداشت و جدا از پشتيباني در مراحل توليد نيازمند بازاريابي مناسب و نگاه نويني به بازارهاي صادراتي و رعايت سليقه مشتريان خارجي ، آموزش مفيد نيروهاي انساني ،افزايش سياست هاي تشويقي وحمايتي از سوي دولت ، تقويت بخش خصوصي واتخاذ راهبرد مشخص ومفيد و دهها راهکار ديگري را به کار بست تا عملا اين صنايع در کشور به شرايط گذشته خويش برگردد در اين ميان بايد توجه داشت که به باور بسياري در صورت وجود شرايط مناسب وبا توجه به پتانسيل بالاي ايران در صنايع دستي ، ايران ظرفيت صدور سالانه 10 ميليارد دلار از محصولات اين صنايع را خواهد داشت اما سود کنوني حاصل از صادرات صنايع دستي ايران بسيار کمتر از يک ونيم ميليارد دلار است .

آنچه مشخص است اگر مقامات سياسي و فرهنگي کشور در انديشه حفظ ميراث فرهنگي و صنايع دستي و گسترش آنها و افزايش صادرات محصولات ان را در سر مي پرورانند مسلما بايد با ايجاد يک سلسله از قوانين وسياست هاي چند بعدي و حمايتي نگاهي جدي تر و اساسي تر به اين صنايع داشته باشند گذشته از اين بايد توجه داشت که واردات کالاها و صنايع دستي عمدتا نامرغوب و ارزان بويژه چيني و انباشتن بازارهاي فرهنگي و اماکن تاريخي و فرهنگي کشور از اين کالاها در چند سال گذشته نشان داده است كه هم از رونق صنايع دستي کشور کاسته شده است و هم ضربه اي اساسي به صدور اين کالاها به خارج از کشور زده است امري که هر چند با اقداماتي توسط دولت روبرو شده اما بي شک نيازمند نگاهي بنيادين و حل مساله واردات صنايع دستي ارزان و در عين حال حمايت چند گانه از صنايع دستي داخل کشور است .

حمايت:از تقلب تا تجزيه سودان

«از تقلب تا تجزيه سودان»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي حمايت به قلم خديجه روزبهاني است كه در آن مي‌خوانيد؛تلاش رسانه اي براي وانمود کردن دستکاري در انتخابات کشور سودان در حالي از سوي غرب صورت مي گيرد که اين امر با پيش بيني راي مردم جنوب به جدايي از دولت مركزي سودان درصورت عدم حاصل شدن نتيجه دلخواه صورت مي گيرد.‏

با توجه به برگزاري همه پرسي براي جدايي جنوب سودان در 11 ژانويه جاري رسانه هاي غربي سعي در برانگيختن نگراني هايي در اين خصوص هستند.‏
پس از توافقناممه "نيواشا " در سال 2005 و پايان دو دهه جنگ داخلي در سوردان مقرر شد در سال 2011 يك همه پرسي در جنوب سودان برگزار شود تا مردم در اين همه پرسي به استقلال و يا عدم استقلال جنوب راي دهند. ‏در همين ارتباط شبكه تلويزيوني الجزيره قطر' اعلام كرد: در آستانه برگزاري همه پرسي تعيين سرنوشت جنوب سودان، جنگ لفظي بين حزب كنگره ملي حاكم بر سودان و احزاب مخالف در شهر خارطوم ادامه دارد. حزب ملي امت 'يكي از احزاب مخالف دولت سودان' نسبت به احتمال تكرار سناريوي جنوب در ساير مناطق اين كشور هشدار داد و اعلام كرد علت اين امر شيوه سرسختانه حزب كنگره ملي حاكم بر سودان است. 'صادق المهدي' رييس حزب امت ملي هشدار داد مرحله پس از همه پرسي جنوب مرحله اي سخت و خطرناك است. وي از حزب حاكم سودان خواست اندكي از مواضع سرسختانه خود كوتاه بيايد و به خواسته هاي مخالفان پاسخ دهد.‏

جنبش مردمي براي آزادي سودان هم خواستار آن شد كه در صورت جدايي جنوب از شمال، روابط راهبردي بين شمال و جنوب برقرار شود. اين جنبش هشدار داد اگر معادله صحيحي براي همزيستي و حفظ منافع مشترك دو طرف ايجاد نشود، نه جنوب و نه شمال روي ثبات را نخواهند ديد. در همين حال حزب كنگره ملي با حمله شديد به احزاب مخالف دولت، اعلام كرد بيشتر اين احزاب در صف جنبش مردمي قرار گرفتند و با دولت جنگيدند و از خط مشي اين جنبش براي ايجاد حكومت لائيك در سودان حمايت كردند. حزب حاكم سودان همچنين گروه ها و احزاب مخالف را به 'ناتواني در ارائه راه حل هاي ريشه اي براي مشكل جنوب سودان' متهم و اعلام كرد اين احزاب به آتش اختلاف هاي شمال و جنوب دامن زدند.‏

‏'تارنماي فارسي بي بي سي' نيز درششم آذرماه در خبري به تحولات جاري در سودان پرداخت. اين رسانه نيز به نقل از آچير دنگ، از اعضاي كميسيوني كه اين همه پرسي را سازماندهي مي كند گفت كه تمديد مهلت ثبت نام به علت مسائل 'فني' انجام شده است. هم چنين جيمز كوپنال، خبرنگار بي بي سي در خارطوم، پايتخت سودان، گفت كه اگر راي گيري ماه ژانويه به طور آزادانه برگزار شود، مردم جنوب به احتمال بسيار زياد به استقلال راي خواهند داد. كميسيون برگزاركننده همه پرسي مي گويد كه يك و نيم ميليون نفر در هفته اول ثبت نام كردند. براساس اين خبر صدها هزار نفر از مردم بخش جنوبي در شمال سودان زندگي مي كنند، اما ميزان ثبت نام آنها پائين بوده است. بي بي سي نيز مانند ساير رسانه هاي غربي تلاش كرد كه با تاكيد بر استقلال جنوب خود را براي رويارويي با حوادث پس از عدم راي مردم جنوب به استقلال آماده كند.‏

در همين راستا سليمان عبدالتواب الزين ' سفير سودان در جمهوري اسلامي ايران از تلاش مشترك آمريكا و رژيم صهيونيستي براي جدا كردن جنوب سودان از شمال اين كشور خبر داد.‏

الزين جدايي جنوب از شمال سودان را خواست كشورهاي استعمارگر و صهيونيسم جهاني دانست و تاكيد كرد : غرب با تجزيه سودان به دنبال تجزيه ساير كشورهاي عربي و اسلامي است .‏

سفير سودان در تهران فاش كرد كه صهيونيست ها و شماري از كشورهاي غربي به ويژه آمريكا در صدد ايجاد پايگاه هاي دايمي براي خود در جنوب سودان هستند.‏

وي افزود : با تجزيه سودان ،‌صهيونيست ها با چنگ انداختن بر رود نيل در صدد در تنگنا قرار دادن مصر و شمال سودان خواهند بود.‏

الزين از تجزيه كشورش به عنوان يك موفقيت براي آمريكا نام برد و از اتحاديه عرب و كشورهاي اسلامي خواست تا از نظر سياسي ، نظامي و اقتصادي خارطوم را مورد حمايت خود قرار دهند.‏

سفير سودان با اشاره به تحولات كشورش اظهار داشت : رويكرد اسلامي در سودان نارضايتي غرب را به همراه داشت و به همين دليل استكبار جهاني توانايي خارطوم را در اداره كشور مورد شك و ترديد قرار داد و انواع تسليحات مدرن نظامي را در اختيار شورشيان جنوب سودان قرار داد و كشورهاي اسلامي و عربي از ارايه كمك هاي نظامي به خارطوم دريغ ورزيدند .‏

دولت سودان طبق توافق‌نامه? صلحي كه در 9 ژانويه 2005 در كنيا امضا شد و به جنگ داخلي دوم سودان پايان داد، به جنوب اين كشور خودمختاري اعطا كرد.‏

جنوب سودان از شرق به اتيوپي ، از جنوب به كنيا ، اوگاندا و جمهوري دموكراتيك كنگو و از غرب به جمهوري آفريقاي مركزي محدود مي‌شود.‏
حدود 11 تا 13 ميليون نفر در اين منطقه زندگي مي كنند.‏

جنوب سودان منطقه غني از منابع طبيعي است و مهم‌ترين صادرات آن نفت است كه در آن 85 درصد از ذخاير اثبات رسيده متمركز شده است .‏

مردم جنوب سودان و جنوبي هايي كه درشمال اين كشور به سر مي برند قرار است درنهم ژانويه (19 دي) و طي يك همه پرسي درباره جدايي جنوب اين كشور تصميم بگيرند.‏

با توجه به تمامي اين شرايط دولت سودان با متهم كردن كشورهاي غربي به ناآرام كردن اوضاع داخلي اين كشور، از آنها درخواست كرده است به دخالت در امور داخلي اين كشور پايان دهند.‏

دنياي اقتصاد:پيش‌شرط‌هاي استمرار موفقيت هدفمندسازي يارانه‌ها

«پيش‌شرط‌هاي استمرار موفقيت هدفمندسازي يارانه‌ها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم ميثم هاشم‌خاني است كه در آن مي‌خوانيد؛اگرچه نخستين گام اجراي طرح هدفمندي با موفقيت قابل قبولي همراه بوده، اما قطعا يکي از پيش‌شرط‌هاي مهم تداوم موفقيت طرح هدفمندي، تلاش براي اطلاع‌رساني دقيق جزئيات اين طرح به افکار عمومي ا‌ست.

خوشبختانه اين مساله در روزهاي اخير مورد توجه مجريان طرح هدفمندي قرار داشته و اطلاع‌رساني مناسب و نسبتا دقيقي در مورد ميزان افزايش قيمت کالاهاي يارانه‌اي صورت گرفته است. اما در مورد جزئيات مربوط به يارانه نقدي، ظاهرا حتي بسياري از نمايندگان مجلس نيز اطلاع چنداني ندارند، چه رسد به مردم عادي.

استمرار وجود ابهامات در زمينه ميزان و جزئيات مربوط به يارانه نقدي، مي‌تواند از 2 مجرا بر نتايج طرح هدفمندي تاثير گذارد: اولا در صورت استمرار ابهامات مربوط به يارانه نقدي، ممکن است ميزان همراهي مردم با طرح هدفمندي به تدريج کاهش يابد؛ ثانيا، با توجه به عطش موجود در زيرمجموعه‌هاي مختلف دولت براي جذب بودجه بيشتر، تعويق تعيين جزئيات يارانه نقدي مي‌تواند درآمدهاي حاصل از حذف يارانه‌ها را به سمت زيرمجموعه‌هاي دولتي منحرف ساخته و با کمک به فربه‌تر شدن دولت، به تضعيف ساختار اقتصاد کشور منجر گردد.

يارانه نقدي خانوار: طبيعتا اگر ميزان دقيق يارانه نقدي پرداختي به هر ايراني متقاضي دريافت يارانه مشخص شود، ميزان همراهي اقشار مختلف (مخصوصا دهک‌هاي درآمدي پايين) با طرح هدفمندي افزايش يافته و امکان اجراي مراحل بعدي اين طرح، با کمترين موانع ميسر خواهد شد. البته ممکن است، علت تعيين نشدن مبلغي به عنوان ميزان دقيق يارانه نقدي خانوار، ناشي از نامشخص بودن درآمدهاي حاصل از طرح هدفمندي باشد؛ چراکه با وجود مشخص بودن ميزان افزايش قيمت کالاهاي مختلف (مانند بنزين)، مشخص نيست که ميزان مصرف بنزين در قيمت جديد چه ميزان خواهد بود و در نتيجه امکان تخمين دقيق درآمد دولت بر اثر افزايش قيمت بنزين وجود ندارد.

با اين وجود، مي‌توان با تقريب خوبي مقدار حداقل درآمدهاي حاصل از طرح هدفمندي را تخمين زد. بنابراين مجريان طرح هدفمندي مي‌توانند به منظور جلب اعتماد عمومي مردم، عددي (مثلا 40 الي 60 هزار تومان) را به عنوان حداقل يارانه نقدي ماهانه براي هر نفر اعلام و به اين ترتيب حمايت بهتر افکار عمومي را براي استمرار طرح هدفمندي کسب كنند.

يارانه نقدي توليدکنندگان: مطلب مهم‌تر به يارانه نقدي توليدکنندگان و صاحبان صنايع مربوط مي‌شود، مساله‌اي که تاکنون مجريان طرح هدفمندي بسيار به ندرت در مورد آن صحبت کرده‌اند. اهميت مضاعف تعيين جزئيات يارانه توليدکنندگان، از آنجا ناشي مي‌شود که تا پيش از مشخص شدن جزئيات مربوط به يارانه نقدي پرداختي به صاحبان صنايع، بسياري از آنها توانايي برنامه‌ريزي اجراي پروژه‌هاي کاهش‌دهنده مصرف انرژي را نخواهند داشت و با تعويق اجراي پروژه‌هاي کاهش‌دهنده مصرف انرژي، آسيب‌پذيري توليدکنندگان در برابر افزايش چند برابري قيمت انرژي، تشديد خواهد شد.

بديهي است که هر گونه سرمايه‌گذاري براي کاهش مصرف انرژي، نيازمند منابع مالي خواهد بود و در شرايط فعلي که بسياري از صنايع در شرايط رکودي گرفتار بوده و با مشکل سنگين نقدينگي مواجهند، ناگزير بايد بخش قابل توجهي از نقدينگي مورد نياز براي سرمايه‌گذاري در جهت کاهش مصرف انرژي، از طريق يارانه نقدي تامين شود.

نکته ديگري که لازم است در تعيين ميزان و جزئيات يارانه نقدي صنايع مورد توجه قرار گيرد، آن است که در صورت افزايش ناگهاني و چند برابري قيمت انرژي مصرفي صنايع، صاحبان صنايعي که بخش زيادي از قيمت تمام‌شده محصولاتشان به هزينه انرژي مربوط مي‌شود (موسوم به صنايع انرژي‌بر)، با مشکل شديد نقدينگي مواجه خواهند شد؛ مشکلي که از يک طرف به افزايش هزينه انرژي مربوط مي‌شود و از طرف ديگر به هزينه‌هاي ضروري مربوط به پروژه‌هاي کاهش‌دهنده مصرف انرژي. ابعاد اين مشکل زماني سنگين‌تر مي‌شود که توجه کنيم بانک‌هاي مختلف ممکن است به دليل افزايش قيمت انرژي، ريسک ورشکستگي صنايع مذکور را بالا ارزيابي کنند و در نتيجه تمايل ناچيزي به پرداخت وام به آنان داشته باشند.

بالطبع اگر مجريان طرح هدفمندي، فرمول دقيقي را به عنوان حداقل يارانه ماهانه پرداختي به هر واحد توليدي مشخص نمايند، اسناد مربوط به دريافت يارانه مذکور مي‌تواند به عنوان ضمانت و پشتوانه دريافت وام بانکي مورد استفاده قرار گيرد. همچنين به منظور سهولت دريافت وام بانکي توسط صنايع انرژي‌بري مانند توليد سيمان، فولاد و سراميک، بهتر است بسترهاي حقوقي لازم فراهم گردد تا توليدکنندگان بتوانند اسناد مربوط به دريافت يارانه نقدي را به عنوان تضمين بازپرداخت منظم اقساط وام، نزد بانک‌ها گرو بگذارند. پيشگيري از فربه‌تر شدن دولت: بدون شک يکي از اهداف مهم طرح هدفمندي، تلاش براي اصلاح ساختار‌هاي اقتصادي کشور بوده است.

با اين وجود يکي از مهم‌ترين ضعف‌هاي ساختاري اقتصاد کشور، به بزرگ بودن بودجه دولت و غيرمالياتي بودن مکانيزم‌هاي درآمدي دولت مربوط مي‌شود. به نظر مي‌رسد که در صورت تعلل مجريان طرح هدفمندي در اعلام دقيق يارانه نقدي خانوار و صنايع، اين خطر وجود دارد که با توجه به کسري بودجه فعلي و نيز تمايل شديد بخشي از زيرمجموعه‌هاي دولت براي جذب منابع مالي جديد، بخش قابل‌توجهي از درآمدهاي حاصل از طرح هدفمندي به سرعت توسط سازمان‌هاي مذکور جذب شود.

بالطبع وقوع چنين اتفاقي به معناي افزايش بودجه عمومي دولت از طريق درآمدهاي غيرمالياتي خواهد بود؛ مساله‌اي که قاعدتا با اهداف علمي طراحان طرح هدفمندي براي اصلاح ساختار اقتصادي کشور، در تضاد کامل قرار خواهد داشت.

در پايان اين نوشتار، اميد مي‌رود که مجريان طرح هدفمندي با تسريع در اطلاع‌رساني پيرامون جزئيات يارانه نقدي پرداختي به خانوارها و نيز توليدکنندگان، شرايط را براي استمرار موفقيت طرح هدفمندي مهيا ساخته و موجبات حمايت حداکثري شهروندان از اجراي مراحل بعدي اين طرح را فراهم سازند.


ارسال به دوستان
استاندار فارس: سعدی، زبان هویت انسان مسلمان ایرانی است ۶۰ لیتر سهمیه بنزین اردیبهشت امشب واریز می‌شود وزرای خارجه ایران و الجزایر درباره تحولات منطقه گفتگو کردند محمد مهاجری : آقای وزیر کشور برای رهبری هزینه نتراشید خزعلی: بیمه زنان خانه‌دار برای نخستین بار در دولت سیزدهم عملیاتی شد سی ان ان: هیچ آسیبی به پایگاه هوایی اصفهان وارد نشده است ادعای یک نشریه انگلیسی : بایدن در حال بررسی گزینه احیای برجام است ۲ فوتی و ۴ مصدوم در حادثه اسکله پتروشیمی رازی امام جمعه یزد : دانشگاه و مدارس برای مقابله با بی‌حجابی پای کار بیایند اطلاعیه فراجا درباره وضعیت حجاب: با هرگونه رفتار و کُنش اشتباه احتمالی ماموران نیز برخورد خواهد شد پیروزی ۳ بر ۲ شاگردان نکونام واکنش عباس صالحی به تذکر علنی به مسئولان بابت گشت ارشاد تخصیص بسته‌های غذایی به مادران دارای فرزند شیرخوار از امروز استقلال ۳ - شمس آذر ۲/ برد سخت آبی‌ها مقابل شاگردان دقیقی بررسی آخرین دستاورد‌های حوزه پایداری انرژی
وبگردی