۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۴
کد خبر ۷۴۲۸۵۰
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۱ - ۲۷-۰۵-۱۳۹۹
کد ۷۴۲۸۵۰
انتشار: ۱۴:۵۱ - ۲۷-۰۵-۱۳۹۹

سراب مصنوعی وحدت‌های قومیتی و زبانی

عادی‌سازی روابط امارات-اسرائیل و حذف نام اتحادیۀ عرب از کتاب‌های درسی سوریه نشان می دهد صرف اشتراک در قومیت و زبان برای اتحاد کافی نیست...

عصر ایران؛ رضا کدخدازاده- در روزهای اخیر خبر امضای توافق امارات با رژیم اسرائیل برای عادی‌سازی روابط طرفین، خبر اول خبرگزاری‌های جهان بود. اتفاقی که بسیاری آن را «خیانت امارات به آرمان فلسطین و جهان عرب» قلمداد کردند. جالب آن‌که تندترین انتقادها به این قرارداد را دو کشور غیر عرب -ایران و ترکیه- مطرح کرده اند.

هر چند انتقاد ترکیه به جهت این‌که خودش بالاترین سطح روابط سیاسی و تجاری را با تل‌آویو دارد بیشتر به لطیفه می‌مانَد، ولی به هر حال این کشور نیز دست‌کم در حد حرف، انعقاد این قرارداد را محکوم کرد (و البته بیشتر منتقد دولت نتیانیاهوست) اما اغلب کشورهای عربی ماجرا را به سکوت برگزار کرده اند!

موضوع این نوشتار توافق اخیر امارات و اسرائیل نیست. مساله‌ای است که فراتر از این وقایع سیاسیِ روز باید آن را مورد تامل قرار داد: این‌که اتحادهای مصنوعیِ مبتنی بر قومیت و زبان چه قدر می‌توانند شکننده باشند و در منطقۀ ما نیز به مثابه سرابی که خیلی زود «وعده‌های خوش» و «روزگار وصال»‌شان به سر می‌آید و به تعبیر شیخ اجل، سعدی:


وعده‌های خوشم همی داد / گویی آن وعده‌ها سرابی بود
روزگار وصال چون بگذشت / گویی آن روزگار خوابی بود

علت وجودی تاسیس اتحادیۀ عرب در سال ۱۹۴۵ میلادی، اشتراک اعضا در زبان بود. با این حال، با تاسیس دولت اسرائیل، مسالۀ فلسطین عامل مهم و اصلی‌تری برای همکاری سیاسی و عقیدتی کشورهای عربی شد و این اتحادیه را مهم‌تر و حیاتی‌تر از قبل نیز کرد.

امروز اما، امارات چهارمین کشور عربی است که به سه کشور دیگر عضو اتحادیۀ عرب -مصر، اردن و فلسطین- می‌پیوندد که اسرائیل را به عنوان یک کشور و دولت به رسمیت شناخته و با آن روابط دیپلماتیک رسمی دارند. این یعنی عربیّت ادعایی کشورهای اتحادیۀ عرب، صرفاً مولفه‌ای نظری و ذهنی در این اتحاد بوده و هرگز عاملی برای وحدت عملی این کشورها با یکدیگر نبوده و به احتمال فراوان نیز نخواهد بود.


خبر دیگری نیز در روزهای اخیر منتشر شد که اگرچه به اندازۀ خبر توافق اسرائیل و امارت مورد توجه قرار نگرفت، اما در مورد بحث نوشتار حاضر، فوق‌العاده می‌تواند قابل تامل باشد:

«وزارت آموزش و پرورش سوریه در بیانیه‌ای اعلام کرد، نام اتحادیۀ عرب از کتب درسی این کشور حذف خواهد شد». نام کامل سوریه که از سال 2011 سایر اعضاء از حضور در جمع‌شان تعلیقش کرده‌اند و حالا نیز خودش هم از اساس می‌خواهد آن را منکر شود، «الجمهوریّة العربیّة السّوریّة» (جمهوری عربی سوریه) است.

 جالب‌تر این‌که سوریه یکی از 6 عضو اصلی و موسس اتحادیۀ عرب نیز بوده است. همچنین اغلب بنیان‌گذاران ایدئولوژی «پان‌عربیسم» نیز سوری بودند؛ چنان‌چه «میشل عفلق» در سوریه حزب بعث را در راستای ایدۀ ناسیونالیسم عربی بنیان گذاشت.

حالا درست از همان جایی که عفلق و هم‌قطارانش، بنیاد اتحاد مطلوب‌شان را «وحدت در وحدت»ِ مبتنی بر یک زبان -زبان عربی- بنا گذاشتند، صدای خُرد شدن این وحدت مصنوعی و غیر تاریخی به گوش می‌رسد.

اتفاقی که ثابت می‌کند زبان به‌تنهایی نمی تواند موجد یک ملت و یک وحدت باشد. بی‌ سبب نیست که «ارنست رنان»، فیلسوف و زبان‌شناس شهیر فرانسوی (1823-1892) به صراحت بیان داشته است: «خطاست که کسی ملّت‌ها را با گروه‌های قومی یا زبانی اشتباه کند. قومیت یا زبان یا دین یا منافع اقتصادی مشترک یا جغرافیا، به تنهایی برای تشکیل یک ملت کفایت نمی‌کند.

آنچه سبب تشکیل ملت می‌شود در مرتبۀ نخست داشتن تاریخ مشترک است؛ به‌ویژه تاریخ رنج‌ها و دردهای مشترک؛ یعنی گنجینه‌ای مشترک از خاطره‌هایی که مایۀ همدلی و افتخار باشد.»

باری، تامل بر دو واقعۀ اشاره شده در این نوشتار، این نکتۀ بسیار مهم را یادآور می‌شود که تا اطلاع ثانوی، دست‌کم در منطقۀ ما، دستیابی به اهداف متعالی، چنان‌چه فروتر یا فراتر از منطقِ مبتنی بر «ملت-دولت»‌ باشد، با هر عنوان و هر وسیله‌ای -زبان، دین، مذهب و ...- ره به جایی نخواهد بُرد و «وعده‌های خوش»ِ منادیانش نیز سرابی بیش نیستند!

چنان‌چه پان‌عربیسم و اتحادیۀ عرب -که بنیان وحدتش را مبتنی بر یک زبان گذاشته‌اند- می‌بینیم امروز ره به جایی نبُرده و وضعیت سوریه در آن نیز نشان می‌دهد که در این‌گونه ماجراجویی‌ها، حتی فراتر از «انقلاب» که «فرزندانش را می‌خورَد »؛ والدین و فرزندان، با هم، یکدیگر را می‌خورند!

-----------------------------------------------------------

1- بن، استنلی (1967)، «ناسیونالیسم چیست»، منقول در: فودلادوند، عزت‌الله (1389)، خرد در سیاست، تهران: طرح نو، صص 335-336.
2- جملۀ «انقلاب فرزندان خود را می‌خورد» جمله‌ای منسوب به «فرانتس فانون» (۱۹۲۵-۱۹۶۱) -نویسندۀ الجزایری‌ تبارفرانسوی- است که این جمله را در مورد انقلاب فرانسه و انقلاب در الجزایر صادق دانسته‌اند.

 

ارسال به دوستان
وبگردی