۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۳۲۷۹
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۶ - ۰۴-۰۳-۱۳۸۸
کد ۷۳۲۷۹
انتشار: ۱۱:۳۶ - ۰۴-۰۳-۱۳۸۸

آشفته بازار مطبوعات و خاطره ای از آیت الله بهاء الدینی

هادي خوش سيما
روزگار غريبي ست ؛ روزگار صاحبان قلم . و چه زيبا و تلخ ، آل احمد اصحاب رسانه را به تصوير مي کشاند؛ روزگاري بي رنگ و بي بو ، پر از بطالت و رفع تکليف . دست ها کوتاه و صفي پراکنده ؛ جزايري تک تک و بي رابطه که برگردان کار هر کدام در حد ناله اي ... .

يکي از قلم کوه سينايي ساخته ، ديگري از آن نردباني ساخته و ديگري به دوربين قلم تا سر دماغ را بيشتر نمي بيند.... دغدغه جلال در اين سطور ، فقدان واقع بيني رسانه هاست در برابر مردم . دغدغه مدعيان دروغين است که قلم را اسب و عليق پنداشته و در صف عمله شيطان در آمده اند.

سخن بر سر کژي و کژ رفتاري عده اي درون مطبوعاتي است که روزي نداي "واارزش ها" سر مي دهند و دگر روز ، ارزش ديگران را در بازار حراج تهمت به نام نقد و نقادي مي فروشند ؛ حال آنکه ، نقد در معناي خود ، چيزي جز ذکر آميخته با نقاط ضعف و قوت نيست و اگر جز اين باشد در قالب عناد مي گنجد و حماقت.

معمولا در جامعه ، انتقاد به دو شکل مطرح مي شود ؛ يکي دلسوزانه و روشنگرانه است که در واقع راهکاري ست کارشناسانه ، و ديگري نقدي است بر مبناي تخريب که به ترفندهاي تبليغاتي بيشتر شباهت دارد و متاسفانه افرادي که قدمي در راه تعالي مطبوعات بر نداشته اند در رسانه اي خاص بدان تمسک جسته اند و با ارائه نقدهاي غيرواقع و تخريب و تهمت ، قصد خواندن فاتحه مطبوعات را دارند و عجب ، هر که را در ظل اين بناي به کژ رفته نباشد و نيايد ، نداي " بر ما " سر مي دهند و مستحق هر گونه تهمت و افترايي مي دانند .

و چنين است که بناي نقد و نقادي در جامعه مطبوعاتي به کژي نشسته و رفته ... .

مولانا جلاالدين در دفتر پر مغز خود ، حکايتي قابل تامل دارد ؛ حکايت آن شخص که از ترس ، خويش را در خانه اي انداخت ؛ رخ زرد چون زعفران ، لب کبود چون نيل ، دست لرزان چون برگ درخت... .

خداوند خانه پرسيد : که خير است ، چه واقعه است؟ گفت : بيرون خر مي گيرند. صاحب خانه به سخره گفت: خر مي گيرند ، تو که خر نيستي . چه مي ترسي ؟ گفت : به جد مي گيرند . " تميز برخاسته است " امروز ترسم که مرا خر گيرند.

در آشفته بازار مطبوعات کشور  نيز عده اي که گوي سبقت را حتا از اصولگرايان ربوده اند ، " تميز را از دست داده " قلم را براي نيل به اغراض خويش بکار گرفته و براي تحقق آمال بربادرفته ، از هيچ نيرنگي فروگذار نمي کنند و آنچنان در اين امر ، در اين تخريب ديگري و توجيه خود ، مصرّاند که از درنورديدن مرزهاي اخلاق و جوانمردي نيز باکي ندارند و در اين بين مترصدند کلامي از دهاني برخيزد و جمله اي نگاشته شود تا با آسمان و ريسمان بافتن و با سفسطه و تخريب ، براساس حرکتي از پيش تعيين شده و پشتوانه اي شايد محکم ، رقيب را از پاي در آورند.

اين  بي انصافي ها و تخريب ها ، بيش از هر چيز کار را بر منتقدان واقعي سخت مي کند ؛ چه مرتکبان چنين تخريب هاي جاهلانه اي ، هر چند سياست بازان فرصت طلبي هستند که در پشت ميزهاي قهوه اي ، دست به قلم برده و در اين راه هدفي جز بر زمين زدن رقيب و به دست گرفتن قدرت و آبروي بر باد رفته خود ندارند ولي با نقاب نقد و نقدي وارد اين عرصه شده اند و تنها استنباطي که مي توان از اين اقدام شان کرد ، ارضاي حس حقارت و خودکمتربيني است تا با تيغ افترا ، احساس کاذب تشخص نمايند.

البته کارکرد رسانه ها و مطبوعات در زمينه نقد و نقادي بر کسي پوشيده نيست که از اين طريق مي توان دريچه هاي اصلاح امور و هموار شدن پيشرفت کشور را گشود . اما در شرايطي که نقد از حريم اخلاق رسانه اي فاصله بگيرد ، کارکردهاي متفاوت خواهد يافت . اتفاقاتي که امروز در رسانه اي خاص شاهد آنيم ، از دايره نقد و انصاف خارج است و با اهداف خاص و در جهت تخريب است .
مروجان چنين جرياناتي که خود را بر کرسي وعظ مي پندارند و خود را قاضي القضات مطبوعات مي شمارند ، کساني اند که خاشاکي را در چشم ديگران مي بينند ولي از ديدن چوب در چشم خود بي بهره اند.

لاجرم وقتي انسان وارونه شود ، جهان را وارونه مي انگارد و انسان هاي وارونه که به دليل وارونه ايستادن شان ، آسمان را زير پاي خود احساس مي کنند ديگر نمي توانند پيش پاي خود را ببينند چه رسد به قضاوت درون مطبوعاتي.

در پايان روايتي نقل مي شود از آيت الله بهاء الديني . اميد است براي لحظه اي هم که شده ناسزاگويان را از باريکه خيال سازي هاي خود به در کند.

گويند روزي ، شخصي با نام و نشان ، نزد آيت الله مي رود و درخواست نصيحتي مي کند. آيت الله مي گويد : سعي کن در زندگي مشرک نباشي .شخص گفت: آقا ! دعا کنيد. آيت الله فرمود : آدم شو تا دعا در حق تو تاثير کند.

او گفت: امسال مکه رفتم . براي شما طواف کردم.
آقا فرمود : سعي کن آدم شوي تا طواف براي خودت و ديگران منشا اثر باشد.
در اين هنگام يکي از همراهان آن شخص گفت: حاج آقا ! ايشان فلاني هستند و خدمات ارزشمندي انجام داده اند.

آقا گفت: چرا متوجه نيستيد که چه عرض مي کنم. بايد آدم شود تا اينها براي او نافع باشد. خود را همه کاره نداند . نقشه براي خراب کردن افراد نکشد . آن وقت است که طعم ايمان را مي چشد ورنه همه اينها ظاهر سازي است.

ارسال به دوستان
پلمب یک کارگاه غیر بهداشتی تولید همبرگر با ضایعات گوشت شمشیر افسانه‌ای اسپانیایی‌ها «اسلامی» از کار درآمد (+عکس) عضو ارشد حماس : طرح جدید تبادل اسرا در حال بررسی است پذیرفته‌شدگان آزمون وکالت به کارآموزی دعوت شدند چگونه آسیب‌های ناشی از بدخوابی را از بین ببریم؟ قیمت نفت نزولی شد تقویت تفکر انتقادی، خلاقیت و مهارت ِ کودکان با چیستان (+ 40 معما) از سرگیری اعزام قطار‌های تندرو در خط ۵ مترو تهران رشیدی کوچی : رئیسی می‌تواند با یک خط فیلتر را بردارد، اما نمی‌خواهد اجاره خانه به این افراد ممنوع شد دورهمی کارگردانان مشهور ایرانی؛ از ایرج طهماسب و حسن فتحی تا جعفر پناهی (+عکس) واکنش چمران به ترک جلسه برخی از اعضای شورای شهر هنگام سخنرانی زاکانی: اتفاق خاصی نبود، جلسه طولانی شده بود ۴ سبزی که هرگز نباید پوست آن‌ها را کند مالیات بر عایدی سرمایه ؛ مجازات بیش‌فعالان اقتصادی یا دردسر مردم عادی؟ استعفا و تغییر شغل پرستاران؛ وزارت بهداشت خبر دارد؟
وبگردی