ظريف در گفتگو با روزنامه اطلاعات درپاسخ به اين سئوال كه انقلاب اسلامي چه ويژگيهايي داشته كه آمريكا در همه شرايط سر ناسازگاري با آن داشته است ميگويد: من آن را در يك كلمه خلاصه ميكنم و آن" استقلال" است. لذا نبايد عظمت استقلال کشوررا فراموش كنيم. اين عظمت به نظر من بيش از هر چيز به خاطر جمهورياسلامي است.
وي با بيان اين مطلب که کمترکشوري را ديده ام بتواند مثل جمهورياسلامي بدون هيچگونه ملاحظهاي بر اساس ديدگاه خود عمل كند ، تصميم بگيرديا موضعگيري داشته باشد ادامه ميدهد:اين كه برخي كشورهاي عربي در منطقه بدون نظر مثبت آمريكا نميتوانند زندگي كنند، يك باور ريشهدار در آمريكاست. ليکن آقاي ترامپ اين وقاحت را دارد كه آن را به زبان ميآورد. يا اين تصور كه اگر آمريكا دست از حمايت اينها بردارد، فارسي صحبت ميكنند يا هر تصوري ديگري که دارند، مسأله اي ريشهدار است و منحصر به آقاي ترامپ و ليندسي گراهام نيست.متاسفانه آمريكاييها اين وقاحت را پيدا كردهاند و باعث شرمندگي ماست كه حكام كشورهاي منطقه بدون هيچگونه عكسالعملي اجازه اين وقاحت را به آقاي ترامپ دادهاند تا به زبان بياورد.
ظريف با بيان اين که همواره معتقد به تعامل سازنده با دنيا بوده و اکنون هم معتقداست تعامل با دنيا به نفع جمهوري اسلامي تمام خواهد شد ميگويد: اما هيچوقت نميتوانم بپذيرم كه تعامل سازنده با دنيا رمز حيات و بقاي ما باشد و بدون تعامل نتوانيم زنده بمانيم. ما بايد زنده، پرنشاط و فعال باشيم و تعامل سازنده، باعث افزايش نشاط و بالندگي ما و كشور شود.
رئيس دستگاه ديپلماسي با اذعان به نکته که امروز با روايتهاي مختلف گفتماني در دنيا روبرو هستيم و اگر نگوييم ناشي از انقلاب اسلامي است، يكي از عوامل ايجادكننده آن حتماً جمهوري اسلامي به شمار ميرود ابرازعقيده ميکند جمهوري اسلامي از عوامل موثري است كه مانع يك سلطه يا هژموني گفتماني شده است .
وي درعين حا ل درمقام قدرشناسي ازوجود پشتوانه مردمي و مقاومت مردم و نيروهاي مسلح که بدون آن همه تلاشهاي ديپلماتيك به هيچ جا نميرسدميافزايد: اگر چه مذاكره براي بعضيها امر مذمومي است، ولي تكتك دستاوردهاي ما از طريق مذاكره به دست آمده است. مذاكرهكننده بدون پشتوانه ملي و توان و حمايت مردم هيچ نيست ولي دستاورد ميداني بدون مذاکره به نتيجه عملي نميرسد.
وي درتشريح فرازهايي ازتلاش جمهوري اسلاميدرعرصه بينالمللي به پيشنهاد گفتگوي تمدنهاکه به اعتقادش يك پيشنهاد شيك و صرفا يک حرکت ديپلماسي عمومينبوده اشاره ميکند ودراين باره چنين نظرميدهد: برخي ميگويند گفتگوي تمدنها، يك طرح تبليغاتي و غيرعملياتي بود؛ اما فراموش نكنيد پيشنهاد گفتگوي تمدنها درزماني که امريکاييها استيلاي گفتماني خود را در دسترس ميديدند،مطرح شد. يعني ايران در برابر پارادايم مبتني بر حذف، پارادايم فراگيري و تفاوت ماهوي در حكمراني جهاني را مطرح کرد. اين بحث بسيار مهمي است كه با تمام سياستهاي آن روز ايالات متحده در تضاد بود ولي ايالات متحده جرأت نكرد با آن مخالفت کند و لذا مجبور شد به اجماع بپيوندد.
ظريف تاکيد ميکند: مخالفت آمريکا با اين ايده را در سال 2001 به وضوح ميتوان ديد. آمريكاييها به بهانه جنگ عليه ترور و 11سپتامبر حتي اجازه ندادند زمان مناسب براي بحث گفتگوي تمدنها در سال گفتگوي تمدنها در مجمع عموميسازمان ملل متحد اختصاص يابد. يعني تا اين حد مخالف آن بودند و قصد داشتند از هر فرصتي استفاده كنند. آن زمان از بحث 11 سپتامبر به قول آقاي بوش -جنگ عليه ترور -استفاده كردند تا گفتگوي تمدنها را كمرنگ كنندو با فاصله 3 ـ2 سال از طريق دو متحدشان پيشنهاد ائتلاف تمدنها را مطرح ساختند تا مبناي فراگيري در گفتگوي تمدنها را با جايگزين کردن ائتلاف با گفتگو از بين ببرند، چون ائتلاف ذاتا بر مبناي حذف يک يا چند دشمن واقعي يا فرضي است و نه فراگيري. گاه در جمهوري اسلامي دستاوردهاي خود را دست كم ميگيريم.درحالي که گفتگوي تمدنها دستاورد پارادايمي براي جمهوري اسلامي بود .
ظريف به تلاشهاي دامنه دارآمريکا در40 سال اخيراذعان ميکند ودرتشريح مهمترين فرازآن يعني قراردادن ايران تحت فصل هفتم شوراي امنيت ميافزايد: آمريكا به هر دليلي ـ نميخواهم مجددا دولت نهم و دهم را نقد كنم ـ توانست شش يا هفت قطعنامه تند و تيز عليه ايران تصويب كند. قطعنامه 1929 عليه ايران در تاريخ شوراي امنيت كمسابقه است. اين دستاورد براي آمريكا مهم بودو از دست دادنش هم درجريان برجام مهم بود. براي ما هم بايد مهم باشد كه همين گونه است.
وقتي قطعنامه 1929 تصويب شد، خيليها ميگفتند حتي اگر ايران كل برنامه هستهاي خود را تعطيل کند و در يك سيني بگذارد و مانند ليبي تقديم آمريكا كند، باز هم نميتواند از زير قطعنامههاي فصل هفتم سالم بيرون بيايد. اين تحليل عموميبود، ولي توانستيم كل برنامههاي هستهاي و دستاوردها را حفظ کنيم و قطعنامهها را هم باطل کنيم.
وي ادامه ميدهد:مشكل ما سر 10-20 سانتريفيوژ نيست. خيلي فرق نميكند كه 6000 سانتريفيوژ داشته باشيم يا 20 هزار سانتريفيوژ؛ اگر سوخت بوشهر را ميخواهيم 190 هزار سانتريفيوژ از اين مدل بايد داشته باشيم كه اين تعداد در نطنز جا نميشود چون نطنز كلا جاي 54 هزار سانتريفيوژ است. بنابراين عاقلانه است دنبال سانتريفيوژي برويم كه توليدش بالاتر باشد تا بتوانيم با استفاده از همين ساختمانهايي كه در نطنز ساخته شده است سوخت بوشهر و حتي فراتر از آن را تأمين كنيم. آنچه مهم بود، تعداد سانتريفيوژ و شکل رآکتور آب سنگين اراك نبود. مهم اصل حفظ توان غني سازي، حفظ فردو و حفظ ماهيت آب سنگين در اراك بود و اين كه بتوانيم برنامه هستهايمان را پيش ببريم وگرنه در قطعنامههاي شوراي امنيت از ما خواسته شده بودفعاليت تمامياينها تعليق شود. ميخواستند فردو را گِل بگيرند، ميخواستند اراك رابا بولدوزر تخريب کنند. نه فقط رآكتور را بلكه پالايشگاه آبسنگين راهم؛ ما اينها را به دست آورديم يعني هيچ امتياز استراتژيك در حوزه هستهاي نداديم. همه دستاوردهاي هستهاي را حفظ كرديم. قطعنامههاي شوراي امنيت را برداشتيم و تحريم را هم لغو كرديم. ما بايد اين دستاوردها را به رسميت بشناسيم .
ظريف به بدعهدي امريکا واروپا درچارچوب برجام اشاره ميکند وبا انتقاد ازاين رفتارآنان ميگويد: آمريكا و غرب در اجراي تعهدات اقتصادي خود كاملاً نشان دادند طرفهاي مناسبي براي تعامل نيستند. آمريكا نشان داد بدعهد است و اروپاييها هم نشان دادند واقعاً در برابر آمريكا اين جرأت را ندارند درست بايستند. راهاندازي ساز و كار تبادل تجاري با ايران، اگرچه دير هنگام ولي مثبت است، در عين حال اروپاييها هنوز نتوانستهاند نشان دهند براي پيگيري منافع خود به اندازه لازم سرمايهگذاري ميكنند كه اميدواريم اين جرأت راپيدا كنند و به نظر من از زمان خروج آمريكا از برجام تاكنون آن كه باخت استراتژيك داشته اروپا ست، چون نتوانست نشان دهد در نظام بينالملل موقعيتي دارد و اين موضوع بسيار حياتي است. ما چه باختي داشتيم؟ بله ما فشار اقتصادي را تحمل كرديم، اما سئوال اين است كه اگر از برجام خارج شويم، آيا فشار اقتصادي از روي جمهوري اسلامي برداشته ميشود؟ ما آمريكا را منزوي و دستاوردهاي خود را حفظ كرديم.
وي درعين حال با تا کيد بر اين که برجام رانبايد دستاورد يك دولت،يك گروه يا دستاورد ديپلماسي دانست خاطرنشان ميسازد: برجام دستاورد اين ملت با هدايت و حمايتهاي رهبري است و دستاوردهاي آن خيلي فراتر از اقتصادي است. دستاوردهاي اقتصادي برجام و ناتواني اروپا و آمريكا در رعايت تعهدات اقتصاديشان مهم است و نشاندهنده ناتواني و قابل اعتمادنبودن آنهاست، اما اين دستاوردها معادل برجام نيست.
وي با انتقاد از اين که دراين مساله مهم يعني مذاكرات هستهاي وبرجام هيچوقت همافزايي داخلي مشاهده نشده است تصريح ميکند:در دوران مذاكره نگراني ما بيشتر از خنجرهايي بود كه از پشت ميخورديم تا به مذاكره. هيچوقت از دست طرف مقابل به ستوه نيامديم، اما در طول مذاكره و بعد از آن در برابر فشارهاي داخل واقعاً به ستوه آمديم.معتقديم اگر اينها نبود، برجام ميتوانست در همان دو سال اول اجرا، عليرغم همه بدعهديهاي آمريكا و همه كاستيها و ضعف اروپا و ديگر كشورها، شرايطي را ايجاد كند كه خروج از برجام براي آقاي ترامپ بسيار بسيار پرهزينهتر باشد. ميتوانستيم در دو سالِ بعد از برجام، كشور را بسيار غيرقابل تحريمتر از شرايطي كنيم كه اكنون هستيم. راه داشت. البته راهش نگاه به غرب نبود. راه آن يك نگاه جامع به دنيا بود و نياز اوليهاش اين بود كه اعلام نكنيم كدام آدم عاقلي ميآيد دراين سرزمين سرمايهگذاري كند؟
وي با اشاره به اين مطلب که به روزنامههاي جناحي اعتقاد نداردميگويد: اعتقاد دارم روزنامه بايد واقعيات را بگويد مثل روزنامه اطلاعات نگاه ملي داشته باشد. تيتر روزنامهها را نگاه كنيد: «پرواز هواپيماهاي كاغذي بر فراز آسمان انتخابات» يعني خواستهاي ملي ما را در حد يك دعواي انتخاباتي به حضيض كشاندند. ببينيد در اين مدت چقدر هيأت به ايران آمد. برخي ميگويند همه اينها نمايش است؛ بله ممكن است کار دولتيها نمايش باشد، ولي بازرگان و تاجر هيچ زماني براي نمايش وارد كشوري نمي شوند. كدام تاجري را ديديد بدون اين كه اميدي به تجارت داشته باشد فقط براي نمايش تجاري به كشوري قدم بگذارد؟
ما را در برابر خارجيها طوري معرفي كردند كه انگار براي اهداف كوتاه انتخاباتي وارد اين مذاكره ميشويم. بهجاي آنكه ما را در سطح بالا در مقابل طرف خارجي قرار دهند كه از موضع ملي اين كار را انجام ميدهيم ،ما را فروكاستند به كسي كه نيازمند است براي دعواي انتخاباتي. منِ وزير خارجه از چه زماني سياسي و جناحي بودم كه اكنون بخواهم باشم؟ اينها واقعياتي بود كه وجود داشت. اين واقعيات حتي امروز در شرايطي كه در يك جنگ اقتصادي قرار گرفتهايم تشديد شده است و برخي همان سياستها و اهداف را دنبال ميكنند و اين به نظر من كاستي عمدهاي است كه در آن زمان بوده و اكنون هم هست.
ظريف ادامه ميدهد:آن زمان ممكن بود بگوييم تصوير كاملاً روشن نبود، اما اكنون که تصوير كاملاً روشن است.روزي نيست كه آقاي پمپئو به من به اسم حمله نكند. خيال نكنيد براي خود حسابي باز كردم، ولي آقاي نتانياهو در مجمع عمومي درسخنرانياش به من حمله ميكند. آيا درست است كه من همزمان هم توسط نتانياهو مورد حمله قرار بگيرم و هم توسط دوستان داخل؟به خاطر حرف واحدي كه درباره رژيم صهيونيستي ميزنم، همزمان آقاي نتانياهو و دوستان داخل به من انگ دروغگويي ميزنند. ببينيد ما چقدر منافع ملي را فداي اهداف سياسي ميكنيم.
وي با بيان اين که آمريكا به اندازه كافي ميخواهد زنجير به پاي ما و اقتصاد ايران ببندد،ديگر خودمان زنجير اضافه به پاي اقتصادمان نبنديم و خودمان اقتصادمان و بانكهايمان را از تعامل با بانكهاي ديگر محروم نكنيم ميافزايد: دليل اينكه آمريكا خود را به آب و آتش ميزند اين است كه مجددا اجماعي را كه با 6- 7 قطعنامه شوراي امنيت داشت به دست آورد. در اين شرايط ،انتخاب ورشو و پيامهايي كه انتخاب ورشو دارد، بيشتر مربوط به داخل اروپا و در ارتباط با روسيه است تا پيام به ايران، اما حركت مجددي كرده اند براي اين كه اجماعي را عليه ايران ايجاد كنندو چون ميدانند نميتوانند از اين جلسه نتيجهاي بگيرند، به كشورها اعلام كردند كه نميخواهند روي متني توافق كنند.
ظريف درپاسخ به اين که آيا امکان مذاکرات مجدد با آمريکا وجود دارد با طرح اين پرسش که آنها ميخواهند دوباره درباره چه چيزي مذاكره كنندميگويد:ميخواهند درباره مسائل موشكي مذاکره کنند؟ درباره مسائل موشكي هم در آن جلسه بحث كرديم و تصميم گرفتيم. نه به اين دليل كه ما مشکل داشتيم، به اين علت كه طرف مقابل جوابي نداشت براي اين سئوال ما كه شما چرا اين همه سلاح در منطقه ما ميريزيد؟درباره چه ميخواهند بحث كنند؟ آقاي ترامپ ميخواهد فروش 400ميلياردي سلاح خود را متوقف كند يا فرانسويها ميخواهندفروش سلاحشان را متوقف كنند؟به اين دليل مذاكره نميكنيم كه نشان ندادند كه اصلاً طرف مذاكره هستيد. شمايي كه امضايتان يك ماه هم ارزش ندارد. ادعا ميكنيد اين وزير ميتواند امضاي وزير قبلي و اين رئيس ميتواند امضاي رئيس قبلي را زير پا بگذارد، چگونه ميخواهيد مذاكره كنيد و به توافق جامعتر برسيد؟
رئيس دستگاه ديپلماسي تاکيد ميکند:آمريكاييها يقين داشته باشند اگر روزي مجوزي صادر شود و قرار باشد مذاكرهاي درباره ساير موضوعات صورت بگيرد، با مذاكرات هستهاي فرقي نميكند. اينگونه نيست كه چيزي را ديكته كنند و ما هم بپذيريم.