۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۵۴۶۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۰ - ۳۰-۱۱-۱۳۸۷
کد ۶۵۴۶۴
انتشار: ۰۹:۵۰ - ۳۰-۱۱-۱۳۸۷

دو خواهر در شکنجه گاه پدر و نامادري

از طاهره خواستم بلند شود و راه برود. او چند قدم برداشت، سرش گيج رفت و به ديوار برخورد کرد و بيهوش شد.


دستان طاهره طراوت دستان يک کودک را ندارد. بدن نحيف و خسته او مدت ها است که با زخم هاي عميق و دردناک دست و پنجه نرم مي کند. کابوس هاي شبانه، طاهره را رها نمي کند.کجاست آغوش گرم مادر که اين کودک را از شکنجه هاي پدر برهاند. مادر بالاخره آمد، اما زماني که طاهره حتي قدرت سخن گفتن هم ندارد.

طاهره يکي ديگر از قربانيان کودک آزاري است؛

به گزارش روزنامه اعتماد سوم آبان سال گذشته پرستاران بيمارستاني در استان گلستان درمان روي دختري به نام طاهره را آغاز کردند که دچار سوختگي شديدي شده و بيهوش بود.
 
 با توجه به وخامت حال اين کودک وي به بخش مراقبت هاي ويژه منتقل شد، اما اين تمام مشکلات طاهره نبود، چرا که پرستاران هنگام تعويض لباس اين دختربچه و پوشاندن لباس مخصوص متوجه شدند آثار ضرب ديدگي، سوختگي هاي کهنه و کبودي روي بدن او مشهود است.
 
بنابراين آنها پدر و مادر طاهره را که او را به بيمارستان رسانده بودند، مورد پرسش قرار دادند، پدر طاهره که عباس نام دارد به پرستاران گفت دخترش دچار تشنج شده و در حالي که متوجه رفتارش نبوده خودش را به ديوار کوبيده و مقداري آب جوش روي بدنش ريخته است و آنها هيچ نقشي در آسيب ديدگي اين کودک نداشتند.
 
 گفته هاي عباس در حالي بود که آثار برجاي مانده روي بدن طاهره حکايت از آن داشت که وي به شدت مورد آزار قرار گرفته و اين آزارها طولاني مدت بوده است، چرا که زخم ها کهنه بودند.

بنابراين پرستاران حراست بيمارستان را در جريان اين ماجرا قرار دادند، اما پدر طاهره و زني که همراه او بود از بيمارستان فرار کرده بودند و مسوولان حراست پليس را در جريان قرار دادند.

با توجه به آدرسي که توسط پدر طاهره در پرونده پزشکي اين کودک نوشته شده بود ماموران به روستايي در آن حوالي رفتند، اما خبري از عباس و همسرش آذر نبود.
 
 برادر عباس گفت؛ برادرم چندي قبل با آذر ازدواج کرد و به همين دليل همسر اولش که دختردايي مان بود از او جدا شد. عباس دو دختر داشت که دخترانش را به همسرش نداد و پيش خودش نگه داشت.  مدتي قبل هم سهم ارثيه پدري اش را گرفت، ماشيني خريد و از اين روستا رفت. او به ما گفته بود به تهران مي رود اما آدرسي از وي نداريم.
 
 با توجه به مجهول المکان بودن عباس بازپرس پرونده دستور داد ماموران شماره خودروي وي را به دست آورند و از اين طريق او را شناسايي کنند. با به دست آمدن شماره ماشين ماموران گشت انتظامي سراسر کشور موظف به رديابي آن شدند و سرانجام توانستند عباس را در تهران شناسايي کنند.

وقتي عباس دستگير شد اعتراف کرد به اتفاق همسر دومش طاهره دختر 11 ساله اش و آمنه دختر هشت ساله اش را شکنجه مي کرده است.

عباس گفت؛ بعد از اينکه با آذر ازدواج کردم همسر اولم که مادر دو دخترم بود، مرا ترک کرد و به خانه پدرش رفت. من هم نمي خواستم دخترانم را به او بسپارم به همين خاطر در خانه خودم نگه داشتم تا آذر از آنها مراقبت کند اما بچه ها خيلي بي تابي مي کردند.
 
مدتي بعد من براي اينکه زندگي بهتري داشته باشيم خانواده ام را به تهران آوردم. من و آذر صاحب فرزند پسري شديم و گرفتاري هايمان بيشتر شد.
 
 بچه ها خيلي بي تابي مي کردند و به حرف مان گوش نمي کردند. من و آذر طاقت مان تمام شده بود، به همين خاطر آنها را تنبيه مي کرديم تا شايد سر به راه شوند.
 
 وي ادامه داد؛ من بچه ها را کتک مي زدم و آذر هم با قاشق و اتوي داغ آنها را مي سوزاند. روز حادثه طاهره بهانه مادرش را گرفت. من با سيم و گوشتکوب او را زدم و اتوي داغ به بدنش چسباندم.
 
 از طاهره خواستم بلند شود و راه برود. او چند قدم برداشت، سرش گيج رفت و به ديوار برخورد کرد و بيهوش شد. به پيشنهاد آذر او را به شهر خودمان برديم و به کمک خانواده همسرم او را در بيمارستان بستري کرديم و متواري شديم.

بعد از دستگيري عباس و آذر با توجه به اينکه جرم در تهران اتفاق افتاده بود پرونده متهمان به شعبه 7 دادسراي شميرانات فرستاده شد، اين در حالي بود که عباس و همسرش با قرار وثيقه 30 ميليون توماني آزاد بودند.

بازپرس پرونده اين بار پس از بازجويي از عباس و همسرش آذر و همچنين خواهر کوچک طاهره و اعتراف متهمان به آزار دو دختربچه قرار وثيقه آنها را به 50 ميليون تومان تبديل کرد و حضانت دو دختر را به مادرشان سپرد.

اين در حالي است که طاهره 20 روز در بخش مراقبت هاي ويژه و 20 روز در بخش عمومي بستري بوده و در حال حاضر قدرت تکلم خود را از دست داده است.
 
ارسال به دوستان
وبگردی