۰۲ خرداد ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۵۷۵۹۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۲ - ۲۶-۱۱-۱۳۹۱
کد ۲۵۷۵۹۹
انتشار: ۰۹:۲۲ - ۲۶-۱۱-۱۳۹۱

گزیده سرمقاله روزنامه‌های صبح پنجشنبه

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخی از آنها در زیر می‌آید.

كیهان:ضرب شست تاریخی

«ضرب شست تاریخی»عنوان یادداشت روز روزنامه كیهان به قلم حسام الدین برومند است كه در آن می‌خوانید؛پیام و پیامدهای حماسه بزرگ ملت ایران در 22 بهمن امسال اظهر من الشمس است و همگان می دانند كه در این كارزار و مواجهه رودرروی مردم با دشمنان نشان دار جمهوری اسلامی، دشمن ناكام ماند و به تعبیر عمیق و دقیق رهبر انقلاب -23 بهمن 91- «دشمن فهمید كه نمی شود با ملت ایران مواجه شد».

این ضرب شست توده های میلیونی مردم ایران به دشمن و جبهه استكبار در حالی صورت گرفت كه از ژوئیه 2012 تا فوریه 2013 انواع و اقسام تحریم های ضدایرانی به خدمت گرفته شد تا به اصطلاح خط جدایی «مردم» از «نظام» عملیاتی شود. نكته گفتنی این است كه تحریم های پی در پی دشمن طی 8ماه گذشته در دو لایه طراحی شده بود؛ یكی در سطح «تشدید» تحریم ها و دیگری در زمینه «افزایش» تحریم ها و هر دو همزمان و توامان به كار گرفته شده بود.

ادعای بزرگ تحریم های «فلج كننده» و «گزنده» كه به تحریم های اول ژوئیه- 11 تیر 1391- اختصاص داشت ناظر بر تشدید تحریم های یكجانبه ضدایرانی بود كه از جمله تحریم نفتی و تحریم بانك مركزی را مورد ارزیابی و اجرا قرار می داد تا در كمتر از یكسال تضعیف ساختار نظام را محقق نمایند و البته طرفی نبستند.

از تحریم نهادها و مقامات عالی رتبه كشورمان تا تحریم صدا و سیمای جمهوری اسلامی و بالاخره تحریم 18 بهمن -6فوریه- در راستای «افزایش» و حجم انبوه تحریم ها علیه ایران بود تا چاشنی تحریم های فلج كننده باشد و به تعبیر ادعایی تحلیلگران و رسانه های غربی، «ضربه آخر» را وارد كند و برای همین بود كه به فاصله 4 روز مانده به 22 بهمن، دشمن تحریم های جدیدی را بر ضد ایران سامان داد و با پروپاگاندای رسانه ای آن را پمپاژ كرد ولی نتیجه نگرفت.

جالب اینجاست كه با حضور دهها میلیونی مردم در 22 بهمن، رسانه ها و تحلیلگران خارجی به یك نتیجه روشن و مشخص رسیدند و اذعان داشتند خط تحریم ها در برابر ایران بی تاثیر بوده است.

مقارن با این فضا و در شرایطی كه قرار است 26 فوریه(8 اسفند) مذاكرات ایران با 1+5 در آستانه قزاقستان از سرگرفته شود بسیاری از كارشناسان و مطبوعات غربی پیشنهاد می دهند كه غرب باید «تحریم» های ضد ایرانی را لغو كند. بنابراین پروژه تحریم ها از سوی غرب اكنون به یك پروژه سوخته تبدیل شده و بدون كمترین تردید نتوانسته اهداف راهبردی آنها علیه ایران را تامین كند. در واقع «ضربه آخر» را توده های میلیونی مردم به «اتاق فكر» دشمن زدند كه پروژه تحریم ها را در چشم انداز نقشه آنها نقش بر آب كردند.

اما موضوع اصلی یادداشت پیش روی با توجه به واكاوی رفتار و گفتار دشمن طی ماه های اخیر و حماسه تاریخی مردم در 22 بهمن امسال بر دو محور در حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی كشورمان اختصاص دارد:

1- رصد رفتار دشمن طی سال 91- آنهم پس از انتخابات مجلس نهم در اسفند 90- در مواجهه با جمهوری اسلامی نشان می دهد كه «خط تأثیرگذاری بر انتخابات خرداد 92» را در دستور كار قرار داده است.

همچنانكه در بالا اشاره شد پروژه تحریم ها بخشی از سناریو و تحركات دشمن برای تأثیرگذاری بر مردم ایران بوده تا در انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم به اصطلاح «چالش در مشاركت» را رقم بزنند اما دشمن علاوه بر پروژه تحریم ها برای اینكه بر انتخابات در پیش روی تأثیر بگذارد، موضوع هسته ای ایران، پرونده سازی در زمینه حقوق بشر و تهدیدهای جسته و گریخته بر ضد جمهوری اسلامی را نیز پیگیری كرده است.

آنچه در این میان قابل اعتناست خطای استراتژیك دشمن در خط تأثیرگذاری بر انتخابات 92 است چرا كه آحاد مردم در حماسه 22 بهمن امسال، این خط را سوزاندند و بازی دشمن را بهم ریختند.

به عبارت روشن تر، دشمن تلاش می كرد با پروژه تحریم ها و اهرم هسته ای و حقوق بشر خط تأثیرگذاری بر فضای سیاسی كشور را تا شب انتخابات 92 به پیش ببرد و در برآورد- بخوانید آرزوی- او فضایی به جامعه ایران تحمیل می شد كه در بزنگاه انتخابات، خواسته های اتاق فكر و فرمان در واشنگتن و لندن جامه عمل بپوشد اما عاملی به نام «مردم»، محاسبات دشمن را دگرگون و واژگون ساخت.

بنابراین مشكل كنونی دشمن كه او را مستأصل و سردرگم كرده، این است كه آحاد مردم ایران با حماسه ماندگار 22 بهمن امسال خط تأثیرگذاری بر انتخابات خرداد سال آینده را تا حد زیادی كور كردند.

این در حالی است كه دشمن به گواهی و شهادت تحركات و تلاش هایی كه در ماه های گذشته كرده بود امید داشت جشن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی پر رونق برگزار نشود و از این اتفاق به عنوان كاتالیزوری برای تأثیرگذاری بر انتخابات 92 بهره ببرد اما حضور به موقع و بهنگام مردم كاملاً نتیجه را معكوس كرد.

مردم با بصیرت و آگاهی كامل، میان «مشكلات اقتصادی و معیشتی» و «نقشه های دشمن در مواجهه با جمهوری اسلامی» خط كشی كردند و سناریوهای دشمن برای انتخابات پیش رو را بی خاصیت نمودند ولی ناگفته پیداست این بدان معنا نیست كه دشمن از دشمنی خود با ایران اسلامی بكاهد یا عقب نشینی كند و اینجاست كه مسئولان باید مراقب باشند كه به تعبیر رهبر انقلاب؛ «جدول دشمن را پرنكنند.»

دشمن فهمیده و به این باور رسیده كه از زاویه «مردم» نمی تواند اهداف شوم خود را دنبال كند و برای همین است كه به روزنه «غفلت مسئولان» امید بسته است.

2- حماسه 22 بهمن 91 در سطح سیاست خارجی و منطقه ای نیز تأثیر شگرف و عمیقی داشته است. دشمن با دنبال كردن خط تأثیرگذاری بر انتخابات 92 و تحمیل خواسته های خود كه خروجی آن خط سازش است یك هدف راهبردی را دنبال می كرد و آن انحراف در تحولات و قیام های منطقه ای در بستر بیداری اسلامی است؛ چطور؟ خیلی پیچیده نیست. اگر ایران به سازش با نظام سلطه و جبهه استكبار متاثر از فضاسازی دشمن در «كریدور انتخابات» تن بدهد، آیا می تواند نقش پیشقراولی و الهام بخشی در تحولات تاریخی منطقه داشته باشد؟ بدون تردید پاسخ منفی است.

اجازه بدهید شفاف تر و با صراحت كامل نكته مورد نظر را مطرح كنیم و آن این كه مردم ایران در 22 بهمن 91، در نهایت حیرت دشمن در جهت پیچ تاریخی حاكمیت اسلام به پیش رفتند و نقطه انحراف در بیداری اسلامی را مسدود كردند. اگر متأسفانه برخی از مسئولان- خواسته یا ناخواسته- در شرایط حساس و خطیر تحولات منطقه در جاده خاكی حركت كردند و به اصطلاح سرگردنه با یكدیگر كشتی گرفتند، مردم جبران كاستی این مسئولان را برعهده گرفتند و الحق والانصاف سنگ تمام گذاشتند و نگذاشتند نظم جدید تحولات منطقه و گذار به دوران اسلام خواهی آسیب ببیند.

كار بزرگ و سترگ مردم ایران چه در كور كردن خط دشمن برای تأثیرگذاری بر انتخابات 92 و چه در جلوگیری از انحراف تحولات بیداری بخش و درك پیچ تاریخی- اتفاقات منطقه ای و فرامنطقه ای- هر چند قابل آنالیز و بررسی و تحقیق و واكاوی است اما درك همه ابعاد عمیق آن اكنون مقدور نیست چون تأثیرات آن پردامنه تر از پازل سیاست است و «تاریخ» برای آیندگان آن را ثابت می كند. گذشت زمان عمق تاثیرات این اتفاق بزرگ را آشكار خواهد كرد.

خراسان:حرف این روزهای مردم

«حرف این روزهای مردم»عنوان یادداشت روزنامه خراسان به قلم محمد سعید احدیان است كه در آن می‌خوانید؛«مردم كه باز هم مثل همیشه سنگ تمام گذاشتند. بی توجه به همه مشكلات اقتصادی و علی رغم حاشیه سازی ها و اختلافات علنی برخی مسئولین بازهم در 22 بهمن اثبات كردند كه نظام را برای اعتقاداتشان حمایت می كنند ولی آیا مسئولین هم به وظیفه خود عمل می كنند؟ خدا كند این مسئولین سرعقل بیایند و به درد مردم برسند».

شاید بتوان گفت این جمله خلاصه و البته روتوش و تعدیل شده حرف این روزهای مردم است. اجازه بدهید این حرف آن ها را با یك نگرانی جدی همراه كنیم كه نكند به دلیل این حضور حماسی برخی احساس امنیت كنند و دغدغه حل مسائل و مشكلات مردم برایشان تبدیل به مساله ای فرعی شود. به صراحت باید گفت كه وقتی اظهارات و رفتارهای برخی مدیران ارشد اجرایی را بررسی می كنیم و می بینیم كه در آن نشانه های كمی از دغدغه های جاری مردم در تامین حداقل معیشت شان است این نگرانی برایمان جدی تر می شود چگونه است كه هر روز و هر ساعت شاهد افزایش لجام گسیخته قیمت انواع كالاها و خدمات و حتی ارزاق عمومی و مایحتاج مردم هستیم و چگونه حقوق بگیر كارمند یا كارگری كه طی چند ماه با همان حقوقی كه تا كنون می گرفته باید هزینه ای بین دو تا گاهی سه برابری را پوشش دهد و در همان حال از مسئولین ارشد اجرایی فقط خبرهای افتتاح پروژه ها و شركت در همایش های فرهنگی و بین المللی منتشر می شود و حتی در متن یا حاشیه این برنامه ها نیز اظهارنظر ساده ای از این جنس مطرح نمی شود؟ آیا این مساله این نگرانی را تشدید نمی كند كه یا اقدام مهمی در زمینه حل مسائل اقتصادی مردم در دستوركار این مسئولان نیست یا دغدغه های اصلی شان چیز دیگری است؟ بعنوان مثال وقتی در محضر مردمی كه در راهپیمایی 22 بهمن دشمن را ناامید كرده اند سخنرانی می كنیم و صرفا گزارش عملكرد می دهیم و از «زنده باد بهار» سخن می گوییم آیا تحلیل محتوای این اظهارات نشان نمی دهد كه ما باید نگران نوع دغدغه های آقایان باشیم؟

آیا مردم نباید منتقد عملكرد نمایندگانی باشند كه برای یك واقعه تلخ سیاسی جلسه فوق العاده تشكیل می دهند اما كمتر خبری از احضار مسئولین ذی ربط در حوزه اقتصاد می شنوند؟

این نگرانی وقتی جدی تر می شود كه نحوه انعكاس خبر مربوط به ابلاغ سیاست های كلان حمایت از كار و سرمایه ایرانی را در روزنامه های كشور رصد كنیم چرا كه بررسی رفتار تقریبا تمام روزنامه های اصلاح طلب و عمده روزنامه های اصول گرا نشان می دهد كه دغدغه های سیاسی و حاشیه ای برای آن ها از اهمیت بسیار بیشتری از حل مسائل تولید و اشتغال برخوردار است البته نه چون اینكه ابلاغ این سیاست ها توسط رهبری صورت گرفته موضوع دارای اهمیت بوده است و باید رسانه ها به آن می پرداختند بلكه به این دلیل كه كم توجهی به این مساله اولا شاید نشان دهنده این مساله باشد كه دغدغه سیاست گذاران عالم رسانه بیشتر مسائل سیاسی است و ثانیا كم توجهی به ابلاغیه ای كه می تواند مقدمه تولید و در نتیجه اشتغال و حل ریشه ای مشكلات اقتصادی جامعه باشد باعث می شود مطالبه و پرسش گری از مسئولان در قوای سه گانه نسبت به انجام وظایف خود به حاشیه برود و همه می دانیم كه اگر رسانه ها موضوعی را مورد مطالبه جدی قرار ندهند متاسفانه باید احتمال زیاد داد كه آن مساله به سرانجام مطلوب نرسد و كم توجهی رسانه ها به سیاست هایی كه حمایت از تولید و اشتغال را هدف قرار داده است شاید پیشاپیش از به مرحله اجرا نرسیدن آن ها حكایت كند. عملكرد صدا و سیما هم كه با پردازش بیش از اندازه و گاه بزرگ نمایی مشكلات اقتصادی كشورهای اروپایی و كم توجهی به مطالبات جامعه داخلی باعث عصبانیت مردم می شود در نبود فضای مطالبه گری از مسئولان نقش اساسی دارد.

به هرصورت نگرانی جدی این روزهای مردم این است كه مسئولان و رسانه ها نسبت به حل مشكلات معیشتی آن ها كم توجه باشند و دوباره به اختلافات و حاشیه سازی ها بپردازند مسئولان نباید فراموش كنند كه مردم به وظیفه خود به شكل كامل عمل كردند حالا نوبت آن ها ست كه بیش از پیش و دغدغه مندتر از گذشته حل مسائل اصلی این مردم نجیب را سرلوحه فكر وذهن ، برنامه ریزی ها و عمل خود قرار دهند؛ باشد كه همه در پیشگاه الهی پاسخگو باشیم.

جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته

:تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است كه در آن می‌خوانید؛هفته جاری در طلیعه سی و پنجمین بهار شكوهمند انقلاب اسلامی، ملت مسلمان و قهرمان ایران با حضور گسترده و حماسی در راهپیمایی 22 بهمن، ضمن تجدید میثاق با آرمانهای امام و انقلاب، بار دیگر عزم و اراده خود را در دفاع از نظام جمهوری اسلامی ایران به نمایش گذاشت. مردم ایران امسال در حساس‌ترین شرایط و در اوج تهدیدات و تحریم‌های اقتصادی دشمنان انقلاب، یك حماسه انقلابی آفرید و بار دیگر با حضور در حماسه‌ای پرشكوه كه زبان گویای انقلاب لقب گرفت به جهانیان این پیام را داد كه سردمداران آمریكای جهانخوار با توسل به فشارهای اقتصادی و سیاسی هرگز نمی‌توانند ملت ایران را از انقلاب جدا كنند و نظام جمهوری اسلامی را از پشتوانه مردمی محروم نمایند.

آنها بسیار امیدوار بودند كه نتیجه این فشارها را در 22 بهمن امسال با عدم حضور مردم در راهپیمایی مشاهده كنند ولی نه تنها به این نتیجه نرسیدند بلكه این پیام رسا را دریافت كردند كه سیاست فشار به مردم ایران برای عقب نشینی از آرمانهای انقلاب، نتیجه عكس داده و هرگز نمی‌توانند ماهی مقصود را از لابلای مشكلات داخلی ایران بگیرند. این دقیقاً همان جلوه بارز هوشیاری همیشگی ملت ایران است كه بار دیگر نقشه دشمنان انقلاب را نقش بر آب كرده و انقلاب را برای فصلی دیگر بیمه نمود.

پیام دیگری كه این حضور حماسی داشت این بود كه نشان داد مردم ایران، هوشمندانه، حساب انقلاب و اصل نظام را از افراد و شخصیتها جدا می‌دانند و عملكرد اشخاص را به حساب انقلاب نمی‌نویسند. از این رو حاضر نیستند در حمایت از آرمانهای انقلاب اسلامی كم بگذارند و از آن كوتاه بیایند. طبعاً هیچكس از مسئولان نیز نباید به خود اجازه دهد عشق مردم به انقلاب و نظام را به حساب خود گذاشته و با همین اشتباه محاسبه، مرتكب خطاهای فاحش شود. پیام واضح راهپیمایی حماسی 22 بهمن این بود كه همه مسئولان باید عملكرد خود را با آرمانها و ارزشهای انقلاب سازگار و هماهنگ كرده و اینكه افراد و اشخاص، خود را میزان انقلاب بدانند و تصور كنند با شعارهای عوامفریبانه و رعیت گرایانه، حمایت مردمی را به دنبال خواهد داشت، سخت در اشتباه خواهند بود.

در این هفته كه شور و حماسه و وحدت ملی، همه كشور را فرا گرفته بود و براساس رهنمودها و هشدارهای رهبری، هرگونه اختلاف افكنی، خیانت به نظام و انقلاب تلقی می‌شد، دو حركت تفرقه انگیز بار دیگر باعث آزردگی خاطر مردم را فراهم ساخت. حركت اول كه اتفاقاً در روز 22 بهمن و در اجتماع پرشكوه مردم تهران روی داد، سخنان تهدیدآمیز رئیس‌جمهور علیه مخالفان خود بود كه ملت انقلابی ایران آنرا شنید و بار دیگر آنرا به درون خود ریخت و تحمل پیشه كرد.

حادثه دوم نیز در روز 22 بهمن و در مراسم سالگرد انقلاب و در حرم حضرت معصومه(س) روی داد كه عده‌ای اخلالگر به طو.ر كاملاً سازمان یافته به رئیس مجلس توهین كرده و ضمن پرتاب كفش و سنگ به سوی وی، با نادیده گرفتن رهنمودهای رهبری، سوژه مناسبی را برای رسانه‌های دشمن فراهم كردند. این اقدام اخلالگرانه با واكنش گسترده مراجع عظام تقلید، علما، نمایندگان مجلس، مطبوعات و فعالان سیاسی مواجه شد كه همگی آن را محكوم كرده و خواستار برخورد با مسببان آن شدند.

رهبر انقلاب در هفته جاری سیاست‌های كلی تولید ملی، حمایت از كار و سرمایه ایرانی را برای اجرا ابلاغ كردند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رئوس كلی این سیاست‌ها را كه در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شده بود برای اجرا به روسای قوای سه گانه ابلاغ نموده و دولت را مكلف كردند كه برای اجرایی كردن فوری این 23 بند، راهكارهای لازم را در كمترین زمان ممكن تنظیم كرده و پیگیریهای قانونی را انجام دهد.

در پیام نوروزی امسال رهبری، سال 91 به عنوان سال تولید ملی، حمایت از كار و سرمایه ایرانی اعلام شد و مقرر گردید همه قوا و دستگاههای اجرایی باتمام توان به دنبال عملیاتی كردن این شعار ملی باشند ولی متأسفانه تحقق این شعار اساسی عملاً زمینه تحقق چندانی نیافت. نخست اینكه ابلاغیه سیاست‌های كلی آن پس از گذشت 11 ماه انجام شد كه البته می‌تواند زمینه ساز اجرای آن در سال‌های آتی به عنوان یك موضوع اساسی و محوری نظام باشد. دوم اینكه شرایط ناهموار اقتصادی و سیاست گذاریهای نابسامان دولت، امكان ارتقاء كیفی و افزایش كمی تولید ملی، اصلاح و بازسازی ساختار تولید ملی، بهینه سازی عوامل تولید و بالا بردن قدرت رقابت و افزایش بهره وری را فراهم نساخت و مدیریت منابع ارزی و ثبات ارزش پولی ملی را كه لازمه اجرایی شدن این مهم است به وضعیتی منتج ساخت كه امروز همه از آن رنج می‌برند. از سوی دیگر اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها كه دولت از آن به عنوان طرحی كارآمد برای بهبود وضعیت معیشتی مردم و كمك به تولید ملی سخن می‌گفت، چنین ناكارآمد از آب درآمد. به هر حال انتظار می‌رود با گشایش‌هایی كه در آینده با تغییر دولت و تحول در شرایط بین‌المللی ایجاد خواهد شد، شرایط برای اجرایی شدن فرامین رهبری درباره تولید ملی و حمایت از كار و سرمایه ایرانی فراهم گردد.

در این هفته بودجه سال 92 همچنان در بلاتكلیفی بسر می‌برد و بی‌اعتنایی دولت در ارائه آن به مجلس، اقدامی دیگر در جهت نقض قانون و معنای پایمال كردن حقوق نمایندگان مجلس در بررسی این لایحه مالی دولت بود. تاخیر دولت در ارائه لایحه بودجه سال 92 واقعاً جای تأسف دارد زیرا این قانون شكنی عملاً باعث موكول شدن بررسی لایحه بودجه به جلسات نیمه دوم فروردین ماه مجلس خواهد شد و در شرایط حساس كنونی، این قبیل بی‌برنامگی‌های مالی و اقتصادی، خسارت جبران ناپذیر دیگری را به كشور وارد خواهد كرد.

بررسی موضوعات خارجی را با نگاهی به مهمترین رخدادهای هفته پی می‌گیریم. اوضاع مصر در دومین سالگرد پیروزی انقلاب مصری‌ها كماكان متشنج است و در تازه‌ترین تحول، گروههای سیاسی از هواداران خود دعوت كرده‌اند روز جمعه (فردا) تظاهرات گسترده‌ای برگزار كنند. در این حال محمد البرادعی، سیاستمدار مصری و رئیس جبهه نجات ملی، اوضاع معیشتی مصری‌ها را نامناسب خواند و نسبت به انقلاب 'گرسنگان'هشدار داد. ادامه ناآرامی‌ها و التهاب در صحنه سیاسی مصر بیانگر این نكته است كه انقلاب در مصر هنوز ادامه دارد و مصری‌ها از وضع موجود رضایت ندارند.

محمد مرسی رئیس‌جمهور مصر كه با تكیه بر اسلام گرایی توانست بر 'احمد شفیق' سكولار پیروز شود امروز با مخالفت‌های گسترده تری، نسبت به زمان به قدرت رسیدنش مواجه است. در صف مخالفان مرسی، قشرهای مختلفی وجود دارند كه از سكولارها و ملی گرایان تا اقشار پایین دست جامعه كه از فقر رنج می‌برند در آن دیده می‌شوند. واقعیت این است كه مرسی و حزب اخوان المسلمین كه حكومت را دردست دارند به دلایل متعددی از توان لازم برای تامین خواست مردم و همچنین كفایت برای اداره امور برخودار نیستند. فراموش نشود كه اخوان المسلمین در انقلاب مردم مصر علیه رژیم مبارك، فعالیت كمرنگی داشت و تحرك لازم را كه از این جریان انتظار می‌رفت نداشت ضمن اینكه، در انتخابات ریاست جمهوری نیز محمد مرسی با اختلاف اندكی بر احمد شفیق پیروز شد. این موارد، بعلاوه عدم توانایی اخوانی‌ها برای كوتاه كردن دست ارتش از دخالت در سیاست، مواردی است كه بر ضعف‌های اخوانی‌ها و تشدید نارضایتی‌ها در جامعه مصر افزوده است.

در این میان نقش فعال سلفی‌ها را نباید از نظر دور داشت كه با وجودی كه از نظر كمّی در مرتبه پایین‌تری از اخوانی‌ها قرار دارند ولی به سبب امكانات مالی و نفوذ سیاسی ناشی از برخورداری از حمایت شیخ نشین‌های حاشیه خلیج فارس، نقش مؤثرتری دارند. همین نكته، یعنی خشم جامعه مصر از احتمال افتادن ابتكار عمل به دست سلفی‌ها، دیگر عامل مهم در تشدید بحران داخلی مصر محسوب می‌شود.

این هفته اوضاع تونس نیز به وخامت گرایید و نخست‌وزیر این كشور، برای نجات از مخمصه، دولت را منحل كرد و اعلام نمود كه دولت جدیدی با حضور تكنوكراتها و افراد با تخصص و تجربه تشكیل می‌دهد. حزب النهضه كه در دولت ائتلافی اكثریت را داراست به این اقدام نخست‌وزیر اعتراض كرد و اعلام نمود این در حیطه اختیار حزب النهضه است كه شكل دولت را تعیین كند. با اینحال راشد الغنوشی رهبر حزب النهضه اعلام كرد كه حاضر است در این باره با نخست‌وزیر به مذاكره بنشیند.

واقعیت این است كه اوضاع اقتصادی تونسی‌ها نه تنها نسبت به دوران رژیم سابق بهتر نشده است. همین مسئله بروز اعتراضات گسترده و نارضایتی‌های عمیق در جامعه تونس را پدید آورده و انقلاب را به خطر انداخته است به طوری كه معترضین خشمگین اجازه سخنرانی به رئیس‌جمهور این كشور در مراسم سالگرد انقلاب را در شهر محل زندگی 'بوزیدی'، الگوی انقلاب تونس، ندادند و وی و همراهانش را مجبور به ترك این شهر كردند. این وضعیت حتی باعث شده است عناصر وابسته به رژیم زین العابدین بن علی مجال حضور و فعالیت مجدد بیابند. خطرناك‌تر البته در برخی دوایر دولتی افراد وابسته به دستگاه حكومتی گذشته بار دیگر به پست و منصب رسیده‌اند.

در این حال نخست‌وزیر تونس كه خود از حزب النهضه می‌باشد وعده داده است با تشكیل یك كابینه متشكل از افراد متخصص و كاردان، اوضاع را بهبود بخشد. در این میان برخی ناظران بر این عقیده‌اند كه دستهایی از خارج برای تشدید بحران در تونس فعال است. تا از این طریق اوضاع، به نقطه صفر و وضعیت پیشین باز گردانده شود.

این هفته، خبر استعفای پاپ، رهبر كاتولیك‌های جهان بازتاب گسترده‌ای در سطح بین‌المللی پیدا كرد و واكنش‌های زیادی به این رخداد نشان داده شد. پاپ بندیكت شانزدهم، رهبر كاتولیك‌های جهان روز دوشنبه اعلام كرد هشتم اسفند از مقام خود كناره گیری می‌كند زیرا توان جسمی و روحی لازم را برای دامه انجام وظایف مربوطه ندارد. پاپ در بیانیه خود گفت: من با آگاهی كامل از اهمیت و پیامدهای این عمل و در آزادی كامل اعلام می‌كنم كه مقام اسقفی كلیسای رم را ترك خواهم كرد.

تصمیم پاپ، اقدامی غیرمترقبه و با اهمیت تلقی می‌شود چرا كه براساس سنت كلیسای كاتولیك، پاپ‌ها مادام العمری هستند و مورد مشابه این اقدام به 600 سال قبل باز می‌گردد كه در آن زمان نیز پاپ وقت استعفا داد. پاپ 85 ساله گفت كه توانایی جسمی‌اش در چند ماه اخیر به طرز قابل توجهی تحلیل رفته است. مسئله رسوایی سوءاستفاده جنسی برخی كشیش‌ها از كودكان و لطمه شدیدی كه این موضوع به حیثیت كلیسا وارد كرد، سخنرانی ضد اسلامی پاپ كه مسلمانان را آزرد و همچنین افشای مطالب خصوصی پاپ توسط دستیار شخصی اش، از مهمترین موضوعات جنجالی دوران رهبری بندیكت شانزدهم بود.

اكنون مسئله جانشینی پاپ مطرح است و در این میان سه نفر از كاردینال‌ها از غنا، نیجریه و فرانسه برای دستیابی به این منصب شانس بیشتری دارند كه دو نفر از آنها سیاه پوست می‌باشند. درصورت انتخاب یكی از این سیاه پوست‌ها، برای نخستین بار در تاریخ كلیسای كاتولیك یك پاپ سیاه پوست برگزیده می‌شود. به هر حال علاوه بر اینكه تا مشخص شدن پاپ بعدی پیروان كلیسای كاتولیك حداكثر تا 20 اسفند باید صبر كنند، نكته مهم‌تر اینست كه استعفای داوطلبانه پاپ بندیكت شانزدهم تأثیر مثبتی در مجموعه فعالان سیاسی و مذهبی گذاشته و سرمشقی برای پیش خود حساب بودن اصحاب مقام و قدرت محسوب شده است.

رسالت:زمان راه حل دیپلماتیك!

«زمان راه حل دیپلماتیك!»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلویی است كه در آن می‌خوانید؛اوباما رئیس‌جمهور آمریكا در نطق سالانه خود در كنگره آمریكا در خصوص مناسبات واشنگتن با تهران گفته است؛

1- هم اكنون زمان راه حل دیپلماتیك فرا رسیده است ، رهبران ایران باید این مسئله را به رسمیت بشناسند.

2- ائتلافی به صورت متحد ایستاده و از ایران تقاضا دارد كه به تعهداتش عمل كند.

3- ما تمامی آنچه را كه لازم است انجام می‌دهیم تا ایران را از دست یافتن به سلاح هسته‌ای بازداریم.

4- با روسیه وارد تعامل می‌شویم تا زرادخانه‌های هسته‌ای بیشتری از خود را كاهش دهیم.

5- به تلاش‌های جهانی خود ادامه می‌دهیم تا مواد هسته‌ای به دست افراد نادرست نیفتد.
در زیر نقدی به اظهارات اخیر اوباما تقدیم می‌شود.

الف- بند 4 و 5 اظهارات آقای اوباما به خود و شركای هسته‌ای آمریكا مربوط است. خلع سلاح هسته‌ای خود به خود صورت نمی‌گیرد. كاهش تولید سلاح‌های كشتارجمعی آن هم در اندازه‌های وحشتناك هسته‌ای و اتمی یك تعارف نظامی است. ملت‌ها با بیداری خود روزی قدرت‌های هسته‌ای را خلع سلاح خواهند كرد.

ب- اوباما می‌گوید؛ آنچه لازم می‌دانیم انجام می‌دهیم تا ایران را از دست یافتن به سلاح هسته‌ای بازداریم.

آشكار است كه این یك تهمت و دروغ و حتی اهانت به ملت ایران است. ایران هیچ‌گاه در اندیشه دست یافتن به سلاح هسته‌ای نبوده و نیست.

 بارها مقامات ایرانی فتوای مقام معظم رهبری در این باره را یاد‌آور شده‌اند و این فتوا می‌توانست به گفتگوهای 1+5 با ایران روند سازنده‌ای بدهد كه آمریكایی‌ها همواره در آن اخلال كرده‌اند.
بر فرض محال اگر ایران بخواهد به این سمت حركت كند، اقدامات آمریكایی‌ها چیزی نیست كه مانع از انجام آن شود.

اگر این اقدامات ضد بشری تهدید و تحریم كارایی داشت حتما مانع دستیابی كره‌شمالی به سلاح هسته‌ای بود. كره‌شمالی اخیرا یك آزمایش هسته‌ای را انجام داد. این حركت پاسخ تحقیر ملت كره‌شمالی و نیز جوابیه‌ای به تهدیدها و تحریم‌های خشن علیه این كشور است.

ج) اوباما می‌گوید: ائتلافی به صورت متحد ایستاده و از ایران تقاضا دارد كه به تعهداتش عمل كند.
اولا: ائتلاف و اتحادی در كار نیست. مواضع چین و روسیه با دیگر شركای اروپایی آمریكا متفاوت است.

حتی گاهی شركای اروپایی اوباما هم دیدگاه‌های متفاوت داشته‌اند.
ثانیا: اوباما از كدام تعهدات سخن می‌گوید. ایران به تعهدات خود در آژانس پایبند است اما آمریكا و شریك شرور او در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی هیچ تعهدی را در قبال آژانس نپذیرفته‌اند.

درب نیروگاه‌ها و تاسیسات هسته‌ای ایران به روی آژانس باز است در حالی كه كوچك‌ترین تحرك هسته‌ای اسرائیل غاصب و 5 قدرت هسته‌ای جهان زیرنظر و كنترل و نظارت آژانس نیست.

ثالثا: اقدام تجاوزكارانه آمریكا علیه ایران فراتر از مقررات آژانس و حتی قطعنامه‌های شورای امنیت است.

ایران به تمام تعهداتش در مذاكرات ده ساله با 1+5 و آژانس عمل كرده است. این آمریكا و شركای اروپایی‌اش هستند كه به هیچ یك از تعهدات خود در مذاكرات عمل نكرده‌اند.

د- اوباما می‌گوید: هم اكنون زمان راه حل دیپلماتیك فرا رسیده است، رهبران ایران باید این مسئله را به رسمیت بشناسند.

در حقیقت اوباما با طرح این مسئله قبول كرده است كه اقداماتی كه تاكنون انجام داده است 'دیپلماتیك' نبوده است.

او در واقع به بازخوانی روابط واشنگتن و تهران پرداخته كه طی 30 سال گذشته به خصمانه‌ترین شكل ممكن نمود داشته است.

- دولت متجاوز آمریكا در جریان انقلاب اسلامی در سال‌های 56 و 57 از دولت شاه حمایت می‌كرده كه مثل آب خوردن تظاهرات مسالمت‌آ‌میز مردم را به خاك و خون می‌كشید.

- دولت متجاوز آمریكا پس از پیروزی انقلاب به بهانه تسخیر لانه جاسوسی رابطه دیپلماتیك خود با تهران را قطع كرد و در راه اندازی جنگ داخلی در ایران با ضد انقلاب و جنگ تحمیلی با صدام مشاركت كرد.

- آمریكا پس از جنگ تحمیلی در تدارك یك جنگ نرم برای سرنگونی نظام با تمام قدرت ظاهر شد و در 18 تیر 78 و 22 خرداد 88 در جریان فتنه سبز شكست سختی خورد.

- آمریكا در كنار این دسیسه‌های سیاسی و نظامی به بهانه دستیابی ملت ایران به فناوری صلح‌آ‌میز هسته‌ای شرم‌آورترین تهدیدها و تحریم‌های اقتصادی را به ملت ایران تحمیل كرد.

- در تمام این مدت اموال و دارایی‌های ملت ایران را در آمریكا بلوكه كرد و از غارت اموال مردم توسط خانواده شاه و عمال او حمایت كرد.
- و ...

این اقدامات كه بخشی از اقدامات خصمانه آمریكاست، برای زمینه‌سازی برای 'زمان راه حل دیپلماتیك' تدارك شده و اكنون اوباما از آن سخن می‌گوید.

اوباما چه خوب بود قبل از اعلام این مواضع سخیف فیلم تظاهرات ملت ایران در تهران و شهرستان‌ها را كه ماهواره‌های جاسوسی سیا در آسمان ایران تهیه كرده‌اند بازبینی می‌كرد و از موضع ملت ایران در باب 'زمان راه حل دیپلماتیك' مطلع می‌شد.

این موضع صریح، روشن و شفاف است.
در پاسخ به كسانی كه در انتظار مرگ ملت ایران هستند چه پاسخی باید داد.
كافی است اوباما شعارها و دست‌نوشته‌های مردم را در یوم‌الله 22 بهمن ببیند؛
- مرگ بر آمریكا
- مرگ بر انگلیس
- مرگ بر اسرائیل
همین و بس.

آفرینش:آینده سازمان همكاری اسلامی ، پتانسیل ها و چالشهای ایفای نقش

«آینده سازمان همكاری اسلامی ، پتانسیل ها و چالشهای ایفای نقش»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قم علی رمضانی است كه در آن می‌خوانید؛سازمان همكاری اسلامی و یا آنچه كه قبلا بدان سازمان كنفرانس اسلامی می گفتند در چند دهه اخیر هر چند دارای پتانسیلهای گوناگونی بوده است، اما نتوانسته است در راستای اهداف و منشور خود نقش اصلی ای در حل مسائل جهان اسلام و منطقه داشته باشد .

در این بین اگر بخواهیم به فلسفه نخستین تشكیل چنین سازمانی در آغاز دهه 1970 میلادی توجه داشته باشیم باید گفت كشورهای اسلامی در این دهه با نگاهی به مسائل جهان اسلام و برای حل و گذر از بحران هایی همانند مساله فلسطین و...دست به تشكیل چنین سازمانی زدند. سازمانی كه در طول چند دهه كارایی هر چند توانسته است با اجلاس ها و نشست های متعدد وزیران خارجه و سران رویكردی اعلامی در بررسی و حل بحران های جهان اسلام داشته باشد اما واقعیت آن است كه با وجود پتانسیل های گوناگون، این سازمان تا فاصله آرمانی ایفای نقش در حل بحرانها فاصله بسیاری دارد.

در این بین اگر بخواهیم به مهمترین چالشهای ایفای نقش این سازمان در چند دهه گذشته بویژه در جهان امروز نگاهی كنیم باید گفت این چالشها در دو سطح داخلی و خارجی قابل بررسی است . در بعد داخلی از یك سو سازمان همكاریهای اسلامی در یك دهه گذشته و بویژه یك دهه اخیر توانسته است دگرگو نی هایی در راستای تغییر نام منشور و تعریف هدف های راهبری و ده ساله داشته باشد اما با توجه به نوع نگاه كشورهای اسلامی به این سازمان نتوانسته است نقش مهمی در حل بحران های سیاسی امنیتی اقتصادی جهان اسلام داشته باشد .

در این حال هم باید توجه داشت كه هر چند حدود 57 كشور در این سازمان عضو هستند اما جدا از متفاوت بودن ساختارهای سیاسی حاكم بر این كشور در نگاه به اسلام سیاسی یا ایدئولوژیك یا سكولار و... در واقع اهداف كشورها از حضور در این سازمان نیز متعدد است . در این حال هم باید توجه داشت كه بسیاری از كشورهای حاضر در این سازمان عملا در اتحادیه و سازمان هایی همچون اتحادیه عرب، شورای همكاری خلیج فارس، اكو، اتحادیه آفریقا، اتحادیه كشورهای مغرب عربی و.. حضور داشته و عملا گاه منافع ملی متضادی با هم داشته اند. در بعد دیگر اگر به چند دهه تعریفهای عملیاتی و دستاورهای نشست های سران و.. هم بنگریم عملا با وجود برداشتن گام هایی مثبت در همگرایی های فرهنگی و تشكیل نهادهای فرهنگی دینی اقتصادی و.. فاصله بسیار زیادی تا همگرایی مطلوب بین این كشور ها باقی مانده است.

به عنوان نمونه در بخش اقتصادی نوع تجارت خارجی بین كشورهای اسلامی بیش از ده درصد نیست و روابط این كشور در حوزه های امنیتی و سیاسی نیز چندان همگن و همراستا نیست. در این حال قطب بندی و تضادهای پنهان و آشكار كشورهای مسلمان هم در این مدت وجود داشته و عملا برخی از كشورهای عربی حتی بخشی از مسائل جهان اسلامی را امری عربی می دانند تا اسلامی . در بعد دیگر در واقع با توجه به نوع ساختار نظام بین الملل و غرب به كشورهای اسلامی باید گفت هنوز بسیاری از كشورهای اسلامی جدا از وابستگی های گوناگون سیاسی اقتصادی به غرب روابط امنیت پایدار تری با كشورهای غربی داشته باشند تا كشورهای اسلامی.

آنچه مشخص است با وجود اینكه سازمان همكاری های اسلامی پتانسیل ها و فرصتهای گوناگونی برای ایفای نقش بیشتر در جهان اسلام و حل بحران هایی همانند سوریه و..دارد چنانچه بتواند جدا از قطب بندیهای داخلی و اختلافات و نفوذ عوامل بیرونی به دگرگو نیهای بیشتری در ساختار خود و همچنین اهداف دست زند می توان شاهد ایفای نقش بیشتری برای این سازمان بود.

حمایت:ماموریت هاگل

«ماموریت هاگل»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است كه در آن می‌خوانید؛سرانجام چاك هاگل جمهوریخواه توانست از كمیته اطلاعاتی مجلس سنای آمریكا رای موافق را برای رسیدن به سمت وزیر دفاع آمریكا كسب كند. شواهد حكایت از آن داشت كه وی در نهایت این سمت را تصاحب خواهد كرد. وی در حالی این سمت را بر عهده می‌گیرد كه بسیاری از سیاستمداران دوران سختی را برای وی پیش بینی می‌كنند.

نخستین ماموریت وی احیای روحیه از هم فروپاشیده نظامیان می باشد. چنانكه گزارش‌ها نشان می دهد، روزانه یك نفر در ارتش آمریكا اقدام به خودكشی می‌كند. نكته مهم دیگر برای هاگل، ایجاد وضعیتی برای خروج آبرومندانه از افغانستان است. آمریكا همزمان به دنبال حضور بلند مدت در افغانستان و خروج آبرومندانه از این كشور است. زمینه سازی برای تحقق این طرح‌ها از ماموریت‌های ویژه هاگل خواهد بود.

نكته مهم آنكه آمریكا در صحنه بین الملل به دنبال ترمیم چهره خود می‌باشد بگونه‌ای كه اكنون ماموریت‌های نظامی را به اروپا و یا متحدان منطقه‌ای خود واگذار كرده و فقط پرونده‌هایی را كه رنگ دموكراسی دارد، خود بر عهده گرفته است. ادعاهایی مانند مذاكره با چین،روسیه ، ایران و كره شمالی و نیز روند صلح خاورمیانه، پرونده‌هایی است كه آمریكا با آنها به دنبال ترمیم چهره سیاسی خود در جهان است.

در حوزه نظامی نیز آمریكا تلاش دارد تا چنان نشان دهد كه دوران جنگ به پایان رسیده و آمریكا به دنبال صلح و دموكراسی است.این رویكرد را در سخنرانی‌های اخیر اوباما می‌توان استنباط كرد كه همواره ادعای روزهای پایانی جنگ و لزوم رویكرد به توسعه و پیشرفت جهانی مطرح می‌كند.

بر این اساس از ماموریت‌های دیگر هاگل آن است كه چهره نظامی آمریكا در جهان را ترمیم و یا حداقل برای جنگ طلبی‌های آن توجیهات منطقی بیابد. به عبارت دیگر هاگل ماموریت دارد تا چنان وانمود سازد كه آمریكا دیگر به دنبال نظامی‌گری در جهان نمی باشد و راه صلح در پیش گرفته است تا در لوای آن اهداف سلطه طلبانه خود در جهان را اجرا كند.در جمع بندی كلی از آنچه به تحریر درآمد، می‌توان یادآور شد كه هاگل دورانی سخت را در پیش روی دارد چرا كه هم باید چهره‌ای صلح طلب از آمریكا به نمایش بگذارد و هم اینكه به سیاست‌های نظامی آمریكا در صحنه بین الملل ادامه دهد.

ایجاد تعادل میان این دو گزینه، امری بس دشوار می باشد چرا كه از یك سو ارتش آمریكا از درون با تنش مواجه است و از سوی دیگر چهره جهانی آمریكا حتی در میان متحدان اروپایی این كشور تخریب شده است كه برای ترمیم آن با مشكلات گسترده‌ای همراه است.با این وجود باید در نظر داشت كه سیاست نظامی آمریكا تغییری نخواهد كرد بلكه فقط تاكتیك‌ها برای رسیدن به استراتژی‌های راهبردی تغییر می‌كند و هاگل در نهایت همان پانه‌تا و رابرت گیتس خواهد بود.

قانون:جنگ جهانی بعدی جنگ نان و آب است

«جنگ جهانی بعدی جنگ نان و آب است»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قم همت بیگ‌مرادی است كه در آن می‌خوانید؛نظر به روند افزایش رشد جمعیت در دنیا بالاخص در كشورمان و كاهش ذخایر نفتی و ضعف صنایع مادر در كشور و بی‌توجهی به بخش كشاورزی، مردم ما در آینده دچار بحران غذایی و اقتصادی می‌شوند. تنها راه نجات از فقر و بیكاری و گرسنگی نگاه مدیریتی ظریف به بخش كشاورزی است.

مدیریت صحیح بخش كشاورزی یك قسمت مهم و حیاتی اقتصاد هر كشوری است، زیرا در آینده، جنگ، جنگ نان و آب است. جنگ با تجهیزات نظامی كارایی خود را از دست داده است. از یاد نخواهیم برد كه شكستن غول كمونیسم به علت بی‌توجهی به بخش كشاورزی صورت گرفت. سال‌هاست بعد از انقلاب، دلسوزان واقعی این مرز و بوم برای جلوگیری از بحران غذایی فریاد سر می‌دهند ولی متأسفانه گوش شنوایی كه خود را بدهكار مردم بداند وجود ندارد. از مسئولان قبل از انقلاب انتظاری نبود چون استعمار این كشور را كدخدایی كرد و با واردات بی‌رویه تولیدات كشاورزی، برنامه استعماری خود را پیاده كرده و كمر كشاورزان ما را خُرد كرده بود.

با این عمل، منابع و ذخایر نفتی ما را به یغما می‌برد و بخش صنعت را در ابعاد مختلف شكوفا می‌كرد، ولی بعد از انقلاب این انتظار می‌رفت كه با داشتن استعدادهای خاص كشاورزی در كشور، تحول اقتصادی عظیمی به وجود آید؛ ولی عملا چنین نشد و بی‌توجهی به اصل مهم اقتصادی كه با داشتن نعمات الهی اعم از آب فراوان، خاك حاصلخیز، هوای چهارفصل در یك زمان در سطح كشور، نیروهای انسانی متخصص، متعهد و دلسوز و كارآمد متأسفانه سالانه شاهد واردات میلیون‌ها تن محصولات زراعی و باغی بوده و ارزی كه باید در جهت ایجاد زیرساخت‌ها و احداث صنایع مادر هزینه شود، در این جهت از كشور خارج می‌شود كه این یك مصیبت بزرگ است كه اقتصاد كشور را فلج می‌كند و امروز شاهد آن هستیم. یكی از مشكلات كشورمان چه قبل و چه بعد از انقلاب این بوده كه تكیه‌گاه اقتصادمان بر نفت بنانهاده شده و برای ادامه حیات كشور بسیار خطرناك است. از آنجایی‌كه یكی از اهداف اصلی انقلاب این بود كه برای نجات كشور از فقر اقتصادی و غذایی و بیكاری منابعی كه تجدیدشونده نیستند صرف منابع تجدیدشونده شود عملا تاكنون چنین نشده و اگر هم شده، كافی نیست.

اگر چنین می‌شد ما امروز شاهد ارزبری و واردات بی‌رویه میلیون‌ها تن تولیدات كشاورزی نبودیم. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم روزی منابع نفتی مان تمام خواهد شد و از نظر صنعتی در بازار جهانی جایگاه خاصی نخواهیم داشت، پس تكلیف این كشور و مردم این كشور در آینده چیست؟ ما مدیون آیندگان هستیم و باید جوابگوی آن‌ها باشیم. چرا باید به منابع تمام‌شدنی و غیرقابل تجدید تكیه كنیم؟ این یك واقعیت است كه كشورهای جهان سوم و در حال توسعه، برای ماندن و ادامه حیات باید كشاورزی و اقتصاد كشاورزی را خوب مدیریت كنند و در این بخش بیشتر سرمایه‌گذاری كنند.

هدف این نیست كه ما به‌طور كامل بخش صنعت را‌‌ رها كنیم، بخش صنعت باید با توسعه كشاورزی تقویت شود. در حال حاضر در بازار جهانی با كشورهای صنعتی در این بخش نمی‌توانیم رقابت كنیم، پس بیاییم با داشتن این‌همه نعمت‌های خدادادی و استعدادهای خاص كشاورزی، خود را تجهیز كنیم كه كشورهای صنعتی در جنگ آب و نان مغلوب ما شوند و كشور را برای آینده و آیندگان بیمه كنیم. اكثر مناطق ما قطب كشاورزی محسوب می‌شوند.

 در یك زمان ما در كشور چهار فصل داریم. در فصل زمستان در قسمتی از كشور شاهد برف سنگین هستیم و در گوشه دیگر كشور صیفی‌جات برداشت می‌شود. همواره این پرسش مطرح است كه‌به رغم داشتن قدمت گیاهان دارویی و داشتن دانشمندانی همچون بوعلی سینا و محمدزكریای رازی چه كارهایی انجام داده‌ایم. چقدر ارزآوری و اشتغال‌زایی داشته‌ایم و در بخش كشت‌های گلخانه‌ای چه قدم‌هایی برداشته‌ایم؟

در كشورهای اروپایی ۱۴۰۰ گونه از گیاهان دارویی كشت می‌شود اما در ایران این رقم به ۱۷۲۵ گونه می‌رسد. با داشتن این رقم در كشور سالانه ۴۰ تن گیاهان دارویی كشت می‌شود كه ارزش صادراتی آن بیش از ۳۰ میلیون دلار است. این در حالی است كه اگر توجه جدی صورت گیرد، ارزش صادراتی و اشتغال‌زایی به طور چشمگیری افزایش خواهد یافت. نگاهی هم به كشت‌های گلخانه‌ای بیندازیم، ببینیم در این بخش پیشرفتی داشته‌ایم؟ می‌دانیم در هر هكتار تولید گلخانه‌ای به‌طور متوسط و بسته به نوع محصول برای ۱۰ تا ۱۶ نفر به‌طور مستقیم فرصت شغلی ایجاد می‌شود و از طرفی در امر صادرات و ارزآوری هم اثر مثبتی دارد. از بدو انقلاب تاكنون در این راستا كارهایی انجام شده ولی كافی نیست، زیرا اگر این بخش مدیریت صحیح می‌شد و سرمایه‌گذاری دلسوزانه اعم از مادی و معنوی به‌عمل می‌آمد نه این اندازه كار‌شناس كشاورزی بیكار داشتیم و نه این‌همه ارزبری در امر واردات را شاهدش بودیم.

من در زمان وكالتم در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی كه عضو كمیسیون كشاورزی مجلس بودم، برای بازدید از باغات زیتون سفری به كشور یونان داشتم.در آنجا با یكی از باغبانان باغ زیتون صحبت كرده و از چگونگی كار ارزی جویا شدم.او اظهار كرد: من دكترای باغبانی دارم بعد از فارغ‌التحصیل‌شدن تمامی امكانات كشاورزی اعم از آب، زمین، ماشین‌آلات و وام در اختیارمان قرار می‌گیرد. اگر كسی نپذیرد از كار دولتی محروم می‌شود و ایشان با نشاط تمام گفت من از علمم برای كشورم استفاده می‌كنم و خودم هم دارای درآمد هستم و از كارم لذت می‌برم و سال‌ها چندمیلیون دلار برای كشورم ارزآوری دارم. ولی شما ایرانی‌ها بعد از فارغ‌التحصیل شدن در رشته كشاورزی، نامه‌نگار می‌شوید. عین جمله ایشان را تكرار می‌كنم.

پس باید بپذیریم نتیجه كار ما به آموزش غلط و برنامه‌ریزی غیراصولی برمی‌گردد كه امروز باید شاهد باشیم با داشتن این همه نعمات الهی ارز مورد نیاز اقتصاد كشور صرف واردات تولیدات زراعی و باغی شود. در حالی‌كه بیش از ۵۱ میلیون هكتار زمین قابل كشت داریم كه حدود یك سوم آن زیر كشت قرار گرفته، به‌جز اینكه در سال‌های اخیر به علت بی‌توجهی به اهمیت اقتصاد كشاورزی و عدم اعتبار كافی در فصل بودجه مقدار زیادی از زمین‌ها‌‌ رها شده و كشاورزان برای شغل‌های كاذب راهی كلانشهر‌ها شده‌اند كه در نتیجه آن مشكلات اجتماعی را هم شاهد هستیم.این نوع مدیریت، مدیریت صحیح اقتصادی نیست.

مردم سالاری:تقابل حسادت و پیشرفت

«تقابل حسادت و پیشرفت»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم هوشنگ پورخزائی است كه در آن می‌خوانید؛ امروزه در ارتباطات عمومی هر جامعه مترقی، لزوم توجه جدی به آثار و پیامدهای مخرب ناشی از برخی رفتارهای اجتماعی امری اجتناب ناپذیر است. پیامدهائی كه در صورت بی اعتنائی نسبت به كنترل اینگونه رفتارها از سوی اقشار مختلف جامعه، همچون بلائی به جان هر ملتی نازل گشته و آنان را از حركت در مسیر پیشرفت و توسعه باز می‌دارد. یكی از شایع‌ترین آنها در كشورمان وجود خصلت حسادت در افراد است. حسادت در لغت به معنی بد خواستن و یا تلاش برای انتقال نعمت و فضیلت از كسی بسوی خویش و یا زایل شدن از وی است.

حسادت نوعی اختلال عاطفی و ضعف اخلاقی است كه عده‌ای آن را اكتسابی و عده‌ای فطری می‌دانند. در واقع حسادت یك جریان روانی و احساسی است كه در شخص بوجود آمده و او را نسبت به توانائی‌های فردی و اجتماعی دیگران تحریك و وادار به بروز واكنش‌های متفاوت و بعضاً خصمانه می‌كند . بعبارتی وقتی انسان با پیشرفت یا موفقیت بیش‌از اندازه دیگران مواجه می‌شود حالتی به او دست می‌دهد كه به آن احساس كهتری می‌گویند.

درجات این احساس در افراد مختلف متفاوت است . اگر احساس كهتری در فردی شدت یابد به صورت حسادت نمایان می‌شود. فرد حسود هیچگاه آسایش نداشته و دچار خودخوری می‌شود . او پیش‌از آنكه به دیگران آزار برساند خود را آزار می‌دهد. به قول سقراط شخص حسود از چاقی دیگران لاغر می‌شود. فرد حسود به جای آنكه از چیزی كه خود دارد خشنود باشد، از آنچه كه دیگران دارند آزرده می‌شود. شیخ صدوق در كتاب جامع الاخبار نقل می‌كند كه آدم حسود، زوال نعمت دیگران را آرزومند است اگرچه برای خودش نیز نخواهد.

پیامبر اكرم نیز می‌فرمایند، حسد نیكی‌ها را می‌‌بلعد چنانچه آتش، هیزم را نابود می‌سازد . حاسد همیشه در حالت انتقام جوئی از محسود به سر می‌برد و نقشه از بین بردن نعمت و یا حتی خود او را در سر می‌پروراند. حسود به جای اینكه به كوشش و تلاش پرداخته تا استعدادها و توانائی‌های بالقوه خود را بارور و شكوفا سازد و به همان موفقیت‌های افراد شایسته و شاید بیشتر از آنان دست یابد، به سستی و ركود روی آورده و با از بین بردن نعمت‌ها و موقعیت‌های بهتر دیگران سعی می‌كند آنها را به سطح خود برساند. حسود راضی به رضای پروردگار نیست و اعمالش نیز از روی اخلاص نمی‌باشد .

او با اراده دروغین و سركش خود می‌كوشد محسود خویش را مقهور و مغلوب نماید . حسود تلاش می‌كند تا ایده‌آل‌های قابل دستیابی در زندگی، منحصر به خودش باشد. از این رو حاسدین با مشاهده موفقیت‌های اجتماعی دیگران كه می‌توانند بخشی از پازل سازندگی و پیشرفت كلیت جامعه باشند، مشكلات عدیده ای ایجاد نموده و موجب انحطاط كشور می‌گردند .

حضرت علی(ع) می‌‌فرمایند: حرص، تكبر، حسد، انگیزه روی آوردن به گناه و عصیان است . حسادت تمایلی گمراه‌كننده است كه موجب اتلاف انرژی‌های مثبت آحاد جامعه و ظهور زیان‌های مادی‌ در مسیر رشد و توسعه كشور می‌شود. بروز زیان‌های اقتصادی مترتب از حسادت‌ها، بویژه از سوی برنامه‌ریزان تقنینی و مدیران بخش‌های دولتی‌، به دلیل عمومیت تصمیمات متخذه غیرقابل تصور و هدف اصلی راقم سطور به مداقه است‌.

 در واقع حسدورزی دربین مسئولین و همچنین مانع‌تراشی‌های آشكار و نهان در امور مدیریتی دیگران می‌تواند باعث پس رفت روند رشد شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی گردد، كه نتیجه آن بجز اضمحلال تلاش‌ها برای سازندگی‌، ثمره دیگری برای كشور نخواهد داشت. تهمت‌های ناروا، لابی كردن‌های مختلف برای بركناری‌ها‌، یارگیری‌های غلط سیاسی، سنگ‌اندازی‌ها، شایعه‌پراكنی‌ها، تبانی‌ها، تشنج‌آفرینی‌ها، تخریب‌های شخصیتی و دروغ‌پردازی‌ها از جمله مواردی هستند كه درلایه‌های مختلف عمومی‌و دولتی بوسیله حسادت‌ها باعث از بین رفتن نظامهای اجتماعی می‌شوند.

حسادت باعث افزایش فقر و نداری مابین اقشارجامعه در گیرو دار كشمكش‌های مسئولین، تصویب قوانین و آئین نامه‌های زیان آور نسبت به منافع عمومی‌، دلسردی عمومی‌از روند پیشرفت‌ها، كندی كارهای اجرائی بین دستگاه‌ها و مردم، درگیرشدن نیروهای ارزنده جامعه و خنثی كردن یكدیگر، به حاشیه راندن شایستگان ازعرصه‌های مدیریتی، گمراهی جامعه، عوامفریبی و تقدس گرائی به منظور حذف رقیب، همراهی با بیگانگان جهت آسیب رسانی به رقیب داخلی بدون در نظر گرفتن منافع و مصالح ملی، غفلت از دست یازی روزافزون دشمنان خارجی به منابع ملی، پرونده سازی‌های غیرواقعی، تشكیل باند و گروه برای تخریب فعالیت‌های مثمر ثمر رقیب، به هدردادن توان توانمندان و منابع ملی به منظور جبران زیان‌های وارده، چشم‌پوشی نسبت به واقعیت‌های ملموس كشور و گسترش بی‌خردی و انحراف در تصمیم‌گیری‌ها می‌شود.

خود بزرگ‌بینی و خود محق دانستن حسد ورزان همیشه مانعی در مسیر طرح دیدگاه‌های كارشناسانه است. بی‌ارزش كردن اقدامات سازنده توانمندان و در مقابل ارج نهادن به اشخاص بی كفایت و متملق و همچنین محروم كردن جامعه از پتانسیل‌های ارزشمند شایستگان بدلیل هوچی‌گری‌های حاسدین و فاصله گیری‌های صالحان بمنظور آبروداری و حفظ شخصیت از جمله خسارات وارده توسط مسئولین حسود است.

از طرفی نیز تبدیل حسادت‌ها به كینه و دشمنی، باعث اتلاف توانائی‌های بالقوه طرفین و سوء‌استفاده غارتگران داخلی و خارجی منابع عمومی‌از فرصت‌های حاصله در ایام كشمكش‌ها و نزاع‌ها می‌شود. امام صادق(ع) می‌فرمایند به خدا قسم اگر كسی به قدر ظرفیت زمین طلا در راه خدا انفاق نماید و در عین حال بر مومن حسد بورزد، همه این طلاها در آتش سرازیر خواهد شد و مقبول درگاه خداوند متعال نخواهد بود‌.

باز در روایتی دیگر از سوی خداوند به موسی خطاب شد، ای پسر عمران هرگز نسبت به دیگران بر آنچه كه من به آنها عطا كردم حسود مباش و بر آنچه كه در دست دیگران است چشم ندوز و خود را به تماشای آنها سرگرم نساز‌، زیرا انسان حسود از رحمت من به دور است و نیز از آنچه كه من میان بندگان خود تقسیم می‌كنم محروم است. چنین كسی از من نیست و من نیز با او نخواهم بود . درود خدا به روح پاك تمام شهدائی كه در ادوار مختلف تاریخ این سرزمین جان با ارزششان را برای امنیت و سربلندی كشور همیشه سرافراز ایران فدا كردند .
    
ابتكار:نطقی برای مخاطب وطنی

«نطقی برای مخاطب وطنی»عنوان یادداشت روز روزنامه ابتكار به قلم دكتر سید محمدكاظم سجادپور است كه در آن می‌خوانید؛باراك اوباما در دوازده فوریه 2012 یعنی بیست و چهارم بهمن 1391، اولین نطق موسوم به وضعیت اتحادیه(State of Union) را با حضور اعضای دو مجلس نمایندگان و سنا و تعداد قابل توجهی از سیاستمداران و دست اندركاران امور سیاسی و اجتماعی در ساختمان كنگره ایراد كرد. این نطق سالانه كه ریشه در قانون اساسی امریكا دارد، خود تبدیل به نهادی در مجموعه سیاسی امریكا شده و روسای جمهور امریكا سالانه به مردم و جامعه گزارشی از وضعیت كلی امریكا ارائه می‌نمایند.

با توجه به این كه این اولین نطق اوباما در دور دوم ریاست جمهوری است، باید دید اوباما چه گفت و گفته‌های او چه معنایی داشت؟ اما پیش از آن باید به اهمیت و جایگاه این نهاد سیاسی در امریكا بپردازیم و سپس وارد بحث‌های مربوط به نطق اوباما شویم و سرانجام به ارزیابی نطق او بپردازیم. این بحث‌ها را در سه مبحث نمایش سیاسی، كنش سیاسی و واكنش سیاسی بررسی می‌كنیم.

نمایش سیاسی
باید در نظر داشت كه دولت امریكا دولت فدرال است و مجموعه ای از پنجاه ایالت این كشور را تشكیل می‌دهند. در حقیقت ایالات متحده اتحادیه ای از ایالت‌ها یا به تعبیری دولت‌های مختلف است كه طی یك پروسه تاریخی و پرمناقشه و بعضا خونین كه مظهر آن جنگ‌های داخلی است، در یك اتحادیه جمع شده اند. چگونگی وضعیت اتحادیه یكی از موضوعات اساسی و اولیه مقامات ایالتی و فدرال می‌باشد.

در چارچوب ماهیت فدرال امریكا، وظایف دولت مركزی مشخص و محدود و یكی از آن‌ها حفظ اتحادیه و تعریف منافع همه جانبه این اتحادیه و تحقق آن منافع است. با توجه به این مسئله از ابتدای تاسیس امریكا تا به حال، رئیس جمهور به عنوان رئیس این اتحادیه، معمولا در ماه‌های ابتدایی سال مسیحی، در ژانویه و یا فوریه، به نمایندگان مردم امریكا كه در دو مجلس نمایندگان و سنا جمع می‌شوند، گزارشی از وضعیت كشور ارائه می‌كند. می‌توان این را مهم ترین نمایش سیاسی و نمادین سالانه امریكا بدانیم.

در این نمایش سیاسی آن چه حائز اهمیت است پردازش نوعی هویت فراگیر و تاكید بر ارزش‌های همه جانبه ای است كه همه مردم امریكا یا به آن معتقدند یا در مسیر برساختگی هویت‌ها به آن معتقد می‌شوند. علاوه بر این ماهیت نمادین و نمایشی و جنبه‌های هویت بخش آن باید در نظر داشت كه رئیس جمهور امریكا معمولا از چالش‌هایی كه امریكا در سیاست داخلی و خارجی با آن‌ها رو به رو است نیز مطالبی را به اطلاع مردم امریكا می‌رساند و البته در این چالش‌ها ظرفیت مدیریت خود و حزب حاكم را نیز به نمایش می‌گذارد. معمولا هر رئیس جمهوری تاكید می‌كند كه وضعیت اتحادیه قوی و پایدار و هویت مستحكم است و ضمن بیان چالش‌ها یادآور می‌شود كه این چالش‌ها همگی قابل مدیریت هستند. این چارچوب مفهومی ما را در فهم كنش سیاسی هر رئیس جمهور در ارائه این نطق كمك می‌كند. حال باید دید كه اوباما در سخنرانی وضعیت اتحادیه چه گفت؟

كنش سیاسی اوباما
اوباما در نطق اخیر وضعیت اتحادیه خود بر سیاهه ای از مسائل گوناگون داخلی و خارجی امریكا تمركز كرد. اغراق نخواهد بود اگر بگوییم بیش از نود درصد از موضوعاتی كه اوباما به آن‌ها پرداخت ماهیت داخلی داشتند و شاید كمتر از ده درصد به مباحث سیاست خارجی و وضعیت بین‌المللی اختصاص یافت. این تحلیل محتوا نشان دهنده وضعیت عمومی سیاسی و اجتماعی امریكا است. در مباحث داخلی باید گفت كه مركز ثقل سخنان اوباما مباحث اقتصادی بود. او اشاره كرد كه امریكا بحران اقتصادی را پشت سر گذاشته ولی باید برای رسیدن به یك اقتصاد قوی تر تلاش كند و در این زمینه به اقداماتی كه دولت او انجام داده و اقداماتی كه باید انجام بگیرد پرداخت.

در زمینه اقداماتی كه انجام گرفته، ایجاد شغل یكی از محورهای اساسی بود و نكته قابل توجهی كه اوباما در این سخنرانی گفت، بازگرداندن بسیاری از شغل‌ها از خارج به داخل امریكا است. قبلا كمپانی‌های امریكایی به دلایل مختلف اقتصادی، برخی اقدامات خود را در خارج از امریكا انجام می‌دادند اما اوباما تاكید كرد كه كمپانی‌هایی مثل كاترپیلار، فورد، اینتل و اپل بسیاری از كارها را به داخل امریكا برگردانده اند و با ارائه آماری از پانصد هزار شغل در این رابطه نشان داد كه بازسازی شغل برای امریكایی‌ها یك محور اساسی است.

او تاكید خاصی بر لزوم بازسازی امریكا كرد و این بازسازی در عرصه زیرساخت‌ها و ساختارهای آسیب دیده به طور برجسته تری مورد توجه قرار گرفت. او گفت به عنوان مثال هفتادهزار پل و تاسیسات زیربنایی نیاز به بازسازی دارند و سرمایه گذاری در این زمینه‌های ساختاری به اقتصاد امریكا كمك می‌كند. مسائل مربوط به مالیات ها، كاهش كسری بودجه و خدمات اجتماعی نیز در نطق او بسیار برجسته بود. البته همه این‌ها از زاویه و دید حزب حاكم یعنی حزب دموكرات مطرح شد. عمدتا بر این نكته تاكید شد كه باید در ضمن رسیدگی به فقرا و طبقات فرودست، طبقه متوسط تقویت شود و گسترش پیدا كند و مالیات از طبقات فرادست جدی باشد و همزمان اندازه و حجم دولت بزرگتر نشود، بلكه دولت هوشمندانه تر شود. اوباما در زمینه مباحث اجتماعی و فرهنگی هم بسیار سخن گفت. از اهمیت آموزش و پرورش پیش دبستانی تا سرمایه گذاری در حوزه‌های دانش‌های نوین و توسعه دانش‌های فضایی گرفته تا چالش‌های خانوادگی در سخنان او دیده می‌شد.

شاید مهم ترین چالش اجتماعی كه بخش قابل توجهی از صحبت اوباما را به خود اختصاص داد مسئله استفاده از اسلحه و لزوم تبدبل قوانین خاص در این زمینه بود. در مباحث خارجی، اوباما اشاره ای به تست هسته ای كره شمالی داشت و گفت كره شمالی از این طریق به امنیت نخواهد رسید و مقابله جدی با این كشور خواهد شد. اشاره ای در حد یكی دو جمله به ایران داشت كه در عین كوتاه بودن، سه موضوع را در این دو جمله مورد تاكید قرار داد.

اول این كه ایالات متحده از دستیابی ایران به سلاح هسته ای جلوگیری خواهد كرد. او بر مفهوم جلوگیری از دسترسی به سلاح هسته ای تاكید كرد. دوم این كه در مورد راه دیپلماتیك برای حل مسئله ایران سخن گفت و سوم این كه امریكا موفق شده در مقابل ایران یك ائتلاف بین‌المللی را تشكیل دهد. اوباما اشاراتی هم به سایر مسائل بین‌المللی داشت.

اما این اشاره‌ها چندان متمركز نبود. او به مسائل مربوط به سوریه، مصر و دنیای عرب و منازعات اعراب و اسرائیل اشاره كرد كه در همه این‌ها بیش از حد كوتاه و میانه سخن گفت. اوباما گفت سیاست امریكا بر حمایت از آزادی‌های اساسی استوار است و در پی حمایت از امنیت اسرائیل است و در عین حال به دنبال برقراری صلح در خاورمیانه است. اوباما بخش كوتاهی از مباحث خارجی را نیز به همكاری بین اروپا و امریكا در زمینه‌های تجاری اختصاص داد. اما مهم ترین مسئله در مباحث سیاست خارجی، مسئله افغانستان و مبارزه با تروریسم بود.

این مسئله حجم بیشتری از سخنان اوباما در مورد مباحث سیاست خارجی را به خود اختصاص داد. او گفت تا كنون بیش از سی هزار سرباز امریكایی را از افغانستان فراخوانده و در سال جاری بیش از سی و سه هزار نیروی دیگر را فرا خواهد خواند. با این حال تعهدات امریكا به افغانستان از بین نمی‌رود اما ماهیت آن تغییر خواهد كرد و این ماهیت به ماهیت حمایتی و آموزشی تغییر شكل خواهد داد.

در ضمن، اوباما مبارزه با القاعده و تروریسمی كه باعث یازده سپتامبر شده را موفقیت آمیز توصیف كرد هرچند كه گفت شكل مبارزه با تروریسم با تعدد مراكز تجمع تروریست‌ها تغییر كرده است. اما ماهیت تهدیدی كه منجر به حوادث گذشته شد از بین رفته و مهار شده است. باید گفت در كنار این مسائل محتوایی، ارائه اوباما نیز بسیار حائز اهمیت بود. به این معنا كه در ارائه تركیبی از استدلال، داده‌های آماری و تحریك احساسات در سخنان او برجسته بود. بی تردید مهم ترین بخش احساساتی سخنان اوباما مربوط به كنترل اسلحه بود.

حضور دست چینی از افرادی كه به خاطر استفاده از اسلحه عزیزان خود را از دست داده بودند در این سخنرانی و اشاره اوباما به شخص آن ها، حالت احساسی مسئله اسلحه را بیش از حد برجسته كرد. علاوه بر مسئله اسلحه، اوباما سعی كرد در ارائه به فراگیر بودن و حس هویت بخشی این نطق توجه كند و به اقشار و طبقات مختلف و حتی سنین مختلف جامعه امریكا اشاره كند. حضور یك زن صد و دو ساله كه در رای گیری شركت كرده بود و حضور او یكی از نكات اساسی احساسی بود كه در بحث لزوم بهتر كردن پروسه رای گیری مورد استفاده اوباما قرار گرفت. در مجموع به نظر می‌رسد از نظر ارائه یكی از ماندنی ترین نطق‌های وضعیت اتحادیه در تاریخ امریكا قلمداد می‌شود.

 اما پیام‌هایی كه در این كنش سیاسی اوباما بود، سه مخاطب را مد نظر داشت. مخاطب اول مردم امریكا بودند و پیام اصلی این بود كه وضع امریكا بهتر شده و بهتر از این هم خواهد شد. این در گرو همبستگی ملی و حمایت از برنامه‌های او است. پیام مهم دیگر او به جمهوری خواهان در كنگره امریكا بود كه باید با او همكاری كنند. اوباما به مجموعه ای از قوانین و طرح‌ها اشاره كرد كه همگی احتیاج به تصویب در كنگره دارد و در این زمینه باید جمهوری خواهان همكاری كنند.

مخصوصا نسبت به قانون اصلاح مهاجرت، قانون اصلاح مالیات‌ها و قوانین مربوط به مسائل آموزشی، مخاطب اصلی اوباما، جمهوری خواهان بودند كه باید به او بپیوندند و راهی برای ارتقای وضعیت امریكا پیدا كنند. مخاطب سوم اوباما جهان بود. البته مخاطب سوم كمترین حجم را به خود اختصاص داده بود. پیام اوباما این بود كه امریكا مصمم و قوی است و در پی درگیری گسترده در دنیا از نظر نظامی نیست. اما در رهبری جهان و همكاری با دیگران مصمم است. با توجه به این مطالبی كه از این كنش سیاسی ذكر شد، باید دید كه چه واكنش‌هایی نسبت به آن نشان داده شده است؟

واكنش‌ها
اولین و مهم ترین واكنش، واكنش حزبی است. به این معنی كه بلافاصله سناتور مارك رابیو (Marc Rubio) سخنگوی حزب جمهوری خواه، بر اساس سنت سیاسی امریكا واكنش جمهوری خواهان را نسبت به این نطق به فاصله چند دقیقه بعد از ایراد آن، بیان كرد. سخن اصلی سناتور رابیو این بود كه این حرف‌های آقای اوباما همه حزبی است و نگرش دموكرات‌ها است. امریكا برای حل مسائل احتیاج ندارد كه دولت را بزرگ كند، اوباما دولت را بزرگ كرده و اندیشه دولت بزرگ راه حل امریكا نیست. نقد اساسی حزب جمهوری خواه به سخنان اوباما در وضعیت اتحادیه این بود كه اوباما در مسیر تفكرات شبه سوسیالیستی در ورای این طرح ها، به دنبال بزرگ كردن دولت و افزایش قدرت دولت فدرال است كه این با روح و فرهنگ امریكایی در تضاد است. اما گرایش دوم، گرایش فراجناحی بود كه در بین كارشناسان امریكایی مطرح شد.

به هر حال اوباما توانست مجموعه ای از دستاوردها و موفقیت‌ها و چالش‌ها را ذكر كند و جنبه نمادینی كه در مباحث فراجناحی مورد تاكید برخی كارشناسان قرار گرفت این بود كه امریكایی افریقایی تبار و رنگین پوست رئیس جمهور امریكا شده و در كنگره امریكا دور دوم ریاست جمهوری خود را با این نطق آغاز می‌كند و جالب آن كه طرف مقابل، یعنی سناتور رابیو، سناتور جوان لاتین تبار است كه پدر و مادر او از امریكای لاتین مهاجرت كرده اند و او نیز مهاجر زاده ای است كه به یكی از مهم ترین مقامات سیاسی یعنی سخنگویی حزب جمهوری خواه برای پاسخ به نطق وضعیت اتحادیه انتخاب شده است. بنابراین اوباما و سناتور رابیو هر دو مهاجر زاده هستند و امریكای لاتین و افریقا در این ریشه‌های مهاجرتی، مهم و برجسته اند. خود این نشان دهنده یك تحول ساختاری در امریكا است.

هر چند كه هر دو حزبی صحبت كردند اما نشان دهنده تغییر و تحول در ساخت و بافت جمعیتی و سیاسی امریكا است. اما واكنش سوم را شاید بتوان واكنش فرا امریكایی قلمداد كرد. خارج از نگرش‌های جناحی فراجناحی در امریكا، از نگاه از بیرون به امریكا، نطق وضعیت اتحادیه اوباما نشان می‌دهد كه امریكا با مسائل گوناگونی مخصوصا در سیاست داخلی رو به رو است و وحدت رویه ای برای پاسخگویی به همه این چالش‌ها وجود ندارد. گرفتگی سیاسی و تنش بین جمهوری خواهان و دموكرات‌ها تبدیل به خصیصه ای ذاتی در این سیستم شده است.

اما در عین حال شاید این نكته هم برجسته باشد كه طرح همه مسائل و شمارش و احصای آن‌ها به طور سالانه احتمالا به پیدایش راه حل‌های اجماعی خواهد انجامید و ظرفیت امریكا در شناسایی ضعف‌های خود و بازسازی خود نیز پدیده ای قابل توجه است كه در این نطق منعكس بود. هر چه هست نطق وضعیت اتحادیه، یك نهاد و حركت نمادین و نمایشی همراه با ارائه سیاهه ای از وضعیت امریكا است كه رئیس جمهور وقت در صدد است به مردم و جامعه امریكا حس توانایی و قدرت را نشان دهد و در عین حال نمی‌تواند از سختی‌ها و چالش‌ها هم چشم پوشی كند.

این نكته شاید برای كسانی كه مسائل امریكا را از نزدیك دنبال نمی‌كنند حائز اهمیت باشد كه مسئله اسلحه و كشتاری كه در این زمینه رخ می‌دهد و قوانین و پیچیدگی‌های آن بسیار برجسته است و یك چالش بیش از حد عمیق در جامعه و برای دولت امریكا است. بی جهت نبود كه اوباما در این بخش بیش از حد احساساتی به نظر رسید و این احساس بازتاب چالش‌های روانی، حقوقی، فلسفی و سیاسی در زمینه استفاده از اسلحه در امریكا است.

شرق: درآمدهای محتاطانه نفتی

«درآمدهای محتاطانه نفتی»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم نرسی قربان است كه در ان می‌خوانید؛ایالات متحده و شركای اروپایی‌اش تلاش كرده‌اند تا با اعمال تحریم‌های یكجانبه، نفت‌خام ایران را آرام‌آرام از بازار بیرون كنند. در این مسیر، كوشش كرده‌اند تا شیب خارج شدن نفت ایران، ملایم باشد تا بازار نفت دچار شوك نشود. آژانس بین‌المللی انرژی در آخرین گزارش خود، فشار ناشی از این تحریم‌ها بر درآمد نفتی ایران در سال 2012 را 40میلیارددلار اعلام كرده است. به عبارت دیگر، ایران در سال گذشته میلادی 40 میلیارددلار از درآمد سالانه نفتی‌اش را از دست داده است.

سازمان كشورهای صادركننده نفت، اوپك، هم به نقل از منابع ثانویه، میزان تولید نفت ایران در ماه ژانویه را دو میلیون و 691 هزار بشكه اعلام كرده است. براساس گزارش اوپك تولید نفت ایران در ماه ژانویه به نسبت سال 2011، حدود یك‌میلیون بشكه كاهش یافته است.

ایالات متحده از چند روز پیش، تحریم‌های جدیدی به صنعت نفت و انتقال پول نفت ایران اعمال كرده است. سوال اینجاست كه تقابل آمریكا و ایران چه تاثیری بر بازار جهانی نفت و درآمد نفتی كشور خواهد گذاشت. نكته‌ای كه مایلم بر آن تاكید كنم این است كه این تحریم‌ها، بین‌المللی نیست و تنها از سوی ایالات متحده علیه طرف تجاری ایران اعمال شده است، نه از سوی همه كشورها.

در حقیقت باید توجه داشت كه تحریم‌های جدید، تحریم سازمان ملل نیست. بنابراین اگر مذاكرات آغاز شود و تنش‌ها بین ایران و آمریكا كاهش یابد، وضعیت فعلی را نیز تغییر خواهد داد. اما اینكه تقابل آمریكا و ایران چقدر بر بازار نفت تاثیر می‌گذارد بستگی به شدت تقابل این دو كشور دارد. اگر تنش بین دو كشور صرفا در حد تنش لفظی باشد، تاثیرش بر قیمت نفت در حد چنددلار است اما اگر تنش‌ها بالاتر از این برود و به تنگه هرمز كشیده شود، آن‌وقت ممكن است قیمت نفت ده‌ها دلار بالا رود.

از سوی دیگر كشورهای غربی ممكن است با دست بردن در نظام عرضه و تقاضا و افزایش عرضه در كشورهای دیگر عضو اوپك، سعی كنند كمبود نفت ایران در بازار را جبران كنند كه در آن صورت برای مدتی می‌توانند آثار خروج نفت ایران از بازار را مدیریت كنند. در این میان نقش عربستان سعودی، كه بیشترین ظرفیت اضافی تولید نفت منطقه را دارد از اهمیت بسیاری برخوردار است.

در نتیجه، با توجه به عدم ثباتی كه در قیمت نفت و درآمدهای نفتی دیده می‌شود، به نظر می‌آید كه مسوولان باید در تدوین بودجه سال 1392، چالش‌های موجود را مدنظر داشته و بودجه‌ای بر اساس درآمدهای محتاطانه نفتی تدوین كنند.

آرمان:مذاكرات هسته‏ای، بازدید از پارچین و موضع ایران

«مذاكرات هسته‏ای، بازدید از پارچین و موضع ایران»عنوان یاداداشت روز روزنامه آرمان به قلم جعفر قنادباشی است كه در آن می‌خوانید؛در جریان هشتمین دور مذاكرات ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همچنان بازدید از سایت پارچین یكی از موضوعات محوری و مهم برای دو طرف مذاكره است. در خلال اظهارنظرها در این خصوص یكی از نمایندگان كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تاكید كرده ایران در شرایطی امكان این بازدید را فراهم خواهد كرد كه بازدید از پایگاه‌های نظامی آمریكا و رژیم صهیونیستی برای كشورمان فراهم شود.

به طور كلی موضوع بازدید از سایت پارچین و این گفته آقای حقیقت‌پور را می‏توان از سه منظر كلی مورد بررسی قرار داد: اول آنكه باید توجه كرد نمایندگان مجلس آزاد هستند و اجازه دارند تا در خصوص مسائل مختلف اظهارنظر كنند، این اظهارات هم لزوما در دستور كار دستگاه اجرایی كشور قرار نخواهد گرفت. بر این اساس نباید چندان وقعی به این‌گونه اظهارات گذاشت.

 موضع‏گیری آقای حقیقت‌پور در حقیقت بدون توجه به اصول قوانین و پادمان‏های بین‌المللی بوده كه در این نوشتار مجال بررسی آن نیست. اما این دست اظهارات كه از مبنای حقوقی و سیاسی چندان محكمی هم برخوردار نیستند آنجا موجب نگرانی می‏شوند كه توجه كنیم نظرات نمایندگان مجلس به طور غیرمستقیم و از مجرای تبدیل شدن به قوانین جاری در امور اجرایی كشور منعكس می‏شوند. از سویی نمایندگان مجلس ویترین سیاسی كشور هستند و اقدامات و اظهارات آنها ‏ در این ویترین سیاسی كه نمایشگر وجهه عمومی كشور است، به دید عموم جهانیان گذاشته ‌می‌شود.

نكته دوم این است كه از منظر بحث بازدید از پارچین، تاسیسات در هر كشوری به دو بخش عمده تقسیم می‏شوند؛ دسته اول تاسیسات مربوط به غنی‌سازی و فرآوری سوخت و مواد هسته‏ای است و دسته دوم تاسیسات نظامی. در حقیقت موارد دسته اول هستند كه در معاهدات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مورد توجه قرار می‏گیرند و كشورها تعهداتی در قبال آنها می‏پذیرند، اما دسته دوم یعنی تاسیسات نظامی به هیچ وجه در چارچوب قوانین آژانس نیستند و در هر كشوری باید محرمانه باقی بمانند.

سایت پارچین نیز از زمره تاسیسات گروه دوم است كه ایران ملزم به تامین امكان بازدید بازرسان از آن در قالب پادمان نیست. در دیگر كشورهای دنیا نیز چنین است و هیچ نهاد بین‌المللی یا كشوری اجازه بازدید از سایت‏ها و تاسیسات نظامی كشورهای دیگر را به دلیل موقعیت استراتژیك این تاسیسات برای كشورهای مختلف نمی‌دهد. در تمام ممالك دنیا حتی اطلاعات جزئی در مورد یك پاسگاه یا مركز پلیس معمولی و كوچك نیز محرمانه محسوب می‏شوند و هیچ كشوری از این قاعده مستثنا نیست.

نكته سوم اما به كارنامه آژانس در بازرسی‏های قبلی از تاسیسات كشورمان باز می‏گردد. در بازرسی‏های سابق بازرسان آژانس، اطلاعات به دست آمده و گزارش‏های آنها برخلاف پیمان‌ها و تعهدات بین‌المللی پیش از آنكه در اختیار آژانس قرار بگیرد به دست رسانه‌ها می‌‏رسید و این چالشی اساسی در اعتماد دوسویه با ایران وارد می‏كرد و باعث ایجاد سوءظن دو طرفه ‌می‌‏شد.

با توجه به این دست تجارب در همكاری با آژانس، اكنون ایران اعتماد لازم را به این بازرسی‏ها ندارد و طبیعتا با دیدی منفی به این دست پیشنهادها می‏نگرد. مجموعه چنین عواملی باعث می‏شود تا كشورمان در مواجهه با پیشنهادهای آژانس محافظه‌كارانه و با بدبینی عمل كند تا از این منظر منافع ملی ما مورد خدشه قرار نگیرد.

بهار: مانور سیاسی _ پزشكی

«مانور سیاسی _ پزشكی»عنوان یادداشت روزنامه بهار به قلم علی تاجرنیا است كه در آن می‌خوانید؛
اقدام دكتر بیژن گودرزی رییس مجمع عمومی سازمان نظام پزشكی مبنی بر نوشتن نامه به آقای احمدی‌نژاد برای بررسی دوباره صلاحیت‌ نامزد‌های انتخابات نظام پزشكی، اقدامی دیرهنگام بود. دلیل اصلی نگارش این نامه هم، به اعتقاد من، این است كه افراد در مجموعه نظام پزشكی تا روزهای پایانی هم به تایید صلاحیت‌ها و تجدیدنظر امید داشتند مثلا امید به این‌كه یك چهره نزدیك به دولت صلاحیتش تایید شود. اما فرصت كه تمام و نتایج كه اعلام شد خبر رسید اینگونه نشد. آن زمان بود كه رییس مجمع عمومی سازمان نظام پزشكی به آقای احمدی‌نژاد نامه نوشت.

نامه ایشان و نامه احمدی‌نژاد نشان می‌دهد رفتار رییس مجمع عمومی سازمان نظام پزشكی در ارتباط با حمایت از حقوق و منافع همه افراد نبوده و در واقع ظاهراً مربوط به یك نفر بوده است. بارها گفته‌ایم رفتارهای غیرقانونی هیات‌های نظارت از چهار هفته پیش شروع شده است و اگر قرار بود اقدامی صورت بگیرد و تجدیدنظری شود از همان زمان باید افراد در سمت‌های مختلف، نسبت به این موضوع سریع‌تر اقدام می‌كردند.

از سوی دیگر یك ماه و نیم پیش همان نزدیك حامی دولت به صورت رسمی هشدار داد كه نمی‌گذارد افرادی كه خلاف سلیقه او هستند وارد نظام پزشكی شوند. یعنی ایشان به هیچ‌وجه اعتقادی به انتخابات سالم نداشت بنابراین نوشتن نامه به آقای احمدی‌نژاد برای برگزاری انتخابات نظام پزشكی سالم نیست، بلكه برای حمایت از فرد یا افراد مورد نظر دولت است.

از دیگر طرف، در ارتباط با نامه‌ای كه دكتر گودرزی نوشته، باید به این موضوع هم دقت كرد كه این تنها هیات‌های نظارت نیستند كه باید طبق قانون رفتار كنند، بلكه نهادهای پنج‌گانه هم كه در ارتباط با تایید صلاحیت افراد در یك انتخابات صنفی دخالت دارند باید قانونی رفتار كنند. بنابر قانون 62 مكرر قانون مجازات اسلامی هر فردی حق دارد در انتخابات صنفی یا هر انتخابات دیگری كاندیدا شود مگر این‌كه یا حد بر او جاری شده باشد یا مدت زندان بیشتر از سه سال داشته باشد یا محكوم به قطع عضو شده باشد.

ما در حال حاضر نمی‌دانیم كه این نهادها هم قانونی عمل كرده‌اند یا نه؟ این نهادها منصفانه در مورد كاندیداها نظر داده‌اند یا نه؟ چه كسانی دخالت و توصیه كرده‌اند؟ از طرف دیگر در هیات نظارت سه نماینده از طرف دولت وجود دارد كه دو نفر از آن‌ها از سوی دولت و یكی از آن‌ها از سوی وزارت بهداشت است، بنابراین این‌كه بعد از ردصلاحیت‌ها احمدی‌نژاد نامه می‌نویسد كه دوباره صلاحیت‌ها رابررسی كنید و اگر نكنید انتخابات باطل است و قانونی نیست گویای این است كه او بر نهادهای زیر نظرش نظارت درست و كافی ندارد یا در پایان عمر دولت، قصد مانور سیاسی ویژه و نوعی تبلیغات دارد.

دنیای اقتصاد: ارزش‌های اقتصادی و انتخابات

«ارزش‌های اقتصادی و انتخابات»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم مهران دبیرسپهری است كه ر آن می‌خوانید؛به‌زودی و در اوایل سال آینده یازدهمین دور انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار خواهد شد.
طبیعی است كاندیداهای محترم از هم‌اكنون به فكر بررسی و طراحی نحوه تبلیغات انتخاباتی خود باشند. در این خصوص نكته مهم این است كه همه كاندیداها صرف نظر از اینكه انتخاب شوند یا نه، یك مسوولیت مشترك دارند و آن این است كه سطح آگاهی مردم را در خصوص وظایف حقیقی دولت ارتقا دهند.

اصولا یكی از دلایل مهمی كه امیرالمومنین علیه السلام را از دیگر حكمرانان متمایز می‌كند به این علت است كه آن حضرت در زمان خلافت خود با اینكه از قدرت اجرایی بالایی برخوردار بودند، اما از انجام بسیاری از كارها پرهیز می‌كردند و البته آن حضرت، مولای پرهیزگاران هستند. از طرف دیگر می‌دانیم رییس‌جمهور در كشور ما از قدرت اقتصادی فوق‌العاده‌ای برخوردار است و بر اساس آنچه گفته شد توجه به امور سلبی برای او از توجه به امور ایجابی مهم‌تر است، زیرا انجام بسیاری از كارها برای قوه مجریه بسیار آسان بوده و در عین حال انجام آنها را هم نمی‌توان امری خارق‌العاده دانست.

مثلا فرض كنید در تبلیغات انتخاباتی یك كاندیدا اعلام كند كه اگر من انتخاب شوم یكصد هزار كیلومتر آزادراه در كشور احداث خواهم كرد. خوب این كار ممكن است شدنی باشد، اما یك كارمند جزء دولت هم می‌تواند در مقام رییس‌جمهور و با یك دستور، همه مشاوران و پیمانكاران كشور را بسیج كند تا در یك دوره مشخص، این كار را به انجام برساند و انجام آن هم یك فضیلت ویژه محسوب نمی‌شود. البته بعد از پایان جنگ، این فرهنگ نادرست ایجاد شد كه كثرت كارهای عمرانی برای دولت یك فضیلت و نشانه كارآمدی قلمداد می‌شود. البته این قلم نمی‌خواهد كار عمرانی را امری مذموم نشان دهد؛ بلكه انجام كار عمرانی توسط دولت باید واجد شرایطی باشد تا منافع آن حداكثر و ضررهایش به حداقل برسد.

از طرف دیگر یك بار برای همیشه باید معلوم شود كه در صحنه اقتصاد، مردم یا دولت كدام یك قهرمان هستند. اگر قرار است قهرمان اقتصاد مردم باشند لازمه آن این است كه دولت، انضباط اقتصادی را رعایت كند. اگر دولتی رنج این پرهیزگاری را به جان خریده و از لذت هزینه‌های بیش از حد عمرانی چشم‌پوشی و حتی تهمت كم كاری ظاهری را به جان بخرد در این صورت تاریخ، این دولت را قهرمان اقتصاد خواهد دانست. در این شرایط به تدریج نگاه مردم به جای آنكه به دستان دولت باشد متوجه خلاقیت و كار و تلاش خود شده و زیربنای یك اقتصاد سالم، پی‌ریزی خواهد شد.

خب سوالی كه در اینجا مطرح می‌شود این است كه ارزش‌های اقتصادی (از نوع سلبی) كه یك كشور باید به آن پایبند باشد چیست؟ ذیلا به 4 ارزش مهم اقتصادی اشاره می‌كنیم كه پایبندی دولت به آنها منجر به بسط عدالت و پیشرفت جامعه خواهد شد:

1- حذف تورم: ملزم كردن بانك مركزی به اینكه رشد نقدینگی را در محدوده صفر تا 15 درصد نگه دارد. این كار تنها برای مهار تورم است زیرا رشد نقدینگی و تورم دو روی یك سكه هستند. تنها با مهار تورم است كه زمینه برای كار اقتصادی سالم و رشد بخش خصوصی كارآمد مهیا می‌شود و این یعنی ایجاد غیرمستقیم اشتغال و كاهش پایدار نرخ بیكاری. ضمنا حذف تورم موجب می‌شود زمینه ایجاد و رشد معوقات بانكی هم از بین برود. البته در وضعیت تورمی فعلی، افزایش سود سپرده‌های بانكی از اوجب واجبات اقتصادی است، زیرا موجب حذف سفته‌بازی و موجب ثبات و آرامش در بازار آشفته كشور می‌شود و همین‌طور اثر فوری در كاهش تورم دارد كه متعاقب آن می‌توان از نرخ سود هم كاست. البته افزایش سود بانكی برای مهار تورم از سر اجبار است، زیرا سود بانكی بالا و تورم، هر دو مضر هستند ولی به هر حال بین بد و بدتر طبیعی است كه بد انتخاب می‌شود. به عبارت دیگر چنانچه سیاست‌گذار پولی در گذشته جلوی انتشار پول را گرفته بود امروز اصلا نیازی به افزایش سود بانكی نبود.

2- نهایت صرفه‌جویی در هزینه‌های دولت: عملكرد هزینه‌های جاری و عمرانی دولت به هیچ وجه نباید رشدی بیش از رشد اقتصادی داشته باشد. در این خصوص حجم بودجه مصوب در مجلس معمولا نشان‌دهنده میزان عملكرد هزینه‌ها نیست مگر آنكه برآوردهای درآمدی بودجه مبتنی بر واقعیت انجام شود. به نظر می‌رسد بهترین و مفیدترین كاری كه دولت می‌تواند وجهه همت خود قرار دهد این است كه با تمركز بر بدنه قوه مجریه حتی در جزئی‌ترین موارد، راه‌ها و روش‌هایی را بیابد كه بر اساس آن بدون آنكه از خدمات دولت كم شود، هزینه‌های اجرایی را كاهش دهد.

3- ثبات ارزش پول: هم افزایش و هم كاهش ارزش پول برای یك كشور زیانبار است. در بند یك كاهش ارزش پول، توضیح داده شد. اما افزایش ارزش پول كه یك مشكل مشترك در بسیاری از كشورهای نفتی است، اشاره به تزریق درآمدهای فراوان ارزی به كشور دارد كه باعث گران شدن صادرات و ارزان شدن واردات می‌شود و ما آن را تحت عنوان بیماری هلندی می‌شناسیم. به‌طور كلی كاهش وابستگی به درآمدهای نفتی بر ثبات ارزش پول ملی اثر مثبت دارد.

4- حفاظت از دارایی مردم در بانك‌ها: بانك مركزی این قدرت را دارد كه به دو روش مدرن از ارزش دارایی های مردم بكاهد. روش اول این است كه منابع بانكی را به طور مستقیم، در امور عمرانی و مثلا برای احداث یكصد هزار كیلومتر آزادراه هزینه كند. اما در روش دوم، بانك مركزی با انتشار پول و افزایش حجم نقدینگی، هزینه لازم را برای پروژه‌های عمرانی یا امور دیگر تامین می‌كند كه به طور غیرمستقیم موجب كاهش ارزش پس‌انداز مردم می‌شود. بنابراین درواقع هر دو روش، برداشت از پس‌انداز مردم بدون اجازه از آنها تلقی می‌شود.

خلاصه آنكه اگر قرار است فاعل اصلی اقتصاد، مردم باشند در این صورت دولت باید نهایت خویشتنداری و دقت را در توجه به امور سلبی از خود نشان دهد كه البته امری بسیار مشكل ولی پیشرفت كشور مستلزم آن است.

ارسال به دوستان
وبگردی