۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۶:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۶۱۰۴۰
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۱ - ۱۳-۰۱-۱۳۹۰
کد ۱۶۱۰۴۰
انتشار: ۱۲:۰۱ - ۱۳-۰۱-۱۳۹۰

پیامک مرگ به رئیس بانک اسلامشهر

داود با توجه به دلایل محکمه پسند و تناقض گویی هایش مجددا تحت بازجویی فنی و پلیسی قرار گرفت و زمانی که تمام راه های فرار را بسته می دید، لب به اعتراف گشود و به سرقت خونین و قتل رئیس بانک با همدستی اکبر دوستش اعتراف کرد.

فرمانده امنتظامی استان تهران از دستگیری قاتل رئیس بانک در یک عملیات ویژه پلیسی در کمتر از 24 ساعت از وقوع جنایت خبر داد.

به گزارش مهر، سردار اکبرشاهی در تشریح جزئیات این خبر گفت: صبح روز اول فروردین سال 90 پرونده ای به دایره جنایی اسلامشهر ارجاع شد که حکایت از ناپدید شدن رئیس یکی از شعب بانک های اسلامشهر داشت.

وی ادامه داد: در بررسی های مقدماتی مشخص شد همسر وی در طرح شکایت خود مدعی شده است 8.30 دقیقه صبح روز 29 اسفند پیامکی به تلفن همراه همسرم رسید که نشانگر آن بود که خودپرداز بانک دارای مشکل است. همسرم با دیدن این پیامک بلافاصله از خانه خارج و راهی بانک شد و بیان داشت که تا ساعت 11 ظهر به خانه بازمی گردد اما بعد از ساعت 11 هرچه به تلفن همراهش زنک زدم کسی جوابگو نبود و همین باعث نگرانی ام شد به همین خاطر ماجرا را به پلیس خبر دادم.

سردار اکبرشاهی اظهار کرد: در ادامه بررسی های پلیس مشخص شد یکی از کارمندان بانک که از دوستان نزدیک رئیس بانک بوده است روز حادثه به بانک مراجعه کرده است. به این ترتیب وی شناسایی و برای بازجویی های مقدماتی به اداره آگاهی انتقال یافت. در تحقیقات اولیه از وی مدعی شد روز حادثه همسر عبدلله تلفنی ماجرای ناپدید شدن رئیس بانک را به من اطلاع داد.

همین باعث شد به بانک بروم. به محض رسیدن به بانک نظافتچی بانک که داود نام داشت را به همراه دوستش اکبر در بانک مشاهده کردم وقتی دلیل حضورش را پرسیدم، وی مدعی شد با دستور شفاهی رئیس بانک برای نظافت مراجعه کردم و دقایقی قبل رئیس بانک برای تعمیر خودپرداز مراجعه کرد و رفت.

فرمانده انتظامی استان تهران و البرز ادامه داد: با این اظهارات بود که فرضیه پلیس مبنی بر اینکه نظافتچی از راز ناپدید شدن رئیس بانک با خبر است شکل گرفت و وی به اداره آگاهی اسلامشهر احضار شد.

سردار اکبرشاهی اضافه کرد: این در حالی بود که پلیس در بررسی از بانک متوجه چند لکه خون در پشت پیشخوان بانک شده بود از طرفی در حالی که بررسی های اولیه از داود در اداره آگاهی آغاز شده بود، کارآگاهان متوجه لکه های خون برروی لباس وی شده بودند از طرفی چند آثار خراشیدگی و کبودی برروی دست و بازوی چپ نظافتچی جوان بیانگر درگیری خونین بود.

به این ترتیب داود در بازجویی ها در خصوص آثار ضرب و شتم برروی بدنش مدعی شده بود که در حین آمدن به بانک در مسیر تصادف کرده و با راننده اتومبیل درگیری و مشاجره پیدا کرده است.

فرمانده انتظامی استان تهران والبرز ادامه داد: در حالی که تحقیقات علمی و پلیسی کارآگاهان نشان می داد که لکه های خون متعلق به رئیس بانک بوده است، فرضیه به قتل رساندن وی توسط نظافتچی بانک قوت بیشتری گرفت. به این ترتیب داود با دستور قضایی بازداشت شد. از طرفی خودروی رئیس بانک در حالی که چند خیابان آن طرف تر از محل کارش رها شده بود نیز کشف شد.

سردار اکبرشاهی تصریح کرد: به این ترتیب داود با توجه به دلایل محکمه پسند و تناقض گویی هایش مجددا تحت بازجویی فنی و پلیسی قرار گرفت و زمانی که تمام راه های فرار را بسته می دید، لب به اعتراف گشود و به سرقت خونین و قتل رئیس بانک با همدستی اکبر دوستش اعتراف کرد.

وی در اظهارات اولیه اش با اشاره به اینکه نقشه قتل را از 6 ماه قبل طراحی کرده بود بیان داشت: از آنجایی که مطمئن بودم بانک دوربین مدار بسته ندارد و به حساب اعتمادی که رئیس بانک به من داشت و کلید در ورودی بانک در اختیارم بود نقشه سرقت را طراحی کردم و با دوستم اکبر آن را درمیان گذاشتم.

عصر روز 28 اسفند زمانی که کلیه کارهای بانک و امور مالی از سوی کارمندان بانک انجام شد، متوجه شدم رئیس بانک مبلغ 2میلیارد و 300 میلیون ریال را داخل دستگاه خودپرداز گذاشته و هر یک به خانه هایشان رفتند در همان لحظه بود که احساس کردم بهترین فرصت برای اجرای نقشه سرقتم است.

به همین خاطر با اکبر هماهنگ کردم و صبح روز حادثه وارد بانک شدیم. از آنجایی که می دانستم در صورت اخلال در سیستم خودپرداز بانک بلافاصله پیامکی برای رئیس بانک ارسال خواهد شد، کاغذ دستگاه خودپرداز را برداشتم تا از طریق سیستم تلفنی و اینترنتی به مدیر بانک اعلام اخلال شود بعد هم در محل مناسبی در بانک به کمین نشسته و از آنجا که یک میله آهنی همراه خودم به داخل بانک برده بودم، وقتی رئیس بانک وارد شد از پشت سر میله آهنی را به سرش زدم سپس او در حالی که زنده بود و التماس می کرد با چسب دست و پا و دور دهانش را بستم به طوری که نتواند نفس بکشد وقتی از مرگ وی مطمئن شدیم او را داخل قالیچه ای که در بانک بود پیچاندیم و به داخل خودرواش انتقال دادیم و با برداشتن پول ها پیکر بی جان رئیس بانک را در داخل یک گودال در نزدیکی رودخانه دفن کردیم و سپس متواری شدیم.

سردار اکبرشاهی ادامه داد: با اعترافات داود بود که تلاش برای دستگیری همدستش اکبر آغاز شد که رد وی در شهرستان قم شناسایی شد در حالی که اکبر از دستگیری همدستش خبر داشت صبح روز سوم فروردین در حالی که تمامی پول ها در اختیارش بود به مقر پلیس مراجعه و خود را تسلیم پلیس کرد.

فرمانده انتظامی استان تهران و البرز در پایان با اشاره به اعترافات اکبر گفت: متهمان با قرار بازداشت به زندان تحویل شدند.
ارسال به دوستان
وبگردی