۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۶۹۰۹۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۰ - ۲۴-۰۳-۱۳۹۰
کد ۱۶۹۰۹۹
انتشار: ۰۹:۲۰ - ۲۴-۰۳-۱۳۹۰

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.
كيهان:آقاي لدين ميكروفون را روشن كنيد !

«آقاي لدين ميكروفون را روشن كنيد!»عنان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم محمد ايماني است كه در ان مي‌خوانيد؛دو سال پيش در آن روز خوب خدا كه صندوق اعتبار جمهوري اسلامي لبريز از رأي اعتماد 40 ميليون ايراني وقت شناس شد، كمتر كسي تصور مي كرد ميوه اين حضور شيرين را بتوان به زودي در بهار انقلاب اسلامي منطقه و در قاهره و صنعا و منامه چيد. ملت هاي رنج كشيده منطقه كه ريشه داري ملت ايران را در فاصله اي 8 ماهه و از پاي صندوق رأي تا كف خيابان ديدند، سوداي جوانه زدن و گل كردن در سرشان افتاد. ديدند كه با وحدت و همدلي مي توان در برابر ابر قدرت ها ايستاد و پنجه رخنه كرده آنها در پيكر كشورها را شكست. ديدند كه جنگ نرم و سخت فقط در انحصار مستكبران نيست و مي توان به نام اسلام، تكي پيروزمند به راه انداخت. آميزه اكسيرگون 22 خرداد و 9 دي 1388، انفجار تازه نور و اميد و جرئت در خاورميانه بزرگ بود. پس اين ايام خدايي را بايد تا ابد بزرگ شمرد، فارغ از اين كه در اين رستاخيز شكوهمند و بهار پرثمر، درخت جان رجالي را خزان زد. با جا ماندن چند مسافر از حركت شتابان كارواني بزرگ كه در اصل سفر و ضرورت رسيدن به مقاصد متعالي ترديد نمي كنند.

حكايت حركت شتابان و الهام بخش ملت ما در سنگلاخ عداوت و لجاجت طواغيت روزگار، بي شباهت به مسير آميخته با رنج انبيا و اولياي الهي نيست. خداوند به پيامبر اعظم(ص) كه از جور و جفا و لجاجت و عداوت فاجران آزار مي ديد، فرمود: «و كذلك جعلنا لكل نبي عدواً من المجرمين و كفي بربك هادياً و نصيراً. و اين چنين، براي هر پيامبري، دشمني از مجرمان قرار داديم و پروردگارت براي راهنمايي و ياري كفايت مي كند» (آيه 31 فرقان). يعني كه جوهره دعوت پيامبران به حق و رشد، عداوت بدكاران و ستمگران را برمي انگيزد. نفس قيام انبيا(ع) براي اقامه حق، خاري در چشم طاغوت ها و زياده خواهان و مستكبران و استعمارگران است. آيا جز اين است كه كفار قريش پيش از بعثت، رسول خدا(ص) را به نام «محمدامين» خطاب مي كردند و در اولين روز دعوت گواهي دادند كه اگر تو بگويي دشمن پشت كوه كمين كرده، نديده يقين مي كنيم؟ پس چرا زخم زبان ها و تير تهمت هايي چون ساحر و كاهن و شاعر و مجنون را علي الدوام نثار آن جان شريف كه مهربان تر از مردم بر خود آنها بود، كردند؟ ذات قيام براي حق، دشمن ساز و ذات اين دشمني ها، اسباب رشد و ارتقا و كمال است همچنان كه مدال افتخاري آويخته بر سينه انبيا و اولياست. به راستي اين هم فضيلتي براي پيامبر اعظم(ص) است كه دشمنان او ابوسفيان ها و كسراها و قيصرها و همه طواغيت و ائمه جور بودند. و بر اين سياق، كدام افتخار براي امت و امام ما بالاتر از اين كه دشمنان آنان رژيم هاي خبيثي چون آمريكا و اسرائيل و انگليس و شيطانك هايي چون ملك عبدالله و حسني مبارك و صدام بوده اند؟ مطابق سنت الهي اگر دشمناني چنين آميخته به خباثت نداشتيم بايد در اصالت و صحت مسير حركت خويش ترديد مي كرديم. نفس اين دشمنان و دشمني، براي يقين در درستي گذار 32 ساله انقلاب اسلامي كفايت مي كند.

بگذاريد در پرانتز بگوييم و بگذريم. اين كه در طوفان ميليوني انقلاب هاي عربي منطقه، چند مجسمه تمام قد سفاهت از واشنگتن و پاريس، به فرماندهان متوهم عمليات «فروغ جاويدان» اقتدا كنند و چيزي به نام جنبش ميكروسكوپي سبز را جايي در سكوت پياده رو اطراف پارك ساعي و ميدان ونك جست وجو كنند، از آن پديده هاي غريبي است كه در هيچ لابراتوار سياسي و جامعه شناسي پيدا نمي شود. عنوان آكادميك «جنبش» را بدتر از اين نمي شد هجو كرد و مبتذل تر از اين نمي شد كاريكاتور جنبش كشيد. اگر تا ديروز در آكادمي ها تصور بر اين بود كه جنبش يعني خودنمايي انبوه توده هاي جنوب شهري، حالا معلوم شده بدون توده ها هم در پياده رو خياباني در بالاي شهر مي توان جنبش كرد!! كسي هم نيست دو خط توضيح دهد كه طول و عرض مسير قبلي (ميدان امام حسين(ع) تا انقلاب و آزادي) چرا اين قدر آب رفت؟ با اين حساب بايد منتظر بود جنبش در نوبت بعد، به سعدآباد و توچال و دركه واصل شود يا - برو بالاتر!- ارتفاعات سياهكل را در آن سوي البرز فتح كند! حكايت اين نوابغ، حكايت آن نشريه فكاهي است كه از بي مايگي به ورشكستگي رسيد اما در آستانه تعطيلي، براي شمارگان يكهزار تايي خود مي نوشت «تيراژ زير يك ميليون».

طرف رفته واشنگتن، از آنجا به واسطه تلويزيون بي بي سي و راديو فردا دستور حمله به آسياب هاي بادي را صادر مي كند و بعد هم مي گويد «اگر من در خارج كشور هستم، براي اين ماموريت است كه آيينه جنبش داخل باشم و ايفاي وظيفه اي كه برعهده من است مستلزم وجود من در خارج كشور است... ما يك جنبش ملي هستيم.

من به دليل حرفه اي بودن بي بي سي، آن را براي مصاحبه انتخاب كردم وگرنه هر دو قدرت آمريكا و انگليس بدهكار ملت ايران هستند». يكي مي گفت 15 سال است كه ترياك مي كشم اما شكر خدا تا اينجا كه معتاد نشده ام. لابد مردم ما هم بايد خيال كنند امثال اين آقا رفته اند بدهي هاي ملت ايران را وصول كنند! صد رحمت به كبك و آن قامت كشيده اش... زير برف! اين جماعت زنگ تفريحي و كمدين هاي اشتباهي را بايد در همين پرانتز گذاشت و گذشت.

كاش مي شد همين روزها پاي صحبت يكي مانند جناب مايكل لدين نشست و از او درباره عرض و طول سرمايه گذاري هنگفت و حجم دلارهاي سبزي كه در كودتاي مخملين 88 (عمليات آژاكس) به خاكستر تبديل شد، شنيد. اين مشاور سابق امنيت ملي و از دشمنان سرسخت جمهوري اسلامي، سال گذشته اشاراتي گذرا به ابعاد ماجرا داشت. يكي هفتم دي ماه 89 كه در بنياد نومحافظه كار FDD (بنياد دفاع از دموكراسي) گفت: «ما روزي خواهيم نشست و در مورد تاريخ پنهان جنبش سبز صحبت خواهيم كرد و همه شما خواهيد گفت كه جنبش سبز از سال 2009 شروع شد اما من به شما بگويم كه ما مي دانيم و مي توانيم مستند كنيم كه ريشه اين حركت به اواسط دهه1980 [سال هاي 66-65] برمي گردد كه در طول مراحل مختلف تكامل پيدا كرده است.من حرف هاي بيشتري براي گفتن در اين باره دارم اما همين جا سخنانم را قطع مي كنم». سخنان ديگر وي چند ماه پيش از آن (6مهر1389) در مصاحبه با راديو فردا عنوان شده بود. مشاور امنيت ملي دولت ريگان در اين سخنان كه فرايند بيست و چند ساله يارگيري سربازان فتنه سبز را آشكار مي كند به تماس و مذاكره با برخي اعضاي دفتر نخست وزيري مي پردازد و مي گويد «آنچه من به آن اعتقاد داشتم، وجود افرادي است كه خواهان رابطه با آمريكا بودند. اين افراد چه كساني بودند؟ كساني كه ما با آنها وارد گفت وگو شديم. افرادي از دفتر نخست وزيري بودند، از دفتر ميرحسين موسوي و اطرافيانش».

در عداوت آمريكا و اسرائيل كه ترديدي نيست. وجه تلخ ماجرا- چه در فتنه سبز و چه قبل و بعد از آن- يارگيري يا هم داستان و هم مسير شدن جماعتي از درون جبهه خودي با دشمنان قسم خورده ملت ايران بود؛ همان كه مقتداي شكيباي انقلاب درباره آنان و نظاير آنها فرمود «دل انسان غمگين مي شود و مي شكند به خاطر اينكه چرا كساني كه نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمه معصومين زدند، حالا طوري مشي مي كنند كه اسرائيل و آمريكا و سيا و هر كسي كه در هر گوشه دنيا با اسلام دشمن است، برايشان كف بزنند. اين، انسان را غصه دار مي كند ولي به شما عرض بكنم، بشارت هاي الهي اين قدر زياد است كه هر غمي را از دل پاك مي كند. بشارت هاي الهي خيلي زياد است نبايد خيال كرد اگر چهار نفر آدمي كه سابقه انقلابي دارند، از كاروان انقلاب كنار رفتند، پس انقلاب غريب ماند.

 نه آقا، همه انقلاب ها، همه فكرها، همه جريان هاي گوناگون اجتماعي، هم ريزش دارند، هم رويش دارند؛ ريزش در كنار رويش». ماجراي پشت كردن به جبهه حق از سوي برخي همراهان، پيامد غمبار دنيازدگي ها و نديدن افقي دورتر از خود است كه همواره بر جبهه حق عارض شده است. اگرچه تلخ اما عبرت آموز است گزارش دو نايب خاص امام زمان(عج)- عثمان بن سعيد و فرزندش محمدبن عثمان- درباره مناظره يكي از ياران آن حضرت با يكي ديگر از همراهان سابق است كه به انكار امامت آن حضرت پرداخته و ادعا مي كرد امام حسن عسكري(ع) غير از برادرش جعفر (جعفر كذاب) جانشيني نداشته است! آن كه در حضور امام معصوم، انكار امامتش را بكند، اعقابش نمي توانند- ولو با وجود سالها كوبيدن سنگ ولايت فقيه به سينه- نايب الامام را انكار كنند؟

امام عصر- ارواحنا له الفداء- در پاسخ گزارش عثمان بن سعيد و فرزند وي، چنين مرقوم فرمود «خداوند شما را براي اطاعت خويش موفق بدارد و بر دين خويش ثابت قدم سازد و با خوشنودي خويش سعادتمند فرمايد. آنچه از مناظره مختار نوشتيد- با كسي كه احتجاج كرد جانشيني جز جعفربن علي نيست و او را تصديق كرد- به ما رسيد. و انا اعوذ بالله من العمي بعدالجلاء... و من به خدا پناه مي برم از كوري بعد از بينايي و روشنايي، و از گمراهي بعد از يافتن راه، و از رفتار هلاكت بار و فتنه هاي نابودكننده... چگونه در فتنه سقوط مي كنند و در حيرت ره مي سپارند و جانب چپ و راست را مي گيرند؟ آيا از دين خود دست برداشته اند؟ يا به شك افتاده اند؟ يا معاند با حق شده اند؟ يا جاهل شدند نسبت به آنچه از روايت هاي راستين و اخبار درست آمد؟ يا دانستند اما فراموش كردند؟ آيا نمي دانند زمين از حجت خالي نمي ماند، ظاهر باشد يا پنهان؟... پس شيعيان ما بايد پيروي از هوا را فرو گذارند و بر اصل و ريشه خويش كه بودند پا برجا بمانند». حقيقت سقوط و ارتداد از حق چنان تلخ است كه اگر گرفتار آن متذكر شود، لاجرم بايد به سان آن صحابي پيمان شكن، در ميدان جمل، براي خويش آيه استرجاع بخواند و انالله و انا اليه راجعون بگويد. كوري پس از بصيرت و گم كردن راه پس از راهنمايي شدن؟!

داستان ملت ما جدا از تار و پود داستان راستان نيست. همه اولياي حق و همه خوبان تاريخ چشم و دست و دلي گشوده به قله هاي بلند پيروزي و نصرت الهي داشتند و پايي گرفتار دست دون همتان و كم مايگاني كه از دميدن در انواع وسوسه ها و هوس ها سنگين شدند و بر سنگ راه سنگلاخ افزودند. همه خوبان تاريخ كه جاده كوبيده شده توسط پاي مجروح آنان را- به فضل خدا- طي مي كنيم، چشمي مطمئن بر افق دوردست مقصد و عمق سپاه دشمن دوخته بودند و شعارشان «ارم ببصرك اقصي القوم» بود و چشمي نگران تهي مايگان كه در ميانه جنگ و رزم و شبيخون، مي نشستند به تقسيم غنيمت يا مي ايستادند به زحمت افزايي در برابر خط شكني ولايت. همين است ديگر! با همين وزنه هاي پاگير بايد خود را تا قله بالا كشيد. استقامت در اين مسير يعني اينكه زماني با جماعت دست و پاگير مدارا كرد و زماني براي تاديب، آنان را نواخت و با اين همه چشم از عمق اردوگاه دشمن و بلنداي مقصد برنداشت. قوي ترين مردان را بايد در اين مسابقه بصيرت و صبر شناخت.

جغرافياي سكوت و فرياد را بايد رصد كرد. پژواك فرياد و بازخورد كردار و گفتار خود- در مقام عمل يا نقد- را بايد در آينه واكنش دشمن شنيد. همچنان كه خطاكاران و خيانتكاران را نبايد فروگذاشت، از اولويت بندي اهداف و دشمنان نيز نبايد غافل ماند.

اين حكايت بايد درهمان حد قصه و افسانه باقي بماند كه؛ كسي با صدايي خوش نماز مي خواند. مردي اين صحنه را ديد و گفت چه نماز عارفانه اي! نمازگزار كه طاقت از كف داده بود، نماز بشكست و گفت «ضمنا اگر خدا قبول كند و ريا نشود، روزه هم هستم»! عجب! نمازگزار دوم كه كنار وي نماز مي خواند، تاب نياورد و فرياد زد «مومن! چه مي كني؟ نمازت را كه شكستي». نمازگزار سوم احساس تكليف كرد كه بگويد «تو هم حرف زدي و نمازت را به باد دادي». و نمازگزار چهارم بي آن كه رو برگرداند، با آرامش زمزمه كرد «خوب شد من حرف نزدم»!

در صعود به قله ها، هرچه قدم بالاتر، صعوبت كار بيشتر و لزوم واپاييدن (تقوا)، مضاعف تر.

خراسان:تورم با چاشني بيکاري

«تورم با چاشني بيکاري»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي خراسان به قلم آرين رضايي است كه در آن مي‌خوانيد؛رسيدن نرخ تورم به 2/14 درصد در ارديبهشت ماه سال جاري و اعلام نشدن نرخ بيکاري رسمي از بهار سال گذشته تا کنون تصميم گيري درباره کاهش نرخ تورم و بيکاري را دشوار کرده و ترديدها نسبت به اشتغال ايجاد شده و اشتغال از دست رفته طي سالهاي اخير را تشديد کرده است.به نظر کارشناسان اقتصادي ، اقتصاد ايران از تورم با چاشني بيکاري رنج مي برد و شايسته است دولت براي جلوگيري از افزايش آهنگ تورم و تشديد نرخ بيکاري هدفگذاري کند.

پرسش پيش روي سياستگذاران و تصميم سازان اقتصادي اين است که چه بايد کرد و آيا اولويت را بايد به مهار نرخ تورم و پذيرش رکود ناشي از اجراي سياستهاي پولي و مالي انقباضي داد يا ايجاد رونق اقتصادي و کاهش نرخ بيکاري با پذيرش تورم سنگين و بالا؟مخالفت شوراي پول و اعتبار با افزايش نرخ سود سپرده هاي بانکي و مهار نرخ رشد نقدينگي دستکم نشان داد که سياستگذاران پولي عضو شوراي پول و اعتبار نگران هستند که در صورت افزايش نرخ سود سپرده هاي بانکي و به تبع آن افزايش نرخ سود تسهيلات بانکها، هزينه تمام شده توليد ملي افزايش يابد و تورم ناشي از فشار هزينه ها دامن گير اقتصاد ايران شود اما التهاب قيمتها در بازارهاي نقد شونده ارز و طلا و مخاطرات ناشي از هجوم هيجان زده نقدينگي به بازار بورس نشان داد که خروج سپرده ها از شبکه بانکي و التهاب در ساير بازارها تشديد خواهد شد و بيم آن مي رود که نقدينگي به جاي سوق يافتن به سمت توليد ملي و ايجاد رونق اقتصادي واقعي از بازارهاي کاذب و پر ريسک سردرآورد و دردسر ساز شود.

تورم با چاشني بيکاري به ويژه در زمان اجراي قانون هدفمندي يارانه ها بيش از پيش مخاطره آميز خواهد بود به ويژه اينکه تشديد پايه پولي و تندتر شدن آهنگ نقدينگي ناشي از تزريق پول به اقتصاد نه تنها تورم فزاينده را به ارمغان خواهد داشت که در نتيجه افزايش سطح عمومي قيمتها ، اين بار فشار ناشي از تقاضا بر اقتصاد ملي حکمفرما خواهد شد که پيامدهاي منفي آن به مراتب سخت تر و سنگين تر از فشار تورمي ناشي از هزينه ها خواهد بود.

نتيجه اينکه توان بنگاه هاي اقتصادي روزبه روز تحليل خواهد رفت و بر شدت شغلهاي از دست رفته خواهد افزود.اظهارات چندي پيش معاون اقتصادي بانک مرکزي در گفتگو با يکي از روزنامه هاي اقتصادي کشور نيز مويد اين نکته است که دستکم بين تيم اقتصادي دولت عضو شوراي پول و اعتبار و مسوولان بانک مرکزي بر سر اولويت مهار تورم و بيکاري اختلاف کارشناسي وجود دارد آنجا که حسين قضاوي در گفتگو با دنياي اقتصاد ابراز اميدواري مي کند که « بانک مرکزي بتواند در سال جاري از رشد قابل ملاحظه پايه پولي از طريق اتخاذ رفتار انضباطي در قبال دولت و ساير بانک‌ها جلوگيري کند؛ چرا که در اين صورت مردم دليل اصلي افزايش قيمت‌ها را هدفمندي يارانه‌ها تصور مي‌کنند؛ در حالي که دليل اين موضوع، رشد نقدينگي است.»از اين رو بازهم تاکيد مي شود که اشتغال زايي و جلوگيري از افزايش نرخ بيکاري تنها و تنها به مدد تزريق پول بدون پشتوانه ميسر نمي شود چه اينکه هرچند مسوولان دولتي مدعي هستند در سال پيشين 6/1 ميليون شغل در کشور ايجاد شده است اما منتقدان هم با ترديد نسبت به اين آمارها مدعي هستند که نرخ اشتغال از دست رفته افزايش يافته است و اين دوگانگي از يک پديده اقتصادي و اجتماعي البته جاي تامل دارد.

چاره اين است که دولت بپذيرد در سال هاي پيش روي دستکم از افزايش نقدينگي و تشديد پايه پولي و به تبع آن نرخ تورم جلوگيري کند و گرنه بديهي است که هزينه تمام شده براي حفظ سطح اشتغال و توليد کنوني و ايجاد اشتغال جديد روز به روز براي دولت و دولت هاي آينده سنگين تر خواهد شد. پيشنهاد مي شود دولت به قاعده اقتصاد و تجربه اقتصادي کشورهاي موفق درباره هدفگذاري نرخ تورم و نرخ بيکاري روي خوش نشان دهد و برنامه مشخص و عملياتي خويش را براي رسيدن به اهداف کلان اقتصادي به ويژه در زمينه ايجاد اشتغال پايدار با درآمد مکفي و سازوکارها و سياست هاي پولي و مالي روشن براي رسيدن به نرخ تورم تک رقمي آن هم در سالهاي معطوف به اجراي قانون برنامه پنجم توسعه ارائه کند. 

جمهوري اسلامي:مطالبه جايزه براي اشغالگران

«مطالبه جايزه براي اشغالگران»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛"لئون پانتا" رئيس سازمان جاسوسي مركزي آمريكا (سيا) گفت نظاميان آمريكائي حتي پس از پايان ضرب الاجل تعيين شده براي خروج كامل از عراق هم خاك اين كشور را ترك نخواهند كرد.

وي كه در جمع نمايندگان عضو كميته نيروهاي مسلح مجلس سنا سخن مي‌گفت، به كنگره اطمينان داد كه مقامات عراقي در آخرين لحظه‌ها درخواست تمديد دوره اقامت نظاميان آمريكائي را مطرح مي‌سازند و از اين بابت‌ جاي هيچگونه نگراني نيست و در آن صورت، پاسخ آمريكا به درخواست دولت بغداد، مثبت خواهد بود.

پانتا، كه قرار است به جاي "رابرت گيتس" براي گرفتن راي اعتماد كنگره جهت تصدي پست وزارت دفاع معرفي شود، خاطرنشان ساخت بالاخره راهكاري براي ادامه حضور نظامي آمريكا در عراق به هر نحو ممكن وجود دارد.

تقريبا به طور همزمان، هيئت بلندپايه‌اي از مقامات آمريكائي متشكل از شش نماينده با نفوذ كنگره در بغداد با "نوري المالكي" نخست‌وزير عراق ديدار كردند و سعي داشتند وي را براي پذيرش طرح تمديد حضور نظاميان آمريكائي در اين كشور تحت فشار قرار دهند. علاوه بر اين، هيئت آمريكائي سعي داشت رهبران عراق را به موضع‌گيري عليه انقلاب‌هاي مردمي در كشورهاي عرب وادار كند كه پاسخ منفي شنيد. هيئت اعزامي كنگره در پايان ديدار با نوري المالكي مصاحبه‌اي در محل سفارت آمريكا در بغداد برپا كرد كه محتواي اظهاراتش خشم مقامات عراق را برانگيخت.

پيشنهاد پرداخت غرامت جنگي به اشغالگران، انتقاد از ايجاد محدوديت‌هاي قانوني براي منافقين و اصرار بر ابقاي اشغالگران حتي پس از پايان ضرب‌الاجل تعيين شده در متن توافقنامه امنيتي عراق - آمريكا به همراه طيف وسيعي از مواضع مداخله‌جويانه عليه مقامات عراقي، باعث شد كه دولت عراق در يك موضع‌گيري سريع و غافلگيرانه، خواستار خروج فوري هيئت اعزامي كنگره آمريكا شود. منابع وزارت خارجه عراق تصريح كرده‌اند كه اين فقط موضع وزارت خارجه عراق نيست بلكه موضع رسمي دولت نيز هست.

گزارشاتي در اختيار است كه نشان مي‌دهد واسطه‌هاي آمريكائي با سرمايه‌گذاري برروي برخي جناحهاي سياسي ازجمله "فهرست العراقيه" تلاش دارند ميان نمايندگان مجلس ملي عراق نوعي دودستگي و ترديد ايجاد كنند و با ريخت‌وپاشهاي مالي و اعطاي كمك‌هاي مالي و اعطاي كمك‌هاي ويژه، زمينه‌هاي ابقاي ارتش آمريكا را فراهم سازند، اما نمايندگان حزب حاكم "دولت قانون" به شدت با تمديد حضور اشغالگران مخالفند و هرگونه عقب‌نشيني از اين موضع را رد مي‌كنند.

سير تحولات اخير از آن جهت اهميت ويژه‌اي پيدا كرده كه "اتريك‌كندي" معاون وزير خارجه آمريكا طي روزهاي اخير از طرح جديد واشنگتن براي تشكيل يك ارتش زيرزميني با اهداف سري در عراق خبر داد كه حتي پس از خروج اشغالگران هم بتواند ابزار اجراي سياستهاي آمريكا در عراق باشد. اين طرح با هزينه اوليه 3 ميليارد دلار با بهره‌گيري از 5100 پيمانكار امنيتي، به سازماندهي و هدايت شورشيان و تامين اهداف خاص آمريكا در منطقه اختصاص دارد و مشخصا به انجام عمليات تروريستي و قاچاق اسلحه مي‌پردازد تا نشان دهد خلا امنيتي ناشي از خروج اشغالگران از عراق، جدي است!

البته سفارت آمريكا در بغداد بلافاصله ادعا كرد اظهارات "دانا روراباكر" ديدگاه شخصي وي بوده ولي اين ادعا با توجه به پوشش كامل خبري سفارت آمريكا حمايت همه‌جانبه از هيئت اعزامي، بويژه سطح ديدارها كاملا رد شد و روشن است كه فهرست خواسته‌هاي واشنگتن تلقي مي‌شود.

بيانيه رسمي دولت عراق و همچنين اظهارات كوبنده "علي الدباغ" سخنگوي دولت عراق، مراتب خشم و اعتراض دولت "نوري المالكي" را به نمايش گذاشت و نشان داد كه بغداد حاضر نيست به خواسته‌هاي واشنگتن و تمايلات باج‌خواهانه "لئون پانتا" پاسخ مثبت دهد. اين واكنش بغداد، تودهني محكمي به "لئون پانتا" محسوب مي‌شود كه پيش از احراز پست وزارت دفاع نخستين شكست سياسي - تبليغاتي خود را تجربه كرده است.

آنچه مقامات واشنگتن و هيئت اعزامي كنگره خواستار آنند، فاصله‌اي پرنشدني با فضاي حاكم بر عراق دارد و نشان مي‌دهد كه ماههاي آينده،‌ در صحنه مناسبات بغداد - واشنگتن همچنان شاهد تنش افزايش يافته و خواستار اعمال قدرت عليه اشغالگران و پايان اشغال عراق هستند. اين بدان معني است كه هر حركتي از جانب واشنگتن به منظور تغيير شرايط كنوني به سود آمريكا، ممكن است اوضاع را به مرحله برگشت‌ناپذيري سوق دهد و خشم و اعتراض بيشتري را عليه اشغالگران دامن بزند.
از سوي ديگر شدت و دامنه اعتراضات جهاني عليه جنايات جنگي آمريكا در عراق به حدي است كه مرتبا آمارهاي دقيق‌تري از ابعاد شرارتهاي واشنگتن منتشر مي‌شود و ازجمله سايت ضدجنگ "خانه شفاف‌سازي اطلاعات" اخيرا فاش كرد كه 5/1 ميليون نفر شهروند عراق از بهار سال 1382 تاكنون بر اثر جنايات جنگي اشغالگران به قتل رسيده‌اند.

درك اهميت و مفهوم واقعي چنين ارقامي نشان مي‌دهد كه حتي حضور نظامي اشغالگران هم به منزله ثبات و امنيت عراق نبوده و مرتبا مردم عراق را به كام مرگ و نيستي كشانيده است. علاوه بر اين، موضع "پانتا" به عنوان وزير دفاع آمريكا نشانگر آنست كه سياستهاي "پنتاگون" و ارتش آمريكا در عراق تغييري نخواهد كرد و واشنگتن به تحقق اهداف با توسل به اعمال فشار عليه دولت بغداد مي‌انديشد.

مبناي محاسبات رهبران آمريكا هرچه باشد، واكنش خشم‌آلود عراق عليه مواضع هيئت اعزامي كنگره ثابت مي‌كند كه آمريكا هنوز هم قادر به درك پيچيدگيها و حساسيت‌هاي اوضاع منطقه و عراق نيست حتي بخاطر آن به اشغالگران، غرامت بپردازند!

اين همان بهشتي است كه اشغالگران قبل از شليك نخستين گلوله‌ها به سوي مردم عراق، آنرا وعده مي‌دادند و مدعي بودند عراق را به بهشت دمكراسي در خاورميانه تبديل خواهند كرد ولي اكنون شرايطي جهنمي را به مردم عراق تحميل كرده‌اند كه حتي براي قتل شهروندان عراق هم با يك به اشغالگران شرور آمريكائي جايزه بدهند كه بك ملت را به خاك سياه نشانده‌اند و ثروت آنها را به غارت برده‌اند. تصادفي نيست كه رئيس جديد پنتاگون خواستار حفظ دستاوردهاي جنگي در عراق است و مي‌گويد اين دستاوردها بايد به هر قيمت ممكن حفظ شود!  

رسالت:نگاهي به تحولات جديد بحرين

«نگاهي به تحولات جديد بحرين»عنوان سرمقالهِ‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد؛انقلاب  مردم بحرين در يکي دو هفته اخير به خصوص پس از لغو حالت فوق العاده از جانب "ملک عبدالله به حمد بن عيسي آل خليفه" پادشاه بحرين وارد مرحله تازه اي شده است.  انقلابيون بحريني با شرکت در تظاهرات گسترده " ميهن براي همه"  در اوايل اين هفته نشان دادند که مقاومت مردم مظلوم بحرين به سبک و سياق انقلاب اسلامي ايران استمرار دارد و کشتار وحشيانه، ارعاب و تهديد آل خليفه نه تنها هيچ نتيجه اي در خاموش کردن نداي حق اين ملت نداشته است بلکه جوانان انقلابي را در رسيدن به مطالبات حداکثري خود که همان سرنگوني نظام حاکم بدون هيچ ميانجي است، مصمم‌تر از گذشته نموده است.

در همين راستا شيخ‎ "‎ميثم الجمري " روحاني برجسته بحريني در مصاحبه با شبكه خبري العالم، طي فراخواني از مردم اين كشور خواست امروز سه شنبه ( 14 ژوئن) در راستاي تلاش براي سرنگوني رژيم آل خليفه و افشاي‎ ‎جناياتي كه عليه معترضان مرتكب شده است؛ تظاهرات كنند‎.‎

از اين رو ذکر برخي از نکات در خصوص اصلاحات در بحرين، شکاف هاي حاکميتي رياض و منامه و چشم انداز پيش روي انقلابيون خالي از لطف نيست.‏

‏1- اصلاحات در بحرين قرار بود به يک پادشاهي مشروطه منجر شود در حالي که امروز يک سلطنت مستبد و تماميت خواه در بحرين بر سر کار است. 85 درصد وزارتخانه هاي اصلي در اختيار آل خليفه قرار دارد و مجلس ملي علي الراس هيچ اختياري ندارد و تمام قوانين بر اساس مجوزات قوه مجريه مصوب مي شود. اين درست بر خلاف آن چيزي است که در قانون اساسي 1973 و 2002 به پادشاه بحرين داده شده است.‏

ملک عبدالله به حمد بن عيسي آل خليفه در اوايل ژوئن خبر از لغو حکومت نظامي و انجام برخي اصلاحات صوري در اين کشور داد که از جانب عربستان سعودي ديکته شده بود. اين اصلاحات حداقل خواسته هاي انقلابيون بحرين و جنبش جوانان انقلاب 14 فوريه را پوشش نمي داد. جنبش جوانان انقلاب 14 فوريه متشکل از جنبش حق، جنبش الوفاء اسلامي، جنبش احرار اسلامي، هواداران انجمن عمل اسلامي، جنبش خلاص و نيروهاي 14 فوريه همه خواهان سرنگوني آل خليفه هستند.

 پيش از اين يکي از خواسته هاي حداقلي انقلابيون مسئله برکناري نخست وزير "خليفه بن سلمان آل خليفه" بود. در حالي که در اصلاحات ديکته شده از جانب عربستان نخست وزير بايد سر قدرت باشد.

زماني که بعد از تحولات 14 فوريه وليعهد بحرين "سلمان بن حمد آل خليفه" پيشنهاد گفتگو براي حل بحران را داد برخي خواسته ها و مطالبات انقلابيون لحاظ شده بود. که از آن جمله مي توان به تشکيل پارلمان منتخب با اختيارات و صلاحيت‌هاي کامل، برگزاري انتخابات و مشخص شدن حوزه‌هاي انتخابيه، رسيدگي به مسئله 400 هزار مهاجر خارجي که رژيم آل خليفه به آنها به طور غير قانوني و به شکل بي سابقه اي شناسنامه سياسي داده است و ... اشاره کرد.

يکي از دستاوردهاي محتوم اصلاحات مورد نظر جنبش جوانان انقلاب 14 فوريه در صورت تحقق نهايي برکناري نخست وزير يعني خليفه بن سلمان آل خليفه بود. اما با اظهارات اخير پادشاه بحرين در اول ژوئن و اصلاحات صوري که وي از آنها دم مي زند هيچ يک از اين مطالبات برآورده نمي شود.

خليفه بن سلمان آل خليفه و وزير دربار بحرين طي سفري به عربستان از شيخ نايف خواستند تا وارد عمل شود و جلو پروژه وليعهد را بگيرد. پس از اين درخواست بود که عربستان با مداخله نظامي در امور بحرين دست به يک نسل کشي بي سابقه در اين کشور زد. اين فاجعه انساني به حدي تکان دهنده است که مجامع حقوقي بين المللي از جمله دادگاه جنايي لاهه در برابر عکس ها وگزارش هاي منتشر شده مات و مبهوت شده اند. خبرها حکايت از آن دارد دادگاه لاهه بر همين اساس  از سازمان ملل خواسته است تا بازرساني را براي بررسي اوضاع بحرين به اين کشور اعزام کند. اين درخواست نقطه تحولي در روند تلاشهاي حقوقي و آگاه سازي محافل مدافع حقوق بشر غربي است که پيگيري و مجازات جنايتکاران بحريني را تسريع مي بخشد.‏

‏2- بخشي از حاکميت عربستان سعودي پس از انقلاب 14 فوريه احساس خطر کرد که تحولات بحرين در يک دومينوي غير قابل اجتناب، ثبات سياسي در عربستان را نشانه خواهد رفت و تحولات بحرين به طور مستقيم بر عربستان به خصوص مناطق شرقي اين کشور مثل قطيف، احصاء و ... اثر خواهد گذاشت. آل سعود و آل خليفه با هم نسبت فاميلي دارند و قوم و خويش محسوب مي شوند. اما اختلاف نظرهايي در بين حاکمان سعودي عربستان نيز پيرامون تحولات بحرين و ضرورت دخالت نظامي سعودي ها در اين جزيره وجود داشت. امير "نايف بن عبدالعزيز" وزير کشور عربستان که جزء‌ رقيبان ملک عبدالله در خانواده آل سعود است و شانسش براى جانشينى عبدالله از همه بيشتر مي باشد حامي اصلي دخالت نظامي عربستان در بحرين بود. اين در حالي است که ملک عبدالله از طولاني شدن حضور نظاميان عربستاني و به نتيجه نرسيدن اقدامات رياض در بحرين ابراز نگراني کرده است. امير نايف در تلاش است اينگونه وانمود نمايد که امنيت بحرين براي ثبات رژيم سعودي حياتي و استراتژيک است. آل خليفه در شرايط فعلي فرمانبرداران امير نايف به حساب مي آيند و دقيقا سياست ها و منويات وي را در اين باره اجرا مي کنند.‏

‏3- امروز با ناکامي اصلاحات جنبش جوانان انقلاب 14 فوريه مصمم شده اند که تنها راه پيش رو در بحرين سرنگوني نظام حاکم است. مردم پس از اين همه کشتار وحشيانه، شکنجه، هتک حرمت به مقدسات اسلامي و ... حاضر نيستند به سلطه نا مشروع رژيم آل خليفه تن در دهند.

البته جنبش جوانان انقلاب 14 فوريه از طرح آشتي ملي احمدي نژاد رئيس جمهور اسلامي ايران حمايت کرده است و معتقد است در هر گفتگويي در آينده بايد نيروهاي ناظر بي طرف که شامل جمهوري اسلامي ايران، عراق و سازمان ملل متحد مي باشد، حضور داشته باشند.

جمهوري اسلامي همواره مدافع و پشتيبان حقوق ملت مظلوم بحرين بوده و رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي حمايت هاي گسترده اي را از انقلابيون و جوانان بحريني انجام داده است و نشان داده تنها به منافع و مصالح ملت بحرين فارغ از هر گونه طائفه گري و شيعه و سني اهميت مي دهد. مقام معظم رهبري در مراسم بيست و دومين سالگرد رحلت امام خميني(ره) درباره مظلوميت هاي ملت بحرين فرمودند:" مردم بحرين هم در مظلوميت مطلق به سر مي‌برند. در آنجا هم به عنوان اينكه اينها شيعه هستند، مي خواهند حركت را حركت طائفى و مذهبى معرفى كنند؛ در حالى كه قضيه اين نيست. البته مردم بحرين شيعه‌اند، در طول تاريخ شيعه بودند، اكثريت شيعه‌اند؛ اما مسئله، مسئله‌ شيعه و سنى نيست؛ مسئله اين است كه اين ملت، مظلوم است؛ از حقوق اوليه‌‌ يك شهروند در كشور خود، در خاك خود، در سرزمين خود محروم است. حق خود را مطالبه مي‌كند، حق رأى دادن خود را مطالبه مي‌كند؛ مي‌گويد بتوانم رأى بدهم، بتوانم در تشكيل دولت و حكومت نقش ايفاء كنم؛ اين كه جرم نيست؛ اين يك حق مشروع است."‏

جنبش جوانان انقلاب 14 فوريه ضمن اعلام حمايت و تشکر از مواضع رهبر انقلاب اسلامي ايران اين اظهارات را مرهمي بر زخم هاي عميق ملت بحرين تلقي کرده و خود را رهرو راه آيت الله خامنه اي که همان راه امام خميني (ره) است مي داند. انقلابيون بحرين امروز در مسير پيروزي قدم مي زنند و اين وعده الهي است که "ونريدان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين".‏

سياست روز:وقتي متهم مدعي مي‌شود

«وقتي متهم مدعي مي‌شود»عنوان سرمقاله‌ي روزنامهي سياست روز به قلم علي تتماج است كه در آن مي‌خوانيد؛دولتمردان انگليس يا بهتر بگوييم رژيم سلطنتي انگليس همواره خود را اولين حامي حقوق ملتها معرفي کرده و با اين ادعا نيز خود را محق به دخالت در امور داخلي ساير کشورها مي‌دانند. اين ادعاهاي به ظاهر بشردوستانه در حالي از سوي آنها مطرح شده که در پرونده انگليس نکاتي چند قابل توجه است.

اولا از ادعاهاي انگليسي‌ها حمايت از دموکراسي و مردم سالاري است. اين ادعا در حالي مطرح شده که اين کشور قرن‌هاست به صورت سلطنتي اداره مي‌شود. ملکه اليزابت 85 ساله در حالي بر اين کشور حکومت مي‌کند که سران لندن مدعي هستند، نظام حاکم بر کشورشان پارلماني است و به اصطلاح نخست‌وزير با راي مردم انتخاب شده و ملکه عملا اختياري ندارد. برخلاف اين ادعا بررسي قوانين و عملکردهاي ملکه انگليس نشان مي‌دهد که امور عملا در دست اوست و اين پارلمان و راي مردم هستند که ارزش ندارد. براساس اين قوانين، انعقاد معادلات و قراردادهاي بين‌المللي، اداره امور خارجي و اجراي قوانين به نام ملکه انجام مي‌شود. عزل و نصب وزيران و نخست‌وزير و انحلال پارلمان، انتصاب مجلس لردها با حضور اشراف و زمين‌داران، توشيح لوايح يا طرح‌هاي مصوب پارلمان، فرماندهي نيروهاي مسلح، اختيار سياست خارجي از جمله اختيارات ملکه است. جالب توجه آنکه ملکه و خاندان سلطنتي پاسخگوي هيچ نهادي نخواهند بود و انتصاب آن نيز به صورت موروثي است.

در اين شرايط به صراحت مي‌توان گفت که در انگليس دموکراسي وجود ندارد و همچون دوران قرون وسطي، نظام سلطنتي بر کشور حاکم است که هزينه‌هاي آن را نيز بايد مردم پرداخت کنند. نمونه بارز اين مسئله برگزاري جشن عروسي پرنس ويليام نوه ملکه در اوايل ارديبهشت ماه بود که 48 ميليون پوند هزينه براي ماليات دهندگان انگليسي در اوج بحران اقتصادي، به همراه داشته است تا نشانه ديگري بر سيطره انحصار‌طلبانه خاندان سلطنتي بر انگليس باشد.

ثانيا سران لندن خود را مدعي حمايت از حقوق بشر و آزادي‌هاي فردي عنوان مي‌کنند. اين ادعا در حالي مطرح شده که درعمل اين امر در انگليس مشاهده نمي‌شود. نمونه بارز اين مسئله سرکوب گسترده دانشجوياني است كه در اوايل ماه‌ به افزايش سه برابري شهريه‌هاي دانشگاه‌ها اعتراض داشتند.

پليس نه تنها در آن زمان سرکوب گسترده‌اي انجام داده و صدها نفر را بازداشت کرده که تا همين اواخر با انتشار تصاوير دانشجويان خواستار همکاري مردم براي بازداشت آنها شده است. چندي پيش شوراي حقوق بشر سازمان ملل و عفو بين‌الملل در گزارش‌هاي خود، لندن را به دليل نقض گسترده حقوق بشر محکوم کردند.

البته پرونده سياه لندن به همين جا ختم نمي‌شود چنانکه پرونده جنايات آنها در عراق، افغانستان و اکنون در ليبي بر كسي پوشيده نيست. جالب توجه آنکه همين کشور مدعي حقوق بشر که با نام حمايت از مردم به دنبال اشغال ليبي است در برابر جنايات صورت گرفته در بحرين، يمن، سرزمين‌هاي اشغالي فلسطين سکوت کرده است. اسناد نشان مي‌دهد نظاميان آل سعود و آل خليفه که به سرکوب مردم بحرين مي‌پردازند توسط نيروهاي انگليسي آموزش ديده‌اند. سران لندن تاکنون از پاسخگويي به وضعيت ناگوار حقوق بشر در کشورشان و نيز جناياتي که در جهان صورت داده‌اند توضيح نداده‌اند و با فرافکني به دنبال سرپوش نهادن بر اين حقايق هستند.

ثالثا، از ديگر ادعاهاي لندن پيشرفت و توسعه اقتصادي است. کارنامه سه سال اخير انگليس در اين حوزه نشان مي‌دهد که وضعيت اقتصادي آن در مسير زوال بوده است چنانکه اکنون بيش از 2 ميليون نفر بيکار شده‌اند و 20ميليون نفر به دليل طرح رياضت اقتصادي مجبور به کاهش هزينه‌هاي زندگي خود شده‌اند.

شايد دولتمردان انگليس با اشاره به بحران اقتصادي سراسري در اروپا اين امر را توجيه کنند اما حذف حقوق اجتماعي مردم با کاهش بودجه‌هاي خدمات عمومي در حالي که اين بودجه‌ها صرف تشريفات خاندان سلطنتي (مراسم ازدواج پرنس ويليام و خرج‌هاي داخلي خاندان سلطنتي) و يا ادامه جنگ‌طلبي در ليبي و افغانستان مي‌گردد، صرفا يک اصل باقي مي‌ماند و آن اينکه براي سران لندن حقوق و خواسته‌هاي مردمي اهميت ندارد و آن به دنبال منافع جاه‌طلبانه خود و تحقق خواسته‌هاي خاندان سلطنتي مي‌باشند.

آنچه در سطور بالا ذکر شد تنها بخش‌هاي کوچکي از حقايق حاکم بر جامعه انگليس است که براي اثبات واهي بودن ادعاهاي بشردوستانه و به اصطلاح مردمي دولتمردان انگليس کفايت مي‌کند. آنها متهماني هستند كه براي سرپوش نهادن بر اقداماتشان در مقام مدعي قرار گرفته اند. با توجه به اين حقايق مي‌توان گفت که سران لندن نه تنها حق اظهارنظر در قبال ساير کشورها را ندارند بلکه خود به عنوان اولين ناقض حقوق بشر بايد در محاکمه بين‌المللي محاکمه گردند تا شايد مردم انگليس پس از قرن‌ها خفقان و سرکوب، بتوانند به حقوق اوليه خود ، از جمله پايان حاکميت انحصار‌طلبانه خاندان سلطنتي و داشتن حکومت مردمي و دموکراتيک و تحقق حقوق‌شان براساس معيارهاي حقوق بشر دست يابند.
  
قدس: انتخابات ترکيه؛ رأي به اسلاميت

«انتخابات ترکيه؛ رأي به اسلاميت» سرمقاله‌ي روزنامه‌ي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي‌خوانيد؛حزب حاکم «عدالت و توسعه» به رهبري رجب طيب اردوغان نخست وزير ترکيه با کسب 50 درصد آرا به عنوان حزب پيروز انتخابات معرفي و 327 نماينده را وارد مجلس کرد و ضمن افزايش آرا، براي سومين بار پياپي پيروز انتخابات پارلماني اين کشور شد.

اسلامگراها از سال 81 با حضور در قدرت از ظرفيتهاي اقتصادي ترکيه نهايت استفاده را برده و توانسته اند با مهار تورم، از طريق ايجاد اصلاحات، رشد اقتصادي قابل اعتنايي را براي اين کشور به ارمغان بياورند، به نحوي که اين کشور در رده شانزدهم اقتصاد جهاني قرار گرفته است. اين موضوع، سبب افزايش محبوبيت اسلامگراها در افکار عمومي گرديد که در اين انتخابات انعکاس آن تبلور يافت. ترکيه، سريع ترين اقتصاد در حال رشد اروپا را بدون اينکه عضو اين اتحاديه باشد، در اختيار دارد. سال گذشته، اقتصاد اين کشور هشت درصد رشد داشته است، از سوي ديگر آنکارا با رهبري سياسي اردوغان از بحران اقتصادي اروپا نجات يافت و بر خلاف ديگر کشورها، کمکي از صندوق بين المللي پول دريافت نکرد.

فلسطين و حمايت از مسلمانان مظلوم اين کشور، يکي از دستاوردهاي حزب عدالت و توسعه بود که توانست با اقدامهاي انساني- اسلامي که مطالبه اکثريت قاطع مسلمانان ترکيه بود، بر وزن خود در عرصه تحولات سياسي اين کشور بيفزايد. احزاب لائيک، اردوغان را به ماجراجويي در کمک رساني به نوار غزه متهم مي کنند، در حالي که اين اقدام، عين خواسته هاي جامعه ترکيه است.

از سوي ديگر، همين جريانهاي لائيک، برخورد ضد بشري اسرائيل غاصب را با کشتي مرمره محکوم نکردند. برخورد نخست وزير ترکيه با شيمون پرز رئيس رژيم صهيونيستي در کنفرانس اقتصادي داووس نيز از اذهان محو نگرديده است که اين حرکت پس از ورود نخست وزير به آنکارا با موجي از استقبال مردمي روبه رو شد. ابراز احساسات انساني در ملاقات با مجروحان فلسطيني، رفتار انساني و اسلامي ديگري بود که حتي برخي اين اقدام اردوغان را خلاف ادبيات ديپلماتيک تفسير نمودند.

در شرايطي که جهان اسلام در مسير تحقق آرمانهاي اسلامگرايانه خويش است و موج اسلام خواهي جغرافياي زندگي مسلمانان را تحت تأثير خواسته هاي منطقي و عقلايي اين قشر حاشيه نشين قدرت قرار داده است و اين موضوع از دايره کشورهاي اسلامي فراتر رفته و اروپا را نيز در بر گرفته ، طبيعي است در اين وضعيت، مردم مسلمان ترکيه همگام با ديگر برادران و خواهران مسلمان خود، احزاب دين گرا را بر ديگر جريانهاي لائيک و وابسته به الگوهاي ضد ديني، ترجيح مي دهند. بي گمان، سقوط دومينوي ديکتاتورهاي عرب وابسته به نظام سلطه و در دست گرفتن سرنوشت مردم توسط خود، رأي دهندگان ترک را به استمرار حيات گروه هاي اسلامگرا ترغيب مي کند که اين مهم در واکنش دموکراتيک شهروندان اين کشور در انتخابات اخير تبلور گرديد.

مردم ترکيه، نشان دادند ديدگاه هاي احزاب مخالف اسلاميت و وابسته به نظام سلطه را نمي پذيرند و خواهان ايجاد تغييراتي هستند که با به قدرت رسيدن اسلامگراها در ترکيه، کليد خورده است. بر کسي پوشيده نيست که رقيبان جريان پيروز با انتقادهاي تند به عملکرد حزب عدالت و توسعه، تلاش کردند سرمايه سياسي و جايگاه سياسي به دست بياورند، ولي مردم نشان دادند آنها از جايگاه و پايگاهي در بين آراي عمومي اين کشور اسلامي برخوردار نيستند. پر واضح است، تلاشهاي نجم الدين اربکان و مروه کاواکچي اکنون به بار نشسته و ثمره آن در آينده اي نزديک، در اصلاح قانون اساسي اين کشور متجلي مي گردد.

نتيجه اين انتخابات، واقعيت ديگري را نيز بيان مي کند و آن روند رخدادهاي کشورهاي گوناگون بر خلاف ميل آمريکا و رژيم صهيونيستي است که اين واقعه را بايد به ديگر شکستهاي آمريکا در پيروزي مردم عليه ديکتاتورهاي وابسته به آمريکا اضافه نمود.

در اين زمينه، واکنش معاون وزير خارجه رژيم صهيونيستي حايز اهميت است که در اظهارنظري اذعان کرده است: «اگر آنکارا سياستهاي متوازن، مسؤولانه و همراه با تحقيق و بررسي در قبال اسرائيل اتخاذ کند، مي توانيم صفحه اي جديد در روابط دوجانبه بگشاييم» اين سخنان از استيصال و نااميدي صهيونيستها در قبال تحولات ترکيه حکايت دارد که براي فرار به جلو مطرح گرديده است، زيرا چالشهاي آنکارا و تل آويو سبب افزايش آراي حزب عدالت و توسعه گرديده است، اگر خلاف اين صحت داشت، بايد رقيبان اردوغان پيشي مي گرفتند که چنين نشد.

بنابراين، نتيجه انتخابات ترکيه، به ناکامي واشنگتن و ارتباط زنجيره اي با رخدادهاي ماه هاي اخير کشورهاي اسلامي، ايجاد چالشهاي بيشتر براي رژيم اشغالگر قدس و ايجاد اميد براي نهادينه شدن باورهاي اسلامي از سوي نهادهاي حاکميتي و از سوي ديگر تقويت محور مقاومت در منطقه و همگرايي بيشتر در جبهه مقاومت ضد صهيونيستي منجر خواهد شد.

آفرينش:پيروزي حزب حاکم در انتخابات ترکيه

«پيروزي حزب حاکم در انتخابات ترکيه»عنوان سرمقاله‌ِ روزنامه‌ي آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن مي‌خوانيد؛انتخابات پارلماني ترکيه برگزار شد که شمارش کل صندوق‌ها نشان مي‌دهد حزب "عدالت و توسعه" به رهبري رجب طيب اردوغان با جذب 49 و نيم درصد کل آراي مردم در صدر قرار گرفت.حزب "عدالت و توسعه" ترکيه که از سال 2002 حزب حاکم اين کشور است، با اختلاف زيادي از احزاب رقيب، پيشتاز انتخابات پارلماني اين کشور شد.

با وجود برتري اين حزب نسبت به ديگر احزاب تعداد کرسي هاي آن نسبت به دوره گذشته کاهش يافت و توانست 326 کرسي از پارلمان را به خود اختصاص دهد.همچنين حزب جمهوري خواه خلق که به عنوان مخالف و رقيب اصلي حزب حاکم تلقي مي شود با کسب 26 درصد آرا و 5 درصد افزايش نسبت به دوره قبلي توانست 135 کرسي از پارلمان ملي اين کشور را به خود اختصاص دهد.انتخاب مجدد حزب اردوغان به عنوان حزب غالب درخوربرخي پيامدهاي داخل وخارجي است.

كاهش كرسي هاي حزب عدالت و توسعه و عدم كسب دو سوم كرسي هاي پارلمان براي اين حزب خبر خوبي نيست و از اين جهت حزب عدالت و توسعه قادر نخواهد بود اصلاحات مورد نظر در قانون اساسي را بدون برگزاري رفراندوم به تصويب برساند. اين که اردوغان نتواست با استفاده از اکثريت پارلمان قانون اساسي را در جهت اهداف جديد ترکيه اصلاح کند، نشان از قدرت و نفوذ احزاب و ديگر اپوزسيون هاي ترکيه در روند تحولات اين کشور دارد. هرچند ميزان راي حزب اردوغان همچنان اختلاف چشمگيري با ديگر رقبا دارد اما کاهش ميزان راي در اين دوره با دوره گذشته نشان از رشد و نفوذ مخالفان در ترکيه را مي رساند.

اما در عرصه خارجي دستاوردها و تاثيراتي که سياست هاي اردوغان در مناسبات بين المللي براي ترک ها به ارمغان آورده است عاملي اساسي در محبوبيت و مقبوليت وي و حزب مطبوعش گرديده است. ترکيه با توجه به اين که در ناتو عضويت دارد در مناسبات بين المللي توانسته است هم با سياست هاي غرب پيش برود و هم خود را در مناسبات خاورميانه به عنوان يک کشور تاثير گذار معرفي کند.

اما از ديگر مولفه هايي که سبب قدرت حزب عدالت و توسعه گرديده است رويکردهاي همسوي اين حزب با مقاومت بوده است. در چند سال گذشته ترکيه با حمايت از نيروهاي مقاومت و تاکيد بر حق فلسطين توانسته است محبوبيت خاصي ميان مسلمان براي خود کسب نمايد. اما آنچه مي تواند به عنوان خط قرمز براي ترکيه محسوب شود و موقعيت اردوغان و حزب عدالت و توسعه را به خطر بياندازد سياست هاي دوگانه ترکيه در مورد اکثر رخ دادهاي منطقه اي و جهاني است.

با توجه به حمايتي که ترک ها از نيروهاي مقاومت داشته اند اما همچنان در جهت سياست هاي حمايتي آمريکا از اسرائيل حرکت مي کنند. در حال حاضر ترکيه به دنبال اثبات اسرائيل در ميان کشورهاي مسلمان در تلاش است و بعضا در واکنش هاي خود در جهت احقاق صلح ، گروه ها فلسطيني را به مذاکره و مصالحه با اسرائيل سفارش کرده است.

ترکيه در حال حاضر با در پيش گرفتن سياست يک بام و دو هوا هم خود را همسو با غرب مي داند و هم به عنوان يک قدرت تاثير گذار در مناسبات منطقه تلقي مي کند و يا در مورد مسئله ليبي اردوغان در ابتدا حمايت خود از قذافي را لغو نکرد و قصد داشت تا با ايفاي نقش ميانجي ميان معترضين و نيروهاي قذافي نقش و جايگاه ترکيه را در مناسبات جهاني ارتقا بخشد.

اما پس از اينکه مشاهده کرد که نيروهاي انقلابي از سازش با ديکتاتور راضي نيستند و تن به اين کار نمي دهند به يکباره جهت عوض کرد و در راستاي اهداف وسياست هاي غرب همسو شد.در نتيجه بايد گفت ممکن است که ترکيه در حال حاضر با برخورد هاي دوگانه نسبت به رخ دادهاي منطقه و جهان توانسته باشد که موفقيت هايي را کسب کند اما بايد به اين نکته هم توجه کرد از دست رفتن اطمينان افکار عمومي مردم ترکيه و جهان نسبت به تصميمات دوگانه حزب حاکم باعث کاهش اعتماد آنها به اين حزب خواهد شد. و با توجه به آمادگي مخالفان در ترکيه موقعيت فعلي اين حزب به خطر خواهد افتاد.

حمايت:گروکشي براي بقاء

«گروکشي براي بقاء»عنوان ياداشت روز روزنامه‌ي حمايت به قلم سياوش يعقوبي  است كه در آن مي‌خوانيد؛آنچه در مورد نهاد خانواده و ازدواج بعنوان نخستين سنگ بناي جامعه به آن پرداخته شده کم نيست‎.‎‏ آينه هايي داريم که نشان از عيوب، زشتي و زيبايي هاست و اين آينه آمار و ارقام بعنوان حداقل هاي مبين شاخص عواقب و خروجي هاي کنش هاي اجتماعي و فردي است آمار افراد مجرد رو به ميانسالي، آمار افرادي که بعلت عدم توان مهريه هاي سنگين و موانع قانوني شديديا جدا از يکديگر زندگي مي کنند و آمار زوج هايي که پس از سالها دوندگي موفق به برگه رهائي از دامي شده اند که خود با دست خود آن را بافنته و در آن گرفتار امده بودند در هر حال يکي از تفاوت هاي اصلي و اساسي ازدواج هاي موقت يا متعه با نکاح و عقد دائم اين است که شرط مهر و مدت درعقد منقطع و موقت لازم است ولي در عقد دائم نيست.

 در روزگاران نه چندان دور علي رغم بسيار پايين بودن ميزان مهريه و محاسبه آن به نرخ روز در ميان دهها روستا و شهرک شايد دو نفر بعللي که بسيار حاد بود از هم جدا مي شوند و افکار و عواطف عمومي به شدت و براي ماهها و حتي سالها جريحه دار مي شد و معمولا شروع يک زندگي فقط با پايان عمر به سرانجام مي رسيد، اما مطالعه بعضي موارد مانند به اجرا گذاشتن مهريه از طرف زوجه بعد از سه روز از ازدواج و قرار دادن شرط و مهر چشم و دست زوج بعنوان مهر از بدعت هايي است که نشان از فاجعه اي بسيار عميق از روابط انساني در جامعه دارد افرادي که از ترس مرگ خودکشي مي کنند زوجي که به نظر خود با زرنگي بازي برد-برد را در برابر داماد شروع مي کند بي خبر از بيداري زودهنگام آقا داماد در اندک مدت کوتاه از غفلت جواني خود را بازنده دائمي و دم درب زندان مي بيند و چه احساس تنفر و کينه اي که بصورت پنهاني در درون سينه او ريشه مي دواند و خود را در همان اوان جواني در روي تختي مي بيند که شميرداموکلوس بالاي سر دارد.

خود زوجه بايد قضاوت کند آيا طرف مقابل به جز فرار از اين موقعيت و احساس تنفر و خداي ناکرده آرزوي مرگ طرف مقابل چه چيز ديگري مي تواند در سر داشته باشد. مهريه اي سنگين که هر روز سنگين تر مي شود و دارائي و ثروت خود و حتي خانواده اش را تهديد مي کند و هر روز لباس ويژه زنداني را در اندام خود احساس مي کند در اين صورت واقعا کسي هم به عشق و لذت هاي پاک و بي آلايش زندگي مشترک مي تواند بيانديشد؟ و اين گروکشي در روابط زوجين بزور نافرماني، زياده خواهي و خودسري و ياغي گري ها و بسياري عواقب را دارد که در جاي جاي خيابان ها و ساير اماکن مي بيند.

شروع يک زندگي که مي بايست با رشته هاي عاطفه و عشق به مستحکم ترين و امن ترين و با آسايش ترين بنا را بسازد طرف مقابل را در ديوار بلند بتني محصور مي کند که مانند هر انسان دربندي فقط و فقط به رهائي از آن بنبد و زندان و ديوار بلند بتني مي انديشد، چون اين شرايط مانند شمشير داموکلوس ممکن است هر چه بر سر او فرود مي آيد و او را سالها کنج نشين زندان ها نمايد و هر کسي و کار و شغل و جواني و عمر او را به تباهي و فنا بکشد و نتيجه اين روند افزايش فرار زوج ها از خانه و ترک شهر و ديار، زندان، افزايش خانواده هاي تک سرپرست و يا بدسرپرست، گسترش اباحيگري، خيانت هاي ناموسي، قبح زدائي از طلاق، تجاري سازي عقد و ازدواج، افزايش پيران مجرد، مردان و زنان مطلقه و يا جدا شده و افسردگي و سرگشتگي اجتماعي و بسياري موارد ديگر و نهايتا سستي بنيان تحکيم اجتماع و فرو ريختن ديوارهاي مستحکم قداست خانواده بعنوان شالوده و اساس جامعه و کشور بصورتي که بايد شاهد حذف خطوط قرمز در بسياري از روابط انساني و قبح زدائي از گناه و ترويج و نهادينه شدن فرهنگ بي هويت غربي براي تهي سازي جامعه از درون به منظور تحقق اهداف استعماري و پليدي که از غفلت بعضي بزرگان چنين تراژدي را در جامعه ما به اجرا گذاشته اند.

بنظر مي رسد بازنگري و اصلاح بعضي از قوانين که با نيت خيرخواهانه و باز دارنده تصويب گرديده و وضع قوانين جديد ضرورتي اجتناب ناپذير است و گرنه در آينده اي نه چندان دور که آينه ها بعنوان صادق ترين نشان گر بيان مي کنند هيچ کس از سونام اجتماعي در امان نخواهد بود.

تهران امروز:تولد تركيه جديد

«تولد تركيه جديد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم افشين زماني است كه در آن مي‌خوانيد؛سومين پيروزي حزب اسلام‌گراي عدالت و توسعه در تركيه به رهبري رجب طيب اردوغان اگرچه در حدي كه اين حزب بتواند به تنهايي قانون اساسي تركيه را تغيير بدهد نيست، اما در حدي هست كه موجب ادامه نخست‌وزيري اردوغان براي 4 سال ديگر خواهد شد و به همين دليل نگاه‌ها متوجه دلايل پيروزي‌هاي پي در پي اسلامگرايان تركيه شده است.

اردوغان اعلام كرده است كه تغيير قانون اساسي سكولار تركيه كه از زمان حكومت نظاميان بر اين كشور جاري شده است از جمله برنامه‌هاي اوست. اردوغان در شرايطي از تغيير قانون اساسي تركيه سخن گفته كه محافل لاييك و نظاميان سكولار اين كشور مسلمان مدافع آن هستند و طبيعتا سخن از تغيير چنين قانوني به چنان مقبوليتي در جامعه نياز دارد كه بتواند مخالفان لاييك و نظاميان سكولار را به انفعال ببرد.

به نظر مي‌رسد كه اردوغان و حزب اسلامگراي عدالت و توسعه پس از 8 سال مديريت بر تركيه چنين قدرتي را در خود مي‌بينند. نگاهي به دستاوردهاي حكومت 8 ساله اسلام‌گرايان تركيه در مقايسه با حكومت بيش از نيم قرن لاييك‌ها و نظاميان نشان مي‌دهد كه تركيه در دوره 8 ساله اخير و به مديريت اسلامگرايان اين كشور توانسته است به درجه قابل قبولي از رشد اقتصادي و كاهش بيكاري برسد و سطح رفاه و زندگي مردم تركيه را بهبود بدهد. در واقع موفقيت قابل توجه اسلامگرايان تركيه در كنار سياست خارجي فعال و پويايي كه اين كشور در منطقه در پيش گرفته و بخصوص حمايت‌هاي قابل قبولي را از فلسطينيان در برابر تهاجمات اسرائيلي‌ها به عمل آورده باعث تقويت جايگاه داخلي و خارجي حزب عدالت و توسعه شده و مردم تركيه عملكرد اين حزب را در راستاي بهبود اوضاع اقتصادي و جايگاه منطقه‌اي و بين‌المللي تركيه ارزيابي مي‌كنند.

در واقع تركيه در دوره به قدرت رسيدن اسلامگرايان در حالي شاهد پيشرفت اقتصادي و بهبود وضعيت خارجي خود است كه تا پيش از اين تلاش دولت‌هاي وقت به چنين نتايجي منجر نشد.

تركيه اگرچه كشوري با اكثريت مسلمان است و از قضا گرايش اكثريت مردم به اسلام و نمادهاي دين اسلام محسوس است، كه حكومت اين كشور تا 8 سال پيش و به جز دوره‌اي كوتاه در زمان نخست‌وزيري اربكان – پدر معنوي اسلامگرايان تركيه – به صورت دوره‌اي بين نظاميان و لاييك‌ها دست به دست شده است. به عبارت ديگر هر گاه لاييك‌ها به قدرت مي‌رسيدند و چون از كارآمدي لازم براي توسعه تركيه برخوردار نبودند و نشانه‌هاي نارضايتي عمومي ظهور پيدا مي‌كرد، نظاميان تحت عنوان دفاع از نظام لاييك و حفظ سيستم سياسي سكولار كودتا مي‌كردند و پس از چند سال حكومت را به لاييك‌ها مي‌سپردند و اين داستان زنجيره‌اي تا 8 سال پيش ادامه داشت. تاريخ تركيه از زماني كه كمال آتاتورك بنياد آن را بر ويرانه‌هاي امپراتوري بيمار و فرتوت عثماني در دوران پس از جنگ جهاني اول گذاشت تا به امروز مملو از كودتاهاي رنگارنگ نظاميان بوده است.

اما از 8 سال پيش و در حالي كه تبليغات و سياه‌نمايي عليه اسلامگرايان تركيه ادامه داشت، حزب عدالت و توسعه توانست آراي مردم تركيه را به خود جلب كند و تاكنون هم توانسته است اعتماد اكثريت مردم اين كشور مسلمان را به خود حفظ كند. چرا كه اسلامگرايان نه به مانند لاييك‌ها با ديدگاه‌هاي اكثريت مردم مسلمان تركيه به نبرد برخاسته‌اند و نه نيروي خود را صرف مباحث بي‌حاصل سياسي كرده‌اند بلكه عموما در راستاي توسعه اقتصادي اين كشور گام برداشته‌اند و موفقيت‌هاي غير قابل مقايسه‌اي با دوران حكومت لاييك‌ها و نظاميان را نصيب تركيه كرده‌اند. در واقع راز موفقيت و محبوبيت اسلامگرايان تركيه در توانايي و موفقيت آنان در پيشرفت و توسعه تركيه برمي‌گردد و باعث شده است براي سومين بار پياپي در انتخابات پارلماني پيروز شوند.

مردم سالاري:ژنرال آتاطيب

«ژنرال آتاطيب»عنوان سرمقاله‌‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم علي ودايع است كه در آن مي‌خوانيد؛همانگونه که انتظار مي رفت حزب عدالت و توسعه براي بار سوم توانست برنده قاطع انتخابات پارلماني ترکيه شود. اين حزب در يک دموکراسي منحصر به فرد و به دور از تنش هاي انتخاباتي رايج در خاورميانه اکنون سکاندار پارلمان خواهد شد گرچه اقتدار اين گروه به رغم افزايش حمايت مردمي مقداري جزيي کاهش يافته است. چه رازي مي تواند وجود داشته باشد جز عملکرد مثبت و اعمال نظر عقلا ي اين کشور؟ پيش از سال 2002 که حزب عدالت و توسعه به قدرت رسيد; ترکيه در بدترين بحران اقتصادي به گل نشسته بود.

ارزش پول ملي اين کشور سقوط تاريخي 50 درصد را تجربه مي کرد و بدهي و کسر بودجه دولت هم هرروز صعود مي کرد و اين يعني اوج فلا کت اقتصادي. از زمان قدرت گيري عدالت و توسعه با اصلا ح ساختار اقتصادي و مالي  اين کشور شبه معجزه اي روي داد تا آن که امروز بانک هاي ترکيه با غول هاي بانکي اروپا رقابت مي کنند. بانک مرکزي ترکيه با استقلا ل عمل از دولت توانست تورم افسار گسيخته را رام کند و در کنار اين عملکرد، دولت بدهي هاي خود را بازپرداخت کرد.

 رشد اقتصادي ترکيه تحت حاکميت عدالت و توسعه به صورت تصاعدي بالا  مي رود; ظرف اين سال ها درآمد سرانه هرشهروند 3/5 برابر شده است و تورم هم تک رقمي. اوج هنرنمايي اقتصادي ترکيه اينجاست که آنها با رشد 5 درصدي پس از چين و هند  جايگاه سوم پرواز در دنياي اقتصاد را از آن خود کردند و بنا به وعده حکام آنکارا، ترکيه در سال 2023 با سرانه 25 هزار دلا ر جزو ده اقتصاد اول جهان خواهد بود. بهبود وضعيت اقتصادي يعني قدرت يافتن يک کشور و رفاه نسبي مردم، وضعيتي که قدرت ترکيه را در جامعه جهاني به عنوان يک وزنه سياسي مطرح کرد. ترکيه در سوداي احياي امپراتوري عثماني سياست هاي داخلي و خارجي خود را تدوين کرده است.

اين کشور با همسايگان خود از جمله ايران اسلا مي رابطه دوستانه اي برقرار کرد و به همين بهانه توانست بازارهاي ايران و کشورهاي عربي را از آن خود کند. در جريان مجمع جهاني اقتصاد داووس سوئيس، نخست وزير ترکيه با الفاظ تند اما با سياستمداري تمام، شيمون پرز را به چالش  کشيد. سخنان بجاي ترک ها در مقابل رژيم صهيونيستي اين حکومت رادر مقابل چشم جهانيان حقير کرد و جلا د جلوه داد بي آنکه دست آويزي براي ديپلماسي مظلوم نمايي تلآويو قرار دهد. گرچه پيش از اين زلزله که ترک ها به راه انداختند، ديپلماسي عثماني فعال بود اما بعد از آن بود که نخست وزير ترکيه به عنوان يک ابرديپلماسي در منطقه ايفاي نقش کرد.

کار تا جايي پيشرفت کرد که تهران پاي آنکارا را به مناقشه اتمي خود با غرب باز کرد. البته ترکيه در بهار انقلا ب هاي عربي جز چند مورد آنچنان که باب ميل مردم منطقه بود، عمل نکرد. و راي تمام آنچه گفته شد يک نفر فرماندهي حکومت پيش رونده آنکارا  در درياي متلا طم  سياست جهاني را بر عهده دارد.

رجب طيب اردوغان مردي که متولد دهه پنجاه ميلا دي  است و در نوجواني براي امرار معاش ليموفروش  بوده و البته  همگان  او را جواني دوست داشتني  مي دانستند. صداي فريادهايي  به گوش  مي رسد که رجب را فرياد مي زنند برخي نام «آتاطيب»  را براي آقاي  نخست وزير  محبوب  برگزيدند.

 اين صحنه ها يادآور آتاترک  در سال 1923  است. هر دو بلند پرواز  بودند اما اردوغان امروز موفق تر از کمال آتاترک  است; هويت مستقلي  که اردوغان براي  اين کشور تعريف کرده است که هويت  غرب گراي آنها را به نيستي کشانده است.

آ تا طيب براي مخالفانش نماد خشم و عقب ماندگي اسلا مي است و براي طرفدارانش شخصيتي  کاريزماتيک  با اسلا م گرايي  پيشرو; مردي که فرماندهي اصلا حات اقتصادي و سياسي  ترکيه را در دست  دارد، با توسل  به قانون اساسي  و تعامل،  تعبيرهاي کهنه و مستعمل  از حکومت را نابود مي کند. راز پيروزي هاي متوالي اردوغان پرهيز از پوپوليسم و اعمال سياست هاي درست اقتصادي  و سياسي است که نه در حرف بلکه در عمل به موطن  خود خدمت مي کند.

دنياي اقتصاد:درخت اوزال، باغباني اردوغان

«درخت اوزال، باغباني اردوغان»عنوان سرمقاله‌ِ روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در ان مي‌خوانيد؛پيروزي حزب اسلامگراي عدالت و توسعه در انتخابات پارلماني تركيه، غيرمنتظره نبود اما اين پيروزي عادي و قابل پيش‌بيني،‌ محصول همنشيني عواملي است كه مي‌توان ‌آن را از شگفتي‌هاي سياست در خاورميانه و غرب آسيا به شمار آورد.

وجهي از اين شگفتي به تاريخ پرتلاطم حزب عدالت و توسعه مربوط مي‌شود كه در 10 سال اخير، از تجربه انحلال و ممنوعيت فعاليت تا چشيدن طعم پيروزي و رهبري بلامنازع تركيه را در كارنامه خود دارد. رهبران اين حزب(رجب طيب اردوغان و عبدالله گل) در سال 2002 و در حالي كه احتمال مي‌رفت راهي زندان شوند با پيروزي در انتخابات، بر كرسي‌هاي رياست جمهوري و نخست‌وزيري تكيه زدند.

شگفتي ديگر اين بود كه پيش از پيروزي حزب عدالت و توسعه در انتخابات سال 2002، گمان عمومي در تركيه و جهان اين بود كه اين حزب صرفا با اتكا به بحران احزاب سياسي بزرگ( مام ميهن و راه راست) بر سر كار آمده است و طولي نخواهد كشيد كه به سرنوشت اسلاف سكولار و مذهبي خود (احزاب رفاه و فضيلت) دچار خواهد شد. يعني اينكه يا مانند سكولارهاي دهه 90، دولت ناكارآمد تشكيل خواهد داد يا مانند احزاب اسلامگراي تحت رهبري نجم‌الدين اربكان، مقهور نظاميان خواهد شد. اما هيچ يك از اين پيش‌بيني‌ها درست از آب درنيامد و حزب عدالت و توسعه در سراپرده حكومتي تركيه عزت يافت، در افكار عمومي محبوب شد و دولت آن در عرصه بين‌المللي به عنوان دولت ميانجي‌گر شناخته شد.

واكنش سريع رجب طيب اردوغان به تحولات تونس،‌ مصر، ليبي و اخيرا سوريه،‌ از ديپلماسي تركيه چهره‌اي پرتحرك نشان داد.

به موازات اين رفتارهاي سياسي، روندي اقتصادي نيز در تركيه شكل گرفت كه بر اعتبار اسلامگرايان افزود. تركيه در دهه 1980 در دوران رياست جمهوري تورگوت اوزال، به پنج دهه سلطه اقتصاد متمركز بر اين كشور پايان داد و موجب تحرك اقتصادي خيره‌كننده‌اي شد. وقتي اسلامگرايان در تركيه پيروز شدند، ‌تصور مي‌شد كه آنان روند آزادسازي اقتصادي را متوقف خواهند كرد؛ اما دولت حزب عدالت و توسعه نه تنها اين روند را متوقف نكرد، بلكه بر شتاب اصلاحات افزود. ادامه سياست‌هاي اقتصادي اوزال براي تركيه دو دستاورد بزرگ در پي داشت: نخست اينكه زيرساخت‌هاي اقتصادي تقويت شد،‌ رشد اقتصادي افزايش و بيكاري كاهش يافت، تورم مهار شد و بدهي‌هاي داخلي و خارجي دولت پس از چهار دهه به كمتر از نصف توليد ناخالص داخلي تنزل كرد.

ميانگين رشد اقتصادي در اين دوران بيش از 6 درصد شد و حتي در سال بحراني 2009 كه رشد اقتصادي جهان به شدت كاهش يافت، رشد اقتصادي تركيه بيش از 7/4 درصد بود و امسال كه جهان،‌ بحران را پشت سر گذاشت نرخ رشد به 3/7 درصد رسيد. دستاورد ديگر اين بود كه اين تحولات اقتصادي، ‌تركيه را به معيارهاي اتحاديه اروپا نزديك‌تر كرد و قدرت چانه‌زني آشكارا براي پيوستن به اين اتحاديه، بيشتر شد.

نتيجه اينكه حزب عدالت و توسعه اكنون به عنوان حزبي با كارآمدي اقتصادي، تاليف‌كننده منافع متضاد سياسي در داخل و ديپلماسي معطوف به بازيگري جهاني، باغباني درختي را برعهده دارد كه سه دهه پيش تورگوت اوزال نهال آن را كاشت. اين همنشيني آزادي اقتصادي و اعتدال سياسي نشان داده است كه سياست، آنگونه كه آموزه‌هاي راديكال ترويج مي‌كنند، لزوما عرصه ستيزه نيست و همگونگي و هم‌افزايي منافع و مقاصد، جوهر سياست در دوران جديد است.

درخت اوزال با باغباني اردوغان، اگر همين يك ميوه را به بار آورده باشد، احتمالا تا دهه‌هاي متوالي كام مردم تركيه را شيرين خواهد كرد.

جهان صنعت:حال ناخوش اقتصاد

«حال ناخوش اقتصاد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جهان صنعت به قلم طهماسب طلا‌یی‌ است كه در آن مي‌خوانيد؛چندین وزارتخانه مهم کشور با سردرگمی عجیبی بلا‌تکلیفند و معلوم نیست ادغام می‌شوند یا نه. مجلس بر سیاست‌های ادغامی دولت می‌تازد و دولت بی‌تفاوت کار خود را می‌کند. دولت مجلس را مانع می‌داند و مجلس دولت را شتابزده. ‌ 
اما در این میان آنچه خدشه‌دار شده کار و عمران کشور است که باعث شده برخی مدیران چندشغله با دادن وعده و نویدهای غریب در این شلوغی‌ها جبرانش کنند و به رویاسازی در میان مردم بپردازند؛ رویاهایی که آرزوی تمام ایران است و محقق شدنشان با این شرایط اندکی عجیب. ‌ 

انگار که بسیاری از مسوولا‌ن اقتصاد کشور گوش‌هایشان را بسته‌اند و نمی‌شنوند که بی نظمی و ناهماهنگی بخش‌ها به کشور زیان رسانده و نمی‌خواهند باور کنند چنین اقداماتی نتایجش را در حال و روز اقتصاد نمایان کرده است. ‌ 

انگار که در کل حال اقتصاد ناخوش‌تر از آن است که می‌گفتند. آمارها با خست و متناقض اعلا‌م می‌شود و آمارهای غیررسمی و حقیقت بازار‌ها هم که انگار کاری جز سیاه‌نمایی نمی‌کنند. ‌ 

اقتصاد کشور را این روزها از هر طرف می‌بینی ملتهب می‌یابی و افسوس می‌خوری که چه می‌شود ما را. طی ماه اول سال90 بورس اوج می‌گیرد و همه مدیران خوشحال و خندان مصاحبه می‌کنند که بورس ما پربازده است و بهترین، اما به محض آنکه در ماه دوم بازار سرمایه راه سقوط در پیش می‌گیرد بسیاری سکوت می‌کنند و دیگر از بازدهی نمی‌گویند تا از نقد کارشناسانی که از حبابی بودن می‌گفتند، مفری بیابند! انگار گوش کسی بدهکار نیست که هشدار افزایش روزهای منفی کارکرد بورس در سال 90 نویدبخش نیست و مشکلا‌ت تازه‌ای برای این بازار در راه است.

 از سوی دیگر هم که افزایش نقدینگی و بی‌توجهی به هشدارهای این حوزه یک سالی است ادامه دارد و کسی موضوع را جدی نمی‌گیرد تا یک روز بازار طلا‌ (همانند ماه دوم سال) و روزی دیگر بازار ارز (در ماه سوم) بحران را تجربه کنند.

افسوس که این تمام ماجرا نیست و اژدهای حباب قیمتی و سوداگری در اقتصاد به دلیل سیاست‌گذاری‌ها هر روز به شاخه‌ای از اقتصاد می‌تابد و دست آخر نفس مردم را می‌گیرد. ‌ 

انگار که تمام این وقایع خواب و خیال است و باورناپذیر. باورم نمی‌شود دولتمردان خود رصدگر اوضاع و احوال و عملکردشان نبوده باشند و ندانند چه کرده‌اند.

 چگونه می‌شود ریاست کابینه‌ای که به کارشناسان و نقد‌هایشان پایبند نیست و دولتش را ساختارشکن روش‌های مدیریتی سابق کشور می‌خواند، نداند که روش مدیریتی و سیاستی ساختار‌شکنانه‌اش در ورود نقدینگی‌ها به اقتصاد ، بلا‌ی جان تولید و حتی تجارت شده و بازی خطرناک با ارز و طلا‌ دست آخر بر معیشت مردم موثر واقع شده است. ‌ 

باورم نمی‌شود که وی و همکارانش ندانند که شرایط طبیعی نیست اما نمی‌دانم چرا اصرار دارند شرایط را با کلا‌م طبیعی جلوه دهند و درگیری با حاشیه‌ها را انکار کنند و بگویند همه چیز بر سر جایش است.

 انگار که حاشیه‌های دولت تمامی ندارد و هر روز باید خبری باشد که یک کارشناس و مدیری بگوید که دولت در این حوزه اشتباه کرد و در آن حوزه به اشتباه وارد می‌شود.

 انگار این روزها دیگر خبر خوش اقتصادی کمیاب شده و حرف‌ها همه رنگ و بوی خاکستری دارند که هر دم از این باغ بری می‌رسد!


ارسال به دوستان
وبگردی