۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۳:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۷۰۷۴۶
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۵ - ۰۷-۰۴-۱۳۹۰
کد ۱۷۰۷۴۶
انتشار: ۱۰:۰۵ - ۰۷-۰۴-۱۳۹۰

بهشتی می‌گفت، كمترین بی‌اعتنایی به قانون اساسی را تحمل نكنید

با اینكه در مقام قاضی القضات می توانست عوامل دروغ پراكنی ها و اهانت‌ها را به اشد مجازات برساند و با عنوان توهین به مسئولین و نظام در خطر است، زندان ها را از مخالفانش سرریز كند، اما../شما مردم ایران مطمئن باشید احدی را بخاطر انتقاد از خودمان نمی‌گذاریم كسی تعقیب یا تهدید كند..در هر گوشه ایران كسی مزاحم كسی شود كه چرا نسبت به مسئولان انتقاد كردی، این مورد تنفر ماست.. بنی‌صدر كه از ایران رفت همسرش را گرفتند. فوری تماس گرفت كه زود آزادش كنید،نكردند، گفت، هر ثانیه كه در زندان باشد گناهش گردن..

شهید بهشتی، مدل طراز یك زمامدار شایسته

هم امروزی بود، هم نگاه عمیق و دقیقی به سنت ها داشت. جوزده انقلابی گری های افراطی نبود. خودباخته و مدهوش پیشرفت های غرب هم نبود. مهمترین شاخصه اش خردگرایی بود. عقلانیت در مدار دیانت و عدالت با ملاحظه اخلاق، كرامت انسانی و مردم داری. ظاهرش بسیار آراسته بود. زبان روز دنیا را می دانست. قدیمی و مندرس به دین نمی نگریست. انتقاد را به راحتی می پذیرفت. در برابر بی انصافی دوستان و جفاهای مبالغه گرانه مخالفان صبر ایوب داشت. خوش اخلاق بود و متواضع. خانواده دوست و اهل مرام گذاشتن در تعاملات. كسی را دست كم نمی گرفت و همه فكر می كردند بین خود و ایشان رفاقت محكمی بر قرار است. حرف دیگران را با روی گشاده می شنید. به نخبگان و صاحبان علم و تجربه احترام می گذاشت.انسداد فكری و جمود را بر نمی تابید.آزادی بیان و لوازم آن را پاس می داشت. پاسخگو بود و مردم را واقعا ولی نعمت می پنداشت.نمونه های زیر حاوی پیام هایی از سلوك اوست:


ارزش مسئولان قضائی به چیست؟ تبعیت از حق و قانون-استقلال

دكتر هاشمی از قضات باسابقه دیوانعالی كشور برایم نقل می فرمودند كه اول انقلاب، من مدیریت سازمان ثبت اسناد و املاك كشور را بر عهده داشتم. شهید بهشتی بالاترین مقام قضا و رئیس دیوان عالی بودند. گاهی نامه ای از ایشان به دستم می رسید كه در هامش نامه دستوری مرقوم فرموده بودند. یكی از موارد از نظر من با ضوابط  قانونی نامنطبق بود.


نامه را خدمت ایشان بردم.مهمانی روحانی از اصفهان آمده بود.در حضور مهمان به ایشان گفتم این مورد خلاف ضابطه است و شما مرا از مسئولیت معاف كنید و كسی را جایگزین كنید كه بتواند این دستور را به انجام رساند. ایشان با دقت به حرف هایم گوش می دادند.شاید كمی تند رفته بودم. منتظر عكس العمل عتاب آلود ایشان بودم. دیدم با كمال تواضع و لبخند مهربانانه ای كه گواه رضایت خاطر بود، به مهمان خود رو كرده و گفتند: آقا می بینید شخصی را كه خود منصوب كرده ام به من چه می گوید؟!

ببینید از رو در روی مافوق ایستادن به دلیل دستوری كه خلاف ضابطه می داند واهمه ای ندارد، آیا كسی كه با صراحت لهجه، عدم تطبیق دستور من با ضوابط و مقررات را دلیل خودداری از اجابت آن می داند و بدون ملاحظه تثبیت مقام و موقعیت شغلی زبر بار حرف خلاف ضابطه نمی رود، شایسته ترین انتخاب برای مسئولیت نیست؟ من از این برخورد شما احساس غرور می كنم و همه باید قانون را فصل الخطاب بدانند.

آقای هاشمی! از شما غیر از این انتظار نداشتم و اگر بی چون و چرا ،حرف های مرا {ولو بر  خلاف قانون} اجرا می نمودید از شما سلب اعتماد  می كردم. بر سر كار خود بروید و قدمی از سنگر قانون عقب ننشینید.

شعار مرگ بر بهشتی روی دیوار كاخ دادگستری و عدم هزینه از رهبری
همكاران می گفتند روی دیوار كاخ دادگستری {دفتر شهید بهشتی} بزرگ نوشته بودند مرگ بر بهشتی-می آمدند جلوی در، بلند فریاد مرگ بر بهشتی سر می دادند.همكارها آمدند خدمت ایشان و گفتند آخر نباید امام جواب اینها را بدهد؟ چرا ساكت است؟ گفتند قرار نیست در همه مشكلات از رهبر هزینه كنیم. ما سپر بلای اوییم نه او سپر بلای ما.

مدارا، مهربانی و سعه صدر
قرار بود كنگره شهدای ۷ تیر با همكاری بنیاد ۷ تیر و قوه قضائیه بر گزار شود.من هم نقش كوچكی در این برنامه داشتم.دنبال این بودم كه دست نوشته های شهید بهشتی در مدت كوتاه ریاست دیوان عالی جمع آوری شود. برخی از آنها را پیدا كردم. ادبیات ایشان با مردم و همكاران، بسیار محترمانه و مهربانانه بود.سراغ همكاران قدیم ایشان رفتم.از برخوردهای ایشان با ارباب رجوع ها-احترام به مردم-مردم داری -ادبیات متواضعانه و خلاصه كلی داستان حاكی از بزرگی روح و علو طبع ایشان شنیدم. می گفتند خانمی با فحش های ركیك و ناسزا به سمت دفتر می آمد .دفتر می خواست برخورد شدیدی با او داشته باشد كه شهید بهشتی صدا می زند و می گوید بفرستیدش داخل.چنان با مدارا و سعه صدر پاسخ می دهد كه آن فرد خشمگین و فحاش، تحت تاثیر قرار گرفته ،در كمال تواضع و تعجب از بزرگی این مرد شریف دفتر را ترك می كند. یكی از اعضای حزب جمهوری كه از نزدیك ترین افراد به ایشان بودند، تعریف می كردند یكی از بزرگان، نیم ساعت زودتر از جلسه حزب آمدند و شروع به سمپاشی علیه شهید بهشتی و اهانت های بی حد و حصر.به حرمت بزرگتری ایشان چیزی نگفتیم تا راس ساعت خود ایشان تشریف آوردند.آن آقا با وقاحت و نهایت بی انصافی جلوی جمع شروع كرد به ایشان اهانت كردن و توبیخ و ...ما همه منتظر واكنش در خور شهید بهشتی بودیم.جلسه را با طمأنینه همیشگی شروع كرد بدون اینكه اشاره ای به هتاكی ها و پاسخی به ناروا ها بدهد .در خاتمه جلسه گفت مواردی كه به من نسبت داده شد و تصمیمی كه منتسب به من شده و مایه ناراحتی آقای ...شده ،تصمیم من نبوده و من هم با ایشان موافقم كه فلان تصمیم غلط است.تواضع و فروتنی و برخورد بزرگوارانه ایشان آن فرد را شوكه كرد كه از شدت شرمساری نمی توانست حتی جلسه را ترك كند.

یك بار امام خمینی فرمود: "اگر احساس وظیفه كنم، به هر كس هر چه داده ام پس می گیرم."{منظور امام بنی صدر بود كه به فرماندهی كل قوا منصوب شده بود}اما تبلیغ می كردند منظور امام، آقای بهشتی بوده! فشار می آوردند به امام بگو منظور خود را واضح اعلام كند كه انگشت اتهام متوجه شما نباشد. می گفت اگر خدا بخواهد خودش حل می كند...

یكی از طلاب تند آن موقع كه بعد ها در ۷ تیر با ایشان به شهادت رسید، خیلی علیه ایشان حرف می زد و این اواخر شب‌نامه هم پخش می كرد. اتفاقی به هم رسیدند.در آغوشش كشید و كلی تحویلش گرفت و گفت مشكل ما انشاءالله به زودی حل می شود{هر دو در فاجعه ۷ تیر شهید شدند }

كسی پیش او بدگویی از دیگری می كرد. می خواست دكتر را هم به موضع گیری وا دارد.گفته بود در قصر زندگی می كند.خانه اش ۸ طبقه است. پسرانش خارج رفته و خانواده اش چه و چه هستند...شهید خیلی سعی كرد كه جلوی غیبتش را بگیرد. ولی طرف ول كن نبود. بهشتی گفت:

دی در حق ما كسی بدی گفت                    دل را ز غمش نمی خراشیم

ما نیز نكوئیش بگوئیم                             تا هر دو دروغ گفته باشیم!

شایسته سالاری نه رابطه سالاری
اسم جوانی را داده بود برای شورای صدا و سیما. گفتند ولی این مخالف شماست. كلی علیه شما دنبال سند جمع كردن بوده. گفت او جویاست و كنجكاو. چه اشكالی دارد سندی پیدا كند و مردم را آگاه كند. در ضمن برای این كاری كه پیشنهادش كردم مستعد است.

مواظب بود بیش از توانایی كسی به او مسئولیتی نسپارد.چند نفر در حمایت از فردی بازاری پیش ایشان آمده بودند كه او می تواند اقتصاد انقلاب را سامان دهد و ... شهید فرموده بود اگر خودتون ۵۰۰ هزار تومان پول داشتید بهش می دادید؟میتونه اداره كنه مسائل مالی رو و خیانتی نكنه ؟هر كاری آدم خودشو می طلبه.

از ایشان پرسیدند آیا روحانی می تواند عضو شورای شهر شود؟ گفته بود مشروط بر اینكه علم آن كار و صلاحیت تخصصی لازم را داشته باشد.نه اینكه تكیه اش بر علوم حوزوی باشد.صرف روحانی بودن معطی صلاحیت برای ورود به هر كاری نیست.

هدف وسیله را توجیه نمی كند
رئیس جمهور وقت هر كجا می نشست پشت سر ایشان بد می گفت. انحصارطلب-وهابی-ضد امام-رادیكال-تمامیت خواه-مستكبر....روزی نبود كه روزنامه های مخالف ننویسند...خیانت های بهشتی-خباثت های بهشتی! اما او خیلی مراقب بود غیبت كسی را نكند و از مسیر انصاف عدول نورزد. تظاهرات می كردند و شعار می دادند:"بهشتی -بهشتی،طالقانی رو تو كشتی!"اما هیچ‌وقت فریاد بر نمی آورد و كینه توزی روا نمی داشت. از تریبون های عمومی كلامی به دفاع از خود اختصاص نمی داد.با اینكه در مقام قاضی القضاتی می توانست عاملان و مباشران اصلی این دروغ پراكنی ها و اهانت ها را به اشد مجازات برساند و با عنوان توهین به مسئولین نظام و بردن آبروی نظام و نظام در خطر است، زندان ها را از مخالفانش سرریز كند.

بنی صدر كه از ایران رفت همسرش را گرفتند. فوری تماس گرفت كه همسر بنی صدر كه تخلفی نكرده . زود آزادش كنید. آزادش نكردند. گفت با اختیارات خودم آزادش می كنم. می گفت هر ثانیه كه در زندان باشه گناهش گردن نظام اسلامیه و ما نمی توانیم در محضر خدا پاسخگو باشیم.

قبل انقلاب می گفتند حالا كه مرگ بر شاه همه گیر شده ،شعار جدید را چرب و نرم تر بدهیم."شاه زنا زاده است- خمینی آزاده است"بر آشفته بود كه این شعار حرام است. حد دارد. رضا خان ازدواج كرده-از پلكان حرام كه نمیشود به بام سعادت حلال رسید.


برخی اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی بر این عقیده بودند كه ممكن است در مواردی از باب دفع افسد به فاسد، شكنجه كردن متهم لازم باشد.ایشان با صراحت نظر منفی خود را با لحاظ تالی فاسدهای آن بازگو می كند:"توجه بفرمائید كه مساله ،راه چیزی باز شدن است.به محض اینكه این راه باز شدو خواستند كسی را كه متهم به بزرگترین جرم ها باشدیك سیلی به او بزنند،مطمئن باشید به داغ كردن همه افراد منتهی می شود.پس این راه را باید بست.یعنی اگر {حتی}۱۰ نفر از افراد سرشناس ربوده شوند و این راه باز نشود ،جامعه سالم تر است{مشروح مذاكرات مجلس بررسی قانون اساسی -ج۱-ص۷۷۸}

اسلام با صداقت رشد می كند نه با دروغ
می گفتند الان بهترین موقعیت برای پیروزی انقلاب است .نیت سوئی هم كه نداریم.آمار شهدای ۱۵ خرداد ر ا بالاتر می گوییم.این ننگ به رژیم طاغوت می چسبه.

بهشتی بدون تعلل گفت:با دروغ می خواهید از اسلام دفاع كنید؟! اسلام با صداقت رشد می كند نه با دروغ!
{دقایقی تا بهشت/نشریه سازمان زندانها}

توجه به افكار عمومی،بدون تظاهر و عوام فریبی
دنبال فریب افكار عمومی نبود.خودش بود و ظاهر سازی نمی كرد.

قبل انقلاب، به پدرم  جهت معماری و ساخت منزلی در قلهك مراجعه كرده بود. خوش ذوق و خوش سلیقه و مبتكر، اظهار نظر در طراحی بنای منزلش می كرد و می گفت شرایط جامعه طوری نیست كه مصلحت باشد ما اهل خانه را برای تفریح به بیرون بفرستیم. باید داخل خانه وسایل آسایش به قدر مقدور بر قرار باشد.

بعد انقلاب اصرار داشت خانه را به سمت مناطق پایین تر ببرد تا در موقعیت یك مسئول مملكتی مثل طبقات محروم جامعه زندگی كند. خانه ای سمت خیابان ایران ابتیاع كرد و همان اوایل تیر ۱۳۶۰ بود كه اسباب كشی كردند.

یكی از اقوام ما نقل می كرد هر چه خواستم من هم مثل خیل كثیری از مردم كوچه و بازار چیزی علیه ایشان دست و پا كنم نتوانستم. دست آخر به این بسنده كردم كه "از صدایش استكبار می بارد"!

او حتی در قبال این همه نا مردی، مظلومیت خود را سر دست نگرفت و بقول امروزی ها از تاكتیك مظلوم نمایی بهره نبرد. چرا كه با خدا معامله داشت و این تهمت ها شاید محك ایمان او بود.

بی اعتنایی به قانون و خطر ظهور دیكتاتوری
قانون اساسی را مبنای وحدت می دانست.می گفت "مردم كمترین بی اعتنایی را به قانون تحمل نكنند.در جامعه ای كه به قانون اساسی مصوب ملت بی اعتنایی شود این خطر وجود دارد كه مجددا استبدادها و دیكتاتورها در شكل های جدید و یا ظاهرهای فریبنده، در افق ایران آزاد شده رخ بنمایند و آزادی،استقلال و مردمی بودن را در نظام به خطر افكنند. نسبت به قانون اساسی از هرگونه تخلف و تجاوز حساس باشید"{جاودانه های تاریخ-جلد۶-ص۱۰۹}

هیچ كس را مافوق قانون اساسی نمی دانست
می گفت اگر به قانون اساسی همگان پایبند و ملتزم باشند چنان كار خواهد كرد كه دیگر كسی هوس دیكتاتوری و حق كشی و تجاوز را به دل راه ندهد{مبانی نظری قانون اساسی -ص۲۳}

معتقد بود در این قانون اساسی رابطه سازمان مملكت با رهبری آن نیز چنان تنظیم شده كه رهبری هم اقداماتش را از مجاری پیش بینی شده دنبال كند. اگر واقعا بخواهیم این طرحی كه در قانون اساسی برای مملكت داریم به ثمر برسد، صحیح این است كه رهبر هم در هیچ جای دیگر مستقیما وارد دخالت نشود{مشروح مذاكرات مجلس بررسی قانون اساسی -ج۳-ص۱۶۸۶}

آزادی بیان و قلم  با تنگ نظری به محاق نرود
جملات ایشان بدون نیاز به هیچ تفسیری ،خود كلید مساله است:

"در نظام اجتماعی ما بایستی به همه گروه ها فرصت اظهار نظر داده شود.امكان آن داده شود كه بتوانند نظر خود را به صورت فردی و جمعی بیان كنند{مبانی نظری قانون اساسی -ص۶۵}

بگذارید در این زد و خورد فكری،افكار رشد كنند{بهشتی اینگونه بود...محمود افتخار زاده/ص۵۷}

بگذارید مردم و خود ما كم كم عادت كنیم كه فضا را برای اظهار نظرمخالفان باز بگذاریم.چون بعضی سوء تفاهم ها ممكنست پیش بیاید كه بنده گمان می كنم با باز گذاشتن فضا در آینده،بهتر قابل حل باشد{مشروح مذاكرات مجلس قانون اساسی /ج۲/ص۸۳۹}

نظر ما اینست كه اسلام عزیز ،در زمینه آزاد، امكان رشدش و تجلیش بسیار فراوان است.

او قائل به آزادی مخالفان سیاسی است.چنانچه می گوید در نظام اجتماعی ما همه بایدفرصت اظهار نظر داشته باشندو امكان ان داده شود كه بتوانندنظرات خود را به صورت فردی و جمعی بیان كند.حزب جمهوری اسلامی هم معتقد است باید در محیط اجتماعی سالم افراد و گروهها امكان ابراز نظر داشته باشند.حتی اگر نظراتشان مخالف انقلاب اسلامی است.{مبانی نظری قانون اساسی /صص۶۵و۶۶}


وقتی عده ای خودسرانه میتینگی كه قرار بوده در نقد قانون اساسی برگزار شود را بهم می زنند ایشان موضع جدی گرفته و دستور می دهند بررسی و برخورد شود.{همان}

نباید مرزهای اخلاق به هیچ قیمتی در نوردیده شود
شهید بهشتی یك سیاست مدار اخلاقی است . از اطرافیان زیادی شنیده ام كه شهادت داده اند از ایشان دروغ،اهانت و رفتار ناقض حریم اخلاق ندیده اند.خود می فرمایند:دروغ زنی -شایعه سازی-تضعیف نهاد های مسئول،مسموم كردن جو اجتماعی،وحدت و انسجام جامعه را به خطر انداختن با هر وسیله و به هر نیت كه باشد ممنوع است.{همان/جلد۱-ص۷۱۲}ایشان مشی اخلاقی را برای مخالفان خود نیز بر قرار می كنند و از نظر وی اخلاق مداری در عرصه جامعه استثنا پذیر نیست.آمدند خدمت وی از دكتر شریعتی بد گفتند.شدیدا واكنش عتاب آلودی نشان داد و گفت حق ندارید در مورد یك مسلمان چنین هتاكانه حرف بزنید.آقای شریعتی كه جای خود.حق ندارید در مورد غیر مسلمان هم بی ادبی و ناروایی و بی انصافی كنید

از مردم می خواهد از نظام انتقاد كنند:امنیت مخالفان هم باید تضمین شود
او انتقاد از سر دلسوزی را از دون پایه ترین افراد نسبت به بلند مرتبه ترین مسئولین، مغتنم می‌شمارد. امنیت پادگانی و سكوت گورستانی را مذموم می داند و حیات جامعه را به نقد و گفتگو و تعاطی خردها و تكاپوی نظرها می داند.دنبال جامعه یك دست كه همه یك جور فكر كنند و یك نفر حرف بزند و بقیه منقاد باشندنیست .می گوید:

انتقاد سازنده و دلسوزانه از مسئولان در تمام سطوح برای همه آزاد است.صاحب هر عقیده ای كه باشند...شما مردم ایران مطمئن باشیدكه ما احدی را بخاطر انتقاد از خودمان یا دست اندركاران كشور به هیچ عنوان نمی گذاریم كسی تعقیب كند. تهدید كند.با صراحت این را می گویم.هر جا در هر گوشه ایران كسی مزاحم و متعرض كسی شود كه چرا نسبت به مسئولان انتقاد كردی این مزاحمت كننده و كارش مورد تنفر ماست.{بهشتی اینگونه بود....محمود افتخار زاده/صص۵۳و۵۵۲}

كاری نكنند كه برخی كشور را به اختناق متهم كنند
حیثیت كشوربه انقلاب و اسلام گره خورده و پاسبانی از میراث جاودانه های تاریخ لوازمی دارد.ایشان می فرماید:

"از همه ....تقاضا می كنم جو پاك و مطهر جمهوری اسلامی را با اینگونه موضع گیری های مخالف با خواست اسلام آلوده  نكنندو نگذارید كسی بتواند در داخل و خارج بگوید:ای بابا!در این رژیم هم اختناق هست.نه خیر آقا!در این رژیم در رابطه با انتقاد صریح و روشن از مسئولان هیچ انتقادی نیست"

همكاری با آموزش پرورش شاهی به خاطر ۱۰ ملیون مخاطب
قبل انقلاب  با بخش تالیف كتب درسی همكاری را شروع كرده بود.از هر فرصتی برای تبلیغ بهره می برد و می گفت حالا ۱۰ ملیون مخاطب پیدا كردیم.به روش های تبلیغ در ظاهر و ادبیات و واژه گزینی كاملا مقید بود و وسواس به خرج می داد. سعی می كرد هر جا دعوت می كنند با مطالعه برود.سر وقت آغاز كند و خاتمه دهد.

نگاه تشكیلاتی و تحزب، فرصت یا تهدید
او وجود تكثر را تهدید نمی دانست.بلكه سعی می كرد فرصت سازی كند.از نگاه او فتنه و انحراف،وجود مخالف و سلایق گوناگون نبود.بلكه عدم تحمل مخالف و تمایل به یكه سالاری بود كه فتنه به بار می آورد.

به همین دلیل با انعطاف و سعه صدر تمام عیار،تشكل و تحزب را مغتنم می شمرد. می گفت: "بدون تشكیلات حركت كردن را نپسندید.در چنین صورتی روزی پشیمانی در برابرمان قرار خواهد گرفت...تشكل یك نوع نظم در امور است.حزب به معنای یك گروه دارای نقطه نظرهای مشترك  و هماهنگی عملی و بر خورداری از همسازی و دمسازی عملی و تشكل در طرح و برنامه و اجرا چیز مفیدی است و از ضرورت ها می باشد"{یادنامه شهید بهشتی/فرید قاسمی/ص۱۳۹}

او خود بنیادی و خود مطلق انگاری را آفت حزب در جامعه می دانست چنانچه گفته است:"تشكل ضد خدایی آن موقعی است كه كسانی دور هم جمع شوندو بگویند:آقا!آدم خوب كجا پیدا می شود؟البته فقط بین ما!بیرون  حلقه ما چطور؟خبری نیست!اندیشه خوب كجا پیدا می شود؟دور و بر ما!بیرون هم خبری نیست!برنامه ریزی خوب چه؟فقط بین ما.دیگران عرضه ندارند!!اخلاص و دین چه؟فقط بین ما.دیگران اهریمنی اند!....این طرز تفكر خودش اهریمنی و شیطانی است.می خواهد همه چیز مال یك فرد و یك تشكیلات باشد.تشكل انحصار طلب و انحصار اندیش از جانب هر فرد و هر گروه و جمعی كه باشد،شیطانی از آب در می آید.طاغوت معنایش همین است{همان/ص۵۴}

دلواپس رو در روی هم قرار گرفتن یاران انقلاب بود
یكی از دغدغه های همیشگی دكتر، تفرقه نیروهای انقلاب بود.می دانست با افتادن در  این دام هولناك،سرمایه های اجتماعی به جای اینكه متمركز ساختن كشور بشوند،خرج تباه كردن هم و فرصت سوزی برای انقلاب می شوند.به اطافیان همواره توصیه مدارا می كرد.خود خط مقدم تحمل بود.اولین چیزی كه خیلی دست و دلباز از اون می گذشت،حیثیت و اعتبار شخص خودش بود تا مبادا انقلاب كوچكترین ضربه ای بخورد. داستان می گفت كه ۸ نفر بودند در سفر، توسط ۲ نفر غارت شدند.تعجب كرده بودند.فهیمی رو كرد به جمع و گفت: ما ۸ نفر بودیم «تنها» آنها ۲ نفر بودند «همراه».می گفت دشمن هم می خواهد ما ملیون ها نفر باشیم تنها ،تا غارتمان كنند.ما را به درگیری با خود مشغول می كنند تا از پیگیری مسائل مشترك غافل شویم.هشدار می داد با سوز جگر كه با هم باشید و دعواها را كنار بگذارید.

مظلومیت هایی كه پیام دارد
جمله تاریخی امام بر تارك حافظه تاریخی مردم ما نقش بسته كه :"آنچه بیش از شهادت بهشتی تاثر مرا بر انگیخت،مظلومیت ایشان بود"

جامعه شناسی مظلومیت خود فصل مستوفایی است اما به همین بسنده می كنم كه ملتی كه قدر سرمایه های انسانی بی بدیلی چون بهشتی ها را نداند و بجای آنكه بر صدر نشاند برایشان جهنم بسازد .روی سعادت را نخواهد دید.مردم ما شاید خیلی دیر قدر شهید بهشتی را شناختند. اما نباید خیلی زود پیام های مظلومیت امثال او فراموش شود. یاد مثال شهید مطهری افتادم كه می گفت قطار تا وقتی ایستاده، كودكی به آن سنگ نمی پراند. اما همین كه حركت كرد، همه به آن سنگ می زنند.

مرده پرستی، سنت تلخی است كه مرسوم بوده و هست.شاید ما قدر خیلی كسانی كه تالی تلو بهشتی هستند را نمی دانیم و خدای ناكرده ،روا می داریم آنچه با بهشتی شد! بدان امید كه چون بهشتی،بهشتی شویم.هم در دنیا و هم در عقبی و بهشتی ها را بشناسیم و مغتنم بدانیم.

منبع:آینده

برچسب ها: بهشتی ، قانون اساسی
ارسال به دوستان
کشف حلزون ناشناختۀ «شیشه‌ای» در این گودال (+عکس) یک مولکول مقصر اصلی تبدیل شدن زهره به جهنم امروزی بود گیاه دم اسب و خواص اعجاب‌آور آن کدام استان بیشترین و کمترین طول عمر را دارد؟ بنیامین نتانیاهو کیست؟ حماس: ۷۰ درصد اسرای اسرائیلی کشته شدند ایران اظهارات آمریکا و بریتانیا درباره پهپادها در اوکراین را رد کرد زنوزی: امسال آخرین فصل تیمداری من در تراکتور/ واگذاری تراکتور در پایان فصل اسپانیا از پهلوگیری کشتی حامل سلاح به اسرائیل در بندر کارتاخنا ممانعت کرد ایران ادعای اتحادیه عرب درباره جزایر سه‌گانه را غیرقابل قبول دانست و محکوم کرد لاپید: کابینه نتانیاهو کنترل اوضاع را از دست داده است حمله اشتباهی یک تانک اسرائیلی به نظامیان صهیونیست  انفجار در جایگاه CNG اقبالیه قزوین یک کشته و 6 مصدوم برجای گذاشت رسانه اسرائیلی: آمریکا ارسال سلاح به تل‌آویو را از سر گرفت مسئول دفتر نماینده ولی فقیه در سپاه : ما واقعا به قله نزدیک هستیم/ در آمریکا و اروپا به زبان شما حرف شما را می‌زنند و شعار مرگ بر اسراییل جهانی شده
وبگردی