كارگزاران
«خطراستقراض از بانك مركزي» عنوان سرمقالهي روزنامهي كارگزاران به قلم اسحاق جهانگيري است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛:با تغيير رئيسكل بانك مركزي، سه مقام اصلي ستاد اقتصاد دولت (رئيس سازمان مديريت و برنامهريزي، وزير اقتصاد و دارايي و رئيس كل بانك مركزي) كه از سوي رئيسجمهور منصوب شده بودند در مدت كوتاهي از كار بركنار شدند. سياستهاي اقتصادي دولت، آثار بسيار زيادي بر زندگي مردم و توسعه فعلي و آينده كشور دارد؛ به همين دليل عزل و نصب مقاماتي كه طبق قانون تصميمگير اصلي اقتصاد كشور هستند از اهميت و حساسيت ويژهاي برخوردار است.
در ادامه سرمقاله ميخوانيد؛...بدون ترديد درآمدهاي حاصل از فروش نفت فرصت بسيار باارزشي است كه در اختيار ملت ايران قرار دارد. طي چند دهه اخير كشورهاي فاقد اينگونه منابع نظير تركيه، مالزي، كره، چين و... با تدوين و اجراي سياستهاي عالمانه و عاقلانه نسبت به كشورهايي كه داراي ذخاير نفتي بودهاند از لحاظ توسعه اقتصادي و رفاه بيشتر براي مردمشان توفيقات بهتري داشتهاند. مطمئنا عقبماندگي كشورهاي نفتخيز از جمله ايران نه به دليل داشتن ذخاير نفتي بلكه به علت نحوه مديريت مصرف اين منابع بوده است. كشور؛ در20 سال اخير پس از جنگ، بيش از 500 ميليارد دلار درآمد نفت داشته كه حدود 200ميليارد دلار آن به چهارسال اخير تعلق دارد. كشورهايي كه فاقد اين ذخاير هستند بايد اين ميزان درآمد را از محل ماليات تامين كنند، در واقع تامين 500 ميليارد دلار از محل ماليات مستلزم وجود حداقل چندبرابر اين سود ناخالص فعاليتهاي اقتصادي و هزاران ميليارد دلار سرمايهگذاري نصب شده است.
در بخش ديگر آمده است؛...دولت نهم در چنين شرايطي مسووليت خود را آغاز كرد و با فرصتهاي طلايي كه در اختيار داشت و ميتوانست با استفاده صحيح از منابع انساني كشور و قدردانستن مجال كوتاه درآمدهاي افسانهاي نفت و دستاوردهاي قبلي، جهش توسعهاي بيسابقهاي براي كشور رقم بزند. اينك كه در ماههاي پاياني دولت نهم هستيم ارزيابي از ميزان منابع مصرف شده و دستاوردها ازجمله وظايف صاحبنظران است و دولت بخواهد يا نخواهد بايد به دور از كليگويي و فرافكني، پاسخگوي سياستهاي اتخاذ شده خود باشد. پيش فرض دولت نهم اين بود كه با صرف درآمدهاي نفتي ميتواند رضايت مردم را كسب كند. بر همين اساس به صورت غيركارشناسي و شتابزده درآمدهاي نفتي كه افسانهاي افزايش يافته بود را به بودجه دولت تزريق كرد و با رشد حجم بودجه در نيمه دوم سال 84 و سال 85 و نيز سياستهاي پولي؛ نقدينگي كشور به دوبرابر افزايش يافت. برنامه چهارم توسعه پيشبيني كرده بود از محل درآمد نفت، به ازاي هر بشكه؛ 28 دلار به حساب بودجه دولت و مابقي به حساب ذخيره ارزي واريز شود و در نتيجه آن رشد اقتصادي 8درصد و رشد سرمايهگذاري 12درصدي و نرخ تورم و بيكاري يك رقمي براي كشور به ارمغان آيد. بر اساس اعلام بانك مركزي، موجودي حساب ذخيره ارزي اكنون به حدود 8 ميليارد دلار- كمتر از ميزاني كه سه سال پيش به دولت تحويل شد- رسيده است.
2- افزايش نرخ تورم: نرخ تورم بر اثر سياستهاي اتخاذ شده در سال 1380 به حدود 4/11 رسيد. در اين سال دولت تصميم گرفت سياست تكنرخي شدن ارز را اجرا كند. تا آن زمان سه نرخ ارز وجود داشت. نرخ ارز رسمي يكهزار و 750 ريال، ارز صادراتي 3 هزار ريال و ارز بازار آزاد حدود 8 هزار ريال. اين سياست بهرغم دستاوردهاي زياد اقتصادي و اجتماعي، تورمزا بود و در نتيجه نرخ تورم در سال بعد مجددا تا 15 درصد افزايش يافت ولي با استمرار سياستهاي دقيق مجددا اين روند كاهش پيدا كرد بهطوري كه در سال 1384 به حدود 11 درصد رسيد. بر اين اساس دسترسي به نرخ تورم يك رقمي در سال 1386 دور از انتظار نبود ولي متاسفانه با سياستهاي دولت نهم نرخ تورم مجددا روند صعودي گرفت بهطوري كه تورم 27 درصدي در شرايط فعلي به يكي از مهمترين مشكلات مردم تبديل شده است و مردم ايران طعم نفت 100 دلاري را در زندگي خود مشاهده نكردهاند.
3- يكي از انتقادهايي كه به دولتهاي گذشته ميشد اين بود كه بيشتر به طرحهاي بزرگ توجه داشتند و همفكران دولت كنوني؛ مسوولان سابق را به بيتوجهي به زندگي و سفره مردم متهم ميكردند. همين موضوع سبب شد كه در دولت نهم طرحهاي بزرگ مورد كمتوجهي قرار گيرند. عواقب اين تصميم كه منجر به كند شدن طرحهاي بزرگ شده است از سال گذشته با كمبود گاز و برق براي مردم و مسوولان مشخص شد. اگر سريعتر در زمينه رفع موانع اجراي طرحهاي بزرگ اقدام عملي صورت نگيرد عواقب نگرانكننده آن در سالهاي آينده بيشتر خواهد بود.طرحهاي بزرگ اكثرا با مشاركت شركتهاي خارجي اجرا ميشود و تا زماني كه گشايش اعتبار به نفع طرف خارجي انجام نگيرد عملا طرح مورد نظر وارد مرحله اجرايي نشده است. لازم است دستگاههاي نظارتي با حساسيت ويژه اين مهم را بررسي كنند بديهي است اگر طرحهاي بزرگ مطابق با نياز كشور شروع و اجرا نشوند توسعه كشور در آينده با محدوديت جدي روبهرو خواهد شد.
در بخش ديگر ميخوانيد؛...در شرايط فعلي بيش از 500 هزار واحد توليدي صنعتي در كشور موجود است ولي كمتر از دو هزار واحد صنعتي بيش از 60 درصد ارزش افزوده صنعتي كشورحدود 85 درصد صادرات صنعتي كشور را انجام ميدهند و به همين نسبت هم از تسهيلات بانكي استفاده ميكنند اگرمطالبات معوق بانكها افزايش پيداكرده بايد علل واقعي اين مشكل را پيدا كرد، فضاي امن و مناسب كسب و كار را ايجاد كرد. مسوولان در ايجاد چنين فضايي بيش از ديگران مؤثرند بايد همزمان با تلاش براي تقويت واحدهاي كوچك، واحدهاي بزرگ را فراموش نكرد.
جهانگيري در پايان سرمقاله نوشته است؛...مشخص است تصميمات مهم و البته غيركارشناسي، سالها مردم و مسئولان را گرفتار ميكند، منابع كشور را هدر و مشكلات مردم را افزايش ميدهد.هشدار مقام معظم رهبري در مورد عدم شتابزدگي در طرح تحول اقتصادي و بررسي كارشناسي در مورد جوانب مختلف تعامل با نخبگان و صاحبنظران طرح خصوصا در مورد پرداخت نقدي يارانهها را بايد جدي گرفت. اگر به اين موضوع دقت كافي نشود، آثار و عواقب سياسي و اجتماعي و اقتصادي آن به سادگي قابل جبران نيست.
كيهان
«القاي اسرائيلي ترس از شيعه» عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان يه قلم سعدالله زارعي است كه در ابتداي آن مي خوانيد؛دو ماه پيش «مائير دغان» رئيس سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي به نخست وزير گزارشي داد كه بر مبناي آن «شماري از پيروان و رهبران سني جنبش ضدصهيونيستي به مذهب تشيع گرويده اند». اين گزارش مي گويد:«شيخ رائد صلاح» در شمال و «شيخ ابراهيم مرمور»در جنوب فلسطين از جمله رهبراني اند كه با تغيير مذهب خود به شيعه پيوسته اند. «دغان» اضافه كرد سني هايي كه به مذهب شيعه روي آورده اند، در مناطق عربي نظير كفركنا، الناصره، شفاعمرو، الجليل، المثلث، يافا، مجدالكرم و النقيب به صورت دوره اي به برگزاري «جلسات سري» مبادرت مي ورزند.
يادداشت روز كيهان افزوده است؛...روزنامه نيمه رسمي «يديعوت آحارونوت» ماه گذشته به نقل از «منابع مطلع!» نوشت: شيعيان فلسطيني مهمترين پشتيبانان گروه هاي سني فلسطيني در درون مرزهاي 1967- شامل حماس و جهاد اسلامي- هستند و «آفي ديختر»- وزير امنيت داخلي رژيم صهيونيستي- اعلام كرد: «عرب هايي كه به اعضاي تشكل هاي مسلح فلسطيني ياري مي رسانند از عرب هاي شيعي و يا عرب هايي كه به صورت سري به اين مذهب گرويده اند، مي باشند. وي از «73 عمليات» در يك دوره 10ساله- 1375 تا 1385- عليه رژيم صهيونيستي خبر داد كه در آن شيعيان و يا «گروه هاي مسلح مرتبط با آنان نظير حماس و جهاد اسلامي!» دخالت داشته اند.
2- امروز ايران به اندازه اي كه با شيعيان خاورميانه ارتباط معنوي دارد با اهل سنت خاورميانه نيز همين ارتباط معنوي را - حتي گسترده تر- دارد. عامل اصلي محبوبيت ايران در نزد اهل سنت غمخواري ايران با اهل سنت افغانستان در دوره هاي مختلف، غمخواري ايران با مردم سني بوسني و هرزگوين در دوره عسرت و خون و آتش اين سرزمين، غمخواري ايران با سني هاي فلسطيني در طول سه دهه گذشته و خلاصه حمايت ايران از اهل سنت در هر جايي كه از سوي دشمنان اسلام در معرض قتل و غارت بوده اند مي باشد به همين دليل شخصيت ها و توده هاي سني خاورميانه به اندازه شخصيت ها و توده هاي شيعه به ايران دلبسته اند.
3- رژيم صهيونيستي از روند جمعيتي عرب هاي فلسطيني به شدت نگران است. همين الان تقريباً جمعيت مسلمانان موجود در فلسطين- كه حداقل 99 درصد آنان سني اند- با جمعيت صهيونيست ها و يهودي ها برابر است. نرخ رشد 1.7 درصد يهودي ها و نرخ رشد 4.7 درصد مسلمانان يكي از عوامل اصلي فروپاشي اسرائيل در آينده نزديك است. از اين رو اسرائيلي ها به «موج جديد اخراج فلسطيني ها از سرزمين خود» مي انديشند و اين را ذيل نام مقابله با شيعيان توجيه مي كنند.
4- اسرائيلي ها از استفاده از امكانات الكترونيكي و شيميايي براي عقيم كردن و بيماري منجر به مرگ شيعيان خبر داده اند. جداي از اينكه امكان عملي كردن اين تهديد تا حد بسيار زيادي وجود ندارد، هدف اسرائيلي ها اين است كه با تزريق حس شديد ناامني، فلسطيني ها جان خود و فرزندان خود را بردارند و بگريزند چرا كه هر كس نداند فلسطيني ها كه مي دانند اسرائيل نه با شيعيان و نه حتي با مبارزان بلكه با آحاد فلسطيني ها كار دارند.
5- اسرائيل كه در جنگ سخت افزاري - در مواجهه با حزب الله لبنان و حماس و جهاد اسلامي فلسطين- شكست خورده است روي جنگ نيمه سخت مانور مي كند و به شهروندان غاصب خود اميد مي دهد كه در يك فراگرد بين المللي- با حضور آمريكا- منطقه اي- با حضور عربستان و...- و داخلي- جريانات مزدور- كفه امنيتي را به نفع اسرائيل و به ضرر مقاومت اسلامي منطقه سنگين مي كند اما اين زياده گويي است و بيشتر باعث خنده مبارزان و مردم فلسطين مي شود تا ترس آنان.
ابتكار
«اصالت نامزد حزبي ، نقطه افتراق با تحزب اسلامي» عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم محمد مهدي اسلامي است كه در آن مي خوانيد؛-آقاي کروبي چند ويژگي شناخته شده دارند که يکي از آنها صريح گويي و ايستادگي بر روي حرفي است که آن را -به درست يا نادرست-حق مي دانند.يکي از مظاهر اين صريح گويي او در بيان عقايدش نسبت به کار حزبي بيان شده است. کروبي مدتي است که به صورت جدي از نامزد حزبي حمايت مي کند و مي کوشد حزب اعتماد ملي را که همچنان حزبي نوخاسته محسوب مي شود در ادبيات سياسي مستقل مطرح سازد و جايگاه آنرا تثبيت کند.از آخرين اقدامات او در اين زمينه اعلام نامزدي او براي انتخابات رياست جمهوري بود; از همان روزي که نتايج دور اول انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري اعلام شد و او اعلام تاسيس حزبي تازه را کرد، بسياري معتقد بودند اين اقدامات زمينه سازي براي ادامه رقابت با رئيس دولت نهم تا انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري است. اما او نامزدي خود را تا درخواست رسمي حزبش به تاخير انداخت تا التزام خود را به راي جمعي حزب خود اعلام نمايد.
در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛...اگر به واقع حزب اعتماد ملي حزبي سوسيال دموکرات باشد، يعني تحزب غربي را پذيرفته است و در اين مسير بسياري از مسائل در راه به دست آوردن قدرت پذيرفتني خواهد بود، اما تحزب اسلامي قدرت را تنها وسيله اي براي خدمت مي بيند; از همين رو شهيد مظلوم آيت الله دکتر بهشتي که به عنوان معمار تحزب اسلامي شناخته شده است، در معرفي نامزد براي انتخابات اولين دولت پس از انقلاب اسلامي، به دنبال شايته ترين ها مي رود و به عضويت آنها در حزب جمهوري اسلامي نمي انديشد. جلال الدين فارسي، حسن حبيبي و محمد علي رجايي هيچيک نامزدهايي حزبي نبودند و شهيد بهشتي خود پيشتر به صراحت بر اين نکته تاکيد کرده بود که اگر نامزدي را خارج از حزب مناسب تر از گزينه هاي مطرح در حزب يافتيم او را برخواهيم گزيد و نامزد حزبي ارجح بر نامزد شايسته نخواهد بود.مبناي آقاي کروبي بر اعلام نامزد حزبي مبناي کاملا متفاوتي با نگاه شهيد بهشتي است و شايد همين سبب شود که قرائت سوسيال دموکرات بودن بيشتر از اسلامي بودن به ذهن متبادر شود. اما با فرض صحت اين گمانه نکته قابل تامل آنجاست که به راستي آقاي کروبي هنوز ميزان بدبين بودن مردم ايران به تحزب غربي و باندبازي به جاي شايسته سالاري را درک نکرده اند؟ ايشان که به نيکي ميزان تعبد مردم ايران را مي دانند و حتما نظر علما را درباره اين نوع تحزب به خوبي شنيده اند; به عنوان نمونه در يکي از آخرين اظهار نظرها در اين خصوص آيت الله مکارم شيرازي در کنار بيان اين نکته که ايجاد حزب اسلامي مصداق آيه شريفه "تعاونوا علي البر و التقوي" است و تشکيل چنين حزبي نه تنها جايز بلکه گاه ممکن است واجب باشد، تشکيل و عضويت در حزبي که با تفکرات سوسياليستي يا ليبرالي اداره شود را جايز ندانسته اند و البته ملاک اين امر را فعاليت آنها بر شمرده اند.
در بخش پاياني ميخوانيد؛... با توجه به سابقه صريح گويي ايشان پاسخ صريح در اين زمينه مورد انتظار است تا در صورت غلط بودن اين فرضيه که قرائن بسيار دارد تقيد ايشان به تحزب اسلامي و تبري از ايسم هاي غير اسلامي در اين مسير به صراحت اعلام شود تا با سو» استفاده از سخنان ايشان، توسعه تحزب غير اسلامي در ايران اسلاميان مهيا نگردد.
رسالت
«مستندي براي فرهنگ كار و تلاش»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمد مهدي انصاري است كه در آن ميخوانيد؛هفته گذشته فيلم مستندي تحت عنوان “ علف” )The grass( از شبكه چهار سيما پخش شد . اين فيلم مستند در زمره برجستهترين فيلمهاي تاريخ سينماي مستند است. روايتي است تصويري از كوچ ايل بختياري در جنوب غرب ايران كه حدود سالهاي 1304 هـ .ش برابر با 1925 م. توسط دو كارگردان مشهور سينماي كلاسيك به نامهاي هرمان كوپر “و “ ارنست شودسك “ ساخته شده است. البته فيلم بخشهاي ديگري نيز دارد كه در كشورهاي عربي و عراق تهيه شده اما در بخش ايران آن كوچ بختياريها را از گرمسير (شرق خوزستان ) به سردسير( غرب استان كنوني چهارمحال و بختياري ) به تصوير كشيده و تلاش خستگي ناپذير ،تحسين برانگيز و حركت باور نكردني يك قوم را در مسير زندگي و حفظ هويت خود در تاريخ ثبت و ضبط نموده است. روايتي از نبرد يك با طبيعت براي ادامه حيات ...
فيلم “علف” براي هر بينندهاي جذاب و حتي غيرقابل باور است و او را به فكر واميدارد كه چگونه ممكن است هزاران نفر از مردان و زنان و پيران و كودكان خردسال با دام و احشام خود در يك حركت دسته جمعي و بدون وقفه از دشتها و تنگههاي پوشيده از برف زردكوه آن هم با پاي برهنه و حتي بدون جوراب!! عبور كنند بيآنكه ذرهاي از خستگي و ياس و ترديد در چهره ايشان نمودار باشد؟ نشاط و سرزندگي از چهره همه اهالي ايل در صحنه صحنه فيلم هويداست و هر كس با دقت و وسواس كاري را كه به او محول شده انجام ميدهد.
اين فيلم را كه در حقيقت به نحوي مستند تلاش پدران و اجداد اين ملت را به تصوير كشيده بايد همه اقشار جامعه اعم از جوانان و نخبگان و دانشجويان و مسئولان و... بينند . فيلمي كه سرتاسر عبرت درسهاي بينظير است . بخصوص براي دوران ما كه در آستانه پيشرفت و تلاش براي رسيدن به چشماندازها و افقهاي ترسيم شده هستيم .
ايل بختياري چون “ هدف و غايت “ برايش روشن است از تمام موانع و بنبستها با شجاعت و شهامت عبور ميكند . اگر قرار است از صخرههاي كوه بالا بروند و يا اگر قرار است از رود خروشان كارون عبور كنند با يك ابتكار عمل و بهرهگيري از امكانات و شرايط موجود ،شجاعانهترين و سختترين كار را به انجام ميرسانند خلاصه اينكه لحظه لحظه اين فيلم نمايش فرهنگ مردانگي و ايستادگي ،سختكوشي،همت بلند و غلبه غرور آفرين برسختيهاست كه هر بينندهاي را به وجد ميآورد.
در بخش پاياني ميخوانيد؛...نكته پاياني اينكه متاسفانه نظام آموزشي،رسانهها ،محافل نخبگي و گروههاي مرجع اجتماعي ما اصولا كار موثر فرهنگي كردن بلد نيستند و نميتوانند به تبليغاتي كردن،اثربخش كردن و برجسته سازي پيشينه ملي و افتخارات فرهنگ ايراني - اسلامي بپردازند . موضوعي كه بايد به طور جدي مورد توجه باشد تا بتوان با روشهاي تربيتي هنرمندانه و آموزشهاي رسمي و غيررسمي،تشخص، اعتماد به نفس ،اميد به آينده،روحيه تلاش و ايستادگي و شهامت را به نسلهاي جديد انتقال دهيم . پيامهاي فيلم مستند “علف” يكي از اين ظرفيتها و افتخارات است.
مردم سالاري
در روزهايي قرار داريم که انتخابات رياست جمهوري آينده محور اصلي گروه هاي سياسي است، برخي مباحث گروه ها و اقشار جامعه نگاه آرماني به اين انتخابات دارند و به اين دليل که ميان شرايط اتوپيايي موجود در ذهن خود و شرايط موجود فاصله بسياري مي بينند.
باوجود اين موانع آرمان گرايان نبايد از ياد ببرند که بهشت را به بها دهند نه به بهانه.
اگر چه شرايط براي رسيدن به اهداف و آرمان هاي مردمي کمي سخت تر از حد معمول به نظر مي رسد اما کدام منزلي است که بازحمت ساخته نشده باشد و کدام مجسمه باشکوهي است که انگشتان استاد سنگ تراش را بارها و بارها زخمي نکرده باشد؟آ يا به جاي ناليدن ومنفي بافتن در شرايط موجود بهتر نيست کمي دقيق تر آن را بررسي کنيم؟
نکته مهمي که بايد مدنظر همه آرمانگرايان واقعي باشد استفاده بهينه از فرصت هاي اندک موجود براي بهبود گام به گام شرايط جهت نيل به آرمان هاست. دموکراسي خواهاني که در ايران وجود دارند آرمان خود را بر پايه کامل سازواري دموکراتيک در نظام سياسي موجود مي دانند.
لپ کلا م اين مقال کوتاه سخني با اين دوستان است.
اول: دموکراسي کالا ي وارداتي نيست و تجربه ناموفق صادرات آن از ينگه دنيا به کشورهايي منطقه از جمله افغانستان وعراق اين مساله را ثابت کرده است .
دوم: دموکراسي فارغ از آنکه داراي مفهوم عام و روح جهاني است اما جلوه اي بومي دارد. دموکراسي در هيچ کشوري از خلا » زاييده نشده است و محصول شرايط اجتماعي و نيروهاي سياسي موجود در يک جامعه است. شناخت حداقل دو نيروي مقابل هم در يک نظام سياسي براي آغاز حرکت به سوي دموکراسي امري ضروري است که در جامعه فعلي ايران اين دو نيرو وجود دارد و شناخت آن توسط نيروهاي دموکراسي خواه امري ضروري است.
سوم: اگر چه ممکن است نيروهاي موجود، در مقايسه با عناصر اتوپيايي نظام بازسازي شده در ذهن دموکراسي خواهان تفاوت فراواني داشته باشند اما نبايد از اين نکته غافل شد که وسائل دست يابي به اهداف بزرگ به ويژه در امر سياست لزومابه اندازه اهداف ارزشمند نيستند، اگر چه اين وسايل نبايد باماهيت آرمان ها در تعارض ذاتي قرار داشته باشد.
چهارم: به نظر مي رسد که شناخت دو نيروي سياسي متخاصم اصلي جامعه ايران و تبديل رهاآورد برخورد آنها به دستاوردهاي قانوني و دموکراتيک يک ضرورت عقلي در جهت نيل به آرمانهاست. دموکراسي خواهان مي توانند با مدنظر قرار دادن اين نکته در جهت تقويت سويه دموکراتيک تر اين تخاصم دوگانه و عقب راندن سويه غيردموکراتيک گام هاي انتخاباتي خود را بردارند.
جمهوري اسلامي
«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقالههاي روز پنجشنبهي جمهوري اسلامي است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛ايام بتدريج سوگوار كسي مي شوند كه عامه و خاصه وام دار علم و ايمان اويند و قوام اصول و فروع اسلام حاصل مجاهدتهاي علمي او در نشر معارف ديني است . امامي كه آفاق انديشه را به انوار حكمت خويش منور ساخت و كتاب و سنت را به دم مسيحايي اش زنده كرد. عالمي كه خاتم انبيا او را « صادق » ناميد و علمش حيات ابدي به آدميت بخشيد. او كه مكتبش صراط مستقيمي بود كه امام اهل سنت « مالك بن انس » مي گويد : « چشم من افضل از جعفربن محمد در فضل و علم و ورع نديده است » و « ابوحنيفه » او را « اعلم الناس » دانسته و از « مالكي » نقل شده كه « افضل از او كسي به ذهن بشر خطور نمي كند » . سعادتمند كساني كه پيروي صادق براي صادق آل محمد(ص ) هستند و در اين روزها عزادار شهادت چنين سروري مي شوند. پس بيائيد با عمل به يكي از توصيه هاي آن بزرگوار سعادت دنيا و عقباي خويش را تضمين كنيم كه فرمودند : « با اعمال نيكويتان مايه مباهات ما باشيد و كاري نكنيد كه ما با كرده هاي زشت شما شرمسار شويم . »
اين روزها سقوط قيمت جهاني نفت به مرز هشدار دهنده اي رسيده به طوري كه طي سه ماه گذشته قيمت نفت در بازار به نصف تقليل يافته و اقتصاد كشورهاي توليدكننده را در آستانه ضربه پذيري جدي قرار داده است . كشور ما نيز كه پس از مدت 30 سال از انقلاب هنوز وابسته به اين موهبت خدادادي است و نتوانسته بودجه سالانه خود را بدون تكيه بر نفت تنظيم كند طبعا در آستانه لطمه هاي جدي قرار گرفته است به همين دليل بودجه سال جاري و سال آينده كه طي ماه هاي جاري تدوين و به مجلس ارائه مي شود بايد با توجه به قيمت هاي نازل تنظيم شده و دوران خاصه خرجي ها و برداشت از حساب ذخيره ارزي را پشت سربگذارد.
در ادامه و در همين زمينه آمده است؛...طبعا دست اندركاران اجرايي كشور ما نيز علاوه بر نقش آفريني در اوپك و تنظيم بازار نفت بايد آثار و تبعات بحران اقتصادي غرب را مورد ارزيابي قرار داده و راهكارهاي جدي فوري و متناسب با ابعاد بحران را شناسايي كرده و براي مهار آثار انعكاسي اين بحران در ايران اتخاذ تدابير كنند.
هفته جاري يكي از بزرگترين طرحهاي صنعت نفت و گاز كشور به بهره برداري رسيد . با بهره برداري از مراحل 6 7 و 8 ميدان گازي پارس جنوبي در عسلويه 104 ميليون متر مكعب گاز به ظرفيت توليد كشور اضافه شد . اين سه بخش متشكل از بخش دريا بخش پالايشگاه و خط لوله انتقال گاز به آغاجاري و پالايشگاه خشكي است كه از سه سكوي دريايي به اين پالايشگاه رسيده و در آنجا عمل فرآيند انجام مي شود. اين طرحها در حالي افتتاح شد كه در طول چند ماه گذشته چندين قطعنامه بر ضد كشورمان به تصويب رسيده و با تحريم هايي كه اعمال شده از ورود فناوريهاي نوين به ايران جلوگيري مي شود. بهره برداري از اين طرحها يكي از موفقيتهاي بزرگ جمهوري اسلامي ايران است كه عليرغم تحريم اقتصادي و كارشكني فراوان شركتهاي غربي و اقماري آنها صورت گرفته و گذشته از مسائل اقتصادي داراي ابعاد حيثيتي و ملي است .
در بخش ديگر ميخوانيد؛...در هفته جاري در صحنه بين المللي شاهد تداوم بحران مالي در جهان و فرو ريختن هيمنه آمريكا به عنوان سردمدار مكتب سرمايه داري بوديم كه ابعاد آن اكنون به بروز اختلافات ميان آمريكا و اروپا گسترش يافته است . درحاليكه كارشناسان نسبت به عميق تر شدن بحران مالي در جهان كه منشا آن آشفتگي مالي ناشي از سياستهاي سلطه طلبانه آمريكا مي باشد هشدار داده اند اروپائيها به تلاش افتاده اند تا آمريكا را به تقبل بخشي از تاوان اين بحران وادار سازند. در اين زمينه ساركوزي رئيس جمهوري فرانسه اوايل هفته جاري در سفر به نيويورك از قصد اتحاديه اروپا براي تشكيل يك اجلاس اضطراري سران با آمريكا در ماه آينده خبر داد.
بوش رئيس جمهور آمريكا هر چند در ديدار با ساركوزي به طرح اتحاديه اروپا روي خوش نشان داد ولي بسياري از مقامات اقتصادي آمريكا معتقدند بوش طرح اروپا را نخواهد پذيرفت . بوش با تاكيد بر اينكه بحران پولي جهان در كوتاه مدت و در آينده نزديك قابل رفع نيست به طور غيرمستقيم به اروپائي ها گوشزد كرد كه اميدي به آمريكا براي كمك به حل بحران هاي اقتصادي كشورهايشان نداشته باشند.
در همين زمينه آمده است؛...در اين حال گوردون براون نخست وزير انگليس نيز خواستار اصلاح جدي در ساختار مالي جهان شد. اين اولين نشانه هاي آشكار از شكاف ميان اروپا و آمريكا بر سر رهبري آمريكا بر اقتصاد سرمايه داري جهان محسوب مي شود. اروپائيها اكنون خود را در موقعيتي مي يابند كه مي بايست ناخواسته تاوان و خسارات ناشي از اشتباهات و سياستهاي استعماري و بي تدبيري هاي آمريكائيها را بپردازند. خشم اروپا ناشي از آن است كه آمريكائيها نه تنها باعث وارد آمدن خسارات سنگين به بنيه مالي و اقتصادي اروپا شده اند بلكه از مطلع ساختن اروپائيها از بحران جاري خودداري ورزيدند درحاليكه بنابه گزارش منابع آمريكايي كاخ سفيد از مدتها قبل از وقوع طوفان مالي آگاه بوده است.
در بخش ديگر ميخوانيد؛...تشديد مخالفتها با امضاي پيمان امنيتي بغداد ـ واشنگتن ديگر رخداد مهم هفته جاري بود. اين مخالفت ها آنچنان گسترده شده است كه سرنوشت اين پيمان استعماري را كاملا به بن بست كشانده است . روز شنبه گذشته صدها هزار نفر از مردم عراق به دعوت مقتدي صدر روحاني متنفذ عراقي و مسئول تشكل جريان صدر به خيابانها ريختند و با سردادن شعارهاي ضد اشغالگري و آتش زدن آدمك هاي بوش و رايس مخالفت قاطع خود را با امضاي پيمان مذكور به جهانيان اعلام نمودند. در اين گردهمايي كه پنج كيلومتر طول داشت پيام مقتدي صدر خوانده شد كه به دولت و مجلس عراق هشدار داده است اين توافقنامه را نپذيرند زيرا باعث بي آبرويي دولت و ملت عراق خواهد شد و لكه ننگي بر پيشاني امضا كنندگان آن خواهد بود. روز يكشنبه نيز ائتلاف يكپارچه شيعيان عراق كه بزرگترين تشكل سياسي عراق محسوب مي شود و هم اكنون اكثريت را در مجلس عراق دردست دارد در نشست خود با امضاي توافقنامه مخالفت كرد و خواستار تجديدنظر در مفاد آن شد. يك روز پس از آن نيز شوراي امنيت ملي عراق كه قدرتمندترين نهاد سياسي اين كشور محسوب مي شود در جلسه اي كه براي بررسي اين توافقنامه برگزار گرديد باامضاي اين توافقنامه مخالفت كرد.
تحليل سياسي هفته جمهوري ادامه داده است؛...فلسطين اشغالي نيز در هفته جاري شاهد رخدادهاي تازه اي بود. از يك سو جانيان صهيونيست موسوم به شهرك نشين ها به حملات خود به مردم كوچه و خيابان شهر « عكا » ادامه دادند. اين منطقه از مدتي قبل به ميدان تاخت و تاز و حمله يهودي هاي افراطي به فلسطيني ها تبديل گرديده كه به كشته و زخمي شدن شماري فلسطيني منجر شده است . اين حملات با حمايت هاي پنهان نيروهاي امنيتي اسرائيلي صورت مي گيرد و هدف از آن در تنگنا قرار دادن جمعيت فلسطيني براي كوچ از اين منطقه است تا آنجا يكدست يهودي نشين شود.
تحول ديگر ناتواني « ليوني » رهبر جديد حزب « كاديما » براي تشكيل دولت بود ليوني دو هفته مهلت داشت كه كابينه خود را تشكيل دهد كه اين مهلت بدون نتيجه پايان يافت . اين موضوع نشانه ديگري از بحران عميق داخلي در صحنه سياسي رژيم صهيونيستي و تزلزل در اركان حاكميت اين رژيم است .
در بخش پاياني ميخوانيد؛...جامعه صهيونيستي پس از آنكه به جهانيان مشخص شد ابهت و قدرت اين رژيم پوشالي است به شدت اعتماد به نفس را از دست داده اند. اعترافات اولمرت نخست وزير مستعفي اسرائيل و پس از آن ليوني مبني بر اينكه « تشكيل اسرائيل بزرگ » يك رويا بيش نبوده و اسرائيلي ها بايد براي بقا از بخشي از سرزمين فلسطين عقب نشيني كنند هيچ علتي به جز سرخوردگي و ياس صهيونيستها نسبت به آينده خود ندارد. اكنون صهيونيستها به تدريج به واقعيت موجود مبني بر اضمحلال تدريجي اين رژيم اعتراف مي كنند و مي كوشند خود را با شرايط جديد وفق دهند.
دنياي اقتصاد
«دفعه بعد با پول نفت چه كنيم؟» عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم مهدي نصرتي است كه در آن ميخوانيد؛سال قبل هنگامي كه رييسجمهور جلسهاي را با جمعي از 57 اقتصاددان منتقد ترتيب داد، با طرح يك سوال قديمي توانست موضع هماهنگ آنان را دچار اختلاف كند. اين سوال كه شما بگوييد با پول نفت چه كنيم؟
اما دو مشكل عمده بر سر راه اين پيشنهاد وجود دارد: اول اينكه احتمال اينكه چنين وامهايي به جاي بنگاههاي خصوصي، نصيب بنگاهها و صنايع دولتي و شبه دولتي شود، بسيار زياد است. دوم اينكه احتمال ميرود بنگاههاي فوقالذكر از پرداخت اصل و فرع وامهاي دريافتي خودداري كنند!
براي حل اين دو مشكل مهم شايد بتوان عامليت پرداخت اين وامها را به بانكهاي خصوصي واگذار كرد. بانكهاي خصوصي بر مبناي منطق اقتصادي و سودآوري رفتار ميكنند؛ بنابراين از يك طرف اجباري به تن دادن به درخواست شركتهاي دولتي و شبه دولتي ندارند و از طرف ديگر احتمالا ميتوانند تضمينهاي لازم را براي تضمين بازپرداخت وامها اخذ كنند.
سرمايه
«عبور موج بيکاري از سد هشدار کارشناسان» عنوان سرمقالهي روزنامهي سرمايه به قلم احمد ميدري است كه در آن ميخوانيد؛طي روز هاي اخير شاهد اظهارات وزير کار و امور اجتماعي مبني بر دونرخي شدن مجدد نرخ بيکاري بوديم. او پيشتر نيز پيش بيني کرده بود در صورت تداوم سياست هاي انقباضي بانک مرکزي، اقتصاد ايران دچار «رکورد تورمي» مي شود. در اين خصوص بايد يادآور شد در حال حاضر اقتصاد ايران وارد دوره اي از«رکود تورمي» شده و در تشخيص اين موضوع اختلاف نظري وجود ندارد. اقتصاددانان رکود و بيکاري را به طور نسبي قبول دارند و همچنين تشديد تورم را که روايت رسمي آن در شهريور ماه 30 درصد اعلام شد،کارشناسي مورد ترديد قرار نداده است.
در چند سال گذشته بسياري از منابع به سيستم بانکي عودت داده نشده و تاخير در تاديه مطالبات بانکي براساس گزارش هاي بانک مرکزي 13 درصد افزايش داشته است. برخي کارشناسان معتقدند افزايش مطالبات بانکي سررسيده شده خطر بحران بانکي را مي تواند دنبال داشته باشد. تا قبل از بانکداري خصوصي خطر بحران بانکي در کشور وجود نداشت اما با توجه به بحران اخير بانکي که دامنگير کشورهاي اروپايي و آمريکايي شده مشکلات عديده در کشور و افزايش پرداخت تسهيلات بانک ها خطر رخ دادن اين بحران براي بانک هاي کشور را نيز ايجاد کرده است. بانک مرکزي که وظيفه و رسالت آن حفظ نظام بانکي کشور است بايد اين وظيفه را انجام دهد و وزارت کار براي خروج بنگاه ها از رکود خواهان نظارت بر سيستم بانکي است. اين امر در تغيير رئيس بانک مرکزي نيز به طرز محسوسي موثر بود.
در هرحال بايد مراقب اين باشيم کاهش نظارت، بحران را دامن نزند. کاهش بيکاري راه حلي جز برطرف کردن موانع توليد و فراهم کردن محيط کسب و کار بهتر ندارد. تا زماني که موانع ايجاد کسب و کار در کشور برطرف نشود از طريق تزريق منابع بانک ها مشکل بيکاري در کشور حل نمي شود. دولت بايد بيش از پيش در فراهم کردن شرايط و محيط کسب وکار مناسب بکوشد تا هم رکود و هم تورم را مهار کند.
آفتاب يزد
«هم <فرصتسوز> هم <گيج كننده>!» عنوان سرمقالهي روزنامهي آفتاب يزد است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛در سال هاي اخير، ايرانيان عادت كردهاند تا از جلسات مشترك و حضوري اصولگرايان، تعارفات همگرايي را بشنوند و در تريبونهاي يكطرفه آنان انتقادهاي فزاينده و بعضاً كم سابقه! البته با كمي دقت در آن تعارفات و اين انتقادها، ميتوان تشخيص داد كه سوژههاي انتقاد به واقعيت نزديكتر است. در عين حال، بسياري از اصولگرايان هنوز تلخيهاي دوران اغماي خود – حاكميت اصلاح طلبان – را فراموش نكردهاند لذا تلاش گستردهاي صورت داده و ميدهند تا عوامل اختلاف را كم اهميت بدانند و مباني اتحاد در جناح خويش را بسيار قوي جلوه دهند. اما اكنون به نظر ميرسد نزديك شدن به انتخابات رياست جمهوري، افشاي اختلافات را اجتناب ناپذير كرده است.
در ادامه سرمقاله ميخوانيد؛...حدود چهار ماه قبل رئيسجمهور بـه منـاسبـت سومين سالگرد انتخاب خود، اجراي طرح تحول اقتصادي و پرداخت يارانه نقدي را به مردم بشارت داد. بلافاصله نمايندگان مجلس، كميسيون ويژهاي تشكيل دادند تا رئيسجمهور بداند بدون اخذ موافقت قوه مقننه، نميتواند بعضي برنامههاي طـراحـي شـده بـراي سـال پـايـاني مسئوليت خود را اجرا كند. رئيسجمهور هم در گام اول از طريق برخي زيردستان و پس از آن شخصاً به مجلس پاسخ داد كه <طرح تحول اقتصادي، يك موضوع اجرايي است و نياز به تصويب مجلس ندارد.>
امـا همـزمـان بـا تبادل تعارفات زيبا براي اثبات همگرايي اصولگرايان و همكاري آنان با يكديگر، انتقادهاي متقابل در موضوع تحول اقتصادي، جديتر شده و مرزهاي تعارف را پشت سرگذاشته است! در همين زمينه تعدادي از عناصر اصلي اقتصادي در مجلس، مستقيماً رئيس جمهور را مورد انتقاد قرار دادند كه <چرا قبل از اطلاع و تصويب مجلس، وعده پرداخت يارانه نقدي را در رسانه ملي اعلام كرده و حتي رقم آن را مشخص نموده است؟>رئيس كميسيون اقتصادي مجلس در اين زمينه از رئيس جمهور سوال كرد كه مگر پول مخفي در اختيار دارد كه مجلس از آن بيخبر است؟ وي سپس به رئيس جمهور توصيه كرد كه <اگر وجوه اينچنيني در اختيار دارد مــطـالبـات كـارمنـدان و فـرهنگيـان از دولـت را پـرداخـت كنـد.> رئيس جمهور هم در فاصله كوتاهي از طرح اين انتقادها، فرصت سفر به گيلان را غنيمت شمرد و به منتقدان خود اينگونه پاسخ داد: <وقتي من رقم 45 هزار تومان را براي برخي از مردم و 70 هزار تومان را براي قشر محروم اعلام كردم برخي عصباني شدند كه چرا اين موضوعات را با مردم در ميان ميگذاريد. بايد ابتدا از دسته و گروه ما اجازه مي گرفتيد و بعد به مردم ميگفتيد>!
البته در ماههاي اخير، نمونههاي متعدد ديگري از تعارفاتو انتقادهاي دروني اصولگرايان وجود داشته است كه ميتواند براي مردم نگرانكننده باشد. زيرا اكثريتي از مجلس اصولگرا ضمن ابراز ترديد نسبت به قانوني بودن بعضي اقدامات دولت، نگراني خود را از پيامدهاي دراز مدت اين تصميمات اعلام مينمايند. در مقابل، رئيـسجمهـور و همكـاران او، برخي مشكلات فعلي را ناشي از مانعتراشيهاي مجلس در برابر برنامههاي دولت ميدانند و در اين ميانه، مردم بايد پرداختكننده هزينههايي باشند كه دولت اصولگرا، مسئوليت آن را متوجه مجلس اصولگرا ميداند و متقابلاً اصولگرايان حاكم بر مجلس،برخي تصميمات، اقدامات و تبليغات دولت را عامل اصلي مشكلات معرفي ميكنند و در عين حال، به صورت تناوبي اظهار علاقه متقابل دو فراكسيون دولتي و پارلماني اصولگرايان به گوش مردم مي رسد.
نكته جالب در اين مورد اصرار دو طرف بر بعضي موضعگيريهاست. رئيـسجمهـور هـر گـاه بـا سـوالي در خصوص افزايش بيسابقه درآمدهاي نفتي و عدم تاثير آن بر زندگي روزمره مردم مواجه ميشود اين پاسخ ثابت را ارائه مينمايد كه <دولت حق ندارد بدون اجازه مجلس، حتي يك ريال يا يك دلار هزينه كند> اما رئيس كميسيون اقتصادي مجلس در نطق علني از رئيسجمهور سوال ميكند كه <چهل ميليارد تومان هزينه آمارگيري اخير را از كدام محل تامين كرده و چرا در اين مورد از مجلس، مجوز نگرفته است؟> در همين مدت، مردم ميشنوند كه علاوه بر كمك گيرندگان سنتي در خارج از مرزها، مشتريان خارجي جديدي نيز از كمكهاي سخاوتمندانه دولت ايران بهرهمند ميشوند؛ بدون آنكه مجلس در تصويب آن نقشي داشته باشد.
سرمقاله آفتاب يزد ادامه داده است؛...چرا وقتي پاي رقبا و منتقدان در ميان است خواستار افشاي همه چيز حتي اجزاي پروندههاي امنيتي مي شوند اما وقتي نوبت به خودشان ميرسد شعارهاي محرم بودن مردم را فراموش ميكنند و موجودي ذخيره ارزي را محرمانه ميدانند؟چرا يك وزير را به اتهام كارشكني در برنامههاي اقتصادي دولت بركنار ميكنند و همان وزير را به سمت مشاور عالي در امور اقتصادي منصوب ميكنند تا از همراهيهاي فكري او براي پيشبرد برنامههاي اقتصادي دولت بهره ببرند؟
در بخش پاياني آمده است؛...نمونه فراوان است اما يادآوري همين تعداد كافي است تا هركس سر گيجه بگيرد و نسبت به سرنوشت آينده مديريت و اقتصاد كشور، دچار نگراني شود. ضمن آنكه يك موضوع از همه نمونههاي فوق، گيجكنندهتر است. اين موضوع، تلاش براي القاي هماهنگي انتخاباتي در ميان اصولگرايان است كه لابد نتيجه آن ، تداوم سرگيجه مردم و تحليلگران براي يك دوره چهار ساله ديگر است. اگر اينگونه شود قاعدتاً مردم ناچار خواهند بود نظارهگر سوختن فرصتها يا به ادعاي رئيس سازمان بازرسي كل كشور، تبديل فرصتهاي كشور به تهديد باشند!