از زمان روي کار آمدن دولت نهم تاکنون دست کم چهار روزنامه و چندين مجله به محاق توقيف رفته اند. علاوه بر اينها چندين سايت فيلتر و در پاسخ به گزارش روزنامه ها صدها جوابيه ارسال شده است. اين همه در حالي اتفاق افتاده است که رئيس دولت نهم در جلسه روزنامه نگاران با رئيس جمهور دستور بازپس گيري شکايت نهاد هاي دولتي از مطبوعات را صادر کرد. اما همين هم موجب نشد روزنامه ها و مجلاتي توقيف نشوند و روزنامه نگاراني بيکار. اما اين همه ماجراي رسانه يي دولت معجزه هزاره سوم نيست.
مهرداد بذرپاش با نزديک به 30 سال سن و حداکثر سه سال تجربه مديريتي، روزنامه يي گلاسه را با قيمتي ارزان و با هدف حمايت از دولت راه اندازي کرد. به فاصله اندکي سازمان تامين اجتماعي با سرمايه کارگران روزنامه خورشيد را جايگزين هفته نامه آتيه کرد تا بر فهرست روزنامه هاي حامي دولت افزوده شود. از آن سو صداوسيما تمام شبکه هاي راديو - تلويزيوني و راديويي خود را به شکل بي سابقه يي در اختيار دولت گذاشت. اين سو تر سايت هاي خبري بي شماري در حمايت از دولت در فضاي مجازي سر بر آوردند. اما همه اينها باعث نشد علي اکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتي احمدي نژاد، عملکرد چند روزنامه منتقد را به مخالف خواني و تخريب تعبير نکند.
گفت وگو با جوانفکر طولاني شد. در بخش اول او به تبيين وظيفه رسانه ها پرداخت و در ادامه عملکرد دولت با اين تعريف به محک نقد گذاشته شد. فرصت نشد عملکرد دولت در برخورد با برنامه پربيننده 90 به نقد گذاشته شود. از آنجا که مواضع شخصي و رسمي مشاوران دولت نهم روشن نبوده است ناچار بودم پرسش ها را از اينجا آغاز کنم که...
شما به عنوان مشاور رئيس جمهور به پرسش هاي ما پاسخ مي دهيد يا به عنوان آقاي جوانفکر با شخصيت حقيقي ؟
شما از مشاور رئيس جمهور درخواست مصاحبه کرده ايد.
يعني در اين مصاحبه تمام موضع گيري هاي شما، موضع گيري هاي مشاور رئيس جمهور است؟
بله، مشاور مطبوعاتي رئيس جمهور.
موضع دولت در برابر انتقاداتي که رسانه ها از عملکرد دولت مطرح مي کنند بيشتر يک موضع منفعلانه است تا يک موضع فعال. آيا اين موضوع را قبول داريد؟
چه کسي اين طور معنا کرده است؟ چون اين گونه نيست، شما چيزي را مي گوييد که من قبول ندارم.
به چه دليل قبول نداريد؟
بايد ملاحظه کرد جامعه رسانه يي کشور کيست؟ چه هويتي دارد؟ تقسيم بندي کنيد تا مشخص شود.
تصور اوليه اين است که ما در مقابل دولت دو نوع رسانه داريم، يکي رسانه هاي منتقد و يکي رسانه هاي حامي. طبيعتاً رسانه هاي حامي دولت چنين موضعي ندارند.
پس شما نبايد بگوييد جامعه رسانه يي.
موضع ما کاملاً مشخص است که از کجا آمده ايم و موضع کدام رسانه ها را منعکس مي کنيم.
بايد بگوييد طيف منتقدان يا مخالفان دولت اين انتقاد را دارند.
من عبارت منتقدان دولت را قبول دارم، اصلاً به مخالفت با دولت قائل نيستم زيرا معتقدم هيچ کدام از رسانه ها با دولت جمهوري اسلامي مخالفتي ندارند.کاري به رئيس دولت هم ندارند که آقاي احمدي نژاد باشد يا آقاي خاتمي، کارکرد اين رسانه ها منتقد دولت بودن است.
بايد وقت بگذاريم و تعريف کنيم اصلاً مخالف کيست و منتقد کيست؟ و آيا اصلاً روزنامه مخالف يا منتقد دولت معني دارد؟ يعني چه؟ در کجاي دنيا چنين تقسيم بندي وجود دارد که اکنون ما اين تقسيم بندي را درست کرده ايم؟
شما چگونه تقسيم بندي مي کنيد؟
چنين تقسيم بندي اشتباه است و اشکال دارد و وارد نيست. در حوزه رسانه يي کار رسانه اطلاع رساني بي طرفانه، شفاف، دقيق، درست، جامع و کامل از پديده ها و رويدادهاي مختلف است.
در همه جاي دنيا مصداق دارد؟
در همه جاي دنيا همين طور است، در همه جاي دنيا تعريف کار رسانه اين است.وظيفه رسانه مخالفت يا حمايت يا رودررو ايستادن يا تعريف و تمجيد از کسي نيست. در علم ارتباطات چنين تعريفي وجود ندارد که کار روزنامه، رسانه و خبرنگار اين طور باشد که بخواهد رودرروي يک دولت، جريان، حزب يا گروهي بايستد. کار رسانه ها اطلاع رساني شفاف، دقيق، درست، جامع و بي طرفانه از پديده ها و رويدادهاي مختلف است. شعار «دانستن حق مردم است» در اينجا معنا پيدا مي کند. مردم حق دارند بدانند در کشور آنها چه اتفاقاتي در حال وقوع است.
اکنون مردم ما اين حق را دارند؟
من تعريف را به شما ارائه مي دهم تا به مراحل بعد برسيم. اجازه دهيد صحبت من تمام شود.
مردم با اين تعاريف آشنا هستند، ولي با اين حال بفرماييد.
بنابراين در قانون اساسي، مردم آزادي را در رسانه تضمين کرده اند که در مورد همه مسائل، مطالب، رويدادها و پديده هاي مختلف داخلي و خارجي به آنها اطلاع رساني شود تا مردم در بزنگاه هايي که باز در قانون اساسي پيش بيني شده است تصميم بگيرند.براساس اطلاعات، شناخت و آگاهي تصميم بگيرند، اين شناخت، آگاهي و اطلاعات بايد درست و دقيق باشد تا بتوانند تصميم درست و بهينه بگيرند، بنابراين وظيفه رسانه اين است که صادقانه، بي طرفانه و شفاف اطلاع رساني کند.
شما در مطبوعات جايي براي نقد قائل نيستيد؟
اجازه دهيد به تدريج وارد بحث مي شويم. وظيفه رسانه اين است که اطلاع رساني درست و دقيق انجام دهد، بنابراين مردم حق دارند بدانند زيرا مي خواهند تصميم بگيرند، حق دارند بدانند و درست بدانند. اگر رسانه هايي تقسيم بندي را خراب کردند و تعريف هاي جديدي درست کردند، فقط براي انحراف اذهان عمومي است وگرنه آنچه که بايد اتفاق بيفتد، همين است.
شما به عنوان مشاور رسانه يي رئيس جمهور جايگاه نقد، بررسي و ارزيابي براي مطبوعات را کلاً چطور مي دانيد؟
در فرآيند اطلاع رساني شفاف، دقيق، درست و جامع نقد مي تواند صورت بگيرد. اما نقد تعريف دارد و بايد عالمانه و بر پايه اصول باشد. همين طور دهان را باز کنيم و قلم را بگذاريم و هر چه که مي خواهيم بنويسيم و در آن توهين هم وجود داشته باشد که متاسفانه فراوان است، نقد نيست. معلوم است که نقد چه کار مي کند. در واقع نقد نورافکني است که به يک پديده مي تابد و اين پديده را از همه ابعاد روشن مي کند و براي مخاطب نقاط ضعف و قوت اين پديده را مشخص مي کند. نه اينکه فقط نقاط منفي را ببيند، بايد همه زوايا را ببيند که اين نقد بي طرفانه، عالمانه و هوشمندانه است و منافع مردم در آن است، نه منافع گروه هاي سياسي. آنچه مد نظر شماست و اکنون عمل مي شود، منافع جريان خاصي در آن نهادينه است و در آن منافع مردم وجود ندارد. زماني منافع مردم است که با نگاه بي طرفانه، صادقانه و شفاف به پديده ها نگاه کند، ولي نگاهي که اکنون وجود دارد، نگاه مخالفت آميز با دولت است که دولت يک بخش اصلي توليدکننده اطلاعات در کشور در حوزه داخل و خارج است.
جريان هاي سياسي مخالف بودند، مطبوعات چه ربطي به جريان هاي سياسي دارند؟
مطبوعات همين کار را کردند. طيفي که اکنون مدنظر شماست، همان هايي هستند که اين کارکرد را داشته اند، يعني کارکرد حزبي داشته اند و در خدمت جريان خاصي بوده اند.
بحث ما در خدمت جريان خاصي بودن نيست.مطبوعاتي که جهت گيري، برنامه ريزي و سياست هاي دولت آقاي احمدي نژاد را تاييد نمي کنند، منتقد هستند و احساس مي کنند اين سياست ها، اين جهت گيري ها و اين نوع مديريت اجرايي به ضرر منافع عمومي است. بنابراين بايد با فرآورده هاي مطبوعاتي اين جهت گيري ها را نقد کنند.
وقتي دولتي برود هوادار آن هستند و وقتي دولت ديگري بيايد مخالف آن هستند و دوباره دولتي بيايد هوادار آن مي شوند. اين چه کارکردي است؟
اگر شما دقت کرده باشيد و مطبوعات اصلاح طلب را ملاحظه کنيد در زمان حاکميت آقاي خاتمي فضاي نقد حتي در درون روزنامه دولت وجود داشت.
اصلاً اين طرفداري و مخالفت چه معنايي دارد که يک روزنامه يک نفر را قبول داشته باشد و حامي و طرفدار آن شود و نقاط منفي و ضعف او را نبيند و شروع به انواع حمايت ها کند، اما وقتي او رفت و دولتي آمد که از ابتدا آن را قبول نداشت و مخالف او بود، شروع به کار کردن در مورد نقاط منفي او کند.
شما تمام روزنامه هاي زمان اصلاحات و آقاي خاتمي را ورق بزنيد. خود من به عنوان يک روزنامه نگار در روزنامه هاي اصلاح طلب کار کرده ام، ملاحظه کنيد که موضع ما نسبت به دولت چه بوده است، موضع نقادانه داشته ايم يا خير. کارکرد روزنامه نگار يک کارکرد نقادانه است. شما با کارکرد نقادانه روزنامه نگاري موافقيد يا مخالف؟
اين طور نبوده است. اين مستند است و وجود دارد. مي توان ملاحظه کرد که روزنامه هاي اصلاح طلب در رابطه با دولت خاتمي چه کردند و اکنون مقابل دولت احمدي نژاد چطور عمل مي کنند. اين کارکرد روزنامه نيست بلکه کارکرد حزب است که در حوزه رسانه يي در حال اتفاق افتادن است.
اولاً که اصلاح طلبان به نسبت آن دوره رسانه يي ندارند.
چطور ندارند؟ روزنامه اعتماد، اعتماد ملي و آفتاب يزد هستند.
بقيه را هم بگوييد.
صداي عدالت و برخي ديگر هم هستند.
همه اينها روي هم رفته در مقابل شش کانال تلويزيوني چه مقدار اثرگذاري دارند؟
مگر تلويزيون در اختيار دولت است؟
نيست؟
خير، در اختيار دولت نيست.
به عملکرد صداوسيما در دوره آقاي هاشمي رفسنجاني، آقاي خاتمي و آقاي احمدي نژاد نگاه کنيد. سخنراني آقاي خاتمي در دانشگاه هاروارد چگونه پوشش داده شد، سخنراني آقاي احمدي نژاد در دانشگاه کلمبيا چطور پوشش داده شد؟
البته اين دو با هم قابل قياس نيست.
چرا؟
دانشگاه کلمبيا يک ماجراي صهيونيستي بود که وزير خارجه اسرائيل مقابل آقاي احمدي نژاد در نيويورک تظاهرات به راه انداخت و هدايت شده بود و پشت آن جريان صهيونيستي وجود داشت. نبايد اينها را در يک ترازو بگذاريد. يک بحث هم اين است که صداوسيما در دولت ها چگونه عمل کرده است. من به شما توضيح مي دهم. در حوزه حرف که من اصلاً قبول ندارم. که صداوسيما و بقيه رسانه ها کارکرد اشتباهي است که فقط خود را در حوزه حرف تعريف مي کنند، فلاني اين را گفت و فلاني آن را گفت و اين براي يک رسانه بدترين کارکرد است. اما در حوزه عمل، در زمان آقاي هاشمي رفسنجاني، زماني که يک کارخانه لاستيک سازي و سيمان در اردبيل راه اندازي مي کردند،
صدا و سيما به طور زنده راه اندازي اين دو کارخانه با حضور آقاي رفسنجاني را پخش مي کرد. اکنون چندين برابر آن در کشور کار کرده ايم و اصلاً مردم در جريان قرار نگرفته اند. اگر نسبت به فعاليت در دولت ها حساب کنيم اصلاً مردم در جريان قرار نمي گيرند و صداوسيما اطلاع رساني نمي کند و در خدمت دولت نيست.
با اين اوصاف باز هم شما از صداوسيما انتقاد داريد؟
بله، مسلم است. ما اصلاً از صداوسيما راضي نيستيم.
چرا؟
زيرا کارکرد آن به نفع دولت نيست. کارکرد صداوسيما در هيچ جا به نفع دولت نبوده است. ما در خيلي از جاها منتقد صداوسيما هستيم. صداوسيما فقط چند سخنراني رئيس جمهور را پوشش مي دهد. آيا اين پوشش رسانه يي دولت است؟
مستند سفر به نيويورک براي کدام رئيس جمهور ساخته شد؟
براي همه رئيس جمهورها کار کرده اند.
آقاي هاشمي که اساساً نيويورک نرفت. براي آقاي خاتمي هم پوشش ندادند يا سانسورشده پوشش مي دادند.
کارکردها با هم متفاوت است. کارکرد سفر آقاي خاتمي به نيويورک اصلاً قابل قياس با کارکرد سفر آقاي احمدي نژاد به نيويورک نيست. سفر رئيس جمهور در يک دوره کوتاه زماني با حجم گسترده فعاليت هاي کاري بود که سفر آقاي خاتمي اين ويژگي ها را نداشت.
اصلاً.
نگوييد اصلاً.
حضرتعالي اشاره کرديد وظيفه رسانه ها اطلاع رساني دقيق، بي طرفانه، صادقانه و شفاف است. موضع گيري هاي آقاي رئيس جمهور در چند مورد کاملاً دچار دوگانگي شده است. من از لفظ تناقض استفاده نمي کنم. از ايشان فيلمي تحت عنوان هاله نور منتشر شد که به نيويورک رفته و هاله نور را ديده است.
شما اين را اشتباه منتقل مي کنيد. اين جمله اشتباه است. ايشان نگفته هاله نور را ديده است.
دقيق تر جمله آقاي احمدي نژاد را بگويم؟
بله، دقيق بگوييد.
ايشان در ديدار با آيت الله جوادي آملي گفت من زماني که پشت تريبون رفتم و در حال صحبت کردن بودم، سران کشورها همين طور نگاه مي کردند و حتي پلک هم نمي زدند. دوستان بعداً به من گفتند يک هاله نور دور سر شما بود. البته خود من هم احساس کردم. اين عين جمله آقاي احمدي نژاد است، نيست؟
پس خود ايشان نگفته اند من هاله نور ديده ام، گفتند يک نفر گفته است.
گفتند خود من هم احساس کردم.
خير، نقل قول ديگري را گفته است که ما احساس کرديم. شما در يک هاله يي از نور پشت تريبون رفته و شروع به صحبت کرديد.
جمله ايشان اين بوده که «من احساس کردم يک هاله نور وجود دارد».
خير، اين طور نبوده است. من آنجا بوده ام. من در جلسه ديدار با آقاي جوادي آملي بوده ام. اگر مي خواهيد نقل کنيد، درست نقل کنيد، اين طور نيست. اين همان دروغ هايي است که پشت سر هم چيده مي شود.
خبرنگار صدا و سيما از آقاي احمدي نژاد پرسيد و ايشان گفتند من نگفتم هاله نور، خدا نور است، کلمه الله نور است، آيا در اين دو جمله تناقض وجود ندارد؟
يعني چه؟ دوگانگي براي چه؟ مگر کلمه الله نور نيست؟
اين پاسخ با آنچه آقاي احمدي نژاد در ديدار با آقاي جوادي آملي مي گويد، متفاوت است.
کجاي اين جمله تناقض است؟ ايشان نقل کرده اند يک نفر چنين چيزي را گفته است ولي چه ربطي دارد به اينکه کلمه الله نور است.
شما چرا جمله خود آقاي احمدي نژاد را نمي گوييد که گفتند؛ «خود من هم احساس کردم »؟
چنين چيزي نگفته اند.
فيلم آن وجود دارد.
شما ببينيد و اگر بود، به مردم منتقل کنيد.
مردم ايران اين فيلم را ديده اند. نيازي به انتقال مجدد وجود ندارد.
پس مردم هم ديده اند و چنين چيزي نبوده است که گفته باشند من هم چنين چيزي را احساس کردم.
در قضيه آقاي کردان، آقاي رحيمي که معاون حقوقي رئيس جمهور است، آيا تاييد نکردند مدرک وجود دارد و مدرک متعلق به دانشگاه آکسفورد است و گفتند مطبوعات را تحت تعقيب قرار مي دهيم و سپس سايت الف را به خاطر انعکاس صادقانه، بي طرفانه و شفاف مدرک آقاي کردان فيلتر کردند يا نکردند؟
درست است.
اين را چطور ارزيابي مي کنيد؟
باور خود آقاي کردان اين بوده که مدرکش درست است. بنابراين بر اساس همين باور، شکايت کرده است. البته من در موضع دفاع از اين شکايت نيستم.
بحث اطلاع رساني است.
شما به دنبال اين هستيد که يک يا دو موضوع اتفاق افتاده باشد و اصل اين بحث را زير سوال ببريد.
آقاي رحيمي معاون آقاي احمدي نژاد است. شما وظيفه مطبوعات را اطلاع رساني بي طرفانه، صادقانه و شفاف مي دانيد. سايت الف اين کار را کرد ولي فيلتر شد.
من توضيح دادم. آيا توضيحات من روشن نبود؟ ايشان فکر مي کرده مدرکش درست است و براساس آن شکايت کرده. قانون هم با آن سايت برخورد کرده. من کاري به اين ندارم که اين کار درست بوده يا خير. به نظر من اصلاً نبايد اين کار را مي کرده. بعداً خود او متوجه شده که مدرکش جعلي بوده و بعد هم صراحتاً اعلام کرده است اين مدرک جعلي بوده و سر من کلاه رفته است. در اين قضيه چه اشکالي وجود دارد؟ همه اينها اطلاع رساني شفاف، صحيح و درست شده است. چه اشکالي دارد؟
نمي دانم من طرح موضوع را خوب انجام نمي دهم يا شما نمي خواهيد پاسخ دهيد. من مي گويم دولت تحمل اين را نداشت که يک سايت حامي اش اطلاع رساني دقيق و شفاف بکند.
چه ربطي دارد؟ شما مي خواهيد موضوع در بياوريد. من به روشني و شفافيت عرض کردم ايشان براساس اينکه مدرک او درست است، از اين سايت شکايت کرده است. کاري نداريم که قانون با آن برخورد کرده درست يا اشتباه بوده است. سپس متوجه شده مدرکش اشتباه و جعلي بوده و صراحتاً هم اعلام کرده. مشکل چيست؟
به نظر شما اگر پيگيري مطبوعات نبود، چه مي شد؟
مطبوعات وظيفه خود را درست انجام دادند و کارکردشان را داشتند و دنبال کردند.
در قضيه آقاي کردان، عملکرد مطبوعات و رسانه ها را تاييد مي کنيد؟
بستگي دارد. نمي توانم يک نظر کلي بدهم.
يعني چه نمي توانم نظر کلي بگويم؟
نمي توانم حکم کلي بدهم، زيرا هر کدام بايد در جاي خود بررسي شود.
افشاگري هايي که انجام شد؟
چه افشاگري کردند؟ خود مجلس سوال، پيگيري و دنبال کرد و خود دولت و رئيس جمهور دنبال کردند. خود رئيس جمهور خواستند ايشان شفاف سازي و پيگيري کند. چه افشاگري کردند؟
اينکه پيگيري کردند در واقع اين مدرک جعلي است.
اولاً سايت الف پيگيري کرد و مدرک آورد و اعلام کردند چنين چيزي وجود ندارد. و خود همين مسائل باعث شد ايشان دنبال کند. سايت الف در اين زمينه پيگيري کرد و کارکرد خود را داشت ولي شايد بايد از اين کارها براي خيلي هاي ديگر هم صورت دهد.
احسنت، براي خيلي هاي ديگر هم صورت مي گيرد.
از اين نوع کارها؟
در مورد مدرک آقاي رحيمي هم اين مساله وجود دارد.
دستگاه هاي قانوني وجود دارد، پيگيري کنند.
شما فرموديد وظيفه مطبوعات اطلاع رساني بي طرفانه، صادقانه و شفاف است، آيا اين امکان براي مطبوعات وجود دارد که اين قضيه را پيگيري کنند؟
شما که تا اين حد به دنبال اين موضوع هستيد و خيلي هم خوب است و من هم لازم مي دانم، اي کاش پيگير داستان شهرام جزايري هم مي بوديد.
اجازه دهيد من تعريف خودمان را از خودمان بگويم. من به عنوان يک روزنامه نگار تنها خودم را به عنوان يک حامل خبر و اطلاع رسان نمي دانم. من يک کنشگر اجتماعي هم هستم که سعي مي کنم با پديده ها براي منفعت عمومي، نقادانه برخورد کنم. بنابراين فقط جنبه حمايتي ندارد. هر دولتي هم که بر سر کار بيايد، ما اين جنبه را براي خود قائل هستيم.
ولي اين کارکرد را نداشتيد.
در برخي از دولت ها جهت گيري ها را تاييد مي کنيم ولي در عمل به آنها ايراد مي گيريم.
همه اينها داستان سرايي است.
بحث ما با آقاي احمدي نژاد و دولت ايشان اين است که ما جهت گيري ها را تاييد نمي کنيم.
چرا؟ جهت گيري دولت نهم که همواره در خدمت مردم است.
کجا در خدمت مردم است؟
پس معلوم مي شود شما در خدمت مردم نيستيد و خدمات دولت به نفع مردم را تاييد نمي کنيد.
من هيچ سوالي نمي پرسم، فقط شما چند نمونه از خدمات دولت به نفع مردم را بازگو کنيد.
شما مدعي هستيد به نفع مردم نبوده است. شما بگوييد کدام يک به نفع مردم نبوده است؟
من از مشاور مطبوعاتي رئيس جمهور سوال مي پرسم، خدمات دولت که به نفع مردم بوده، کدام است؟
همه چيز آن به نفع مردم بوده است.
سه نمونه آن را بگوييد.
سفرهاي استاني يک نمونه آن است که باعث شده رئيس جمهور و اعضاي هيات دولت به استان ها بروند و به بررسي وضعيت استان بپردازند و حرف دل مردم را از نزديک بشنوند و وزرا به شهرها و روستاها مي روند، مسائل مردم را مي شنوند و با آن آشنا مي شوند و در نشستي در محل براي مردم تصميم گيري مي کنند. اين به نفع مردم هست يا نيست؟
کار هيات دولت جهت گيري سياست هاي کلان است يا اينکه براي يک روستا جاده بکشد؟
دولت که براي روستاها جاده نمي کشد، دستگاه هاي مختلف اين کار را مي کنند.
اين اقدام دولت ناشي از اين نيست که هيات دولت نتوانسته يک استاندار قوي براي يک منطقه انتخاب کند؟
سفسطه مي کنيد. مگر دولت براي روستا جاده مي کشد؟ چرا حرف بي اساس مي زنيد؟
مگر مصوبات دولت براي يک استان چيست؟
مصوبات در مورد کل يک استان است و تصميم گيري مي کند که هر کاري توسط بخشي انجام شود. هر دستگاهي يکسري مسووليت ها را برعهده مي گيرد و آنها را انجام مي دهد. مصوبات براي کل استان است و دولت هم تصميم گيري مي کند.
دولت به دورترين نقاط مي رود، پاي حرف مردم مي نشيند و وزرا به روستاهاي دورافتاده مي روند. در روستاي دورافتاده، دولت قصد دارد کدام کار بزرگ و ملي را انجام دهد؟
وزرا مي روند و حرف مردم را مي شنوند، يعني مردم حق ندارند حرف خود را به وزير خود بزنند؟
چرا حق دارند.
آيا وزير به مردم يک روستا هم تعلق دارد يا ندارد؟
بله، تعلق دارد.
پس اين يک امتياز و يک کار مهم در خدمت مردم است. چون بحث شما، جهت گيري در خدمت مردم بود. وزير به يک روستا مي رود و خود را در دسترس مردم قرار مي دهد که مردم حرف خود را به او بزنند و او به دولت منتقل کند و تصميمي که دولت مي گيرد با توجه به مشکلات مردم باشد. آيا اين در خدمت مردم هست يا نيست؟
اين در خدمت مردم است، اما يک سوال وجود دارد، ما در يک سيستم مدرن کار مي کنيم يا در يک سيستم سنتي و هياتي؟
در يک سيستم مدرن کار مي کنيم.
اگر در سيستم مدرن است، آيا در وزارتخانه سلسله مراتب وجود ندارد؟ مگر هر وزارتخانه نهاد مربوطه در آنجا ندارد؟ چرا نهاد مربوطه اين کار را نمي کند و وزير مشغول کارهاي کلان تر نمي شود؟
وزير مشغول کارهاي کلان است و بخشي از وقت خود را براي اين کار اختصاص مي دهد و اشکالي هم ندارد.
اين يعني کارکرد تبليغاتي؟
حضور در کنار مردم تبليغاتي نيست. کار به نفع مردم انجام دادن، تبليغاتي نيست. اگر تبليغات است، اتفاقاً مي گوييم شما هم کار تبليغاتي بکنيد، پس شما به نفع مردم کار تبليغاتي نکرده ايد.
آقاي احمدي نژاد در اولين سفر خود به استان ايلام چه گفتند؟ «اميدوارم در سفر بعدي که به ايلام برمي گردم، ايلام از محروميت خارج شده باشد.» آيا اين عين جمله ايشان نيست؟
خب، حالا که چي؟
به نفع مردم بود. اکنون ملاحظه کنيد ايلام چه وضعيتي دارد؟ وضعيت بيکاري آن چه تغييري کرده، از نظر عمراني چه توسعه يي پيدا کرده است؟
من به استان ايلام رفته ام، آيا شما رفته ايد؟
بله، آنجا شهر من است.
چه اتفاقي در آنجا افتاده است؟
شما گزارش بدهيد چه اتفاقي افتاده است؟
شما بگوييد که ادعا مي کنيد اتفاقي نيفتاده است.
من ادعايي نکردم. مي خواهم گزارش شما را بر اساس وعده رئيس جمهور بدانم.
شما مي گوييد آقاي رئيس جمهور چنين گفتند. الان مشاهده کنيد چه اتفاقي افتاده است.
من رفته ام و ديده ام.
سوال من اين است که آقاي احمدي نژاد در اولين سفر خود به ايلام گفتند ان شاءالله در سفر بعدي که برمي گردم محروميت از استان ايلام رفته باشد، آيا محروميت الان از استان ايلام رفته است يا خير؟
اولاً بايد ديد محروميت را چگونه تعريف مي کنيد، ثانياً کارهايي که در دولت صورت گرفته در جهت محروميت زدايي بوده يا نبوده است؟ همه فعاليت ها، تصميمات و مصوبات دولت در اين چهار سال در اين جهت بوده يا نبوده است، توضيح دهيد؟
دولت هفت هزار مصوبه دارد. توقع داريد عملکرد دولت را براساس اين مصوبات بسنجيم، اما من فقط يک نمونه را گفتم.
شما مرور کنيد بعد سوال کنيد. ما که به خودمان اطمينان داريم و خودمان از خبرنگاران دعوت مي کنيم. اولين روزنامه يي که دعوت ما را نپذيرفت، اعتماد بود.
ما براي بازديد از پيشرفت هاي مصوبات اصلاً دعوت نشديم.
دعوت کرديم، نيامديد.
در هيچ کدام از سفرهاي استاني دعوت نشديم.
چرا خبرگزاري هايي که شما دائماً از آنها خبر کار مي کنيد خبرهاي استاني را که مي دهند، منتشر نمي کنيد؟ يکي از آنها را منتشر کنيد و به مردم نشان دهيد حسن نيت داريد.
ما تمام دعوتنامه ها را در آرشيو داريم.
فرستاده اند. شما نيامده ايد.
يک خواهش از شما دارم، سفر بعدي شما به کجاست؟
مي گوييم، مشکلي نيست.
هر جا که بود ما را هم دعوت مي کنيد؟
بله، اشکالي ندارد، سفر بعدي بياييد.
از طرف دوستان خود مي گويم يک تيم از روزنامه ما دعوت کنيد.
تيم نيست، يک نفر است. ما از همه روزنامه ها يک خبرنگار مي بريم.
اما قبول داريد که دولت فقط کارهاي خود را تبليغ مي کند.
طبيعي است که وقتي با رسانه يي مانند روزنامه شما مواجه مي شود بايد به دنبال اين باشد که مطالب خود را به طريقي به مردم منعکس کند.
دولت به اندازه کافي رسانه دارد و فکر مي کنم بي نياز از روزنامه ما باشد. مساله دوم اين است که چون ما با جهت گيري هاي دولت مخالف هستيم طبيعي است...
پس اين کار شما اشتباه است. شما حزب هستيد.
حزب نيستيم، رسانه هستيم.
چرا بايد مخالف باشيد؟ بايد بي طرف باشيد. شما بي طرف نيستيد.
ما بي طرف هستيم، به همان ميزان که رسانه هاي دولتي بي طرفي را رعايت مي کنند.
چگونه بي طرف هستيد ولي مخالفيد؟
ما بايد نسبت به چه کسي و چه چيزي بي طرف باشيم؟
نسبت به همه پديده ها که دولت هم يک بخش از آن است.
ما خود را ديده بانان مردم مي دانيم و به نمايندگي از آن بخش از خوانندگاني که هر روز پولي را پرداخت مي کنند و روزنامه ما را مي خرند، سعي مي کنيم مسائل را براي آنها منعکس کنيم. براي خود آقاي احمدي نژاد سه بار درخواست مصاحبه دادم و هيچ کدام را قبول نکردند.
با موضعي که شما داريد طبيعي است که هيچ کس قبول نمي کند. من هم اگر مي دانستم موضع شما اين است اصلاً قبول نمي کردم.
چرا؟
زيرا نبايد براي شما وقت بگذارم. شما مخالف هستيد. اصلاً مخالف موضوعيت ندارد. شما بايد بي طرف باشيد. با روزنامه نگار مخالف نبايد مصاحبه کنم. وقتي روزنامه نگار موضع دارد نمي توان مصاحبه کرد.
موضع ما اشتباه نيست. ما سياستگذاري هاي دولت را به نفع عموم نمي دانيم.
اين کارکرد رسانه نيست. مردم يک دولت را انتخاب کرده اند. شما چطور مقابل مردم مي ايستيد؟ شما چون مخالف هستيد و قبول نداريد، تخريب مي کنيد؟
تخريب نمي کنيم.
ما سفرهاي استاني را شروع کرديم. روزنامه شما تيتر اول زد «سفرهاي زودهنگام انتخاباتي دولت»؛ همين سفرهايي که خبرنگاران را مي بريم، چه ارتباطي دارد؟ تخريب شاخ و دم ندارد.
ما معتقد هستيم اين کار دولت کارکرد تبليغاتي دارد.
چرا اطلاع رساني به مردم را تبليغاتي مي دانيد؟ شما مردم را از اينکه مطلع باشند، محروم مي کنيد.شما به اسم تبليغاتي بودن نمي خواهيد اجازه دهيد مردم واقعيت ها را بدانند.
ويژگي هايي که شما برشمرديد، اطلاع رساني شفاف، بي طرفانه، دقيق و صادقانه بود، انصافاً اين خبرنگاراني که مي برند، پديده ها را بي طرفانه مي نگرند؟
هر کدام با زاويه ديد خود مي نگرند. مگر من در روزنامه ها افراد را انتخاب مي کنم، مگر دولت انتخاب مي کند، ما اعلام مي کنيم آنها نماينده خود را مي فرستند.
بنابر گزارش هايي که ما از آنها خوانده ايم همه گزارش ها خوب بوده و پيشرفت داشته، يعني همه پيشرفت داشته است؟
پيشرفت داشته و ساخته شده است.
پس چرا مردم ايلام هنوز از محروميت رنج مي برند؟
پس چرا مي گوييد من نمي گويم شما بگوييد. نظر خود را بگوييد.
شما مي گوييد پيشرفت داشته است.
در مسير ايلام- دهلران که الان آسفالت شده چند ايستگاه امدادرساني وجود دارد، اينها شکل گرفته و واقعيت دارد، قبلاً نبوده. الان در ايلام راهسازي واقعاً عالي صورت گرفته و پروژه هاي آن موجود است. گزارش ها را ببينيد و بعد بگوييد گزارش هايي که اين رسانه ها داده اند، واقعيت ندارد. شما اگر صحت اين گزارش ها را تاييد نمي کنيد چرا تا به حال گزارش نداده ايد که اينها درست نيست؟
ما اجازه نداشتيم ببينيم.
مگر اجازه مي خواهد؟ کشور ما آزاد است، هر کس بخواهد مي تواند ببيند. پروژه ها آزاد است. مي توانيد مشاهده کنيد.
بله آزاد است ولي وقتي ما از آنها گزارش مي دهيم به دروغگويي و تخريب متهم مي شويم. گناه ما چه بوده که متهم به تخريب شده ايم؟
شما گزارش خبرنگاران رسانه هايي را که به سفرهاي استاني رفته اند، قبول نداريد، سوال من اين است که چرا تا به حال يک گزارش نداده ايد که آنچه اين خبرگزاري ها و رسانه ها مي گويند، دروغ است و صحت ندارد؟
اين وظيفه ما نيست، ما آنچه را مي بينيم گزارش مي دهيم.
بايد برويد ببينيد. کار رسانه اين است که برود و ببيند.
بله کار رسانه است. اما چگونه برويم؟ شما که ما را دعوت نمي کنيد.
پس اگر نديده ايد چرا زير سوال مي بريد. چرا حقيقتي را که وجود دارد، تبليغاتي مي دانيد؟
حتي در کنفرانس هاي خبري آقاي احمدي نژاد به ما اجازه طرح سوال نمي دهند.
من اگر بودم باز شما را دعوت نمي کردم زيرا شما مخالف هستيد و موضوعيت ندارد.
بالاخره ما را دعوت مي کرديد يا نمي کرديد؟
به صراحت گفتيد ما مخالف اين دولت هستيم زيرا سياست ها را قبول نداريم.
شما حرف مرا تحريف مي کنيد. ما دولت آقاي احمدي نژاد را به عنوان دولت قانوني جمهوري اسلامي ايران به رسميت مي شناسيم، استقلال آن را هم قبول داريم اما جهت گيري ها، سياست ها و اجراي اين دولت را به نفع مردم و کشور ارزيابي نمي کنيم.
مردم به همين سياست ها راي داده اند.
مردم به آوردن پول نفت به سر سفره ها راي دادند؟
خدمات دولت در جاي جاي کشور به منزله پول بر سر سفره مردم است.
اين شعار توسط آقاي احمدي نژاد تکذيب شد.
تکذيب شد ولي آيا پول بر سر سفره هاي مردم هست يا نيست؟
کجا بر سر سفره هاي مردم است؟
معناي اين چيست؟ ساختن راه، بيمارستان و فراهم کردن امکانات درماني و امثال اين خدمات، آيا آوردن پول بر سر سفره هاي مردم نيست؟
بالاخره اين شعار تکذيب شد يا دولت دارد به آن عمل مي کند؟
اجازه دهيد، چرا مغلطه مي کنيد؟
من سوال مي پرسم، مغلطه است؟،
سر سفره مردم يعني چه؟ يعني يک پيت نفت سر سفره مردم بگذاريد؟
نخير، اين برداشت شما است.
اگر نيست معناي آن اين است که بودجه يي را که دولت در اختيار دارد در کشور در جاهايي که نياز است، هزينه کند. پس اين کار را مي کند و معناي آن اين است که پول نفت سر سفره هاي مردم است. جواب مرا بدهيد، هست يا نيست؟
سر سفره هاي مردم نيست چون اولويت اول مردم معيشت آنهاست. اقدامات دولت معيشت مردم را محدود کرده است.
خير، اولويت اول اين نيست. شکم مردم هم گرسنه نيست. شما به مردم القا مي کنيد. مردم مشکل دارند ولي مشکلات آنها اين نيست.
به نظر شما چه مشکلاتي دارند؟
حوزه هاي مختلف را دربر مي گيرد.
مثلاً اول از همه مشکل معيشتي دارند يا ندارند؟
مردم به آن شکل که شما فکر مي کنيد مشکل معيشتي ندارند. گرفتاري دارند، تورم هست، گراني هست، ولي اينکه مردم گرسنه سر به زمين بگذارند، نيست.