۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۰۵۲۱۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۸ - ۲۱-۱۲-۱۳۹۰
کد ۲۰۵۲۱۸
انتشار: ۱۰:۴۸ - ۲۱-۱۲-۱۳۹۰

قاتل: مستاجرمان را کشتم چون زنی را به خانه می آورد!

وقتی ماجرا را فهمیدم خیلی عصبانی شدم و سریع به طبقه بالا رفتم تا با محمدرضا صحبت کنم اما او جواب درستی به حرف‌هایم نداد و از طرفی پسرخوانده‌اش با شیشه نوشابه به طرفم حمله کرد. در این درگیری شیشه شکست و من آن را به طرف مستاجرمان پرت کردم که وارد گردنش شد و او جان باخت.»

شرق: پسر جوانی که مستاجرش را به قتل رسانده بود پنج‌سال بعد از ارتکاب جنایت با بخشش اولیای‌دم مقتول از مرگ نجات پیدا کرد.
 
شامگاه روز پنجشنبه 28 اردیبهشت سال 85 پسری جوان به نام فرهاد وقتی وارد خانه‌اش در منطقه بی‌سیم تهران شد، فهمید مستاجرشان بار دیگر برخلاف تذکرهای قبلی همراه یک زن وارد منزل شده است.

او که از رفتارهای مرد میانسال به ستوه آمده بود بلافاصله به طبقه دوم ساختمان رفت تا با محمدرضا صحبت کند اما گفت‌وگوی آنها به درگیری منجر شد و لحظاتی بعد مرد مستاجر در حالی‌که غرق در خون بود به بیمارستان انتقال یافت و در آنجا با وجود تلاش‌های کادر درمانی جانش را از دست داد.

بعد از مرگ این مرد کارآگاهان ویژه مبارزه با قتل پلیس آگاهی به ساختمان محل وقوع جنایت رفتند و تحقیقات‌شان را آغاز کردند.

آنها در همان بدو امر فهمیدند متهم همراه والدینش در این خانه زندگی می‌کرد و از مدت‌ها قبل با مستاجرشان که مجرد بود، اختلاف داشت. او بعد از درگیری خونین پا به فرار گذاشته بود به همین دلیل تجسس‌ها برای به دام انداختن وی آغاز و فرهاد ساعاتی بعد در حالی‌که در خیابانی نزدیک به محل قتل پرسه می‌زد دستگیر شد.
 
او در بازجویی‌های اولیه اتهامش را گردن گرفت و گفت: «مدتی بود محمدرضا زنی را همراه خودش به خانه می‌آورد. این کار او با اعتراض خانواده‌ام مواجه شده بود. من خودم چند بار به مستاجرمان تذکر داده بودم اما او توجهی نمی‌کرد و به کارهایش ادامه می‌داد. شب حادثه وقتی به خانه رفتم دوباره فهمیدم محمدرضا آن زن را به خانه‌اش آورده و مادرم در نبود من با مستاجرمان سر این موضوع دعوا کرده است. وقتی ماجرا را فهمیدم خیلی عصبانی شدم و سریع به طبقه بالا رفتم تا با محمدرضا صحبت کنم اما او جواب درستی به حرف‌هایم نداد و از طرفی پسرخوانده‌اش با شیشه نوشابه به طرفم حمله کرد. در این درگیری شیشه شکست و من آن را به طرف مستاجرمان پرت کردم که وارد گردنش شد و او جان باخت.»

کارآگاهان در ادامه تحقیقات به بازجویی از زنی پرداختند که زمان حادثه در خانه مقتول بود. او گفت: «من و محمدرضا چندی قبل با هم آشنا شدیم و بعد از مدتی تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم. ظهر روز حادثه با هم به محضر رفتیم و عقد موقت کردیم و اول شب با خریدن شام به خانه محمدرضا رفتیم اما ناگهان فرهاد وارد خانه ما شد. شوهرم سعی کرد به او بگوید من همسر قانونی وی هستم اما فرهاد حرف‌های محمدرضا را باور نکرد و با شوهرم درگیر شد و او را کشت.»

بعد از روشن شدن جزییات قتل پرونده در اختیار قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. در جلسه دادگاه اولیای دم محمدرضا خواستار قصاص فرهاد شدند و این جوان نیز ضمن دفاع از خودش جزییات ماجرا را شرح داد و در نهایت به مرگ محکوم شد ولی با اعتراض وی قضات دیوان‌عالی کشور حکم صادره را نقض کردند و این بار پسر جوان در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و مجددا به قصاص محکوم شد و این حکم به تایید دیوان‌عالی کشور نیز رسید.

پس از آن فرهاد در زندان در انتظار مرگ بود و از سوی دیگر با کمک خانواده‌اش و با ابراز پشیمانی از کاری که انجام داده بود سعی می‌کرد رضایت اولیای‌دم مقتول را جلب کند.

سرانجام این اتفاق افتاد و اولیای دم دیروز با مراجعه به دادسرای جنایی تهران اعلام کردند از قصاص و خونخواهی صرف‌نظر کرده‌اند. به این ترتیب پسر جوان بار دیگر به زندگی بازگشت.

ارسال به دوستان
وبگردی