عصرایران؛جعفر محمدی- اگر فیلم "سنتوری" را ندیده باشید و خبر توقیف آن را بشنوید، به گمان قوی، گمان خواهید برد که در این فیلم، جنایتی عظیم علیه جامعه یا نظام سیاسی آن نهفته است که اکران آن، به چالش افتاده و سرانجام، پیش از آنکه بر پرده سینماها به نمایش درآید، از بازار قاچاق سی دی سر در آورده است.
اما واقعیت، چیز دیگری است. "سنتوری" شاید شیطنت هایی نیز داشته باشد - که می توانست نداشته باشد - مثل عبا پوشیدن هنرپیشه اصلی فیلم که اساسا نیازی بدان وجود نداشت، اما بازتابی است از "تلخی های واقعی جامعه" ولو آنکه گروهی این واقعیت ها را انکار کنند یا آنکه بر این باور باشند که مهرجویی در فیلم خود، بیش از حد مبالغه کرده است.
جامعه امروزین ایران، برغم روشنی هایی که دارد- و این فیلم از آنها کمتر سراغ می گیرد- در بطن و ظاهر خود، از مصائبی رنج می برد که "سنتوری" به بازگو کردن آنها- ولو عریان و خشن- می پردازد.
البته، این گونه روایت کردن، در سینمای ما که آثارش غالبا یا مدح و شعار است و یا بی خاصیت و بی محتوا، قطعا با چالش مواجه می شود.
واقعیت این است که مردم، به ویژه جوانان - افرادی مثل علی سنتوری و همسرش- هرگز زیاده طلب نیستند ولی از جامعه و مدیرانش انتظار دارند که درک شان کنند و آنها را در چنبره خشک مقدس بازی ها فنا نسازند.
علی سنتوری، در خانواده ای بزرگ شده است بسیار متمول و در عین حال بسیار مذهبی.
مادر او، از آن "حاج خانم" هایی است که منزل شان، محفل قرآن و جلسات دینی است ولی همین مادر مومنه، چنان عرصه را بر فرزندانش تنگ می کند که در نهایت فرزندش "علی" که عاشق موسیقی است از آنجا رانده می شود و جالب اینکه مادر در بیرون راندن فرزند، خود را مقصر نمی داند: "من فقط به او گفتم یا این خانه یا آن سنتور!"
راستی مگر کم هستند افرادی که از دین و ایمان بیزار شده اند فقط به دلیل محدودیت ها و فشارهایی که "دین ظاهران" به نام دین بر آنها تحمیل کرده اند؟
"سنتوری" بی آنکه در دام شعار بیفتد، فریادی است علیه کسانی که دین را در تاروپود خود تنیده عقاید شخصی و ای بسا عقده های خویش جستجو و بدتر از آن بر دیگران تحمیل می کنند و حال آنکه دین واقعی، همانند همان آوای زیبای سنتور است که در فضای جان پراکنده می شود و آن را نوازش می کند.
سنتوری، حکایت جامعه ای است که در آن شعر، موسیقی، عشق، معنویت، حرکت و هنوز لبخند، جاری است و این را می توان در صمیمیت روحانی ای که علی سنتوری و نامزدش را به عقد هم در می آورد، به زیبایی و سادگی دید ولی "خشک مقدس" هایی مثل مادر علی سنتوری و افرادی که نوشدارو بعد مرگ سهراب می آورند، مثل پدر علی سنتوری، همه چیز را خراب می کنند هر چند که در نهایت، هستند افرادی که اهل درک و درد هستند مثل پزشک معالج علی سنتوری و این، یعنی امید، هنوز زنده است، هر چند علی سنتوری، ماندن در آسایشگاه روانی را بر بازگشت به جامعه ای که همه آنها ادعای دین و سلامت دارند، ترجیح بدهد و چه پیام سهمگینی در این بخش از ماجرا نهفته است!
"سنتوری" اینک در قتلگاه قاچاق سی دی، گرفتار آمده است و روز به روز نحیف تر و ضعیف تر می شود. ای کاش پس از توقیف پرماجرا و "سانسور"ی که معاون سینمایی ارشاد "پالایش"ش می خواند، لااقل اجازه دهند سنتوری در لیست اکران نوروزی قرار گیرد تا هم پاسخی به قاچاقچیان فیلم داده شود و هم سنتوری پیش از این آسیب نبیند.
از نویسنده محترم این مقاله به دلیل واقع بینی در تحلیل این فیلم تشکر میکنم امیدوارم مسئولین کشور هرچه زودتر از خواب خرگوشی بیدار شوند و این نکته ساده را بفهمند که گره های کور اجتماعی با چنگ و دندان فقط کورتر میشود.
از این جور اثار در سینمای ایران کم داریم....متاسفانه در حال حاضر فقط گیشه مهم شده...هر چند مطمئنم با اکران سنتوری رکورد اتش بس و اخراجی ها شکسته میشد...
- از ازدواج ساده ی علی و هانیه که آموزشی است برای جوانان
- از علی که در اوج بدبختی باز سوسیس هاش رو بین دیگران تقسیم می کنه
- روحانی فیلم که مهرجویی بزرگ که در اینکه از بسیاری از دین داران دین دار تر است چه زیبا چهر ه ای صمیمی از یک روحانی ترسیم می کند همانطور که در هامون آنطور زیبا آموزش نماز می دهد و اگر مشکل ارشاد عبای علی است آیا غیر از این است که این عبا برای نشان دادن بعد عرفانی و مذهبی علی لازم بود عبایی که در اون خراب آباد لاقل نمی گزاره علی خیس بشه عبایی که اگه نماد دین در نظرش بگیریم پس در لحظات سخت علی رو گرم کرد
چند سال پیش عطا الله مهاجرانی بعد از اکران بانو اونرو مذهبی ترین فیلم ایران خوند و من بعد از دیدن همه فیلم های مهرجویی او رو مذهبی ترین کارگردان تاریخ سینمای ایرن می دونم که هیچ فیلمی به زیبایی فیلمهای مهرجویی چهره مذهب رو اینقدر دوست داشتنی و گرم نشان نداده
فرمودید: "البته، این گونه روایت کردن، در سینمای ما که آثارش غالبا یا مدح و شعار است و یا بی خاصیت و بی محتوا، قطعا با چالش مواجه می شود."
بنده این فیلم را ندیده ام اما این سخن شما درست نیست. زیرا سینمای ایران متأسفانه غالبا فمینیستی و عشقی فیلم می سازد.
موضوع این نیست که واقعیات جامعه را بخواهند بیان کنند یا به مدح و شعار بسنده کنند. بلکه مشکل سینمای ایران این است که نه تنها به فکر سازندگی و آینده ی جوانان مان نیست بلکه روح یأس و نا امیدی را در مخاطبین خود ایجاد می کند و می پروراند.
آیا بیان واقعیات -برفرض اینکه واقعیات باشد- مهمتر از حفظ روحیه ی امید و شادابی و اعتماد و امنیت خاطر است؟؟
یا حق
واقعا شجاعت ها و شهامت هاي واقعيت ها و حقيقت هاي تلخ جامعه متظاهرمان راگفتن مردانگي است نه مثل چاپلوسان روبه صفتي كه فقط شعاري فيلم مي سازند تا امتيازي بگيرند !!!
اين مردانگي ها را مردم ايران حمايت مالي مي كنند !!!
يك برادر شهيد
بیشتر از اینکه خیلی ها فکر می کنن مخالف مواضع اسلام و حکومت ایرانه به جوانان درسای زیادی میده .
اقا وزیر و اقایون همیشه درپشت صحنه بگذارید مردم رشد فرهنگی بکنند بگذارین مردم واقعیت های جامعه ی خود را بدانند و چاره اندیشی بکنند
بگذارین فضای ترسی که بر فیلم های ایرونی موجود است شکسته شود و این سینما نفس بکشد. ماشاالله علی سنتوری
چه تحلیل زیبایی واقعا عالی نوشته بودید.
فکر نمی کنی که آقای مهرجویی داره زیراب دین و ایمون رو می زنه؟
وقتی علی سنتوری داد می زنه که :
"مرده شور این خونه رو ببرن که توش یه مداد پیدا نمی شه؟"
یعنی چی؟
یعنی هرجا دین و ایمون باشه، قلم و اندیشه می میره.
آخی طفلکی، یه خوده شیطنت کرده!!!
(شهرام از ترکیه)
انعکاس واقعیت مواد مخدر و معتادان
ایینه ای از خطرات زندگی خانوادگی هنرمندان
اثرات نامطلوب ممیزی های ارشاد در ندادن مجوز برای هنرمندان و زیرزمینی شدن هنر در مجالس خصوصی
به راستی مقصر اصلی به انحراف رفتن علی سنتوری کیست . خودش - ارشاد- جامعه- همسرش - پدر و خصوصا مادرش-
از من بپرسند می گویم سهم ارشاد و نیرنگ و ریا موجود در جامعه بیشتر است.
البته سنتوری یک فیلم شبیه پرواز قو است که رادان هم قبلا بازی کرده است. و این وزارت ارشاد فیلمی مانند اخراجی ها را که نه سر دارد و نه ته - نه محتوا دارد و نه ظاهر - نه واقعیت است نه درام - همه چیز هست جز یک اثر هنری را می پسندد - حتی هاج زنبور عسل هم یک هدفی را تا اخر کارتون دنبال می کند ولی این اخراجی ها هیچ چیز قابل دفاعی ندارد و این محبوب ارشاد ما است.
...ممنونم که در دنیای هنر هم به دنبال دفاع و اصلاح هستید
در مورد علي سنتوري ....بايد گفت كه عدم اكران اين فيلم صرفا به خاطر بعد سياسي نيست چون از اين باب اين فيلم بسيار ضعيف هست..در ضمن اعتياد ان هم ار نوع علي سنتوري اتفاق جديدي نيست..چه بسا در اين فيلم پايانش همانند فيلم هاي هندي به خوبي و خوشي ختم مي شود...بيباييد صادقانه بنگريم مگر چند درصد چنين جوان هايي مي توانند از اين امكان بازگشت بهرمند شوند ؟ يا چند درصد جوانان ما پداران حكومتي و ثروتمند دارند؟..ايا اين مقوله يك روياي پردازي صرف نيست!؟...
خیلی هم مته به خشخاش نگذاریم. عبایی که علی پوشیده بود، نوع پوششی است که خیلی از هنرمندان و نو گراها انتخاب می کنند. ضمنا" این فیلم ها خوب است که مسئولین هم اشتباهات خودشون رو تصحیح کنند. یا باید عیب های جامعه از بین برود و یا طاقت دیدن آنها را داشته باشیم.
بهرحال يك انتقاد اساسي به مسيولين فرهنگي وارد هست واون هم اينه كه با توقيف اينجورفيلمهاي بي ارزش وسياه زمينه تبليغات وجنجال رابراي ان فراهم ميكنندچرااينكه اگر اكران ميشد يقينا كمتركسي به خودش زحمت ميداد درمورد اون اينهمه شلوغ بازي كنه ميگين نه اعلام كنين مدرسه موشها توقيف شده ببينيد چه تحليلهاو...كه راه نميفته
واقعا نوبره تو جامعه اي كه آقايان دم از آزادي مي زننند.آزادي آزادي آزادي
چرا به چنين فيلمي اجازه اكران نمي دهند.
در آمريكا فيلم هايي ساخته مي شود كه سازمان اطلاعتي را زير سوال مي برند و حتي روساي جمهور را وليبه راحتي اكران و پخش مي شوند.
واقعا كه جامعه ما آزاد هستند......