ایمان احمدوند- امروز آنلاین
برجام مانند حيواني زخمي ولي زنده ایست که شکارچيان خود را به سخره گرفته است! جهان در حالی به پنجمین سالگرد حصول توافق هستهای با ایران رسیده است که بعد از خروج آمریکا از این توافق، هر روز پایههای برجام متزلزلتر از قبل شده و عدم رضایت ایران از اجرای تعهدات کشورهای غربی و رفع تحریمها بیشتر و بیشتر میشود.بعد از 5 سال افکار عمومی داخل کشور پرسشگر این سوال اند که بزرگترین دستاورد دولت حسن روحانی چه منفعتی برای اقتصاد و امنیت کشور داشته است؟!
برنامه اقدام مشترک با همه هیاهوی رسانه ای که متولد شد اکنون 5 ساله شده است،برنامه ای که به قول “بورل ” مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا : برجام تنها ابزار برای تامین تضمینهای لازم در مورد برنامه هستهای ایران به جامعه بینالمللی به شمار میرود. این برنامه شامل تعهدات هستهای ایران در ازای رفع تحریمهای توسط جامعه بینالمللی با هدف عادی کردن و تسهیل روابط تجاری و اقتصادی با ایران است که باید عملی شود!!
این برنامه از همان ابتدا مشکلات ساختاری عجیبی داشت در ابتداء به اين دليل که برجام بنا به درخواست آمريکائي ها به عنوان يک بيانيه ساده جهت دستيابي به اهداف مشترک، تهيه شده بود. يک توافق رسمي در اصل بايد در کنگره نيز به تصويب برسد، جائي که دولت اوباما در آنجا واجداکثريت لازم نبود. ثانياً به اين دليل که قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل، باز هم به درخواست آمريکا طوري نگاشته شد تا الزام آور نباشد . يعني آنچنان که در چارچوب منشور سازمان ملل پيش بيني شده، اجراي توافق نامه براي شرکت کنندگان در مذاکرات و ساير کشورهاي عضو، اجباري نباشد. اينگونه بود که ترامپ با يک تصميم ساده توانست از آن خارج شود.
مورخان کلاسیک میگویند تا وقتی که حداقل صد سال از واقعهای نگذرد، نباید به آن پرداخت. البته، تا حدودی درست میگویند. چرا که زوایای مهم برخی وقایع، دههها بعد معلوم میشود؛ یا اینکه اسناد چنین وقایعی ممکن است بعد از ۵۰ سال یا بیشتر از طبقهبندی محرمانه خارج شوند. اما این بدین معنا نیست که کسی حق ندارد با نگاهی تاریخی به رویدادها نگاه کند. بدیهی است که مناقشه برجام هنوز تمام نشده و معلوم نیست به کجا ختم شود. از این رو، واکاوی این توافق تاریخی، در حال حاضر بسی دشوار است. با این حال، در سالگرد چهارم امضای برجام، میتوان حداقل چند پرسش درباره آغاز آن مطرح کرد و پایانش را به عهده مورخان سپرد:
اینکه چطور برنامه ای که ماها برای بند بند آن مذاکره شده یک شبه آمریکا توانست از آن خارج شود؟علاقه یک یا چند نفر برای بستن قرارداد با حزبی که در آستانه تغییر ریاستش بود کار سنجده ای بود؟بالا بردن امید و انگیزه مردم در پی امضای برجام توسط دولتمردان و سپس شکست این برنامه چه تاثیری مخربی بر روی جامعه داخل کشور دارد؟
جواب این سوالات و هزاران پرسش دیگر را با از گذشت زمان بدست آورد .برجام به فرجام یک قرارداد بین المللی تبدیل شده همانند تشکیل جامعه ملل که درمیان هزاران امید آرزوی سیاستمدران و مردمانی که از آتش زنگ جهانی اول به ستوه امده بودند ولی جنگ جهانی دوم آن را با خاک یکسان کرد! دو کشور ایران و آمریکا در آستانه تغییر دولتهای خود هستند،آینده هر دو دولت در دو کشور به صورت عجیبی با برجام گره خواهد خورد حال باید دید که این دولتمردان تازه نفس با این حیوان زخمی چیکار خواهند کرد؟!