۲۸ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۸ آذر ۱۴۰۴ - ۰۶:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۰۸۳۷
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۰ - ۰۸-۰۲-۱۳۸۸
کد ۷۰۸۳۷
انتشار: ۱۱:۴۰ - ۰۸-۰۲-۱۳۸۸

قتل شوهر به خاطر مخالفت با طلاق

يک هفته قبل از حادثه من و شوهرم در خيابان با هم درگير شديم، او مرا جلوي چشم مردم کتک زد و به خانه برد. بعد از آن بود که تصميم گرفتم از امير جدا شوم.


اعتماد: زني که قصد داشت از شوهرش جدا شود وقتي با مخالفت او روبه رو شد وي را به قتل رساند.

اواخر فروردين ماه سال جاري به ماموران پليس ورامين خبر دادند مرد جواني با ضربه چاقو در خيابان مجروح شده است. لحظاتي بعد ماموران در محل حاضر شدند. آنها ابتدا مرد مجروح را به بيمارستان منتقل کردند.

تحقيقات نشان داد اين مرد امير نام دارد و از مدت ها قبل با همسرش اختلاف داشته است. زمان درگيري نيز امير و همسرش با هم قرار داشتند و حين صحبت سحر همسر امير او را با چاقو زده است.

در حالي که تحقيقات ماموران ادامه داشت از بيمارستان خبر رسيد امير به دليل شدت جراحات جان باخته است.

اين بار ماموران ديگر به دنبال هويت ضارب نبودند بلکه فقط بايد محل زندگي متهم به قتل را پيدا مي کردند. اما معلوم شد بعد از اينکه شوهرش را با چاقو زده ديگر به خانه برنگشته است.

از آنجايي که ماموران حدس مي زدند وي در خانه يکي از اقوام يا دوستانش مخفي شده باشد، تمام مکان هايي که احتمال مي رفت اين زن به آنجا رفته باشد تحت نظر گرفته و سرانجام بعد از چند روز مشخص شد اين زن در خانه يکي از دوستانش پنهان شده است.

با شناسايي مخفيگاه متهم محل محاصره و وي بازداشت شد. سحر 23ساله در بازجويي ها به ماموران گفت؛ من و شوهرم از مدت ها قبل با هم اختلاف داشتيم و او مرا کتک مي زد. يک هفته قبل از حادثه من و شوهرم در خيابان با هم درگير شديم، او مرا جلوي چشم مردم کتک زد و به خانه برد. بعد از آن بود که تصميم گرفتم از امير جدا شوم.

فرداي روز حادثه به دادگاه رفتم و تقاضاي طلاق کردم و ديگر به خانه شوهرم نرفتم. چند روز بعد که احضاريه به دست او رسيد با وي تماس گرفتم و به او گفتم شناسنامه اش را به من بدهد تا کارهاي طلاق و محضر را انجام دهم. امير با من در خيابان قرار گذاشت.

وي ادامه داد؛ روز قرار من به جايي که شوهرم گفته بود، رفتم و ديدم او هم به محل رسيده است. مطابق قرار از او خواستم شناسنامه اش را بدهد اما وي روي من چاقو کشيد و گفت بايد همراه او به خانه بروم و حاضر نيست من را طلاق دهد و اگر هم اصرار بر طلاق داشته باشم من را خواهد کشت.

وقتي شوهرم اين حرف ها را زد ،عصباني شدم و چاقوي ضامن داري را که در کيفم بود، درآوردم و يک ضربه به شوهرم زدم، بعد هم بلافاصله سوار ماشين شدم و از محل فرار کردم.

اين زن در مورد فرارش گفت؛ بعد از فرار در خانه يکي از دوستانم در تهران رفتم و در آنجا مخفي شدم اما بعد از چند روز پولم تمام شد و دوباره به ورامين برگشتم و به خانه يکي ديگر از دوستانم رفتم. هنوز چند ساعت بيشتر از حضورم در آنجا نگذشته بود که دستگير شدم.
 
ارسال به دوستان
چرا لوگو اپل سال‌ها برعکس بود؟ داستانی که احتمالا نمی‌دانستید نقش شکلات تلخ در کُند کردن روند پیری پیروزی بزرگ تراکتور؛ قسم به لحظه شیرین انتقام چرا کامپیوتر خاموش نمی‌شود؟ راهکارهای قطعی حل مشکل خاموش نشدن ویندوز کدام خودرو قابل‌اعتمادتر است؟ میوه ای کوچک با معجزه ای بزرگ برای قلب و اعصاب! رتبه‌بندی کشورهای جهان بر اساس سهم پول نقد در تراکنش‌های روزمره (+ اینفوگرافیک) «اثر آخرین ماه سال»؛ چگونه زمان محدود بهره‌وری را افزایش می‌دهد؟ امیر عابدینی: آقای محمد خاتمی مخالف این بود که دوباره اسم باشگاه ما پرسپولیس شود قصه‌های نان و نمک(74)/ وقتی استرسِ مصاحبه، مهم‌تر از رزومه است مهران مدیری: طنز رضا عطاران چرک است/ کمدی دوست ندارم رویایت را به خاطر برادر احمقت خراب نکن! می‌خندیدند، تحقیر می‌کردند و اخراجم را می‌خواستند؛ شکایت جنجالی کارمند رئال عذرخواهی سرمربی رئال مادرید از این جوان خستگی شیاطین سرخ از اشتباهات داوری: بس است دیگر!