۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۷۷۶۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۶ - ۲۸-۱۲-۱۳۸۷
کد ۶۷۷۶۷
انتشار: ۰۹:۴۶ - ۲۸-۱۲-۱۳۸۷

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح

اعتماد ملي

«زندگي در سياست خلاصه نمي‌شود» عنوان يادداشت روز روزنامه اعتماد ملي به قلم محمد عطريانفر ‌ است كه در آن مي خوانيد:

با صدور بيانيه انصراف آقاي خاتمي، شاهد اقدامي شگفت‌انگيز و البته تصميمي جوانمردانه از سوي ايشان بوديم. فضاي سياسي ايران و نخبگان با توجه به شرايط عمومي كشور و همچنين آمادگي تمام‌عيار اقشار مردم براي همراهي و همفكري و حمايت از خاتمي هيچ‌گاه در انتظار دريافت چنين بيانيه‌اي و مضمون آن نبود.

اينجانب بر اين باورم كه اين اقدام غيرمتعارف و بسيار تعيين‌كننده پديده‌اي مشابه با رويداد تاريخي در خرداد 76 براي حضور در انتخابات آن سال بود. اين مشابهت از جهت شگفتي و اقدام در مسير خلا‌ف متعارف روزگار قابل تفسير و تعميم است، دوم خرداد 76، محمد خاتمي بدون هيچ‌‌گونه اميدواري و پيروزي و براساس نوعي تكليف اجتماعي و سياسي و البته اعتقادي در صحنه حاضر شد و بدون اميد به پيروزي به يك توان بزرگ و به يك پيروزي نيرومند دست پيدا كرد و درست در سال 87 كه تمام اميدها به همت او و پيروزي شگرف او مورد انتظار عموم مردم و اصلا‌ح‌طلبان به‌طور خاص بود، به ناآگاه عرصه را به نفع همفكران و رقيبان خود ترك كرد و انصراف خود را در كوتاه‌مدت به اطلا‌ع علا‌قه‌مندان و نظام سياسي ايران رساند. ابعاد اين تصميم شگرف بايد روزگاري روشن شود و اين اقدام جوانمردانه او بايد روزگاري مورد ستايش قرار گيرد.

اينجانب در چند محور ذيلا‌ در مقام توجيه به اين اقدام كاملا‌ غيرمتعارف مي‌پردازم.

1- اقدام خاتمي در انصراف ما را بر شناخت تاريخي و اعتقادي كه به بن‌مايه‌هاي رفتار اخلا‌ق‌مدارانه خاتمي پايبند مي‌كرد، مي‌شناخت و محكم‌تر و نيرومندتر مي‌كرد.

اقدام تاريخي خاتمي نشان داد كه برخلا‌ف حجم گسترده تخريب و هجمه‌اي كه به او مي‌شود اما او هيچ‌گاه ميل به قدرت ندارد و هيچ‌گاه اسير قدرت‌طلبي و تنزل‌طلبي نخواهد شد.

بيانيه خاتمي نشان داد كه چه سخاوتمندانه مي‌توان با گذشت سياسي عرصه قدرت را به نفع رقيبان و رفيقان خالي كرد، گذشتي كه در بسياري از مواقع تاريخي نشان داده كه به مراتب از گذشت جان سخت‌تر است.

2- اقدام خاتمي دلا‌لت تمام و كمالي بر جامع‌نگري او در عمر سياست دارد. او نشان داد به مصلحت‌سنجي توجهي معنادار دارد، او ظرف مشاع سياست را در عرصه قدرت حتي به نفع انديشه مصادره نخواهد كرد و اجازه مي‌دهد كه در برابر مصالحي كه در جامعه ايراني از آن سخن رانده مي‌شود، خود را در پيشگاه دوستان و همفكران خويش قرباني كند تا به مصلحتي عظيم‌تر دست يابد.

3- خاتمي نشان داد كه به كاهش سطح تنش‌هاي سياسي دروني كشور با دلي غمبار و دغدغه‌اي بسيار و با حساسيت مي‌انديشد و خود بر اين باور است كه وجود تشنج و تنش سياسي سم مهلك است و در اين ميانه به رفع آن اهتمام مي‌ورزد حتي اگر در اين مسير خود را هزينه كند و از اين هزينه هيچ باكي ندارد.

4- خاتمي نشان داد در عرصه سياست امر بزرگ‌تري هم است و همه چيز زندگي در سياست خلا‌صه نمي‌شود. اخلا‌ق نزد خاتمي، جايگاهي برتر از سياست دارد، او به اخلا‌ق‌مداري در سياست به شدت پايبند است. او در سياست‌ورزي خود براي به قدرت رساندن اخلا‌ق تلا‌ش مي‌كند و از به قدرت رسيدن سياست بي‌اخلا‌قي و ضداخلا‌قي و تخريبي هراس دارد.

5- خاتمي در اين اقدام، به برتري‌بخشي مصالح ملي بر مصالح فردي، جناحي و حتي اصلا‌ح‌طلبي مهر تاكيد مي‌نهد. او حتي اگر پيروزي خود را در نزديك‌ترين فاصله‌ها ذكر كند، حاضر نيست مطالباتي را تعقيب كند كه احيانا به گوشه‌اي از مصالح ملي آسيب وارد كند. نزد او هيچ امري از مصلحت ملي و منافع ملي بالا‌تر نمي‌نشيند و همه را در مسير تحقق آن مصالح عاليه فدا مي‌كند.

6- خاتمي در انجام اين تكليف تاريخي بر پذيرش سختي راه تاكيد كرده است. او مي‌داند كه چنين تصميمي چه تكليف سنگيني را در جهت توجيه هواداران و همفكران بر دوش او بار مي‌دارد. او به خوبي مي‌داند براي كار گرانسنگي همچون تعقيب جنبش اصلا‌حات در ايران بايد سختي‌ها را به جان خريد و عافيت‌طلبي را از عرصه اصلا‌ح‌طلبي دور كرد.

7- خاتمي با پيام انصراف خويش به كانون‌هاي بحران‌ساز و نابخرد عرصه سياست فهماند نبايد اخلا‌ق را به باد سخره گرفت. او به كانون‌هاي تشنج‌آفرين پيام داد كه مي‌توان به جاي دعوا بر سر قدرت سخاوتمندانه از كنار آن گذشت، همانطور كه علي‌ابن‌ابيطالب بر اين حقيقت مكتوم صحه گذاشته است.

8- خاتمي در انصراف خويش خود را به نفع نداي وحدت‌طلبانه اردوگاه اصلا‌ح‌طلبان كنار كشيد تا پيام بزرگي به همه چهره‌هاي صاحب نام و منزلت منتقل كند كه در راه وحدت حركت نخبگان و صاحب‌منصبان هيچ چيز نبايد دريغ كرد؛ همان رمزي كه امام بارها و بارها در حركت سياسي خود و در آستانه انقلا‌ب و در پايان عمر خويش آن رمز ماندگار را به پيروان خويش گوشزد كرده‌اند.

9- خاتمي از عرصه سياسي كنار كشيد اما عرصه را براي دوستان خويش باز گذاشت تا فرصت‌هاي ذي‌قيمت خويش را براي مديريت اصلا‌حات به كار ببندد.

10- آقاي خاتمي با انصراف از خود گذشت تا حقيقت ارزشمند اعتمادسازي را به كانون‌هاي قدرت پيام دهد و به آنها بياموزد كه براي زندگي پايدار و شرافتمندانه حتي نيازمند حركت بر بستر اعتماد هستيم و اين تجربه تاريخي مي‌تواند حتي نمادي بر ضرورت اعتمادسازي با كانون‌هاي قدرت در جهان باشد.

بر اين اساس به اين تصميم احترام مي‌گذاريم و براي آينده سياسي خاتمي آرزوي موفقيت داريم. اين اقدام خاتمي به صورت موجز و خلا‌صه تكاليفي را بر دوش ايشان مي‌گذارد.

1- جناب آقاي خاتمي در اقدامي گسترده بايد بتواند توجيهات سياسي و اعتمادي خود را در برابر اين اقدام جوانمردانه به طرفداران خويش منتقل كند.

2- سيدمحمد خاتمي بايد بپذيرد كه عرصه رقابت‌هاي نازل در سطح مجادلا‌ت انتخاباتي را رها ساخته تا به امر پرچمداري منضبط و ساختارمند اصلا‌حات بپردازد و در ميانه مضمون اصلا‌حات و ساختار سياسي تعادلي همه‌جانبه به وجود آورد.

3- آقاي محمد خاتمي بايد فرصت سه ماه در پيش رو تا انتخابات را به صورت مستوفي وقف تغيير «شكوهمند و سازنده»اي بنمايد كه ايشان خويش به درستي در بيانيه انصرافي خويش به آن اشاره كرده است.

4- خاتمي بايد براي عرصه سياست‌ورزي تمام‌عيار در عرصه رقابت‌ها و سياست‌ورزي‌ها و اصلا‌ح‌طلبي‌ها و توسعه همه‌جانبه اقدام نمايد و تا آخرين فرصت‌هاي حيات وقف اين نياز اجتماعي نمايد.

5- جناب آقاي محمد خاتمي در فرصت پيش رو بايد براي مانايي اصلا‌حات به تقويت همگرايي نخبگان و اجماع‌بخشي نخبگان اهتمام ورزد.

و از اين رهگذر است كه تا بار ديگر به خاتمي به مثابه ذخيره‌اي ارزشمند و ماندگار بنگريم و حول شمع وجود او حضور يابيم.

كيهان

«در آستانه طلوعى ديگر» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان است كه در آن مي خوانيد: سال 1387 را مي توان در يک نگاه کاملاً کلي، «سال آزمايش هاي بزرگ و پيروزي هاي درخشان» خواند. در آغاز اين سال پيدا بود که تحولات سياسي مهمي در پيش است اما سمت و سوي آن را از همان ابتدا نمي شد به درستي فهميد.

تحولات سياسي در جهاني که ما در آن زندگي مي کنيم بسيار پرشتاب و به لحاظ ساختار اساساً پيچيده و چند عاملي است. به همين دليل به دست آوردن تحليل صحيح و به موقع از حوادث و پي گيري روند وقوع آنها تا انتها به گونه اي که خطا در پيش بيني تحولات آينده به حداقل ممکن کاهش يابد کار بسيار دشواري است.

همين پيچيدگي است که مرز فرصت و تهديد را بسيار نازک کرده و پل زدن ميان آنها را آسان ساخته است. سال 87 جزو معدود مقاطع زماني در سال هاي گذشته بوده که اين الگو تقريباً به طور کامل و واضح در آن تکرار شد. مشخصه عمومي اتفاقاتي که در اين سال رخ داد اين بود که عده بسيار کمي آنها را از قبل پيش بيني مي کردند و عده کمتري  توانستند به تحليلي صحيح و واقع بينانه از روند وقوع آنها و نتايجي که در پي داشت دست يابند.

در محيط بين المللي و منطقه اي بدون شک پيروزي اوباما در انتخابات رياست جمهوري آمريکا و  جنگ 22 روزه رژيم اشغالگر قدس با مبارزان حماس در غزه که شکست سخت و عبرت انگيز صهيونيست ها در اين نبرد را به دنبال داشت، مهم ترين تحولات سال بوده است.

پيروزي اوباما در انتخابات آمريکا حادثه اي بود که کمتر کسي آن را پيش بيني مي کرد. حتي متبحرترين تحليلگران افکار عمومي در آمريکا  که سابقه اي دراز در پيش بيني رفتار جامعه آمريکا دارند، نيز اگرچه همه اتفاق نظر داشتند که کانديداي کهنسال جمهوري خواهان که در بدترين موقعيت ممکن - يعني موقعيت دفاع از کارنامه موجودي چون جرج بوش- قرار داشت شانسي براي ورود به کاخ سفيد ندارد، اما ميان دو کانديداي دموکرات يعني هيلاري کلينتون و باراک اوباما- که هر دو واجد ويژگي هايي غيرمنتظره بودند؛ يکي زن و ديگري سياه پوست- عمده ناظران اقبال را با کلينتون همراه مي دانستند و احتمال نمي دادند کانديدايي سياه پوست که حرف هاي عجيب و غريب مي زند و مي خواهد سنت هاي سياسي آمريکا را دستکاري کند، اجازه ورود به کاخ سفيد را بيابد.

با اين حال اوباما انتخابات را برد از جمله به اين دليل ساده که درباره ميزان زاويه او با منافع سيستم حاکم بر آمريکا زياده از حد غلو شده بود.

به تعبير برخي از تحليلگران آمريکايي اوباما به هيچ وجه يک عنصر نامطلوب براي سيستم سرمايه داري -نظامي حاکم بر آمريکا نيست بلکه برعکس او را بايد مهره اي دانست که در وقت مناسب ايفاي نقش مناسب را عهده دار شده است.

هيئت حاکمه آمريکا- که برخي منتقدان مانند نوام چامسکي آن را «اقتصاد پنتاگونيستي» ناميده اند- در دوره اي به فردي مانند بوش نياز داشت و در دوره اي ديگر به فرد ديگري مانند اوباما و تا آنجا که به حفظ منافع اليت نظامي-  سرمايه داري مربوط مي شود چيزي تغيير نخواهد کرد.

اصل انتخاب اوباما اما به اندازه تفسيري که از چگونگي رفتار آينده او به عنوان رئيس جمهور آمريکا شد و خصوصاً  اينکه در مورد موضوعاتي مانند ايران در سر دادن شعار تغيير تا چه حد صادق و در اجراي آن چه اندازه جدي و تواناست. در ابتداي انتخاب اوباما به عنوان رئيس جمهور آمريکا اين تحليل  در برخي محافل قوت گرفت که به راستي تغييري  درکار است و ميان ايران و آمريکا چيزي عوض خواهد شد.

خصوصاً ادبيات به ظاهر  نرم اوباما به همراه پيشنهاد  او براي گفت وگوي مستقيم با ايران امر را بر بسياري از محافل داخلي و خارجي مشتبه کرد. کيهان اما از روز نخست استدلال کرد که نهايتاً تفاوت در  خور توجهي  مشاهده نخواهد شد و تا آنجا که به ايران و مجموعه موضوعات مرتبط  با ماهيت استعماري آمريکا بازمي گردد، «تغيير»ي در کار نيست.

زمان زيادي نگذشت که مشخص شد اميد به وقوع تغييرات اساسي ساده انگارانه است و آنکه در آمريکا اول از همه تغيير خواهد کرد خود اوباماست که تازه ماهيت واقعي خويش را آشکار مي کند و همگان در خواهند يافت که نه فقط هدف هاي اوباما  با بوش فرقي ندارد بلکه روش هاي  او نيز تا حدود زيادي با اسلافش يکسان است.

يکي از مهم ترين صحنه هايي که بي تغيير ماندن ماهيت دگرگوني ناپذير آمريکا را آشکارتر ساخت، جنگ 22 روزه قهرمانان مقاومت اسلامي فلسطين با رژيم اشغالگر قدس در غزه بود. بر مبناي مجموعه آنچه در حين جنگ و پس از آن منتشر شد اکنون کاملاً آشکار است که اين جنگ يک طراحي آمريکايي -عربي- صهيونيستي بود که با هماهنگي کامل  باراک اوباما اجرا شد. 

اعراب سازشکار منطقه که  از زمان توافق ننگين آناپوليس به اين سو،  بي اعتقادي خود به آرمان قدس شريف و کارآيي مقاومت به عنوان تنها روش کارآمد دستيابي به آن را آشکار کرده و در معادله سازش-  مقاومت جاي خود را در کنار رژيم اشغالگر و جنايتکار صهيونيستي تثبيت نموده بودند، در اين جنگ کار را از مرحله لابي پشت پرده به نفع اسرائيل و حمايت ضمني سياسي از آن فراتر برده و به روي برادران مسلمان خود اسلحه کشيدند.

درست مانند جنگ 33 روزه در سال 2006، اين بار هم تمام کفر در مقابل تمام اسلام ايستاد  اما نتيجه همان ماند که بود.  با وجود تمام اميدي که صهيونيست ها به حصول يک پيروزي قاطع و سريع در جنگ بسته بودند و در حالي که ظاهراً تمامي امکانات براي نيل به چنين نتيجه اي مهيا بود، نيروي ايمان،  قوت و صلابت خود را به دشمنان خود نماياند و 22 روز جنگ در حالي به پايان رسيد که اسرائيل به هيچ يک از اهداف خود از نابودي کامل مقاومت بگيريد تا اعمال کنترل موثر به گذرگاه رفح دست نيافته بودند. 

در مورد اين نبرد بزرگ نيز کيهان رسالت خود را آن دانست که در تمام 22روز جنگ، جز اخبار  مربوط به مبارزان  قهرمان حماس مطلب ديگري را به عنوان تيتر اول خود انتخاب نکند  و بر همين  مشي پاي بند ماند تا عصر آن روز که صهيونيست ها خوار و ناتوان آتش بس را  پذيرفتند و از دوستان به ظاهر مسلمان خود خواستند، شکست نظامي آنها را در محيط سياسي جبران نمايند.

 پس از جنگ نمايندگان حماس در تهران و فرستادگان رهبران حماس جملگي  اداي وظيفه کيهان را ستودند و آن را نشانه عميق همبستگي در محور مقاومت ارزيابي کردند.

در داخل ايران اما بحثي در سال 87 آغاز شد که اکنون در ميانه آن قرار داريم و درست است که تا امروز فراز و نشيب بسيار داشته ليکن هنوز به مرحله  فرجامين نرسيده است و آن داستان بلند «انتخابات» است. از ابتدا روشن بود که در انتخابات سال 88 دو نيروي سياسي با دو هدفگذاري کاملاً متفاوت رودرروي هم خواهند ايستاد.

اصولگرايان که خواهان تداوم گفتمان امام و انقلاب در دستگاه اجرايي کشور  هستند و مجموعه مخالفان تداوم اين گفتمان که طيفي وسيع از افراد در خارج از ايران و عده اي را نيز در داخل دربرمي گيرد.

کيهان از روز نخست تلاش کرد در اين صحنه «تابلو»ها را از «هويت»ها  تفکيک کند و دقيق ترين اخبار و اطلاعات را در اختيار خوانندگان خود قرار دهد.

اگرچه صحنه انتخابات بسيار پيچيده است و پيچيده تر نيز خواهد شد اما مهم ترين اصل حاکم بر آن بدون تغيير مانده است: اين انتخابات مبارزه اي سرنوشت ساز است که نتيجه آن تاثيري بزرگ بر آينده خواهد گذاشت و به همين دليل هيچ غفلتي از اداي تکليف - که چندان هم پوشيده نيست- قابل بخشش نخواهد بود.

پيشرفت هاي عظيم و حيرت انگيز ايران اسلامي در عرصه هاي گوناگون، علمي، تکنولوژيک، بين المللي و پمپاژ الگوي انقلاب اسلامي به جهان اسلام را مي توان و بايد از بزرگترين و اثرگذارترين رخدادهاي داخلي در سال 1387 دانست که ارسال ماهواره اميد به فضا فقط يک نمونه از آنهاست. نکته درخور توجه آن که رهبر معظم انقلاب سال 1387 را «سال نوآوري و شکوفايي» ناميده بود.

پيروزي حماس را از قبل پيش بيني فرموده و از توخالي بودن تهديدهاي نظامي آمريکا عليه ايران اسلامي پيشاپيش خبر داده بود...
سال 1387 را درحالي به پايان مي رسانيم که دستاوردهاي فراواني را با خود به سال 1388 مي بريم.

کيهان حلول سال جديد را به تمامي مردم بزرگوار و شريف ايران عزيز و مخصوصاً خوانندگان گرامي تبريک مي گويد. اميد آنکه هماره با هم باشيم و در بستر اسلام و انقلاب، خدمتگزار بمانيم.
 
رسالت

«بهاران و انقلاب قلوب» عنوان سرمقاله امروز روزنامه رسالت به قلم سيدمسعود علوي است كه در آن مي خوانيد:

يا مقلب القلوب و الابصار...
در آغاز هر سال نوين خورشيدي، خداوند خبير را با صفاتي مقدس مي‌خوانيم و از محضر اقدسش تحول نفساني خويش را به وجه «احسن الحال» مي‌خواهيم. از جمله اين صفات؛ «يا مقلب القلوب» است كه در قرآن مجيد، واژه قلب و مشتقات آن بارها تكرار شده است. درباره معنا و مفهوم قلب، نظرات و آراي بسياري وجود دارد كه حد مشترك آن فهم و ادراك انساني است.

مرحوم علامه طباطبايي (ره) در كتاب شريف «الميزان» مي‌فرمايد؛ «مراد از قلب در كلام خداوند، هر جا به كار رفته، آن حقيقت انساني است كه ادراك و شعور به آن نسبت داده مي‌شود نه قلب صنوبري شكل.»

در تفسير شريف «نمونه» نيز مي‌خوانيم؛ «منظور از قلب در آيات قرآن كه بحث از درك مسائل مي‌كند، همان عقل و شعور و ادراك است.» در قاموس‌ها و فرهنگ‌هاي لغات نيز يكي از معاني قلب، همان عقل گفته شده، از جمله «راغب» در كتاب «مفردات»، قلب را به علم و فهم تفسير كرده است. در «لسان العرب» نيز مي‌خوانيم كه گاهي قلب به معني عقل به كار مي‌رود.

در ذيل آيه «ان في ذلك لذكري لمن كان له قلب ...» (سوره ق، آيه 47)، در جلد 22 تفسير نمونه حديثي از امام موسي‌بن جعفر (ع) آمده است به اين مضمون كه منظور از قلب، عقل است.

برخي از مفسرين معتقدند كه ريشه لغت «قلب» در اصل به معني دگرگوني و تحول و انقلاب است، و چون فكر و عقل انسان هم دائما در حال دگرگوني است به آن «قلب» گفته مي‌شود.

در آياتي از قرآن نيز مراد از «قلب»، نفس و جان آدمي است. از جمله اينكه خداوند در آيه 10 سوره احزاب مي‌فرمايد؛ «و بلغت القلوب الحناجر.» همچنين در آيه 283 سوره بقره قلب را به چيزي كه به ثواب و گناه متصف مي‌شود، تبيين نموده و مي‌فرمايد؛ «فانه آثم قلبه.» روشن است كه عضو صنوبري شكل قفسه سينه گناه نمي‌كند، پس مراد همان نفس و جان شعورمند و مدرك انسان است.

در آيه 179 سوره اعراف نيز درباره گروهي از جن و انس كه مستحق عذاب دوزخند، مي‌فرمايد؛ «لهم قلوب لا يفقهون بها» (آنها دل‌ها (عقل‌ها)يي دارند كه با آن نمي‌انديشند.) واضح است كه وقتي انديشيدن به «قلب» نسبت داده مي‌شود، مي‌فهميم كه مقصود از آن، «عقل» است. آيه ديگري كه صريح‌تر مفهوم آن را درك مي‌كنيم، آيه 46 سوره حج است كه مي‌فرمايد؛ «لهم قلوب يعقلون بها.»

از آفريدگار آفرينش در آستانه طلوع خورشيد نوروزين و حلول سال نوين شمسي خواهانيم قلوب پارسيان پارسا و ايمانيان ايران را به گونه‌اي دگرگون سازد كه با آن به بهترين تفقه و تعقل در راه روشن رستگاري و رفاه، رهنمون شوند و در تمامي آنات و عرصه‌ها جاذب رضايت و رحمت خالق خويش باشند.

ما از اين نكته، غافل نيستيم كه هر دگرگوني و تحول و تطوري كه ريشه در روحانيت و رحمانيت آسماني دارد، نتيجه و ثمره آن رشد و هدايت و بلوغ و بالندگي است و اين ما هستيم كه بايد با مساعي خويش به ظرافت و ظرفيت پذيرش تحول الهي و حركت به سوي «احسن الحال» نايل شويم و ظرف وجودي قلب ما با ايمان و انديشه نيك و عمل صالح، انشراح و انبساط معنوي يافته و مهياي مظروف عظيم اخلاق و معارف اسلامي گردد.

خردورزي، ركن اساسي دين است و انديشه فردي و خرد جمعي عنصري تعيين كننده در سرنوشت ملت و يكايك آحاد جامعه مي‌باشد و تحول احوال و انقلاب قلوب در راستاي خط سير عبادي الهي، لازمه حيات طبيه است؛ تحولي مثبت، رشد دهنده و پيش برنده كه همواره ملازم دانش افزايي و نوسازي ايمان و باورهاي قلبي و تثبيت و تقويت اراده و استعدادهاي دروني مي‌باشد.

اميد است در سال آتي (88) نهال شكوفايي‌هاي سال‌جاري (87) به درخت تنومند توانمندي بدل شود و قلوب ملت معظم ايران با هدايت‌هاي الهي و خرد جمعي در انتخابات خرداد ماه به سمت و سويي سوق يابد كه مرضي ذات اقدس حق‌تعالي باشد و نيز موجب گسترش عدالت اجتماعي و پيشرفت‌هاي علمي و اجتماعي و فرهنگي گردد و آوازه آيين و ميهن عزيزمان با انديشه‌هاي جوان و جويايي كه مقلب قلوب در آن حلول و نفوذ دارد، چهار سوي گيتي را در نوردد و آفاق و انفس جهانيان را فرا گيرد.

از مدبر ليل و نهار و محول احوال، خواهانيم كه سال فرا روي ما را هنگامه هدايت به فيض فردي و فوز اجتماعي و فتح چكاد رويش و رشد در همه عرصه‌ها قرار داده و خلوص و خدمت و خداخواهي را قرين قلب تمامي ما خصوصا مسئولين و مقامات ميهن عزيزمان گرداند و قلوب همگان را جايگاه جلالت و حصن حكمت و اريكه ايمان سازد.

ما هماره شاكر ساحت حضرت سبحانيم كه قلب قويم عالم امكان و قطب عزيز هستي، حضرت حجت‌بن الحسن العسكري (عج)، كانون اقتداي ما منتظران ظهور است و ولايت فقيه، واسطه فيض آخرين حجت الهي در وجود جودآگين سرآمداني همچون خميني كبير و خامنه‌اي عزيز تجلي يافته و مي‌يابد و اينك قلب حيات‌بخش امت واحده اسلام، ولي امر مسلمين، مقام معظم رهبري است كه تلالو آن بر تمامي قلوب عاشقان ولايت، تابنده است.طلوع طلعت خورشيد نوروزين و انقلاب قلوب مردمان و نشاط بهاران و نزول روزافزون نور ايمان بر بهاري دلان ايران، خجسته باد.
 
جمهوري اسلامي

«همچنان اميدواريم» عنوان سرمقاله امروز روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي خوانيد: 

بسم الله الرحمن الرحيم
سال 1387 را بايد با دو نگاه ارزيابي كرد; يكي نگاه به جايگاه نظام جمهوري اسلامي در داخل و خارج از ايران و ديگري نگاه به عملكرد اندام هاي نظام . اين نگاه اگر منصفانه و دور از افراط و تفريط باشد مي تواند دست اندركاران را متوجه قوت ها و ضعف ها نمايد و راهنماي عمل مناسبي باشد براي آنكه در سال آينده و سالهاي آينده به رفع نقص ها و تقويت نقاط قوت بپردازند.

بي ترديد نظام جمهوري اسلامي به دليل حفظ مواضع اصولي خود در سياست خارجي و تاكيد بر اصول و موازين انقلابي و ارزشي در سال 1387 به راه اصيل خود ادامه داده و جايگاه خود را در داخل و خارج تقويت كرده است.

تداوم حمايت از آرمان فلسطين تلاش براي تقويت وحدت امت اسلامي ايستادگي در برابر قدرت هاي سلطه گر به ويژه آمريكا حراست از دستاوردهاي علمي و فني همانند انرژي هسته اي در برابر زياده خواهي هاي قدرت هاي استكباري تشويق استعدادهاي جوان براي توسعه دانش فني و توليد علم و تلاش براي تقويت اصول و آرمان هاي اسلامي و انقلابي شاخص هاي روشن عملكرد نظام جمهوري اسلامي در سال 1387 مي باشند كه مستقيما با رهنمودها و نظارت رهبري در ارتباط هستند.

اطلاعات دقيق نشان مي دهند پايگاه نظام جمهوري اسلامي با همين شاخص ها در داخل قوي شده و در خارج از مرزهاي ايران نيز قلب هاي بيشتري را به خود متوجه نموده دوستان انقلاب را سرافرازتر و دشمنان را نااميدتر كرده است.

هر چند اقتضاي زمان با توجه به شتاب زيادي كه در سير تحولات فكري و فرهنگي و علمي و اقتصادي مشاهده مي شود ايجاب مي كند قدرت عمل نظام جمهوري اسلامي افزايش يابد لكن همين كه در برابر همه دشمني ها و كارشكني ها حركت نظام همچنان رو به جلو مي باشد بسيار اميدوار كننده است.

قطعا ما نبايد به اين مقدار پيشرفت براي نظام جمهوري اسلامي كه در دنياي امروز حرف تازه اي دارد و از جاذبه زيادي برخوردار است راضي باشيم و بايد به اين تحرك مثبت شتاب بيشتري بدهيم تا بتوانيم عقب ماندگي هاي تحميلي گذشته را جبران نمائيم و نظام جمهوري اسلامي در جايگاهي قرار گيرد كه در آرمان هاي ترسيم شده توسط بنيانگذار آن حضرت امام خميني رضوان الله تعالي عليه براي اين نظام در نظر گرفته شده است. نظام جمهوري اسلامي الگوي مناسبي براي همه ملت هائي است كه در جستجوي راهي براي تامين استقلال و آزادي هستند و مي خواهند با تكيه بر اراده خود زندگي كنند.

در نگاه دوم قضاوت يكسره مثبت قطعا يك قضاوت غيرواقعي و افراطي است كما اينكه قضاوت يكسره منفي نيز تفريطي است . واقعيت اينست كه عملكرد اندام هاي نظام جمهوري اسلامي از ضعف ها و قوت هائي برخوردار بوده كه قطعا اگر قوت ها بيشتر بود جايگاه نظام در داخل و خارج ارتقا بيشتري مي يافت.

مجلس شوراي اسلامي كه در راس قواي سه گانه قرار دارد در سال جاري به عنوان اولين سال كاري مجلس هشتم ابتدا ضعف هائي از خود نشان داد كه اگر ادامه مي يافت خسارت بار مي بود. خوشبختانه اداره كنندگان مجلس و نمايندگان با كسب تسلط كافي بر امور و آشنائي بيشتر با فضاي كاري خود و اقتضائات جامعه توانستند جايگاه واقعي خود را پيدا كنند و در نيمه دوم سال ضعف هاي گذشته را تا حدودي جبران نمايند.

انتظار از مجلس شوراي اسلامي همراهي با ساير قواست ولي هرگز نبايد همراهي را با وادادگي اشتباه كرد. استقلال مجلس براي كشور يك اصل غيرقابل خدشه است كه اگر ازدست برود يا حتي ضعيف شود به پيدايش ديكتاتوري ميانجامد. نمايندگان مجلس فقط با حفظ اين اصل است كه مي توانند نقش خود را در حفظ استقلال كشور و تقويت جايگاه نظام جمهوري اسلامي ايفا نمايند.

مجلس شوراي اسلامي در سال 1387 در اين زمينه نمره متوسطي دارد و انتظار اينست كه مجلس هشتم در سال دوم عمر خود اين نقص را جبران نمايد.

قوه قضائيه در سال 1387 تلاش هائي براي تقويت زيرساخت ها از ميان برداشتن موانع و باز كردن گره هاي كور انجام داد لكن نتوانست سطح رضايت مردم از دستگاهي كه محل تظلم مظلومان است را بالا ببرد.

در قوه قضائيه قضات شريفي حضور دارند كه اگر از آنها حمايت شود مي توانند بر همه مشكلات موجود فائق آيند و دست متجاوزان به حقوق فردي و عمومي را كه متاسفانه در جامعه اسلامي و انقلابي ما كم نيستند قطع كنند. براي رسيدن به اين هدف در سطح مسئولان قوه قضائيه به عناصري مصمم با اراده اي قوي روحيه اي نفوذناپذير و كاملا معتقد به استقلال اين قوه نياز است.

در اجرائيات به نتيجه رسيدن طرح دراز مدت و مهم ماهواره اميد كه در بهمن ماه به فضا پرتاب شد همچنين بعضي پيشرفت هاي صنعتي از جمله انرژي هسته اي موفقيت هاي ستودني هستند.

آمارهائي كه مسئولان دولتي در زمينه هاي عمراني ارائه مي كنند نيز نشان دهنده پيشرفت هائي در اين زمينه مي باشد. اما افزايش گراني و ركودي كه گريبانگير كارخانجات توليدي و صنعتي شده از ضعف عملكرد اقتصادي دولت خبر مي دهند.

در بخش فرهنگي نيز ضعف هائي وجود دارد كه نماد آشكار آن را مي توان در جامعه مشاهده كرد. تخريب شخصيت خدمتگزاران و بي توجهي شديد به كرامت انساني كه در سال جاري توسط عناصر لجام گسيخته به شدت ادامه يافت نشانه روشن ديگري از ضعف عملكرد فرهنگي قوه مجريه است.

در بخش سياست خارجي عليرغم ادعاهائيكه مي شود دستگاه ديپلماسي كشور از موضع انفعالي حركت كرده است. نمونه هائي از قبيل مراكش بحرين عربستان كانادا و پيام تبريك به رئيس جمهور جديد آمريكا و اعلام آمادگي هاي پياپي براي مذاكره با وي مي توانند اين مدعا را به روشني به اثبات برسانند.

اينكه وزير خارجه عربستان اين جسارت را به خود مي دهد كه به وزيرخارجه جمهوري اسلامي ايران ميگويد ايران بايد خود را از مسائل اعراب به ويژه لبنان و فلسطين كنار بكشد محصول همين روش انفعالي ديپلماسي خارجي دولت است.

نظام جمهوري اسلامي با جايگاه والائي كه در ميان مردم جهان دارد مي تواند با سياستي فعال به جريان سازي هاي جديد و اثرگذار در سياست بين المللي بپردازد و سرفرازانه اهداف ترسيم شده در منظومه آرماني امام خميني را تحقق بخشد.

اين هدف درصورتي تحقق خواهد يافت كه دولتمردان ما به جاي شعار به عمل صادقانه روي آورند و در همه زمينه ها به آرمانها و اصول انقلاب پاي بندي نشان دهند.

انقلاب اسلامي مهمترين رويداد قرن حاضر است كه به تعبير امام خميني « انفجار نور » بود. اين اميد در دل همه مستضعفان جهان زنده است كه اين انقلاب و نظام برآمده از آن همانطور كه معادلات سياسي جهان را تغيير داده مي تواند به حاكميت استكباري زورگويان خاتمه دهد و به تحقق نهائي وعده هاي الهي بيانجامد.

براي رسيدن به اين نقطه مطلوب ملت ايران و مسئولان نظام جمهوري اسلامي وظيفه سنگيني برعهده دارند و اين اميد همچنان وجود دارد كه خداي متعال براي دست يابي به اين آرمان مقدس بندگان خالص خود را ياري فرمايد.

صداي عدالت

«كمتر از برگ نباشيم» يادداشت امروز صداي عدالت به قلم حسين عبداللهي است كه در آن مي خوانيد:

بهار را ياد نبريم که سبز شدن روزگار، ريزش باران‏هاي زلال آسماني، وزيدن نسيم‏هاي دل‏نواز صبحگاهي، شکوه خيره کننده شکوفه‏هاي رنگارنگ بر روي شاخسارهايي که نويد گل‏هاي سفيد و ارغواني را برلب دارند، اندکي از کرشمه اين پديده شگفت‏انگيز خداوند است. به تعبير مولوي، زبان حال زمستان، «اِيّاک نَعبُد» است و زبان حال نوبهار، «اِيّاک نستعين»:‏
اِيّاک نعبدست زمستان دعاي باغ
‏ در نوبهار گويد اِيّاک نستعين
ايّاک نعبد آن‏که به در يوزه آمدم
بگشا درِ طرب، مگذارم دگر حزين

‏اِيّاک نستعين که ز پرّيِ ميوه‏هاشکسته مي‏شوم، نگهم دار اي معين .کمتر از آن برگ ظريف و زيبا نباشيم که شاخ درخت را مي‏شکافد و از زندان خودپرستي، سر برون مي‏نهد و آن مي‏شود که:«هر ورقش، دفتري است معرفت کردگار»:(مولانا)‏
اي برگ! قوّت يافتي تا شاخ را بشکافتي ‏
چون رستي از زندان، بگو تا ما در اين حبس آن کنيم
‏اي غنچه! گلگون آمدي، وز خويش بيرون آمدي
‏با ما بگو چون آمدي تا ما ز خود خيزان کنيم

‏و چون باد بهار ما نيز گره‏گشاي کار ديگران باشيم:‏
چو غنچه‏گر چه فرو بستگي است کار جهان ‏تو همچو باد بهاري گره‏گشا مي‏باش ‏بهار به کام همگان خوش باد، به ويژه آنان که در انديشه ديگران و به فکر خسته جانانند:‏
سحر ديدم درخت ارغواني
‏ کشيده سر به بام خسته جاني
‏ به گوش ارغوان آهسته گفتم ‏
بهارت خوش که فکر ديگراني ‏

دنياي اقتصاد

«به سوي سال پرچالش» عنوان سرمقاله امروز روزنامه دنياي اقتصاد به قلم علي ميرزاخاني است كه در آن مي خوانيد:

سال 87 را در حالي پشت سرمي‌گذاريم كه بسياري از معادلات سال‌هاي اخير در طي چند ماه به سرعت تغيير كرده و جاي خود را به مناسباتي داده‌ است كه واكنش دقيق و فوري را غيرقابل اجتناب مي‌كند.
 
جهان غرب با بحران اقتصادي كم سابقه‌اي دست به گريبان است كه جهان شرق، به ويژه روسيه و چين، از پس‌لرزه‌هاي آن در امان نيستند و چه بسا تخريب به جاي مانده از پس‌لرزه شرقي، از تخريب زلزله غربي كمتر نباشد. در جهان سياست نيز چهره غيرقابل قبول آمريكا براي افكار عمومي جهان تغيير رنگ داده و نماد منفور بوش جاي خود را به نماد حداقل غيرمنفور اوباما داده است.

اما فارغ از اين دگرگوني‌هاي وسيع در جهان اقتصاد و سياست، ايران ما بايد در سال آينده با چالش بسيار مهم سقوط بهاي نفت مواجه شود؛ آن هم در شرايطي كه به مصرف وسيع دلارهاي نفتي عادت كرده است و اين مهم اتخاذ برخي سياست‌هاي رياضت‌طلبانه را در حالي گريز ناپذير مي‌كند كه سال آينده به صورت همزمان، سال انتخابات نيز هست و وعده‌هاي مردم‌پسند گريز‌ناپذير.

البته با پديده سقوط نفت مي‌توان بسيار ساده‌انديشانه روبه‌رو شد و مديريت اوضاع پيچيده محتمل را به زماني موكول كرد كه آنها خود را تحميل كنند ، اما تنها نتيجه چنين انفعالي، از دست دادن كارآيي اهرم‌هاي مديريت اوضاع خواهد بود. بخواهيم قبول كنيم يا قبول نكنيم، سقوط نفت به مرز40 دلار، باعث ناپديد شدن نيمي از دلارهاي نفتي مورد استفاده در بودجه 87 از بودجه 88 شده است و ناديده گرفتن تاثيرات آن بر توازن بودجه، به ويژه در شرايطي كه قرار است حقوق كاركنان دولت نيز با افزايش قابل توجهي همراه باشد، غيرمسوولانه است.

در مواجهه عالمانه با چنين اوضاعي، طرح تحول اقتصادي به صورتي كه در اولين مصوبه كميسيون تلفيق مجلس آمده بود، مي‌توانست باعث تبديل تهديد به فرصت باشد، اما متاسفانه اصرار دولت بر قانون همه يا هيچ باعث تبديل آن مصوبه به مصوبه‌اي شد كه نهايتا با مخالفت اكثريت نمايندگان مجلس مواجه گرديد.

در سوي ديگر قضيه، به نظر مي‌رسد دولت از مهمترين ابزار مقابله با بحران يعني مديريت نرخ ارز غافل است، به ويژه آنكه براساس تازه‌ترين پژوهش‌هاي انجام گرفته توسط اقتصاددانان برجسته كشور، تاثير اين متغير روي تورم چنانچه با مديريت دقيق همراه باشد، بسيار كمتر از ساير روش‌هاي جايگزين است.

اگر از ابعاد مختلف موضوع غافل نباشيم، متوجه اين فرصت تاريخي خواهيم شد كه قيمت‌ها در سراسر جهان رو به سقوط است ولي به دليل آنچه كه به «چسبندگي قيمت‌ها به كف» در ادبيات اقتصادي موسوم است، شاهد كاهش محسوس قيمت در سبد وارداتي ايران نيستيم ولي مي‌توان سود اين تحول را با اصلاح نرخ ارز به سمت منافع ملي هدايت كرد، بي‌آنكه عوارض خاصي به اقتصاد تحميل شود.

چنين اصلاحاتي، يك نفع عظيم ناخواسته را نيز در كنار خود خواهد داشت و آن اينكه معادلات بازي اقتصاد را كه در چند سال اخير به دليل تثبيت نرخ ارز به نفع واردكنندگان رقم خورده است، اندكي به نفع توليد داخلي تغيير خواهد داد. فراموش نكنيم كه تمام دعواي آمريكايي‌ها عليه چين در چند سال اخير، ريشه در استفاده دقيق چيني‌ها از اين ابزار پرقدرت به نفع توليد و صادرات خودشان دارد كه باعث جذب سرمايه‌هاي عظيم غربي به داخل اين كشور و نهايتا جايگزيني تدريجي كالاهاي ساخت چين با كالاهاي غربي حتي در سبد مصرفي غربي‌ها شده است.

به هر حال، تصميم‌سازان اقتصادي بايد بدانند كه هرچه به اوج بحران نزديك شويم، دايره انتخاب بين ابزارهاي مقابله با بحران محدودتر و محدودتر مي‌شود و در اين نكته نبايد ترديد كرد كه برخي ابزارهاي قابل‌استفاده براي مقابله با بحران چنانچه در زمان مناسب از آنها استفاده نشود، در شرايط بحراني به سرعت تبديل به ابزار بحران‌زا مي‌شوند و اين قانون درخصوص نرخ ارز در شرايط سال آينده به شدت مي‌تواند صادق باشد. آيا توجه به اين معادلات، جديت فوري در بازنگري برخي سياست‌هاي اقتصادي را ايجاب نمي‌كند؟

سرمايه

«سه مولفه تصميم گيري در سال 88» عنوان نگاه روزنامه سرمايه به قلم مسعود نيلي معاون اسبق اقتصادي سازمان مديريت و برنامه ريزي است كه در آن مي خوانيد:

اقتصاد ايران در سال 1388 در نتيجه انتقال آثار بحران جهاني از يک طرف و اثرات آن در قالب کاهش قيمت نفت و کاهش درآمدهاي دولت از طرف ديگر با عدم تعادل هايي مواجه خواهد شد. اين عدم تعادل ها از يک سو خود را در کسري بودجه و سپس در تراز پرداخت هانشان خواهد داد.

از سوي ديگر، کشور به لحاظ مصرف ريالي انرژي و عدم امکان رشد متناسب توليد با واکنش به عدم تعادل در بازار انرژي مواجه خواهد شد. همچنين نظام بانکي با عدم تعادل در منابع و در نهايت بازار کار نيز با عدم تعادل ناشي از رکود اقتصادي مواجه خواهند شد.

مجموعه اين عدم تعادل ها يک سلسله سياست هايي را در قالب بسته سياستي منسجم در کشور اقتضا مي کند که اهميت اين سياست ها در دو چيز، يکي در جهت گيري آنها و دوم در ضرورت هماهنگي و رويکرد يکپارچه در سياستگذاري نهفته است.

به تعبير ديگر قيمت انرژي در واکنش به عدم تعادل بازار انرژي، درآمد ارزي در واکنش به عدم تعادل تراز پرداخت ها و سود بانکي در واکنش به عدم تعادل سيستم بانکي، سه مولفه سياست هايي هستند که ضرورت دارد در نظر گرفته شود. حسن اين سياست ها آن است که در جهت رفع مشکل کسري بودجه که يک تهديد جدي براي اقتصاد و کشور در سال آينده است، قرار دارند.

يکي از نکات مهم در اين ميان آن است که اگر با کسري بودجه برخورد اصولي نشود، کشور گرفتار رکود تورمي شده و اين به معناي کاهش نرخ رشد توليد داخلي و سرمايه گذاري است، همچنين درخصوص نوسان قيمت ارز نيز بانک مرکزي نبايد مانع رشد آن شود بلکه بايد با استفاده از ذخاير ارزي از جهش يکباره آن جلوگيري کند و به فعالان بازار نيز اين اعتماد را منتقل کند که بانک مرکزي از توان کافي براي مديريت نرخ ارز برخوردار است اما در عين حال اجازه افزايش نرخ ارز را به بازار بدهد.
 
ارسال به دوستان
وبگردی