۰۹ خرداد ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۳۸۳۴۷
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۵ - ۰۸-۰۳-۱۳۹۳
کد ۳۳۸۳۴۷
انتشار: ۱۲:۰۵ - ۰۸-۰۳-۱۳۹۳

فاجعه ملی از زبان وزیر کشور!

از سوی رئیس جمهوری وقت، دادستان انقلاب با حکمی مسئولیت آن را پذیرفت و «اعدام» فروشندگان و یا توزیع کنندگان موادمخدر چنان سریع و قاطع ظاهر گردید که چرخه اعتیاد مساوی با مرگ فوری گردید.
ایرنا: چرا ما همچنان در اول راه مانده ایم و بعد از سه دهه گزارش وزیر کشور ما، آژیر خطرِ فاجعه ملی و فراگیر را به صدا درمی آورد؟ در حالی که مسئولین می گویند، کمبود قوانین درباره مبارزه با موادمخدر نداریم.

در ادامه یادداشت روز پنجشنبه روزنامه اطلاعات در ستون محک می خوانیم ، هنوز سالی از پیروزی مردم ایران بر رژیم سلطنتی نگذشته بود که آژیر خطر اعتیاد در کشور به صدا درآمد.

در آن روزها بسیاری بر این باور بودند که دشمن در مبارزه با جمهوری اسلامی نوپا در ایران از روش و شیوه های گوناگون استفاده می کند که یکی از آن ها اشاعه اعتیاد در جامعه ایران به خصوص در میان نوجوانان کشور است که موتور حرکت انقلابند.

که یاد دارند به خاطر می آورند که یک باره صفحات روزنامه ها مملو از گزارش هایی شد که دسترسی به «تریاک» آسان تر از تهیه یک جعبه سیگار است!

دولت وقت راه چاره را در قاطعیت برخورد قضایی و اعمال احکام شدید برای حل مشکل سربرآورده «اعتیاد» دانست.

از سوی رئیس جمهوری وقت، دادستان انقلاب با حکمی مسئولیت آن را پذیرفت و «اعدام» فروشندگان و یا توزیع کنندگان موادمخدر چنان سریع و قاطع ظاهر گردید که چرخه اعتیاد مساوی با مرگ فوری گردید.

رسانه ها با درج این اخبار و گزار ش ها، صلابت قضایی در مبارزه بی امان با پدیده اعتیاد را چنان گزارش و اطلاع رسانی کردند که وحشت از مرگ و یا اعدام بزرگترین مانع و بازدارنده توسعه و یا فراگیری آن شد.

جامعه به خصوص خانواده ها از این روش باز دارنده استقبال کردند.

یادم می آید که چند روزنامه با شرح مبارزه با اعتیاد در چین بعد از انقلاب و در کشورهای دیگر با درج میزان مواد مخدر مساوی با اعدام، هشدارهای قوی به همه باندهای توزیع کننده موادمخدر دادند.

در این مسیر مجلس شورای اسلامی با تصویب قوانین مجازات، بستر پاک سازی جامعه را فراهم کرد.

آن دوران گذشت و در مسیر حرکت دولت و جامعه، هشت سال جنگ تحمیلی و مقاومت ملی و دینی، در عمل، موضوع و موضوعیت اعتیاد در کشور را به محاق برد.

از پایان جنگ تحمیلی تا امروز رشد اعتیاد در جامعه چنان شده است که امروز باید آن را مهمترین و بزرگترین فاجعه ملی نامید.

در این برداشت از «فاجعه ملی» دو پدیده و نهاد که با اعتیاد نابود می گردد در نظر است، اول نیروی جوانان کشور و دیگری و متصل به آن نهاد «خانواده» است.

امروز همه کسانی که در موضوع اعتیاد تحقیقات علمی و آماری کرده اند بر این باورند که اعتیاد جوان کش و خانواده برانداز است.

اگر چنین است که هست، نامیدن مشکل اعتیاد در کشور به فاجعه ملی مفهوم پیدا می کند و عین واقعیت تلخ در کشور می گردد که با دیگر مشکلات، همسنگ و همطراز نیست.

وزیر کشور آقای دکتر رحمانی فضلی در سخنرانی خود در همایش اعضای شوراهای مناطق و نواحی ائمه جماعات استان تهران پرده از این فاجعه ملی برداشت و گفت: «بنابر اعلام قوه قضائیه علت 55درصد طلاق ها اعتیاد یکی از زوجین به مواد مخدر است.»

وزیر کشور بیان کرد: «تا زمانی که مستقیم درگیر اعتیاد نشویم، نمی توانیم عمق فاجعه اعتیاد را درک کنیم.

خانواده های بسیاری به ستاد مبارزه با موادمخدر مراجعه می کنند و تقاضای اعدام یا دستگیری فرزند معتاد خود را دارند.

این نشانگر عمق فاجعه و مشکلات مالی، روحی،روانی است که اعتیاد برای اعضای خانواده ها دارد.»

زبان و گفتار وزیر کشور یکبار دیگر هشدار جدی از فاجعه ملی می دهد که مبارزه با آن نیازمند عزم و اراده ملی است تا دولت و جامعه برای حل این مشکل اقدام کنند.

در همین سخنرانی وزیر کشور آماری می دهد که خواندنی است. آقای دکتر رحمانی فضلی گفت: «یک میلیون و 325 هزار نفر معتاد در کشور وجود دارد.

اگر خانواده هر کدام از این معتادان را تنها 4 نفر فرض کنیم، حدود 5ر5میلیون نفر در کشور به صورت مستقیم درگیر مسأله موادمخدر هستند، 53درصد معتادان متاهل هستند و این یعنی حدود 700 هزار نفر زن همسر معتاد خود را تحمل می کنند و اگر هر کدام دارای دو فرزند باشند، یک میلیون و 400 هزار فرزند در کشور در چنین خانواده های ناهنجاری بزرگ می شوند.»

وزیر کشور شرح داد که در گذشته اگر اعتیاد تنها به مصرف «تریاک» محدود بود.

برای تولید تریاک یک زمین را شخم می زدند، آبیاری و بعد درو می کردند اما اکنون حجم وسیعی از موادمخدر صنعتی است و در آزمایشگاه ها تولید می شود که انسان ها با مصرف آن از حالت عادی خارج می شوند. صفحه حوادث و اخبار، فاجعه قتل به خاطر مصرف مواد مخدر صنعتی را نشان می دهد که آمارهای آن تکان دهنده شده است.

وزیر کشور آماری داد که عمق این فاجعه ملی را عیان کرد.

او گفت: «روزانه 9 نفر در ایران جان خود را به خاطر موادمخدر از دست می دهند و با وجود صرف هزینه بسیار زیاد پاک شدن معتادان، در بهترین شرایط فقط 20 درصد آن ها پاک می مانند!» دکتر رحمانی سپس به گردش مالی تجارت مواد مخدر اشاره کرد و گفت: «تجارت موادمخدر در دنیا 450میلیارد دلار یعنی 4 برابر بودجه سالیانه کشور ما است که 4 میلیارد دلار آن گردش مالی حاصل از مواد مخدر در ایران است!»

گمان ندارم که با خواندن سخنان وزیر کشور، کسی منکر گردد که «فاجعه ملی» از زبان او بیان شده است.

تا اینجا به اختصار صورت مسأله نوشته شد. لابد پرسش همه خوانندگان این است، چاره کار چیست!؟

درباره آن نوشته ها و گفته های بسیار در رسانه های عمومی آمده است و علت یابیِ گسترش اعتیاد را از قلم و زبان کسانی که به صورت علمی به بررسی این پدیده شوم و خطرناک پرداخته اند، دیده اید و یا مطالعه کرده اید.

تا آنجا که بررسی اعتیاد به صورت تهیه پایان نامه تحصیلی در رشته جامعه شناسی در آمده است. تحقیق و بررسی در این باره کم نیست.

همه می گویند کمبود قانون نیز نداریم.

ستاد مبارزه با موادمخدر هم جایگاه قانونی دارد و هم تلاش می کند.

نیروهای انتظامی در زمینه کشف موادمخدر و یا دستگیری معتادان حرفه ای فعالند.

اما هنوز به قول معروف در اول سطر آن مانده ایم.

اما ستاد مبارزه با موادمخدر در ارزیابی موفقیت، کار و فعالیت آن شباهت پیدا کرده است به ستاد مبارزه با بی سوادی یا «نهضت سوادآموزی» که با سال ها کار و فعالیت، امروز آمار می دهند که هنوز 10 یا 20 میلیون بی سواد مطلق در کشور وجود دارد!

چند بار رهبری تذکر دادند که بالاخره این نهضت سوادآموزی که بیش از چند دهه از آغاز آن می گذرد، پایانش چه هنگام است!؟

همین چند روز قبل خبری در روزنامه انتشار یافت و صدا و سیما گزارش خبری ـ تصویری آن را پخش کرد که یک باره همه بهت زده شدند.

خبر، ماجرای کشف باند تهیه و فروش «کوکائین» یکی از مرگ بار ترین موادمخدر در کشور بود که با اعلام «کشف مافیای کوکائین» به اطلاع عموم رسید.

نیروی انتظامی گزارش داد که سرکرده این باند جوانی است 32 ساله که 17 بار به خاطر توزیع موادمخدر و مشروبات الکلی دستگیر شده و البته آزاد یا رها گردیده است!

در عرض 10 سال، 40 میلیارد تومان از طریق فروش کوکائین ثروت به دست آورده و برای جشن این رقم از ثروت خود میهمانی یک میلیارد تومانی به پا کرده است!

روزنامه اطلاعات در گزارش خود آورده: «پنجک سرکرده شبکه اصلی مافیای کوکائین در تهران، در بازجویی هایی که نزد پلیس داشته، اعلام کرده وقتی توانسته است مشتریان خاص کوکائین را شناسایی کند، موفق شده است با واسطه هایی این ماده مخدر را از طریق مختلف وارد کشور کند و در یک دهه گذشته این کار را ادامه داده.

همین امر سبب شده است که ثروتی بالغ بر 40 میلیارد تومان را جمع آوری کند و برای این ثروت افسانه ای هم جشنی با صرف هزینه یک میلیارد تومان برپا سازد!

پنجک این ثروت را صرف خرید ویلا و باغ و خانه ها و خودروهای گرانقیمت و خرید کشتی تفریحی در تهران، کرج و شمال کشور کرده است. در کنار او، دیگر اعضای این باند نیز ثروت کلان به دست آورده اند!»

مردم قبل از هر اقدامی، پرسش روشنی دارند.

اگر وزیر کشور می گوید، پارسال (در یک سال) 570 تن انواع موادمخدر در ایران مصرف شده است، اگر نیروی انتظامی به طور رسمی اطلاع می دهد تنها در تهران مصرف موادمخدر روزانه چندین تن است، مبادی ورودی این حجم بزرگ از موادمخدر کجاست؟ و چه کسانی شبکه تجاری آن را در اختیار دارند!؟

مگر می شود روزانه بیش از 5 تن موادمخدر وارد تهران گردد و یا بخشی از آن در مرکز کشور تولید شود و هیچ کس اطلاعی از آن نداشته باشد؟

مگر می شود تنها در مدت 10 سال گذشته سرکرده یک باند تهیه کوکائین 40 میلیارد تومان ثروت به دست آورد و شبکه مخوفی را مدیریت کند.

اما همه از آن بی خبر مانده باشند!؟

مردم می پرسند.

چگونه است که چین با جمعیت چندین میلیارد نفری از پس گسترش موادمخدر و مبارزه با مفاسد آن برآمده است.

یا چین را رها کن، همین عربستان سعودی چه کار کرده و می کند که جرأت تشکیل مافیای موادمخدر در آن وجود ندارد!؟

به گزارش ها در کشور اسلامی مالزی نگاه کنید و تجربه موفق آن ها را ببینید.

چرا ما همچنان در اول راه مانده ایم و بعد از سه دهه گزارش وزیر کشور ما، آژیر خطرِ فاجعه ملی و فراگیر را به صدا درمی آورد؟

در حالی که مسئولین می گویند، کمبود قوانین درباره مبارزه با موادمخدر نداریم.

نیروهای انتظامی و قوه قضائیه فعالند و اظهار کاستی در اقدام خود ندارند.

با این همه، پرسش های مردم درباره فاجعه خانواده برانداز موادمخدر همچنان باقی و جامعه بهت زده است!

راستش را بخواهید، این قلم می تواند از اینجا و آنجا از مقالات و گزارش های علمی و حرفه ای متعدد، سیاهه نظرپردازی از ابعاد فرهنگی، اجتماعی و یا اقتصادی درباره موادمخدر و چاره اندیشی را ارائه دهد.

اما وقتی به سال های آغازین پیروزی مردم ایران در انقلاب 22 بهمن تا امروز و مقایسه آن با قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، نگاه و مقایسه می کند، صادقانه با مردم همراه است که بنویسد: «بهت زده ام»! همین.
ارسال به دوستان
وبگردی