با انتشار بیانیه انتخاباتی حجتالاسلام رئیسی، دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری وارد مرحله تازهای شد. میتوان پیشبینی کرد رقابت اصلی در این انتخابات بین حسن روحانی، رئیسجمهور فعلی و سید ابراهیم رئیسی باشد؛ اما شانس کدامیک برای پیروزی در این انتخابات بیشتر است؟
روزبه کردونی - پژوهشگر سیاستگذاری - با این مقدمه در «شرق» نوشت: بررسی گذرای انتخابات ریاستجمهوری از سال ٧٦ به اینسو نشان میدهد معمولا نامزدی که امید بهبود وضع موجود را داده و مردم نیز «نماد تغییر» بودن او را باور کردهاند، پیروز انتخابات است. این الگو برای رؤسای جمهوری که برای بار دوم انتخاب شدهاند نیز صادق بوده، هم مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی، هم رئیس دولت اصلاحات و هم رئیس دولتهای نهم و دهم در مبارزات انتخاباتی دور دوم ریاستجمهوری خود تغییر گفتمان داشتهاند و تلاش کردهاند با پیام و رویکردی نو وارد عرصه انتخابات شوند.
واکاوی بیانیه آقای رئیسی هم نشان میدهد این نامزد انتخاباتی نیز دقیقا در این راستا حرکت کرده و با شعار تغییر به میدان انتخابات پا نهاده است. معاون سابق قوه قضائیه در بیانیه خود صراحتا بیان کرده «دردهای مزمن ساختاری و سنتهای نادرست مدیریتی، مردم را رنج میدهد و دولت را از پاسخگویی به انتظارات مردم و تحقق اهداف قانون اساسی ناتوان ساخته است»؛ او با این پیشفرض صراحتا میگوید: «عمیقا معتقدم این وضعیت قابل تغییر است» و سپس نتیجهگیری میکند: «گام اول در ایجاد این تغییر، تشکیل دولتی توانمند و آگاه است».
واضح است که آقای رئیسی نیز بهدرستی تشخیص داده، با اینکه به تعبیر خود «بیش از دو دهه تجربه مدیریتی در سطح کلان» کشور داشته؛ اما شانس پیروزی در انتخابات منوط به این است که بتواند خود را بهعنوان نماد تغییر وضع موجود معرفی کند. همینجا باید اشاره شود که آقای رئیسی احتمالا آگاهانه در بیانیه خود به مسائل مرتبط با دیپلماسی و سیاست خارجی و همچنین سیاست داخلی نپرداخته و بیشتر بر مسائل اقتصادی، رکود و بیکاری تمرکز کرده است.
در آنسوی میدان، دکتر حسن روحانی که بهعنوان رئیسجمهور مستقر به عرصه رقابتهای انتخاباتی وارد خواهد شد، هنوز از گفتمان، سیاستها و برنامههای خود رونمایی نکرده است اما میتوان پیشبینی کرد رئیسجمهور نیز در گفتمان انتخاباتی خود به این مسئله وقوف خواهد داشت که در پیام به مردم، بهترین نماد تغییر و بهبود وضع موجود خواهد بود. همینجا باید به الگوهای رفتار انتخاباتی بین رأیدهنگان نیز نگاهی انداخت.
در تحلیل رفتارهای انتخاباتی معمولا به سه مدل محیطی که مبتنی بر همبستگی محلی، سیاسی و حزبی است، مدل روانشناسی اجتماعی که مبتنی بر ورود کاریزماها و شخصیتهای مطرح و تأثیرگذار است و همچنین مدل اقتصادی یا همان انتخاب عقلانی اشاره میشود. در الگوی سوم، رأیدهندگان در یک زمان و مکان مشخص ترجیحات خاص خود در آن مقطع را اعمال میکنند؛ برای مثال لزوم پشتیبانی از دولتی که موفق به بازگرداندن کشور به صحنه بینالمللی میشود.
درصد افرادی که مطابق الگوی اقتصادی یا عقلانی مصرفی عمل میکنند معمولا در کشورهایی که نظام حزبی قوی ندارند، بالاتر است. در این میان در تحلیل رفتارهای انتخاباتی رأیدهندگان در ایران برخی کارشناسان و پژوهشگران بر این باورند که با توجه به ضعف قدرت احزاب، بخش عمدهای از مردم مطابق الگوی اقتصادی - انتخاب عقلانی - رأی میدهند.
اکثریتی از رأیدهندگان دقیقه نودی یا افرادی که به آرای خاموش یا خاکستری تعبیر میشوند، در این دسته طبقهبندی میشوند. با این وصف و با پذیرش این پیشفرض که رأیدهندگانی که طبق مدل انتخاب عقلانی رأی میدهند نقش مهمی در تعیین نتیجه انتخابات دارند، باید تأکید کرد شعارها و برنامههای انتخاباتی رقبای انتخاباتی بهویژه آنجا که باید به شکلدهی فضای عمومی برای انتخاب نماد تغییر کمک کند، نقش کلیدی و سرنوشتساز در تعیین نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آتی دارد.
توجه به این نکته هم ضروری است که تحلیلهایی نظیر اینکه «دولت مستقر بیرقیب است»، میتواند بزرگترین رقیب برای دولت مستقر به شمار آید. دولت مستقر درصورتیکه بتواند در مردم این باور را ایجاد کند که نماد تغییر در عرصههای مختلف و ضامن بهبود وضعیت آنان است، پیروز عرصه انتخابات خواهد بود. بهویژه ازآنرو که مردم قضاوت میکنند دولت یازدهم در چه شرایطی کشور را تحویل گرفت و چه اقداماتی در این چهار سال انجام داده است؛ اقداماتی که اگر درست، بهنگام و دقیق بیان شود و با اتخاذ تدابیر مناسب به گوش همه مردم ایران و نهفقط یک طبقه و قشر خاص رسانده شود، قطعا در قضاوت آنان تأثیر بسزایی خواهد داشت.