۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۱۹۷۰۷
تعداد نظرات: ۱۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۱ - ۳۰-۰۳-۱۳۹۱
کد ۲۱۹۷۰۷
انتشار: ۰۸:۲۱ - ۳۰-۰۳-۱۳۹۱

هرگز قضاوت نکنید

پس از رسيدن يک تماس تلفنی برای يک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بيمارستان شد ،او پس از اينکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهايش را عوض کرد و مستقيم وارد بخش جراحی شد .

او پدر پسر را ديد که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود. به محض ديدن دکتر، پدر داد زد: چرا اينقدر طول کشيد تا بيايی؟ مگر نمي دانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئوليت نداری؟

پزشک لبخندی زد و گفت: متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دريافت تماس تلفنی، هرچه سريعتر خودم را رساندم  و اکنون، اميدوارم شما آرام باشيد تا من بتوانم کارم را انجام دهم .

پدر با عصبانيت گفت:آرام باشم؟! اگر پسر خودت همين حالا توی همين اتاق بود آيا تو ميتوانستی آرام بگيری؟ اگر پسر خودت همين حالا مي مرد چکار مي کردی؟

پزشک دوباره لبخندی زد و پاسخ داد: من جوابی را که در کتاب مقدس انجيل گفته شده ميگويم از خاک آمده ايم و به خاک باز می گرديم، شفادهنده يکی از اسمهای خداوند است ، پزشک نميتواند عمر را افزايش دهد ، برو و برای پسرت از خدا شفاعت بخواه ، ما بهترين کارمان را انجام می دهيم به لطف و منت خدا .

پدر زمزمه کرد: (نصيحت کردن ديگران وقتی خودمان در شرايط آنان نيستيم آسان است )

عمل جراحی چند ساعت طول کشيد و بعد پزشک از اتاق عمل با خوشحالی بيرون آمد  خدا را شکر! پسر شما نجات پیدا کرد

و بدون اينکه منتظر جواب پدر شود، با عجله و در حاليکه بيمارستان را ترک می کرد گفت : اگر شما سؤالی داريد، از پرستار بپرسيد

پدر با ديدن پرستاری که چند لحظه پس از ترک پزشک ديد گفت: چرا او اينقدر متکبر است؟ نمی توانست چند دقيقه صبر کند تا من در مورد وضعيت پسرم ازش سوال کنم؟

پرستار درحاليکه اشک از چشمانش جاری بود پاسخ داد : پسرش ديروز در يک حادثه ی رانندگی مرد ،وقتی ما با او برای عمل جراحی پسر تو تماس گرفتيم، او در مراسم تدفين بود و اکنون که او جان پسر تو را نجات داد با عجله اينجا را ترک کرد تا مراسم خاکسپاری پسرش را به اتمام برساند.

هرگز کسی را قضاوت نکنيد چون شما هرگز نميدانيد زندگی آنان چگونه است و چه بر آنان ميگذرد يا آنان در چه شرايطی هستند.
برچسب ها: داستان کوتاه
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱۱
در انتظار بررسی: ۴۶
غیر قابل انتشار: ۰
daei
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
4
124
خيلي جالب بود
farhad
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
119
14
چقد دیر خبر میدین این خبرو دقیقا 1ماه قبل از طریق ایمیل گرفتم.باور نکردین حاضرم ایمیلشو بفرستم.
ناشناس
Kazakhstan
۰۸:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
3
52
چالب بوذ ممنون
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
15
65
بسیار آموزنده بود!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
44
45
واقعا" عبرت گرفتم
ناشناس
Germany
۰۹:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
50
52
بد نیست یه گزینه "من از این مطلب خوشم اومد" یا همون لایک و دیس لایک واسه مطالبتون بذارید
شیوا
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
54
38
همین قضاوت های درست و غلط است که میتونه سرنوشت... تغییر بده.متاسفانه تا بوده همین بوده.ایرانی و غیر ایرانی هم نداره.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
21
30
خیلی جالب بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
1
46
حسن ظن داشتن به دیگران از صفات زیبای اخلاقی و سوء ظن داشتن به آنها زشت است!
رضا
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
55
16
خیلی پیاز داغش زیاد بود !
هادی
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
10
129
دکتر های ایرانی یاد بگیرن 90 درصدشون
وبگردی