۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۴۰
کد خبر ۵۹۹۶۴
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۳ - ۳۰-۰۹-۱۳۸۷
کد ۵۹۹۶۴
انتشار: ۱۶:۱۳ - ۳۰-۰۹-۱۳۸۷

روزهاي نفت ارزان در راه است

بيژن زنگنه

نوشتن از سابقه پرسابقه ترين وزير پس از انقلاب بي شک تکرار مکررات است. بيژن نامدار زنگنه که اينک تدريس در دانشگاه را به کارهاي اجرايي در دولت ترجيح مي دهد وضعيت کنوني کشور را چندان مناسب نمي داند. زنگنه همچنين وقتي صحبت از صنعت نفت به ميان مي آيد افتخار پارس جنوبي را که به نام دولت هشتم ثبت شده از سال 84 تاکنون آرزوي بر باد رفته مي داند و مي گويد؛ کارهاي اجرايي در پارس جنوبي حتي طبق برنامه به جلو حرکت نمي کند. زنگنه ضمن بي اطلاعي از طرحي به نام طرح تحول مي گويد؛ اجراي آنچه رئيس جمهور وعده داده است سختي زياد را به مردم تحميل مي کند و همچنين ساخت پالايشگاه را با صرفه اقتصادي نمي داند. پرسابقه ترين وزير پس از انقلاب ديگر به وزير نفت شدن نمي انديشد اما بحث درباره نامزد شدنش براي رياست جمهوري را هم به کلي رد نمي کند.

---

-بحث نفت و نقش آن در مباحث سياسي مساله انکارناپذيري است، مايليم پيش از طرح پرسش هايمان ارزيابي شما را از شرايط کنوني کشور و کاهش پي در پي قيمت نفت بدانيم.

در کشور ما نفت در همه حوزه هاي سياسي، اقتصادي و حتي اجتماعي اثر دارد اما کنش و واکنش هاي آن از حوزه اقتصاد آغاز مي شود. به نظر من چهار مولفه عمومي اصلي در اقتصاد کشورهاي نفت خيز و به خصوص ايران وجود دارد که عبارتند از سهم بسيار بالاي نفت در توليد ناخالص داخلي، سهم بالاي نفت در تراز پرداخت هاي خارجي، سهم بالاي درآمدهاي حاصل از فروش نفت خام در تامين منابع بودجه عمومي و ميزان عظيم يارانه هاي پرداختي به مصرف کنندگان داخلي فرآورده هاي نفتي و گاز طبيعي. از اين رو ابتدا بايد اثرات کاهش قيمت نفت بر اين مولفه ها مشخص شود اما پيش از توضيح در اين زمينه،ذکر اين نکته لازم است که افزايش قيمت نفت به بالاي 70 يا 80 دلار و به خصوص بالاي صد دلار بر پايه مسائل اقتصادي نبوده است، از اين رو کاهش قيمت پس از اوج کاملاً قابل پيش بيني بود. اگرچه بسياري از تحليلگران معتقدند بحران هاي اقتصادي دليل اصلي کاهش قيمت نفت به اين سطح است اما به نظر من اگر اين بحران وجود نداشت بازهم شاهد کاهش قيمت بوديم، دليل آن هم روشن است، زماني که قيمت نفت بالا رفت، بسياري از ميدان هاي نفتي که در سابق اقتصادي نبود، اقتصادي شد و عمليات سرمايه گذاري براي توسعه آنها شروع و به مرور مقدار زيادي نفت وارد بازار شد که اين نفت هاي اضافه ظرف يک تا يک سال ونيم آينده، همچنان به بازار وارد خواهد شد. در اين حالت اوپک بايد توليد را کاهش دهد اما مساله يي که مانع کاهش توليد اعضاي اوپک مي شود کاهش سهم اوپک در بازارهاي جهاني و تاثيرگذاري درازمدت آن در تنظيم بازار است، ضمن اينکه تجربه نشان داده زماني که قيمت ها در اين حد است، اوپکي ها براي بردن سود بيشتر توليد را کاهش نمي دهند. به نظر من براي اقتصاد غرب در اين شرايط بهتر است که قيمت نفت پايين باشد. اکنون غربي ها اهرم هاي کافي براي جلوگيري از افزايش مجدد قيمت نفت را در اختيار دارند و مجموعاً روند بازار نفت خيلي رو به بالا نيست وگمان نمي کنم در آينده يي نزديک قيمت هايي مانند گذشته را در بازار ببينيم. اگرچه اين نکته نيز غير قابل انکار است که غربي ها با قيمت بالاي نفت به خوبي اقتصاد خود را اداره کردند. اساساً بيش از 25 سال است که غربي ها با قيمت بالاي نفت مخالفتي ندارند زيرا فکر مي کنند قيمت بالاي نفت باعث مي شود قدرت متمرکز خاورميانه از نظر توليد نفت و سهم بالاي آنها کاهش يابد و سهم غير اوپک اضافه شود و نيز توليد ساير انواع انرژي اقتصادي شود.

-يعني شما معتقديد پيشنهاد کاهش از سوي ايران و برخي کشورها فقط در حد حرف است؟

نمي خواهم بگويم ايران حرف مي زند.

-آيا کشورهاي عضو اوپک توليد را کاهش مي دهند؟

اکثريت اوپکي ها توليد را کاهش نمي دهند. تجربه نشان داده با اين روند قيمت کشورهايي که ذخاير مالي خوبي دارند توليد را زياد کاهش نمي دهند.

-فايننشال تايمز اخيراً در گزارشي از عدم تعهد اوپک به ميزان کاهش توليد در اجلاس يکصد و پنجاهم نوشته است. با صحبت شما به اين نتيجه مي رسيم که اين گزارش ها واقعي است.

بله، فکر مي کنم درست است.

-تاثير درآمد نفت بر اقتصاد ايران را چگونه ارزيابي مي کنيد؟

بستگي دارد که از درآمدهاي نفتي چگونه استفاده شود. در ايران بسان ساير کشورهاي عمده نفت خيز جهان سوم، به نظر من نه دولت و نه ملت هيچ کدام براي درآمدهاي نفت زحمت نکشيده اند و منابع عظيم را به دست آورده اند و اين منابع رانت است. کشوري که با نفت 20 دلاري در هر بشکه به خوبي اداره مي شد اکنون بودجه را به درآمد 70 دلاري عادت داده که سبب افزايش واردات شده است که اگرچه افزايش واردات ريشه توليد داخلي را مي زند اما تورم را تا حدودي کنترل مي کند. اگر بخواهيم تاثير درآمد نفت بر کشور را مشاهده کنيم بايد نحوه هزينه کرد پول حاصل از فروش نفت را در تقويت زيربناهاي توليد ملي ديد، در اين زمينه بحثي که وجود دارد اين است که حساب ذخيره ارزي معمولاً در کشور با ذخاير بانک مرکزي اشتباه گرفته مي شود، حساب ذخيره يا صندوق ذخيره ارزي منابع بانک مرکزي نيست بلکه منابع دولت است که طبق قانون بايد نصف آن صرف وام شود اما نه تنها اين گونه نشد بلکه ارز حساب ذخيره صرف واردات به خصوص کالاي مصرفي شد.

-شما اشاره کرديد غربي ها و کساني که متقاضي حامل هاي انرژي هستند، هم با کاهش و هم با افزايش قيمت نفت مي توانند اقتصاد کشورشان را اداره کنند. اداره کردن آنها با چه مکانيسمي اتفاق مي افتد؟

بازار. مکانيسم آنها مکانيسم بازار است. آنها يارانه نمي دهند، اقتصاد جريان دارد و شرکت خصوصي فعاليت اقتصادي انجام مي دهد و دولت ها تنها ماليات مي گيرند يعني نه تنها يارانه نمي دهند بلکه ماليات مي گيرند، گاهي اوقات مالياتي که مي گيرند از قيمت خود فرآورده بيشتر است يعني ماليات بيش از صد درصد است.

-از اين طريق مي توانند خود را اداره کنند؟

بله، ضمن اينکه به دليل بزرگ بودن و متنوع بودن اقتصاد مشکل در يک حامل يا يک عنصر از اقتصاد سبب فلج شدن کل اقتصاد نمي شود، ولي براي ايران اين موضوع بسيار مهم است چون 50 درصد توليد ناخالص، 80 درصد تراز پرداخت هاي خارجي و 60 درصد درآمدهاي بودجه عمومي دولت از منابع صادرات نفت است. اين مسائل باعث شده کشور ما متفاوت باشد. به عنوان نمونه ممکن است امريکا اکنون هفت ميليون بشکه توليد نفت در روز داشته باشد که همين طور است ولي اين مساله در اقتصاد 12 هزار ميليارد دلاري امريکا اثر کمي دارد ولي چهار ميليون بشکه توليد روزانه نفت در اقتصاد 250- 200 ميليارد دلاري ايران بسيار تاثيرگذار است .

-آقاي زنگنه ما در آينده نزديک با رقابت هاي انتخاباتي مواجه هستيم، طبيعتاً اين مساله سبب آرايش نيروهايي در درون کشور مي شود. اساساً وقتي ما با کاهش قيمت نفت مواجه مي شويم و دولت اينچنين معده را بزرگ کرده و تقاضا را زياد کرده است، چه خواهد شد؟

اين مصيبتي است که هر دولتي که در سال آينده بر سر کار آيد با آن مواجه خواهد شد.

-آرايش نيروها چگونه شکل مي گيرد؟

فکر نمي کنم اين شش ماه روي آرايش نيروها تاثير تعيين کننده يي بگذارد، زيرا هنوز تنور نفت 120 دلاري در کشور داغ است و چند ماه ديگر هم با اين شرايط مي توان کشور را اداره کرد. در واقع فکر نمي کنم در اين چهار، پنج ماه کاهش قيمت نفت روي زندگي عادي مردم اثري تعيين کننده بگذارد ولي اگر اثر بگذارد از چند مسير تورم وارد اقتصاد کشور مي شود.

-آيا اساساً براي مهار اين مشکل برنامه يي داريد؟

لازم نيست برنامه يي داشته باشيم زيرا ما مسوول اين نيستيم که برنامه داشته باشيم.

-منظور، ما ايراني ها، کل سيستم و جمهوري اسلامي است؟

نمي دانم. از مسوولان بپرسيد که برنامه دارند يا خير. بعضي مي گويند با نفت پنج دلاري هم مي توانيم کشور را اداره کنيم ولي نمي دانم چطور اداره خواهند کرد، فعلاً با 35 دلاري اداره کنند اگر خوب بود باور مي کنيم که ان شاءالله با نفت پنج دلاري هم کشور را اداره مي کنند،

-شما در صحبت هاي خود گفتيد که نفت هم براي مردم و هم براي دولت رانت است. دولت ها چقدر از اين رانت به عنوان ابزار قدرت استفاده مي کنند؟

خيلي، اساس آن در يکسري کشورها همين است، بزرگ ترين ابزار قدرت دولت ها در يکسري کشورها مانند ايران همين است.

-ايران چه ميزان از نفت به عنوان ابزار قدرت استفاده مي کند؟

در ايران خيلي زياد است، اکثر جاهايي که نفت دارند و وزن آن در توليد ناخالص آنها بالا است اين وضع وجود دارد، يعني نفت همه چيز آنها را تعيين مي کند، از فرهنگ گرفته تا اقتصاد و مسائل اجتماعي. من هميشه به شوخي مي گويم شما يک تيم فوتبال غير دولتي نداريد. نه تنها ورزش بلکه همه چيز در دست دولت است. اصلاً بدون پول دولت ورزشي وجود ندارد.

-چقدر ايران توانسته از اين رانت بادآورده استفاده کند؟

استفاده مي کنند، خيلي از زيربناهايي که در کشور ساخته شده از پول نفت بوده است. نمي توان گفت که همه آن از بين رفته است اما بايد از نگاه ديگر به اين موضوع نگريست؛ اينکه ايران با 4 ميليون نفت و توليد 300 ميليون متر مکعب گاز با ترکيه که عاري از اين منابع است چه تفاوتي دارد؟ در حال حاضر رشد اقتصاد ترکيه 5/1 برابر ايران است. آيا اکنون فاصله ما با ساير همسايه ها که نفت ندارند، کم شده است؟ ملاحظه کنيد آنهايي که نفت دارند از آن چطور در جهت رشد اقتصادي خود استفاده کردند و ما چگونه استفاده کرديم. توليد ناخالص ايران بايد بين 800 تا 900 ميليارد دلار مي بود تا دولت چنين درآمدي داشته باشد. يعني دولت ما به اندازه دولتي که اقتصاد آن 900 ميليارد دلار توليد دارد، فرمان مي دهد، دستور مي دهد و بذل و بخشش مي کند با يک اقتصاد 200 ميليارد دلاري که اين مساله بسيار تحول ايجاد مي کند. در همه ساختارها تغييرات اجتناب ناپذير ايجاد مي کند.

-آقاي زنگنه بحث طرح تحول اقتصادي و بحث هدفمند کردن يارانه ها و پرداخت نقدي يارانه ها که در حال حاضر....

ما نمي دانيم تحول اقتصادي چيست. به ما يک صفحه بدهيد تا بدانيم تحول اقتصادي به صورت مکتوب چيست تا اظهارنظر کنيم. آيا هدفمند کردن يارانه ها است؟ اگر منظور از تحول اقتصادي هدفمند کردن يارانه ها است، که قانون آن وجود داشته و تصويب شده است، اگرچه به سد تثبيت قيمت هاي مجلس هفتم برخورد کرد. بحث هدفمند کردن يارانه ها که کار کارشناسي چند ساله روي آن انجام شده و همه ابعاد آن کاملاً روشن و قابل استناد است ، همه چيز در آن است. گفته است که در مورد گاز طبيعي، برق، سوخت و گازوئيل بخش کشاورزي، صنايع، حمل و نقل عمومي، نقاط آسيب پذير جاده ها و... چه کنيم، همه چيز توضيح داده شده و تصميم گيري کرده است و همه اختيارات را براي اجرا در آن قالب به دولت داده است. آن قانون وجود دارد فقط مجلس هفتم به دليل تثبيت قيمت ها آن را لغو کرد. اولين اقدام آن بود، آن را دوباره احيا کنند، وجود داشت و کار هم شده بود چرا از اول چيز ديگري بگوييم، اما اگر موارد ديگري هم هست، گفته شود. ضمن اينکه تنها يک قانون خوب لازم نيست تا به جايي برسيم، بايد قابليت هاي اجرايي هم براي آن وجود داشته باشد يعني مديريتي که بتواند آن را اجرا کند.

-طرح تحول اقتصادي نشدني است؟

من اصلاً نمي دانم طرح تحول اقتصادي چيست؟ من در مورد هدفمند کردن يارانه ها صحبت کردم و گفتم اگر کسي بخواهد آن را اجرا کند قانون آن وجود داشت و ما هم در دولت آقاي خاتمي به دنبال اجراي آن بوديم. مي توانند آن را تصويب کنند ولي شرط موفق شدن آن مديريت خوب است، يعني به ساختار مديريتي متناسب براي اجرا نيازمند است. هر بخشي را به دست هر کس بدهيد نمي تواند اجرا کند. ملاحظه کرديم که قانون ارزش افزوده که بسيار ساده تر و تک بعدي تر از قانون يارانه ها بود به خوبي اجرا نشد.

-شما اشاره کرديد که سال آينده، آثار تورمي کاهش قيمت نفت يعني در6 ، 7 ماه آينده به تدريج خود را نشان خواهد داد. امروز ذهن برخي از جناح ها و شخصيت هاي بزرگ کشور و مردم درگير انتخابات است، برخي مي گويند آقاي احمدي نژاد چهار سال از برکات افزايش قيمت نفت استفاده کرد، چهار سال هم منتظر باشد و مشاهده کند کاهش قيمت نفت چه تاثيري دارد. برخي عقيده دارند ما بايد تغيير و تحولي ايجاد کنيم، صرف نظر از اينکه چه اتفاقي افتاده است. آيا واقعاً به تغيير مديريتي نياز است يا کارهايي که اتفاق افتاده فقط بايد توسط مديريتي که الان هست ادامه پيدا کند؟ آيا شما به تغيير توصيه مي کنيد يا از تثبيت وضعيت فعلي دفاع مي کنيد؟

من نمي توانم از اين وضعيت دفاع کنم.

-به عنوان يک کارشناس.

بيش از يک کارشناس هستم. من يک مدير ارشد راهبردي بوده ام و کارشناس نيستم. من به عنوان فردي که مدير سياسي ارشد کشور بودم اين وضع را براي ايران نمي پسندم. اينکه چه کنيم، کار سياسيون حرفه يي است، ولي از اين منظر نمي پسندم.

-از نگاه مديريتي خودتان، ملت بايد چه کنند؟ همين وضعيت را ادامه دهند؟

من نماينده ملت نيستم.

-شما تجربياتي داريد.

من عقيده دارم اين وضع خوب نيست.

-آيا مي توان اين وضع را در آينده مديريت کرد؟ اگر دولتي اراده تغيير داشته و قصد انجام کار را داشته باشد مي توان آن را مديريت کرد؟

مديريت آن بسيار سخت است. دلارهاي بادآورده را از دست داديم.

-فقط همين را از دست داديم؟

خيلي چيزها را از دست داديم.

-از چه نظر؟

از همه نظر، فرهنگي و... اکنون جايگاه ما در منطقه با چهار سال پيش متفاوت است، احترام مردم، جايگاه و... فرق کرده است.

-در اوپک چطور؟

اوپک را نمي دانم ولي حتماً در اوپک هم اثر دارد، زيرا در آنجا همه وزرا، نماينده سياسي دولت هايشان هستند و روابط کلان دولت ها با هم در روابط آنها در اوپک تاثير مي گذارد. وزير نفت نماينده يک نظام است، روابط کلي که پشت سر او وجود دارد و او را حمايت مي کند، حرف او در آنجا و در تنظيم روابط او با ساير اوپکي ها اثر دارد.

-آقاي مهندس، مسائل نفت را چقدر دنبال مي کنيد؟

چه چيز آن را؟

-اخبار نفت و گاز.

مقداري دنبال مي کنم.

-چقدر در جريان هستيد؟

من در جريان کار داخلي وزارت نفت نيستم.

-افتتاح فازهاي 6 ، 7 و 8 پارس جنوبي که پيشرفت آن در زمان شما بيش از 65 درصد بود را چگونه ارزيابي مي کنيد؟

بيشتر از 73 و 74 درصد بود.

-5/67 درصد عملياتي آن بود؟

خير،70 و خرده يي بود. اين آمار البته براي آخر تير 1384 است. فکر مي کنم در اين سه سال و نيم 20 درصد پيشرفت داشته است.

-يعني به بهره برداري کامل نرسيده است؟

خير، پيشرفت آن حدود 90 و چند درصد مي شود.

-فازهاي 9 و10 را چطور ارزيابي مي کنيد؟

يک واحد آن در حال آماده شدن است. نمي دانم چقدر پيشرفت کرده است.

-آخرين باري که به پارس جنوبي رفتيد، چه زماني بود؟

من سه سال و نيم است که به آنجا نرفته ام. از برنامه هاي خودمان نيز عقب هستيم. زماني که ما در نفت بوديم با پوست کلفتي همه کارها را تحمل کرديم ولي مديران ديگر در تصميم گيري هاي مهم احتياط مي کنند و تصميم نمي گيرند و اين باعث مي شود بدون اينکه چيزي بگويند کارها عقب بيفتد. من تعويق در تصميمات را خطر مهمي مي دانم. هيچ کس جرات نمي کند کاري را با مسووليت خود انجام دهد.

-چرا جرات نمي کنند؟

ترس دارند که دستگاه نظارتي يقه آنها را بگيرد و کسي به داد آنها نرسد.

-آقاي زنگنه، آيا همچنان از کرسنت حمايت مي کنيد؟

اين بحث مفصلي است. با يک کلمه نمي توان گفت. اين خود يک مصاحبه است.

-آيا حمايت مي کرديد؟

بله، آن قرارداد به اندازه کافي معتبر است و به اندازه کافي مکانيسم هايي براي تجديدنظر در قيمت دارد.

-از مذاکرات صدور گاز ايران با هند و پاکستان چطور؟

هنوز قراردادي با آنها امضا نشده است.

-قرارداد امضا نشده ولي با صحبت هايي که انجام مي شود آيا فکر مي کنيد به قرارداد منجر شود؟

با اوضاعي که بين هند و پاکستان است، هيچ وقت به قرارداد منجر نمي شود.

-نظرتان در مورد اين جمله آقاي نژادحسينيان چيست؛ «برنامه مدوني براي نفت و گاز نداشتيم و نداريم»؟

از خودشان بپرسيد، زمان ما برنامه وجود داشت.

-ايشان معاون شما بوده اند؟

من معتقدم ما برنامه داشته ايم، هم در برنامه سوم و هم در برنامه چهارم. هم برنامه 10ساله و هم افق چشم انداز روشني داشته ايم که به کجا مي خواهيم برويم.

-پارس جنوبي را در يک جمله از سال 84 به بعد تعريف کنيد.

آرزوهاي بر باد رفته.

-آيا شما راهکار برون رفت از اقتصاد نفتي را که تدوين کرده بوديد، به دستگاه هاي ذي ربط ارائه داده ايد؟

خير، من آنها را سر کلاس درس مي دهم.

-آيا در جهت آن عمل شده است؟

خير، در اين سال ها نه تنها در جهت آن عمل نکرديم، بلکه برعکس آن عمل کرديم.

-مراودات بين المللي وزارت نفت با شرکت هاي خارجي مخصوصاً اروپايي ها را چطور مي بينيد؟

در حد امضاي يادداشت تفاهم بدون پشتوانه عملي.

-سپردن پروژه به کشورهاي آسيايي به خصوص مالزي و چين را چگونه ارزيابي مي کنيد؟

ايرادي ندارد. به خصوص در مورد سپردن پروژه به چيني ها موافق هستم.

-آيا مي توانند اجرا کنند؟

بله، چين مي تواند، اما مالزي دستاورد چنداني ندارد ولي چين بازار بزرگ مصرف است و بزرگ ترين بازار مصرف آينده دنيا است.

-از نگاه شما ساخت پالايشگاه هنوز هم غيراقتصادي است؟

بله، هنوز هم از منظر اقتصادي به اصطلاح مارجين پالايش بسيار کم است و نرخ بازگشت سرمايه در طرح هاي پالايشي هنوز هم خيلي پايين است. البته در تمام سال هايي که من در وزارت نفت بودم، تکليف صريح همه مجلس ها از مجلس پنجم تا مجلس هفتم که در قوانين بودجه منعکس مي شد اين بود که بايد طرح هاي پالايش به تشخيص وزير نفت و تاييد شوراي اقتصاد داراي بازدهي اقتصادي مناسب باشد.

-فکر نمي کنيد اگر پالايشگاه داشتيم الان تا اين اندازه وابسته به کشورهاي ديگر نبوديم؟

وابسته نيستيم.

-ما روزي 20 ميليون...

وابستگي نيست، ما نفت را مي فروشيم.

-براي همين 20 ميليون مشکل داريم. در سال جاري براي خريد بنزين بارها با مشکل مواجه شده ايم؟

چيزهاي ديگري درست کنيم. از نظر من در دنيا اين مسائل وابستگي محسوب نمي شود و پارادايم ديگري است. شما پارادايم خودکفايي را در همه چيز دنبال مي کنيد. من به سياست جايگزيني واردات اعتقاد ندارم.

-مي توان اين طور برداشت کرد که به خودکفايي اعتقاد نداريد؟

من به سياست جايگزيني واردات اعتقاد ندارم. در اقتصاد بايد در جاهاي اقتصادي تعامل کرد، مگر در مواردي که به امنيت ملي مربوط مي شود مثل گندم.

-اگر روزي نفت ما را نخرند، چه اتفاقي مي افتد؟

اين طور پيش نمي آيد. ما نبايد اجازه دهيم پيش بيايد.

-فکر مي کنيد مردم چقدر مي توانند حرف بزنند؟

همين قدر که حرف بزنند و همين را بگويند، هر چه مي دانند و تکليف آنهاست. انسان بيشتر از توان و طاقتش تکليفي ندارد. الگوي ما، در تعامل با جهان است يا در تقابل هميشگي با جهان؟ مي گوييم با امريکا دعوا داريم، ولي اين طور مي گويند که هم با امريکا، هم با اروپا، هم با آسيا، هم ژاپن و همه و... يکي از روساي مسوول قوه مجريه حرف جالبي زد و گفت دنيا کاري نکند که خود را در رابطه با ايران منزوي کند. دنيا خود را با ما منزوي کند؟، پس شما همه دنيا را تحريم مي کنيد؟ به نظر من اين صحبت ها توهين به شعور مردم است. در بحث نظامي همه تکنولوژي خاص خود را دارند، مواردي هم توسط مسوولان بالاي کشور و مديران ارشد کشور تشخيص داده شود اما اينکه مثلاً بحث بنزين است. بنزين که با آب توليد نمي شود. بايد پولي عظيم براي احداث پالايشگاه تخصيص داده شود که از جاي ديگري کم مي شود و يک توسعه ديگر را متوقف مي کنيم که به اين قسمت پول داده مي شود تا بنزين توليد شود. در توليد ناخالص کشور، بنزين چه اثري دارد؟ چرا خودروسازي ها را درست نکنيم که مصرف بنزين نصف شود؟ چرا حمل و نقل عمومي را درست نکنيم؟ چرا پولي که مي خواهيم براي احداث پالايشگاه بدهيم به مترو، حمل و نقل عمومي و بهبود خودروها ندهيم؟ اکنون برخي از خودروهاي ما نسبت به استاندارد جهاني 5/1 تا دو برابر مصرف دارند. چرا ما خودروهاي استاندارد نداريم؟ ما پارادايم بنزين ارزان و خودروي گران را گرفته ايم در مقايسه با پارادايم ديگري که در دنيا است و بنزين گران و خودرو ارزان است. ما اکنون هم به سمت خودروي گران و هم بنزين گران مي رويم. نبايد اين طور باشد. اکنون بنزين بالاي 800 - 700 تومان براي مردم درمي آيد. چه کسي گفته بنزين ارزان است. دولت ماليات مي گيرد و ضعف مديريت در تشکيلات خودروسازي را مي پوشاند، براي يک عده انحصار گذاشته است و واردات را به شدت محدود کرده است. ساختار و پارادايم کلي آن اشتباه است. پس اين اتفاقات را به دنبال خود دارد. بايد بنزين درست شود و بقيه مسائل آن هم درست شود. خودرو کالاي سرمايه يي شده است در حالي که در دنيا خودرو به سمت کالاي مصرفي مي رود، همان طور که موبايل به سمت کالاي مصرفي مي رود. عمر يک موبايل دو سال است. مدل هاي جديد و کارايي هاي بيشتر مي آيد، اما اين مساله را در خودرو قبول ندارند.

-آيا دستيابي به توليد روزانه 3/5 ميليون بشکه نفت تا پايان برنامه قابل تحقق است؟

تقريباً مي توان گفت تا پايان سال آينده اين کار غيرممکن است.

-سياست هايي که شما از آن انتقاد مي کنيد، توسط دولت و قوه مجريه تدوين و پردازش نشده است و مجموعه بزرگ تري تصميم مي گيرند. خود شما در مجمع تشخيص مصلحت حضور داريد.

خير، اين تصميمات به ما مربوط نمي شود.

-چرا ا ينها را منتقل نکرديد؟

زيرا جزء وظايف ما نيست.

-چرا شخصاً منتقل نکرديد؟

من به دولت هيچ دسترسي ندارم. وظيفه مجمع تشخيص هم اين نيست که آن را منتقل کند. دستور و مسائل و وظايف آن مشخص است.

-اگر در زمان وزارت شما مديرعامل شرکت ملي نفت درباره يکي از ميادين نفتي اظهار بي اطلاعي مي کرد، شما چه برخوردي با ايشان مي کرديد؟

تا در چه سطحي باشد، ميدان در حال توسعه؟

-مثلاً اسفنديار.

بايد ملاحظه کرد و تذکر داد که چرا اطلاع ندارد، از نظر حيثيتي بسيار بد بود.

-اگر بار ديگر وزير نفت شويد، اولويت کاري شما چگونه خواهد بود؟

ديگر وزير نمي شوم.

-معاونان سابق شما معتقدند شما برمي گرديد.

ديگر وزير نمي شوم.

-نامزد رئيس جمهوري مي شويد؟

فعلاً در اين مورد تصميمي نگرفته ام.

-برخي معتقدند روند توسعه در دولت گذشته کند بود. آيا بازگشت کشور به مسير توسعه روند کندي داشت.

کند نبود، در حال خوب شدن بود.

-در حال حاضر چگونه است؟

بسيار کند است.

-آيا قابل برگشت است؟

خيلي سخت است.

-امکان پذير است ولي سخت است؟

بله.

-سختي کار کجاست؟

چند سال مردم بايد بيشتر سختي ها را تحمل کنند.

-بايد چه کار کنند؟

بايد بالاخره تحمل کنند.

-فکر مي کنيد تورم به چند درصد برسد؟

ممکن است به 60 درصد هم برسد.

-تورم رواني يا تورم نهادينه شده؟

اگر طرح تحول اجرا شود برخي مي گويند چند سال تورم بالاي 50 درصد داريم.

-آقاي مظاهري معتقدند تورم نهادينه شده حداقل به 27 درصد مي رسد؛ يعني پايه تورمي 27 درصد مي شود.

تورم خيلي بالا مي رود. اگر مردم قبول کنند که افراط گري براي کشور بسيار بد است، به هر چه از دست داده ايم مي ارزد.

-واقعاً؟

بله، افراط گري بد است و افراط گري بايد در جامعه ما مطرود شود.

-در هر حوزه و در هر کاري؟

بله، افراط گرايي و تک روي و مخلوط کردن آسمان و زمين با يکديگر، مخلوط کردن معنويات واقعي با خرافات، مخلوط کردن اين اوضاع، همگي اشکال دارد.

-نکته يي که شما گفتيد بسيار کليدي است واقعاً اگر بيارزد، به نظر شما مردم به اين نتيجه رسيده اند؟

نمي دانم، بعداً معلوم مي شود.

-شما به عنوان يکي از مردم؟

من هيچ وقت با اين جريان موافق نبودم.

ارسال به دوستان
وبگردی