عصرایران؛ احسان محمدی- «تیتر یک» خیلی از روزنامه های ورزشی امروز درگیری بدون خون و خونریزی علی دایی و برانکو ایوانکویچ است. دو طرف جواب هم را دادهاند. از آن جدالهای یکی دو روزه. بیهوه. بی فایده برای فوتبال. اما پرهیاهو و کینه آفرین.
علی دایی و برانکو ایوانکوویچ همه را یاد جام جهانی 2006 می اندازند. جایی که سیل پیامک های بنیان کن علی دایی پا به سن گذاشته را تا مرز جنون پیش برد اما برانکو همچنان از شاگردش دفاع کرد و هنوز هم از تصمیم و پافشاری اش برای بازی دادن علی دایی در ترکیب ملی آن سالها دفاع می کند.
بازی های آن روزهای علی دایی چشم نواز نبود اما سرمربی او را در ترکیب اصلی می گذاشت و کار به جایی رسید که عموم مردم باور کردند که « برانکو از دایی حساب می برد».
او بعد از قریب به 10 سال هنوز می گوید دایی بهترین گزینه آن روزها برای خط حمله بود.
برخی بر این باورندکه بخشی از ریزش محبوبیت برانکو در آن سال ها اصرارش برای حفظ دایی در خط حمله بود. کار به جایی رسید که یکی از مهاجمان فوتبال ایران که پشت در تیم ملی مانده بود در کنایه ای ماندگار گفت: حتی جنازه من هم می توانست در جام جهانی به مکزیک گل بزند!
البته روزگار به او فرصت داد تا بعد از دایی مهاجم تیم ملی شود اما درخشش چندانی نداشت.
از اسحاق نیوتن نقل می کنند که جایی گفته است: « من بر شانه ي غول هايِ علم ايستادم و جهان را بهتر نگريستم».
حتی اگر برانکو را جزو «غول های فوتبال» ندانیم اما علی دایی روی شانه های او ایستاد و در مواردی هم برانکو روی شانه های دایی قرار گرفت و بهتر و بلندتر دیده شد.
قرار گرفتن این دو چهره روبروی هم چه کمکی به فوتبال ایران می کند ؟ علی دایی که تکیه کلام « کجای دنیا اینطور می کنند» او شهره خاص و عام است، می توند مثال بیاورد که کجای دنیا شاگرد و مربی این قدر شیک و مجلسی از خجالت هم در می آیند و این کار تحسین می شود؟ او حتی اگر پیشکسوت پرسپولیس باشد الان سرمربی تیم صباباتری قم است و چرا باید در مورد عاقبت برانکو حرف بزند؟ برانکو چرا ....
این چراهای کوچک، به ظاهر کم ارزش و بی فایده بخش بزرگی از توان، انرژی و تمرکز بازیکنان، مربیان و هواداران را بین می برد. توان، انرژی و تمرکزی که می تواند به فوتبال کمک کند صرف جدال هایی می شود دو هفته بعد با یک «سوء تفاهم بود» و ماچ و بوسه تمام میشود.
محسن فروزان دروازهبان این روزهای فوتبال مشهد بعد از گل خیره کنندهای که مهدی رحمتی خورد جایی گفت: «اين گل 40 متري را من ميخوردم، دارم ميزدند!»
در این که او بازگشت مهدی رحمتی به استقلال را دلیل حذفش از این تیم می داند تردیدی نیست اما چرا تمرکزش را روی بازی خودش و تیم جدیدش نمی گذارد؟
چرا علی منصوریان این همه اصرار دارد که بگوید استقلالی است و نفتی نیست در حالیکه با تیم نفت تهران قرارداد دارد؟ ...
این همه اظهارنظر در مورد تیم های سابق جز ایجاد دودستگی میان هواداران چه فایدهای به حال زار این فوتبال بی تماشاگر دارد؟
با دايي مشكل داريد مستقيم بگويم بهتره تا تخرب كنيم