۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۴
کد خبر ۶۴۸۳۷
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۷ - ۲۳-۱۱-۱۳۸۷
کد ۶۴۸۳۷
انتشار: ۰۸:۳۷ - ۲۳-۱۱-۱۳۸۷

سرنوشت شوم دختر فرارى

وقتى بازپرس روشن دستور احضار دختر پيرمرد را صادر كرد وى گفت: «دخترم بازداشت است! مأموران مبارزه با مفاسد اجتماعى او را چند روز قبل دستگير كرده اند.»

ایران: مرگ مرموز نوزاد سه روزه در بيمارستان، راز زندگى پنهانى دختر فرارى را فاش كرد.

شامگاه ۴ آبان يك مرد سالخورده در حالى كه نوزاد دخترى در آغوش داشت به يكى از بيمارستان هاى تهران مراجعه كرد و به مسئولان اورژانس گفت: «اين دختر سه روزه نزد ما امانت است اما حالش خوب نيست. خواهش مى كنم كمكش كنيد.»

پزشكان پس از معاينه نوزاد كه دچار تشنج شديد بود، درمانش را آغاز كردند اما معالجات مؤثر واقع نشد و دختر كوچولو چند ساعت بعد جان سپرد.

از سوى ديگر پرستاران وقتى به سراغ پير مرد رفتند اثرى از او نديدند. بنابراين موضوع را به مأموران كلانترى اطلاع دادند.در ادامه بررسى ها مشخص شد پيرمرد هنگام مراجعه به بيمارستان و تشكيل پرونده يك كارت شناسايى به امانت گذاشته است.

بنابراين موضوع به حسين روشن - بازپرس ويژه قتل تهران- گزارش شد. از سوى ديگر در نخستين گام با توجه به وجود آثار كبودى و زخم روى صورت و بدن نوزاد فرضيه كودك آزارى قوت گرفت. بنابراين به دستور بازپرس جنايى جسد براى تعيين علت اصلى مرگ به پزشكى قانونى منتقل شد و مأموران نيز تجسس براى شناسايى و دستگيرى پيرمرد فرارى را آغاز كردند.

سرانجام پس از سه ماه، محل زندگى غلامرضا- 70 ساله- شناسايى و او از سوى مأموران دستگير شد.

وى در نخستين بازجويى ها گفت: «دو شب قبل از اين اتفاق، دخترم سحر -28 ساله- بچه را به خانه آورد و گفت كه نوزاد متعلق به يكى از دوستان اوست كه به زندان افتاده است. من هم از سر ناچارى موضوع را پذيرفتم. اما شب بعد ناگهان حال نوزاد بشدت بد شد و تشنج كرد. من هم بلافاصله بچه را به بيمارستان رساندم. پس از آن قرار شد خانواده نوزاد، كارهايش را پيگيرى كنند و به همين خاطر هم موضوع را فراموش كردم. دخترم نيز چيزى نگفت.

وقتى بازپرس روشن دستور احضار دختر پيرمرد را صادر كرد وى گفت: «دخترم بازداشت است! مأموران مبارزه با مفاسد اجتماعى او را چند روز قبل دستگير كرده اند.»

در ادامه بررسى ها صبح دوشنبه مأموران مبارزه با مفاسد اجتماعى با دستور بازپرس جنايى، سحر را براى بازجويى به شعبه سوم بازپرسى دادسراى جنايى منتقل كردند.

وى كه اعتياد شديدى به مواد مخدر دارد در بازجويى ها گفت: «بچه مال خودم بود اما مى ترسيدم به پدرم چيزى بگويم. چرا كه من يك دختر فرارى هستم كه در ميان خانواده ام جايى نداشتم.وقتى هم دخترم به دنيا آمد پزشكان گفتند معتاد است و زياد زنده نخواهد ماند با اين حال بچه را برداشته و از بيمارستان فرار كردم. اما باور كنيد او را كتك نزدم آثار كبودى روى صورت و بدنش هم به خاطر اعتياد بود.»

در اين ميان پيرمرد كه از شنيدن حرفهاى دخترش شوكه شده بود به قاضى گفت: «باور كنيد تا همين حالا از ماجرا خبر نداشتم.»بازپرس پرونده پس از بازجويى از پدر و دختر، آنها را براى رفع ابهام بازداشت كرد.
 
ارسال به دوستان
وبگردی