۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۹۷۲۴۰
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۱ - ۰۲-۰۷-۱۳۹۲
کد ۲۹۷۲۴۰
انتشار: ۱۷:۲۱ - ۰۲-۰۷-۱۳۹۲
جعفر قنادباشی در گفتگو با عصر ایران:

اوباما باید به سمت روحانی بیاید

من اگر مشاور حسن روحانی بودم، به او می‌گفتم شما یک گام کوچک هم به سمت اوباما برندار. ولی اگر اوباما به سمت شما آمد، با روی باز با او دست بدهید. اگر آقای روحانی خودش ابتدائاً به سمت اوباما برود، این برای ما خیلی بد است ولی اگر اوباما به سمت روحانی بیاید، این خیلی خوب است!
عصر ایران؛ اهورا جهانیان - جعفر قنادباشی، کارشناس روابط بین الملل، معتقد است حسن روحانی امشب نباید برای دست دادن با باراک اوباما پیشقدم شود. روحانی باید بایستد و اگر اوباما به سمت او آمد، با روی باز با رئیس جمهور آمریکا دست بدهد!

 با این حال قنادباشی می‌گوید نرمش قهرمانانه منجر به لغو تحریم‌ها نمی‌شود و فقط شناخت مردم ایران از باراک اوباما و شرایط بین المللی را افزایش می‌دهد.

***

به نظر شما امشب حسن روحانی و باراک اوباما در نیویورک دست می‌دهند و یا، به قول علما، مصافحه می‌کنند؟

این اتفاق محتمل است؛ چون آقای اوباما در شرایط فعلی احتیاج به یک برگ برنده دارد؛ برگ برنده‌ای که از طریق خصومت با ایران، به دستش نیامده است. آمریکایی‌ها در ماجرای سوریه نتوانستند وارد جنگ شوند و از این حیث دچار یک ناکامی قابل توجه شدند. این امر موجب شد رقبای آنها، مثل روسیه، آمریکا را تحت فشار بگذارند؛ چنانکه وزیر امور خارجه روسیه هم اعلام کرد که جهان امروز دیگر تک‌قطبی نیست. لذا اوباما نیاز به یک برگ برنده دارد و دست دادن با آقای روحانی می‌تواند همان برگ برنده اوباما باشد. ولی فشارها و لابی‌های صهیونیستی هم متوجه اوباماست. معلوم نیست که اوباما تا چه حد بتواند بر این فشارها فائق آید. از سوی دیگر، جهان غرب می‌خواهد به قدرت رسیدن حسن روحانی را نشانه تغییر استراتژی ایران درزمینه سیاست خارجی جلوه دهد. بنابراین ممکن است غربی‌ها امشب خیلی مایل باشند که آقای روحانی و اوباما با یکدیگر دست بدهند تا در بوق و کرنا کنند که استراتژی ایران تغییر یافته است.

شما به انگیزه‌های اوباما اشاره کردید ولی مصافحه امری دوطرفه است. انگیزه‌های حسن روحانی برای دست دادن با اوباما، چه می‌تواند باشد؟

انگیزه آقای روحانی برمی‌گردد به همان نرمش قهرمانانه‌ای که ما داریم. نرمش می‌تواند نرمش عاشقانه، نرمش بزدلانه، نرمش نوکرمآبانه و نرمش قهرمانانه باشد. آقای روحانی به نرمش قهرمانانه علاقه دارد. نرمشی که موجب بدست آوردن برگ برنده‌ای می‌شود برای تاثیرگذاری بر همه معادلاتی که غرب تا کنون علیه ما به کار گرفته است. البته آقای روحانی نمی‌خواهد نرمش بزدلانه یا عاشقانه در برابر غربی‌ها داشته باشد.

روزنامه کیهان دست‌دادن احتمالی روحانی و اوباما را مصداق رفتار پرخطر دانسته است. نظر شما در این خصوص چیست؟

اگر غربی‌ها در صدد باشند از این واقعه، نمادی بسازند برای تغییر استراتژی ایران، نظر کیهان درست است. غربی‌ها ناگزیر از کوتاه آمدن در برابر ما هستند. مثلاً فرانسه در صورت بهبود روابط اقتصادی‌اش با ایران، در قصه "کارخانه پژو" کلی سود می‌برند. ولی اگر غربی‌ها در عین کوتاه آمدن جوری وانمود کنند که گویی ما کوتاه آمده‌ایم، این یعنی از دست رفتن همه دستاوردهای تا به امروز ما.  

فکر می‌کنید حسن روحانی با اذن رهبری با اوباما دست می‌دهد؟ یعنی مصافحه با اوباما هم جزو اختیارات کامل اوست؟


به نظر من، این حرفها حرفهایی جزئی است. دست دادن خیلی متفاوت از مذاکره است و مشمول "اختیارات کامل" نمی‌‌شود.

اگر دست دادن این دو نفر این قدر جزئی است، پس چرا برخی در داخل این قدر نسبت به این موضوع حساس هستند؟

در زمان فتحعلی شاه، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها و روس‌ها هر سه می‌خواستند به ایران امتیاز دهند ولی فتحعلی شاه از این وضع بی‌خبر بود و به جای امتیاز گرفتن، امتیاز داد. ما نباید به این سرنوشت دچار شویم. ما تا الان همه تحریم‌ها را تحمل کرده‌ایم و حالا می‌خواهیم به دستاوردمان برسیم. ما در برابر غرب مقاومت کرده ایم و حالا غرب می‌خواهد کوتاه بیاید. این کوتاه آمدن نباید کوتاه آمدن ما قلمداد شود.

منظور شما از "دستاورد ما" دقیقاً چیست؟

ما و غرب وارد یک چالش بزرگ شدیم. دنیای غرب ما را تحریم کرد و نظر همه این بود که در این مصاف، سرانجام غربی‌ها کوتاه خواهند آمد و همین طور هم شد. دنیای غرب الان مشکلات زیادی دارد و ما هم به خوبی در برابر تحریم‌ها ایستادگی کردیم. بالا رفتن نرخ‌ها منجر به تظاهرات در جامعه ما نشد؛ در حالی که غربی‌ها انتظار داشتند تحریم‌ها منجر به اعتراض و آشوب در ایران شود. ولی چنین نشد و ما انسجام خودمان را حفظ کردیم. حالا که جهان غرب ناگزیر است در برابر ایران کوتاه بیاید، چون در عرصه تعاملات اقتصادی به جامعه جوان و پرجمعیت ایران - با نفت و گاز فراوانش - نیاز دارد، و در مجموع الان وقت امتیازدهی غربی‌هاست، غربی‌ها می‌خواهند امتیازدهی آنها تعبیر شود به امتیازدهی ایران.

اینکه مردم ایران در شرایط اقتصادی ناگوار سال‌های اخیر، برخلاف مردم اروپا، اعتراضی نکرده‌اند، دال بر ثمربخش بودن سیاست هسته‌ای احمدی‌نژاد و جلیلی در هشت سال اخیرکه نیست . نجابت ملت را نمی‌توان به حساب موفقیت دولت گذاشت.

نه، بیش از صد کشور جنبش غیرمتعهدها، از حق ایران برای فعالیت هسته‌ای حمایت می‌کردند و فقط آمریکا و چند کشور اروپایی منکر این حق بودند. غربی‌ها تنها بودند و نتوانستند علیه ما اجماع جهانی درست کنند. تحریم‌های تاثیرگذار علیه ما، ناشی از مصوبات شورای امنیت هم نیست بلکه برآمده از تحریم‌های یکجانبه آمریکا و کشورهای اروپایی‌ست. تحریم‌های فعلی هم ناشی از فشارهای آمریکا به کشورهای دیگر است. آمریکا کشورهای دیگر را تهدید کرد که اگر با ایران رابطه داشته باشید، ما چنین و چنان می‌کنیم و همین موجب پیوستن سایر کشورها به تحریم‌های مد نظر آمریکا می‌شد. تحریم‌های شورای امنیت در حد تحریم‌های اعمال شده از سوی آمریکا و کشورهای تحت تاثیر آمریکا نبود. می‌گویند در یک روستا، خان روستا با کسی بد شد و به تشکیلاتی که نقش قوه قضاییه روستا را بازی می‌کرد، دستور داد آن شخص را دستگیر کند. ولی قوه قضاییه روستا این کار را نکرد و خان تک تک ساکنان روستا را علیه آن شخص برانگیخت. همه از ترس خان علیه آن شخص موضع گرفتند! قصه ایران و آمریکا هم این طور است.

یعنی شما قبول ندارید که فشار این تحریم‌ها، حالا از هر کانالی که به سمت ما جاری شده باشند، متوجه ملت ایران است و به همین دلیل قرار است نرمش قهرمانانه انجام شود؟

نه، این دلیل نرمش قهرمانانه نیست. ما الان داریم راهی را باز می‌کنیم و امتیازی به آمریکایی‌ها می‌دهیم که آنها از این عرصه خارج شوند. ما واقعا نوعی بزرگواری در پیش گرفته‌ایم.

این بزرگواری، برای خروج آمریکا از کدام عرصه است؟

ما این کار را به دلیل چینش نیروهای داخلی انجام می‌دهیم. البته من خیلی نمی‌توانم این بحث را در این‌جا باز کنم.

ما الان دقیقاً چه امتیازی به آمریکایی‌ها داریم می‌دهیم؟

ما می‌توانیم همان مواضع قبلی را ادامه دهیم و اصلا به سمت آمریکایی‌ها نرویم و با آنها حرفی نزنیم و تحریم‌ها هم ادامه یابند. در این صورت، به خوبی هم می‌توانیم از این مرحله عبور کنیم.

پس شما می‌فرمایید ما می‌توانیم نرمش قهرمانانه نداشته باشیم و مشکل حادی برایمان پیش نیاید.

مشکل پیش می‌آید ولی نه آن مشکلاتی که مد نظر آمریکایی‌ها و اروپایی‌هاست.

پس چرا ما باید به آمریکایی‌ها – به قول شما – امتیاز بدهیم؟

برای انسجام داخلی و اتمام حجت در داخل کشور. در دوران آقای خاتمی، بحث گفتگوی تمدن‌ها مطرح شد ولی بوش در مقابل، ایران را محور شرارت خواند. الان هم سخنان آقای روحانی فضای تازه‌ای را ایجاد کرده است ولی به دلیل خصومت لابی‌های صهیونیستی، آقای روحانی هرگز موفق نخواهد شد. یعنی نباید فکر کنید با این حرفها و مواضع، تحریم‌ها لغو خواهند شد. هرگز! نرمش قهرمانانه در واقع کوششی‌ست که مردم به این واقعیت برسند که آقای اوباما اختیاری ندارد که تحریم‌ها را کنار بگذارد. اوباما الان تحت فشار لابی صهیونیستی است که با ایران بجنگد.

پس مطابق استدلال شما، بهتر بود سعید جلیلی رئیس جمهور می‌شد و با همان سیاست خارجی هجومی پیش می‌رفت و کار به نرمش قهرمانانه هم نمی‌کشید؛ چرا که – به نظر شما - این نرمش در نهایت منجر به رفع تحریم‌ها نمی‌شود.   

من می‌گویم علت تحریم ما، منافع ملی آمریکا نبود. آیا جهان ما را تحریم کرده است؟ نه! آمریکایی‌ها ما را تحریم کرده اند. آیا منافع ملی آمریکا موجب تحریم ما شده است؟ نه! منافع و لابی‌های صهیونیست‌ها دلیل این تحریم بوده است. آیا خصومت لابی‌های صهیونیستی با ایران کم شده است؟ نه. آیا قدرت این لابی‌ها در آمریکا کاهش یافته است؟ نه چندان. لذا واقعیت‌هایی که علت تحریم بوده‌اند، هنوز پا بر جا هستند.

پس در کُنه حرف شما این ایده نهفته است که دیپلماسی فایده‌ای ندارد و ما باید تخته‌گاز برویم تا کار به جنگ بکشد!

نخیر، مقام معظم رهبری عبارت زیبایی دارند: مانور هنرمندانه. الان صهیونیست‌ها از نرمش قهرمانانه و مانور هنرمندانه ما عصبانی‌اند.

شما که می فرمایید این نرمش و مانور، نهایتاً برای ما دستاوردی ندارد؟

واقعیت‌ها عوض نشده است ولی این نرمش می‌تواند چهره آنها را افشا کند.

نرمش قهرمانانه برای ملت ایران چه منافع عینی‌ای در بر خواهد داشت؟

آگاهی به موقعیت‌ها و شرایط جهانی.

حالا برگردیم به اول قصه. شما الان اگر مشاور آقای روحانی بودید، به ایشان توصیه می‌کردید با اوباما دست بدهد یا نه؟

‌من می‌گفتم این دیدار باید به گونه‌ای صورت بگیرد که دوربین‌ها سوء استفاده نکنند.

سوء استفاده نکردن دیگران که در اختیار روحانی نیست. بالاخره عکاسان عکس می‌گیرند و رسانه‌ها هم تحلیل می‌کنند. دست دادن و لبخند زدن روسای جمهور دو کشور پس از 33 سال قطع رابطه را به روحانی توصیه می‌کردید؟

من می‌گفتم شما یک گام کوچک هم به سمت اوباما برندار. ولی اگر اوباما به سمت شما آمد، با روی باز با او دست بدهید. اگر آقای روحانی خودش ابتدائاً به سمت اوباما برود، این برای ما خیلی بد است ولی اگر اوباما به سمت روحانی بیاید، این خیلی خوب است!

و باز هم همان سوال اول: امشب روحانی و اوباما با یکدیگر دست می‌دهند و گپ می‌زنند؟

احتمال دارد. ولی واقعاً نمی‌توان گفت چند درصد احتمال دارد؛ چون فشارهای صهیونیستی هم در کار است. مهمتر از دست دادن، مذاکره بر سر مشکلات است. باز هم تاکید می‌کنم: دنیای غرب می‌خواهد امتیاز دادن خودش را به عنوان امتیاز گرفتن جا بزند. در مثل است که پیرمردی یهودی از جلوی خانه یک دختر مسلمان رد می‌شد. در خانه باز شد و پیرمرد دید که دختری بسیار زیبارو آمد جلوی در. کمی ایستاد و بعد دید که نمی‌تواند از این دختر بگذرد! به سمت او رفت و گفت: "اگر تو یهودی بشوی، من حاضرم با تو ازدواج کنم!" یعنی دو تا امتیاز می‌خواست! دختر هم در جوابش گفت: "تو اگر مسلمان هم بشوی، من زنت نمی‌شوم!" یکبار هم اسرائیلی‌ها به روسیه گفته بودند اگر به ایران سلاح ندهی، ما حاضریم گاز شما را بخریم. روسیه هم به آنها گفته بود ما چه سلاح به ایران بدهیم چه ندهیم، به شما گاز نمی‌فروشیم! اسرائیلی‌ها هم هر دو امتیاز را می‌خواستند! خلاصه غربی‌ها به ایران و رابطه با ایران نیاز دارند. ما باید مراقب باشیم هر دو امتیاز را به غربی‌ها ندهیم. یک امتیاز بدهیم و یک امتیاز بگیریم، نه اینکه یک امتیاز بدهیم و یک امتیاز دیگر هم بدهیم!

 
 

         

ارسال به دوستان
وبگردی