۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۵۷۳۰۷
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۷ - ۱۶-۱۲-۱۳۹۷
کد ۶۵۷۳۰۷
انتشار: ۱۴:۴۷ - ۱۶-۱۲-۱۳۹۷

احساسات دارد خفه‌مان می‌کند

این روزها، اینترنت، رایانه و تلفن هوشمند هست. این‌ها دنیا را دگرگون کرده‌‌اند. همه‌چیز تغییر کرده به جز صنعت انتشار کتاب. صنعتی که صرفا دارد خاطره‌بازی می‌کند. صنعتی که گرفتار عواطف و نوستالژی‌بازی شده است.

عصر ایران؛ معین دهاز- تولید و عرضه کتاب کاغذی، دیگر یک شوخی بد است. شوخی‌ غم‌انگیزی که هنوز طرفداران متعصب خودش را دارد. کتاب‌ها و مولف‌ها اغلب یکی بعد از دیگری تلف می‌شوند و نامشان را هم نمی‌شنویم، زیرا نمی‌خواهیم بپذیریم دوران کاغذ تمام شده است.

دلمان نمی‌آید بپذیریم دیگر عصر کتاب‌های کاغذی نیست و جز مواردی اندک، انتشار آن‌ها دیگر توجیه اقتصادی و عقلی ندارد. با استناد به گزارش‌های یکی از پخش‌کننده‌‌های مشهور کتاب، فروش بسیاری از کتاب‌های شعر در سال به کمتر از ده یا بیست نسخه رسیده است. ناراحت‌کننده نیست؟ چرا باید همیشه همه‌چیز را به گردن مردم بیندازیم؟

کاغذ گران شده است. نسبت به سال گذشته، قیمت کاغذ سه برابر شده است. کاغذ سال گذشته هم گران محسوب می‌شد. مثلا کتابی که در آغاز امسال ۶۰,۰۰۰ تومان بود، در پاییز ۹۵۰۰۰ تومان شد و در چاپ بعدی باز هم گران‌تر خواهد شد. ناشرش می‌گوید قیمتش را باید دوبرابر کنیم. ناشر حق دارد. مشکل چیست؟ چه بلایی قرار است بر سر اندیشه در این سرزمین بیاید؟

در روزگاری نه چندان دور، موسیقی در صفحه گرامافون عرضه می‌شد. دستگاه گرامافون گران بود، دیسک هم ظرفیت کوچکی داشت و گاهی حامل فقط پنج دقیقه موسیقی بود. دستگاه نازنینی بود، بسیاری از مردم عاشقش شدند، عاشق قیافه‌اش و جنس صدایی که خارج می‌کرد؛ اما صنعت نشر موسیقی، به احساسات مردم کاری نداشت و تغییر کرد.

بعد، نوار کاست آمد. بعد، سی‌دی و بعد، دی‌وی‌دی و بعد، فلش مموری و حافظه داخلی تلفن‌های همراه آمدند. حتی مدتی‌ست که فروش آلبوم‌های موسیقی به صورت دی‌وی‌دی کمرنگ شده، چون در دنیای امروز توجیهی ندارد و ارائه فیزیکی آلبوم موسیقی، ناکارآمد است. شیوه‌ی انتشار موسیقی تغییر کرد اما صنعت انتشار کتاب اصرار دارد که تغییر نکند!

اینروزها، اینترنت، رایانه و تلفن هوشمند هست. این‌ها دنیا را دگرگون کرده‌‌اند. همه‌چیز تغییر کرده به جز صنعت انتشار کتاب. صنعتی که صرفا دارد خاطره‌بازی می‌کند. صنعتی که گرفتار عواطف و نوستالژی‌بازی شده است.

صنعتی که صنعت هم نیست. انتشار کاغذیِ کتاب، مثل انتشار موسیقی در صفحه گرامافون است. عملی است ذاتا احساساتی و از سر عشق به کاغذ و بوی کاغذ. ناخواسته، یک کالای فکریِ ضروری را به یک کالای لوکس غیرضروری تبدیل کرده‌ایم. عاشق کاغذیم. عشقی که کاملا محترم و قابل درک است، اما این عشق دارد همه را از پا در می‌آورد. کاغذی بودن کتاب، یک الزام نیست. کاغذ یک واسطه برای عرضه محتوای کتاب است و این واسطه می‌تواند تغییر کند. باید تغییر کند همان‌طور که انسان دیگر بر روی پوست حیوانات نمی‌نویسد. همان‌طور که انسان دیگر بر روی سنگ و گِل رس نمی‌نویسد.

پیشنهاد من این است که از همین حالا انتشار کاغذی کتاب‌های شعر متوقف و کتابهای دیگر بسیار محدودتر شود‌. ناشرین با تمرکز بر انتشار الکترونیکی آثار، به کتاب الکترونیکی حرمت ببخشند. سه نکته اهمیت فراوان دارد؛ اولا کتاب الکترونیکی تحت هیچ شرایطی رایگان عرضه نشود و ثانیا، همچنان در کنار عرضه الکترونیکی می‌توان کتاب کاغذی را هم به علاقه‌مندانش فروخت (البته با توزیعی محدودتر و اینترنتی).

به لطف تکنولوژی، چاپخانه‌ها حتی یک عدد سفارش را هم می‌پذیرند و چاپ می‌کنند. ثالثا، انتظار می‌رود با توجه به حذف کاغذ (چاپ، انبارداری، توزیع و...) هزینه هر کتاب الکترونیکی پایینتر از کتاب کاغذی باشد. البته که کتاب الکترونیکی هزینه‌های جدیدی می‌آفریند. فراموش نکنیم که هزینه جاری ناشر، آماده‌سازی کتاب و تبلیغات عملا هیچ تفاوتی با قبل نخواهد کرد، آنچه بسیار فرق می‌کند، بازدهی است. عرضه الکترونیکی برای پخش‌کننده‌اش هزینه خاص خود را دارد اما بسیار پربازده‌تر از پخش کتاب کاغذی ست. همین حالا یک کتاب الکترونیکی را می‌توان به مردم شهرهای کوچک و دور فروخت و حتی به مردم خارج از کشور. یعنی «جامعه مشتریان» بسیار بزرگتر خواهد بود.

ناشران بزرگ طبیعتا به کتاب الکترونیکی روی خوش نشان نمی‌دهند، چون آنها کاغذ، بازار انحصاری و کتابفروشی‌های وابسته به خود را دارند؛ بنابراین ناشران متوسط و کوچک که اکثریتِ قربانی هستند، باید کاری کنند و نمی‌کنند. بهتر است هر چه زودتر قدمی تازه برداشته شود. ادبیات در یک سرپایینی در حال غلت خوردن‌ است و عجیب است که هیچکس عملا اقدامی هم نمی‌کند.

برچسب ها: کاغذ ، کتاب ، تکنولوژی ، اینترنت
ارسال به دوستان
وبگردی