اعتماد: پدر يک جوان معتاد بعد از کشتن او براي فرار از زير بار اتهام به پليس آگاهي رفت و ادعا کرد فرزندش به طرز مرموزي ناپديد شده است.
کارآگاهان و بازپرس جنايي بندرعباس بعد از اطلاع از کشف جنازه مردي جوان در تپه هاي اطراف جاده راه آهن به آنجا رفتند تا به تحقيق در اين باره بپردازند. در اطراف جسد هيچ شيء مشکوکي وجود نداشت اما لباس هايي که بر تن مقتول بود نشان مي داد او در مکاني مسقف به قتل رسيده و سپس جاني يا جانيان پيکرش را به آنجا منتقل کرده اند. بازرسي بدني مقتول نيز ثمري در پي نداشت چرا که هيچ مدرک شناسايي يا سرنخي که هويت قرباني را برملا کند، کشف نشد.
کارآگاهان فقط با تشخيص متخصص پزشکي قانوني که در محل حادثه حاضر شده بود متوجه شدند به احتمال زياد جوان ناشناس خفه شده و کبودي دور گلوي او نيز به همين دليل به وجود آمده است.
پس از بررسي هاي مقدماتي جسد به پزشکي قانوني ارسال شد و کارآگاهان سعي کردند نام مقتول را فاش کنند. در اين اثنا مردي 60 ساله به پليس آگاهي رفت و مدعي شد پسر 36 ساله اش به نام پرهام مفقود شده است.
اين مرد توضيح داد پرهام براي خريد نان از خانه خارج شد اما ديگر بازنگشت. آن طور که پدر جوان گمشده ادعا مي کرد قبل از حضور در پليس آگاهي به تمامي بيمارستان ها، خانه اقوام و دوستان پسرش سرزده اما او را نيافته بود.
کارآگاهان وقتي عکس پسر جوان را مشاهده کردند متوجه شباهت او با مقتول مجهول الهويه شدند به همين دليل مرد 60 ساله را که اکبر نام دارد به سردخانه پزشکي قانوني معرفي کردند و او جسد را مشاهده و تاييد کرد جنازه متعلق به فرزندش است.
اکبر از ديدن پيکر بي جان پسرش به شدت ناراحت شده بود و طوري رفتار مي کرد که گويي شوکه شده است و توان صحبت کردن ندارد اما اين رفتارها ذهن کارآگاهان را منحرف نکرد.
آنان مطمئن بودند قاتل در مکاني مانند خانه اش به قتل رسيده چون هنگام مرگ لباس هاي راحتي به تن داشته است از سوي ديگر يقين داشتند قاتل قرباني را از پيش به خوبي مي شناخته براي همين توانسته در فرصتي مناسب به وي نزديک شود و بدون اينکه مقتول فرصت دفاع پيدا کند او را به قتل برساند. به همين سبب انگشت اتهام در همان ابتدا به سوي اکبر نشانه گرفته شد.
او که خودش را داغدار و بي گناه معرفي مي کرد بعد از چند جلسه بازجويي اتهام کشتن فرزندش را پذيرفت و گفت اعتياد پرهام اين جنايت را رقم زد.