![]() |
عصر ایران – زماني كه نظم و استحكام سياسي و اميد به آينده وجود داشته باشد فعاليت هاي صنعتي تشويق ميشوند و برعكس در زمان بينظمي سياسي، اميد به آينده كاهش و ريسك سرمايه گذاري در صنعت افزايش مييابد.
دكتر علينقي مشايخي در گفت و گوبا خبرنگار عصرایران (asriran.com)، با اعلام این مطلب میگوید: مسائل سياسي را بايد در ميان زيرساختهايي طبقهبندي كرد كه بستر تحركات صعودي صنعت را شكل مي دهند. زيرساختهاي نامناسب موجب مي شوند كه منابع، امكانات و انگيزه استفاده از امكانات در فعاليتهاي صنعتي با افت شديدي مواجه شوند.
وی اظهار میدارد: اين موضوع كه نظام سياسي براي سرمايهگذاران در صنعت چقدر ارزش و اعتبار قائل است و چگونه به آنها نگاه ميكند مسأله ديگري است كه در شكلگيري فرهنگ صنعتي و حركت جدي در مسير توسعه صنعتي بسيار نقش دارد.
مشایخی میگوید: پس از پيروزي انقلاب و مصادره يك سري واحدهاي صنعتي اين ذهنيت به وجود آمد كه از اين پس سرمايه گذاري اقدامي ارزشمند تلقي نميشوند. طي این سالها در بسياري از مواقع جامعه به سرمايهگذاران و فعالان صنعتي به عنوان افرادي كه حق ديگران را ضايع كردهاند نگاه كرده است. ارزش قائل نشدن براي اين عناصر در صحنه اقتصادي كشور يك مانع زيرساختي براي توسعه صنعتي كشور است. نبايد انتظار داشت كه در چنين فضايي نوسازي دروني و بيروني در صنايع مختلف اتفاق بيفتد و جامعه صنعتي با فرهنگ صنعتي و به دور از رفتارهاي دوران روستايي به فعاليتهاي صنعتي بپردازد.
وی ادامه میدهد: اگر كمي عميق تر نگاه كنيم كساني كه سرمايهگذاري انجام ميدهند و در جامعه صنعت و اشتغال به وجود مي آورند، انتظار دارند كه در تصميمهاي اقتصادي، سياسي و اجتماعي نيز مشاركت بيشتري داشته باشند. اگر اين مشاركت وجود نداشته باشد سرمايهگذار مطمئن نيست كه تصميمهاي سياسي در راستاي تسهيل حركت او قرار دارد.
وی متذکر میشود: اگر حاكميتي بخواهد كه سرمايهگذاران مولد اقتصادي نه در جهت مثبت و نه در جهت منفي صدايي در جامعه نداشته باشند، يك تناقص بسيار جدي پيش مي آيد. از يك طرف بگوييم اين افراد بايد مشوق فرهنگ صنعتي و سرمايهگذاري باشند و از طرف ديگر با نفوذ آنان در فرآيند تصميم سازيهاي اقتصاد سياسي مخالفت كنيم.
این اقتصاددان درباره مسأله تغییر مدیران بخش صنعت معتقد است: مسأله ارزيابي، پرورش، ارتقا و انتخاب مديران صنعت در ايران همواره دچار ضعف بوده است. هيچ مكانيزمي براي ارزيابي خوب يا بد عمل كردن مديران صنعتي وجود ندارد.
وقتي چنين مكانيزمي نباشد زمينهاي فراهم نميشود كه مديران خوب و لايق رشد كنند و نبود اين مكانيزمها مقداري به ساختار قدرت، نظارت و كنترل برميگردد. اگر اين ساختار درست عمل كند، برداشت صحيح از عملكرد مديران بايد يكي از خروجيهاي آن باشد. پس هنگامي كه در صنعت مدير پرورش ندهيم، اداره صنعت مؤثر نخواهد بود.
وی میافزاید: ما در هر وضعيتي از توسعه كه باشيم جهان با آهنگ ملايم خود به جلو حركت ميكند و در اين ميان هيچ چيز به اندازه كوتاه كردن فاصله با دنياي مدرن اهميت ندارد. اين درست است كه زمان هميشه وجود دارد اما نبض آن بدون شك در دستان كشوري ميتپد كه مي خواهد تكنواز عرصه جهاني نباشد و همپاي مارش پيشروي كشورهاي در حال توسعه حركت رو به جلو خود را شكل دهد.
وی تاکید میکند: ايران همه چيز دارد، زمين هايي كه بسياري از كشورهاي جهان خواب آراميدن روي آن را مي بينند و انسانهايي كه بارها نشان دادهاند ميتوانند حركت كنند. ما پتانسيل برداشتن يك قدم بزرگ و كم كردن فاصله خود با جهان توسعهيافته را داريم اما معلوم نيست كه چرا بهرغم آن كه مي دانيم ديگر بايد حركت كرد و ايستادن زمان مرگ را به جلو مي اندازد، باز هم چندين سال وقت را اعدام مي كنيم تا مقدار اندكي از بارهاي اضافي اقتصاد صنعتي را پشت سر بگذاريم.
مشایخی خاطرنشان میکند: در مقاطعي واحدهاي توليدي با استفاده از ارزهايي كه از دولت گرفتهاند، تكنولوژي و ماشينآلات جديد به كشور وارد كردهاند اما آنها نيز به تدريج فرسوده شده و موجب اين نشدهاند كه زايندگي داخلي، افزايش بهرهوري، دانش فني و نو كردن محصولات، در مسيري بيفتد كه به صورت خودكار بهطور داخلي رشد كنند.
وی تصريح میكند: اين ناتواني صنعت آزاردهندهتر از وضعيت ايستايي آن است كه با فرسودگي ماشينآلات و مانند آن تعريف مي شود.
وی یادآور میشود: البته وضع ناخوشايند ايستايي صنعت ناشي از نبود اين ويژگي ديناميك در صنعت ايران نيز هست كه خود موجبات به وجود آمدن چنين وضعيتي را فراهم آورده است.
این اقتصاددان اضافه میکند: يك صنعت ممكن است زندگي خود را از يك وضعيت فرسوده شروع كند، ولي پويايي را در خودش به وجود آورد. بهطوري كه با زايش داخلي از آن وضع نجات پيدا كند و مسير رو به رشدي را در پيش گيرد. صنعت ما نیز به لحاظ ايستا و مقطعي بودن، فرسوده و ناتوان است ولي متاسفانه هنوز تحول و مكانيزمهاي ايجاد تحول را در آن نميبينيم.