۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۷:۳۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۷۵۸۴۵
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۷ - ۰۷-۰۴-۱۳۹۸
کد ۶۷۵۸۴۵
انتشار: ۱۷:۲۷ - ۰۷-۰۴-۱۳۹۸

گفتگو با 3 بازیگر بومی فیلم ۲۳نفر

بیست و سه نفر، گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی بودند که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند.

حکایت شهرهای خرمشهر و آبادان حکایت غریبی ست. حکایت آرمانْ شهرهایی ست که که چون خیلی دیگر از تمدن ها در طلایی ترین روزهایشان، ناباورانه سایه ی جنگ برسرشان نشست و از آن دوران طلایی جز خاطرات رنگین چیزی باقی نگذاشت.

ثروتها و منابعشان به یغمای جنگ رفت و جوانانشان غیرتمندانه پشت خاکریزها ی دفاع از میهن چهره در نقاب کشیدند. هشت سال دفاع در برابر دشمن تجاوز گر هرآنچه در این شهرهابود را نابود کرد و آخرین رگه های طلایی رنگ دوران آرمانی شان را محو کرد.

حماسه های مردمانش اما جاودان ماند. دلیر مردان و زنانی که هویت و ملیت را توتم خود میدانستند و چه ها که ندیدند، امروز با خاطرات عجیبی در کوچه پس کوچه های این شهرها بسان عابرانی مبهوت از کنار مامیگذرند. مبهوت از روزگاری که چون فیلمی سینمایی از جلوی چشمانشان گذشت و ذره ذره دور شدن آن عصرطلایی را برایشان مدام تکرار کرد.

یکی از عجیبترین وافتخار آمیزترین خاطرات این مردم ، ماجرای ۲۳نفر است. ماجرایی که پس از کش وقوسهای فراوان، اول کتاب و دست آخر فیلم شد تا مهر تایید دیگری باشد بر حماسه آفرینی کسانی که در زمان خلقش شاید کمتر به تاریخ سازی خود فکر کرده بودند.

بیست و سه نفر، گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی بودند که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه بین ۱۳ تا ۱۷ سال سن داشتند و اکثراً از تیپ ثارالله کرمان اعزام شده بودند و در مرحله مقدماتی عملیات بیت‌المقدس در مناطق مختلف جبهه اسیر شدند.

گفتگو با 3 بازیگر بومی فیلم ۲۳نفر

صدام حسین پس از آگاهی از این موضوع و دیدن گزارش اسارت قوای ایرانی به دلیل شکست در خرمشهر سعی می‌کند از این ماجرا بهره‌برداری تبلیغاتی نماید و در دیداری که این نوجوانان با صدام حسین داشتند وی سعی می‌کند تا با ناراحت شدن از این موضوع که اینها کودکانی بیش نیستند که به زور به جنگ فرستاده شدند، با آن‌ها احساس همدردی کند.

با آن‌ها عکس یادگاری می‌گیرد و می‌گوید که بزودی با موافقت کمیته بین‌المللی صلیب سرخ آن‌ها را به ایران برمی‌گرداند. مطبوعات عراق پس از این ماجرا فیلم‌ها و عکس‌هایی از آن‌ها منتشر می‌کنند و در تیتر روزنامه‌های عراق جمله معروف صدام را می‌نویسند: «کل اطفال العالم اطفالنا» همه بچه‌های دنیا بچه‌های ما هستند.

این ۲۳ نفر که در موضع انفعالی قرار گرفته بودند اعتصاب غذا می‌کنند تا به جمع دیگر اسیران بازگردند. آن‌ها در نهایت پس از اتفاقات زیادی به خواسته خود می‌رسند ولی تا روز ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ در اسارت می‌مانند. اسیر ایرانی دیگری به نام ملاصالح قاری مترجم صدام در این دیدار بود که بعدها پس از آزادی به جرم خیانت به ایران زندانی و بازجویی گردید و نهایتاً با نامه سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد ، روحانی آزاد شده از اسارت بی گناهی وی اثبات شده و از وی رفع اتهام می‌شود.

تاکنون چندین کتاب و فیلم بر اساس اسناد موجود و خاطرات اسرا نوشته و ساخته شده‌است. کتاب «آن بیست و سه نفر» بر اساس خاطرات احمد یوسف زاده به چاپ رسیده‌ است که رهبری در نامه‌ای از نویسنده این کتاب و بقیه این گروه قدردانی کردند.

در جشنواره فیلم فجر ۹۷ اما اتفاق جالب تری افتاد و فیلم ۲۳ نفر به کارگردانی مهدی جعفری با سرمایه گذاری سازمان هنری رسانه‌ای اوج ساخته و اکران شد. تعدادی از عوامل فیلم از بین هنرمندان خرمشهری و آبادانی انتخاب شده بودند که همین بهانه ای شد با آنها گفتگویی داشته باشیم. همچنین یکی از همین هنرمندان نویسندگی فیلم "بهارستان! خانه ی ملت " را برعهده داشت که برنده ی سیمرغ بلورین بهترین فیلم مستند از سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر میشود.

حضور همزمان چند هنرمند بومی خرمشهری و آبادانی در یک اثر سینمایی راه یافته به جشنواره فیلم فجر خود بخود آنقدر مغتنم هست که نیازی به گفتگو درباره موضوع دیگری نباشید. عبدالحلیم تقلبی بازیگر سینما، تلویزیون و تأتر و کارگردان تأتر خرمشهری، حسین پوریده بازیگر تأتر و سینما و دراماتورژ از خرمشهر و رضا نوری نمایشنامه نویس، دراماتورژ ،بازیگر و مشاور کارگردانی سینما از آبادان همه در فیلم ۲۳نفر ایفای نقش کردند.

فیلمی که با چهار نامزدی در رشته های بهترین صدابرداری ، بهترین چهره پردازی، بهترین جلوه های ویژه بصری و بهترین طراحی صحنه که در نهایت فقط به سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی بسنده کرد.
در همین جشنواره رضا نوری فیلم "بهارستان، خانه ملت" را در بخش مستند نویسندگی کرده بود که سیمرغ بلورین بهترین فیلم مستند را برای کارگردانش به ارمغان آورد. عباس مدحجی فعال رسانه ای از خرمشهر به پای صحبتهای این سه نفر نشست و آنچه میخوانید ماحصل این گفتگوست.

گفتگو با 3 بازیگر بومی فیلم ۲۳نفر

مدحجی: انتخاب شما برای این فیلم از کجا آغاز شد ؟ محل تست کجا بود و چند نفر از بچه های بومی در نهایت پذیرش شدند؟ بهتر نبود فیلم در آبادان هم اکران میشد تا حداقل مردم خرمشهر و آبادان هم از هنرنمایی شما لذت میبردند؟

تقلبی: کارگردان برای تست، ترجیحا بازیگر عرب یا مسلط به زبان عربی نیاز داشت که توسط آقای سیامک مردانه به کارگردان معرفی شدم. تست من توسط ایشان پذیرفته شد و قرار داد نوشته شد و رفتم جلوی دوربین. البته من مدتی کم کار بودم و ترجیح دادم برای فراموش نشدن ،کاری را بپذیرم. جو بسیار صمیمانه بود و ازجان و دل برای کار زحمت کشیدیم. اقای جعفری کارگردان تعامل خوبی با عوامل داشت و نظر ما را جویا میشد و همین باعث پیشرفت کار شد.

پوریده: تست بچه های خوزستان در اهواز و آبادان صورت گرفت و بقیه در تهران بود. در نهایت پنج نفر از هنرمندان خوزستانی برای نقش اصلی انتخاب شدند: من‌، رضا نوری ‌، عبدالحلیم تقلبی ، سعیدآلبوعبادی و حمزه وطانی. تقسیم بندی مکان اکران فیلم هم به نوعی بستگی به سازمان اوج داشت. گمان میکنم اتفاقاتی افتاد که این تصمیم گرفته شد. امیدوارم آنطور که فکر منفی من میگوید نباشد. ترجیح میدهم وارد این موضوع نشوم.

مدحجی: کیفیت انتخاب بازیگران را چطور ارزیابی میکند و کل پروژه چقدر طول کشید؟ انتخاب بازیگران برای نقشها چقدر به حقایق تاریخی نزدیک بود و آیا شخصیت پردازی عینا صورت گرفته بود یا فیلم در اقتباس، زیاد به شخصیت ها و اتفاقات وفادار نبود؟

نوری: کل پروژه بدون حتی یک روز آف،۸۵ روز طول کشید. سیامک مردانه با مشورت جعفری و جمشید بهمنی، حلقه ای برای انتخاب بازیگران داشتند. انتخابهایشان آنقدر با دقت بود که در واقع شمایلی طبیعی جلوی دوربین میافتند. روی بازیگران نوجوان گریم محدودی قابل پیاده کردن است چون صورت برهنه ای دارند اما با حداقل گریم و لباس بازیگران نوجوان براحتی به همان اتفاق تاریخی فیلم نزدیک میشدند. درباره ی ما که کمی مسن تر بودیم این مهارتهای بازیگری بود که به انتخاب شدنمان کمک کرد. اولین بار که تعدادی از همان بیست و سه نفر آزاده ی واقعی سر صحنه آمده بودند ، من بازی نداشتم و صرفا برای همراهی و صمیمیت با مجموعه آنجا بودم. آقای جعفری من را ایفاگر نقش "فواد" معرفی کرد. آنها سرتاپای مرا ورانداز کردند و پرسیدند: "فواد که کوتاه و تپل بود و ایشان لاغر و دراز است. این شخص چه ربطی به تاریخ دارد؟" میخواهم بگویم در واقع ماجرای اهمیت خصلت تاریخی نقشها در اغلب موارد رعایت شده است خصوصا انتخاب سعید آلبوعبادی برای نقش ملاصالح قاری. حتی در سکانس صدام هم کار کامپیوتری صورت گرفته بسیار خوب شده اما درباره نقش ما، زیست تاریخی نقش از ماهیت روزمره ی آن مهمتر بود. یعنی میشد ویژگی های تیپیک یا ظاهری را در نظر نگرفت. هنر هم همین است ، بازآفرینی خلاقانه واقعیت.

گفتگو با 3 بازیگر بومی فیلم ۲۳نفر

مدحجی: این تحریف تاریخ نیست؟ بعنوان مثال میشود نقش هیتلر را به یک فرد قد بلند و چاق و بدون سبیل واگذار کرد؟ میزان باور پذیری برای مخاطب چقدر میشود؟ مطمئنید این اتفاق در سینما معمول است؟

نوری: نه معمول نیست بسته به خصلت فیلم و نسبت روایت به واقعیت متفاوت است . برداشت از شخصیت، تلورانس گسترده ای دارد که شما از قرینه ی نعل به نعل اجازه دارید تا جایی که خوانش کارگردان تشخیص دهد. مثلا امروز شاهدیم نقش هملت را که یک شخصیت دانمارکی بور بود یک سیاه پوست بازی میکند و این اشکالی ندارد. اما سینما به واسطه ی واقعگرا بودنش شما را ملزم میکند به نزدیکتر شدن به نقش. وقتی اثر دراماتیک شمایل آن آدم، ذهنیت مخاطب را به هم نمیزند هیچ اشکالی ندارد.

تقلبی: مثال دیگر بازی آنتونی کویین در نقش عمر مختار است. شاید شمایل واقعی عمر مختار بیشتر رنج را به مخاطب انتقال میداد ولی کارگردان با انتخاب فیزیک آنتونی کووین بیشتر حس حماسه را منتقل کرد.

مدحجی: این فیلم فقط سیمرغ تجلی اراده ی ملی را از آن خود کرد. بنظر شما حق این فیلم چیز بیشتری نبود؟ مثلا سیمرغ های دیگر؟

نوری: ابتدا بشخصه باید سیمرغ اراده ی ملی برای من تعریف بشود تا بعد متوجه بشم که حق این فیلم بود یا نبود. وقتی به قصه ی بیست و سه نفر نگاه میکنیم ، متوجه میشویم این قصه، رسما تجلی اراده ی ملی ست. سالهاست که جهان رقابتی در هنر برای من رنگ باخته است. اما شاید از نگاه رقابتی میشد جایزه بازیگری هم به این بازیگران داد. شاید اگر نقش ها تاثیرگذارتر بودند ، کار بازیگران بیشتر دیده میشد.

پوریده: برخلاف نوری، من فضای رقابتی را دنبال میکنم و اختصاصا بدنبال بازیگری هستم. من ۸۵درصد فیلم های جشنواره را دیدم و بنظرم میتوانستیم حداقل کاندید بخش بازیگری بشویم.

مدحجی: جناب تقلبی‌، باتوجه به کارهای متعدد شما در ژانر دفاع مقدس، این کار با کارهای قبلی شما چه تفاوتی داشت؟ آخرین کارهای شما قبل از این فیلم کدام بوده اند؟ شما مدتی هم تاتر طنز کار میکردید که اخیرا کمرنگ شده است.

تقلبی: این نقش با دیگر نقش های من در دفاع مقدس کمی تفاوت داشت. اتفاقا آقای جعفری هم با تشخیص رگه هایی از طنز در شخصیت من ، پیشنهاد کار طنز هم بهم داد. برروی نقشم در این فیلم مانند نقشم در سریال "کیمیا" سوار بودم. بعد از کیمیا دو فیلم داشتم. یکی فیلم سینمایی بود که برای کشور امارات بازی کردم و جایزه ی "المهر" دبی را گرفت و بعد هم فیلم "ماهورا" که چندان نظرم جلب نکرد.

گفتگو با 3 بازیگر بومی فیلم ۲۳نفر

مدحجی: چرا ماهورا نظرشما را جلب نکرد؟ داریوش ارجمند سال گذشته از ماهورا در اختتامیه بخش تجلی اراده ی ملی سی و ششمین جشنواره فیلم فجر که اتفاقا در سینمای روباز آبادان بود دفاع کرد. شما هم در آن مراسم حضور داشتید.


تقلبی: نتوانستم ارتباط خوبی با آن برقرار کنم با اینکه کارگردانش خوزستانی بود و اغلب صحنه های آن هم در هور فیلمبرداری شده بود. فیلم بسیار خوبی میشد اگر برخی تغییرات در ساخت آن صورت میگرفت. بهرحال هرکسی نظری دارد و بهتر است بیش از این وارد موضوع نشویم.


مدحجی: بنظرم اعتماد بنفس هنرمندان بومی منطقه ی آزاد اروند (خرمشهر_آبادان) ضعیف است درحالی که آورده هایشان کم نیست. البته عدم حمایت صحیح متولیان امر هم بی تاثیر نیست. چه عواملی باعث شده که امروز در آبادان کسی نداند که نویسنده بهترین فیلم مستند جشنواره فیلم فجر سی وهفتم یک آبادانی ست؟ نه فقط مردم نمیدانند که رسانه های محلی هم به آن نپرداخته اند. اگر این گُم نامی اسمش مظلومیت نیست، چیست؟ پارسال بخشی از جشنواره فیلم فجر را به منطقه آزاد آوردند و بعد از آن پیشنهاد دادم که در کنارهمین جشنواره از هنرمندان بومی هم تجلیل شود، امسال همان بخش راهم نیاوردند.

تقلبی: متاسفانه هنرمندان و حتی شهروندان خرمشهر و آبادان وحتی استان بسیار مظلومند. حالا اگر یک هنرپیشه از تهران بیاید از او بهترین استقابل بعمل می آید. من چندین بار در رسانه ها گفتم که از هنرمندان حمایت کنید ولی نتیجه ای نداشت. خیلی تبعیضات را خودم شاهد بودم.

پوریده: دلیلش مسؤلیت بی فکر و غریب پرست است. حداقل به پیشکسوت ها اهمیت بدهند. اگر متولیان نقش پدرانه ایفا کنند، هنرمند هم دلش خوش میشود که حواس پدر به فرزند هست بدون نیاز به پول. ما عطای مسؤلین را به لقایشان بخشیدیم زیر وضعیت امروز ما نتیجه سؤ مدیریت است.

نوری: من برخلاف پوریده معتقدم مدیر کل یا مدیر اداره ارشاد هیچ نسبتی با هنرمند ندارد. حتی در استعاره و تمثیل. پدر معنوی یک هنرمند میتواند استادش با خانواده اش باشد. او مسؤل هنری ست و نسبت پدری ندارد. بعد از تجربه های چندسال اخیرم با مدیران متوجه شدم نتیجه بخش نیست. دیگر توقعی نداریم. ما نباید نقش وارونه بخوانیم. آقای هوشنگ گلشیری در دوره آقای خاتمی که کم کم هنرمندان از محاق خارج میشدند گفت: "ما بعد از سالها به آقایان اجازه دادیم باما عکس یادگاری بگیرند." ماباید اجازه دهیم که باما عکس یادگیری بگیرند. چرا ماقهر نمیکنیم؟ هی رفتارهای آنها تحقیر آمیزتر میشود و ما باز ادامه میدهیم. ما تبدیل میکنیم خودمان را به یک عده ارباب رجوع ارزان و نق نقو که منتظر دست نوازش مسولان هستند.

گفتگو با 3 بازیگر بومی فیلم ۲۳نفر

مدحجی : تخصص و ریشه هنری خودتان را بیان کنید.

پوریده: من یک بازیگرم که سعی میکنم خوب بازی کنم. همین. بی هدف و بی چارچوب شروع کردم. اما هشت سال است که تخصصی کار میکنم و بیشتر متمایل به سینما شدم. تاتر به دردم نمیخورد. جایگاه مالی برایم نداشت و ظالمانه بگویم کار من فقط همین است و هیچ کار دیگری را نه بلدم و نه دوست دارم. تاتر را الان به شرط و شروط میپذیرم. آخرین کار خوب تاترم "آییس" بود به کارگردانی "ندااعتمادی کیا" دوسال پیش.

نوری: پر کاهم در مسیر تندباد، خودندانم کجاخواهم فتاد. از سال۷۴ با تاتر شروع کردم بعد کارم به سینما تغییر پیداکرد. مستند سازی و فیلسازی و رادیو و نویسندگی و بقیه رشته ها راهم تجربه کردم. برای بخشی از دوستان، فیلمنامه نویس شناخته میشوم و برای برخی دیگر بازیگر ولی اگرخودم بخواهم یکی را انتخاب کنم: فیلم نامه نویس!

تقلبی: من عاشق این حرفه م. حتی مدتی از کارم اخراج شدم. به همسرم گفتم ممکن است در این مسیر درکنار من سختی بکشی بدان که تقصیر من نیست. تقصیر عشق است. من باید این مسیر را طی میکردم. همیشه پس از سختی ها آسودگی در پیش است و الان هم راضی هستم. کلا شکایتی ندارم.

مدحجی: وضعیت هنر منطقه آزاد اروند را چگونه میبینید و پیش بینی شما برای آینده هنر این منطقه چیست؟

نوری: در حوزه ی فیلم سازی که کلا چیزی وجود ندارد و در تاتر هم تلاشهای قابل احترامی دیده میشود امایک اُفت کیفیت بسیار آزار دهنده ای وجود دارد. اجراهایی میبینم که کلا از تاتر دور هستند. با بعضی از دوستان فعال هم برخورد کردم که آگاهی خوبی دارند اما فاصله ی زیادی تا توانایی دارند. اصلا افق روشنی برای تاتر منطقه نمیبینم. الان فقط حضور است چون حضور در جشنواره ها آسان شده است. وقتی در شهری چند بازیگر خوب هست ، نمیگویند تاتر خوب دارد، زمانی که فیلم نامه نویس خوب داشته باشد میگویند تاتر شهر خوب است. تاتر آبادان درگیر مافیایی شده که هیچ منفعتی را دنبال نمیکند. تاتری جعلی در جفرافیایی جعلی بنام منطقه آزاد اروند بدون هیچ هویت و پیشینه تاریخی. من آبادانی هستم و این دوستان خرمشهری. هیچکدام منطقه آزاد اروندی نیستیم. کارگردانان اینجا نسبت به هیچ پدیده ای رویکردی ندارند و در آثارشان ملیت و قومیت وجود ندارد. یک دید امپرسیونیستی، نیم جویده و شتاب زده به رویدادها دارند.

پوریده: من متاسفم برای تاتر اینجا. حداقل این را یادم است که خودم برای گرفتن نقشی با دو دیالوگ ، پنج سال لباس بچه های بزرگ را جمع میکردم. ما الان تاتر خوب نداریم. این تاتر حتی زنگ تفریح هم نیست. تاتر از ابتدای پیدایش مال پولدارها بوده. توصیه میکنم اگر الان پولش را ندارید حداقل مطالعه اش کنید و ببینید و بخوانید. مثلا شخصی در دهه ۷۰ موفق بوده والان میخواهد باهمان متد تاتر کار کند. بدون ایده ، بدون نگاه نو.

گفتگو با 3 بازیگر بومی فیلم ۲۳نفر

مدحجی: خب از مستندی که ساختید بگویید. بهارستان خانه ملت از کجا ایده گرفته و چگونه ساخت شده است؟ بعد از بیست و سه نفر آیا کارهایی رو آغاز کردید؟ و اگر حرف پایانی دارید بفرمایید.

نوری: حدود سال ۹۵ بود که در یک دفتر مستندسازی بابک ازمن خواست برای مستندش کمکش کنم. موضوع فیلم درباره میدان بهارستان و شان نزولش بود. فیش برداری ها و تحقیقات بسیار دقیقی انجام داده بود و فیلم هم قرار بود روی شانه های آرشیو قرار بگیرد. یک ماه طول کشید تا تحقیقات اولیه را خواندم و برای تکمیل اطلاعاتم هشت ماه درباره تاریخ معاصر ایران مطالعه کردم. کارها را روزانه باهم پیش میبردیم. در نهایت برای نریشن گویی از بهترین مستندسازان کشور استفاده کردیم. برخی تصاویر را بصورت نقاشی به فیلم افزوده شد و فیلم بسیار پر زحمت و دقیق ساخته شد. خودم تاحالا فیلم را ندیدم ولی شاید روزی بشود همینجا اکرانش کرد. برای من بلوغ بسیار خوبی به ارمغان داشت . الان هم یک فیلم مستند بلند با حبیب علوانی برای کار دارم که به رود کارون میپردازد. آرزو دارم فیلمی را آغاز کنم که بازهم با عبدالحلیم و حسین همکاری کنم. این گفتگو برای من خیلی جالب بود، بسیار شناور و سیال با حفظ ایده ی اصلی است. جای تشکر دارد.

پوریده: در این مدت هم شش فیلم کوتاه کارکردم در شهرهای مختلف. الان هم برای یک سریال۲۹قسمته درحال رای زنی هستم برای شبکه سه. خارج از همه مراحل ساخت ۲۳نفر ، سیامک مردانه حق بزرگی به گردن این فیلم دارد. او بزرگترین خدمت را به ۲۳فیلم کرد و ازش تشکر میکنم. همچنین از عباس مدحجی عزیز متشکرم که حداقل باعث شد ما بتوانیم جایی حرفهایمان را بزنیم.

تقلبی: در این چندسال تجربه کمتر انسانی مثل سیامک مردانه دیدم. بسیار انسان اخلاق مدار و حرفه ای ست از اوهم تشکر میکنم. جعفری کارگردان هم بسیار حرفه ای و اخلاق مدار بود. از مدحجی هم متشکرم که نگاه رسانه ای خوبی به هنرمندان دارد و حداقل درددلهای مارا میشنود.

برچسب ها: بیست و سه نفر ، 23 نفر
ارسال به دوستان
وبگردی