۲۹ اسفند ۱۴۰۲
به روز شده در: ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۷:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۷۸۸۰۰
تعداد نظرات: ۱۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۲ - ۲۲-۰۱-۱۴۰۰
کد ۷۷۸۸۰۰
انتشار: ۱۳:۴۲ - ۲۲-۰۱-۱۴۰۰
جرعه‌ای از اقیانوس فرهنگ و ادبیات ایران - 14
در کنار 6 ضلعی با شکوه فردوسی، مولانا، سعدی، حافظ، نظامی و خیام نمی توان از عطار به مثابۀ روح این فرهنگ گذشت...

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- هرچند کاخ رفیع و باشکوه و هزار سالۀ زبان و ادبیات فارسی را بر چهار ستون (فردوسی، مولانا، سعدی و حافظ) استوار و برافراشته می‌دانیم و برخی هم البته با افزودن نظامی و خیام، 6 ضلعی ترسیم می‌کنند اما جدای فرم و از حیث روح و محتوا، نمی‌توان از نام «عطار» گذشت که روح این پیکره است.

   چنان که پیشتر هم نوشته‌ام از بخت‌یاری‌های ماست که با فرزند برومند دیگری از «کدکن»- محمد رضا شفیعی کدکنی- هم‌روزگاریم که بخش غالب عمر خود را به ویرایش و بازخوانی آثار عطار اختصاص داده و اکنون متون پیراسته‌ای از آثار او خصوصا «تذکره الاولیا» در دست ماست.

  تذکره الاولیا، شرح حال و زندگی نامۀ قریب 100 تن از چهره‌های برجستۀ فرهنگ ایرانی و اسلامی است که اگرچه با افسانه‌هایی آمیخته است اما بسیار خواندنی است و پس از 700 سال حس و حال خوبی می‌دهد.

 اینها را البته می دانید اما غرض دیگری دارم از این نوشته. این که دربارۀ «عرفان» هیچ تعریفی را رساتر و فرادینی‌تر از آنچه دکتر نصرالله پورجوادی گفته است نیافتم و یاد عطار نیشابوری که قله نشین این عرفان است بهانه ای است تا این تعریف را بیاورم که با نگاه زیبایی شناسیک و مدرن امروزین نیز سازگار است و با پیشرفت حیرت‌آور فناوری و ارایۀ انبوهی از اطلاعات در فضای مجازی این نگاه به هستی همچنان جاذبه دارد:

  « ما از طریق حس بینایی و چشم، زیبایی‌های مقید و محسوس را می‌بینیم. مثلا گل را که زیبا و خوش‌بوست.  این زیبایی اما مقید است به همان گل. حال اگر بتوانیم "زیبایی" را فراتر از جسم خاص ببینیم به زیبایی مطلق رسیده‌ایم. پس عرفان یعنی از امر جزیی به امر مطلق و کلی رسیدن یا همان" یافت"».

  با این توضیح، تکلیف کلمۀ «شاهد» هم در اشعار سعدی و حافظ، روشن یا دست‌کم توجیه می‌شود تا نه آن‌گونه تصور کنیم که دکتر سیروس شمیسا در کتاب جمع‌آوری شدۀ «شاهد‌بازی» آورده بود و نه در تفسیرهای فرامتنی گرفتار شویم. بلکه شاهد را همان زیبایی مقید بدانیم و در گذار از آن خود زیبایی را دوست داشته باشیم نه فقط دختر زیبا یا گل زیبا را و این نگاه قابل تعمیم است. از نفس نقاشی لذت ببریم و از خود شعر فرای این که چه می گوید و کی می خواند.

  این که گفتم تعریف پورجوادی مدرن است چون مانند اگزیستانسیالیست‌هاست که می‌گویند خودِ هستی یا هستنِ تو مهم است نه چگونه بودن و از کجا آمدن و به کجا رفتن.

  دکتر پورجوادی بخش اول نقل شده در گیومه را در گفت و گو با مجلۀ «سیاست نامه» تابستان 99 گفته بود ولی در کتاب «قوت دل و نوش جان» به زیبایی بیشتری توضیح داده است.

  به بهانۀ عطار به شفیعی کدکنی و پورجوادی و تعریف عرفان، گریز زدم در حد اشارتی و دو نکته دیگر هم می‌افزایم تا دست کم، جرعه باشد:

  اول این که اگرچه شیخ فرید‌الدین عطار از حیث مذهبی سنی بود و شیعه نبود (شیعیان قبل از صفویه هم غالبا هفت امامی بودند نه 12 امامی) اما جالب است که تذکره‌الاولیا را با امام جعفر صادق علیه‌السلام شروع می‌کند و البته در ادبیات آنان: «صادق، رضی‌الله عنه» و این حکایت:

  «نقل است که صادق از ابوحنیفه پرسید: عاقل کیست؟ گفت آن که تمیز/تمییز کند میان خیر و شر. صادق گفت: بهایم [چهارپایان] نیز توانند تمیز دهند میان آن که او را بزند و آن که او را علف بدهد. ابوحنیفه گفت: نزدیکِ تو عاقل کیست؟ صادق گفت: آن که تمیز/تمییز کند میان دو خیر وشر و "خیرالخیرین" را اختیار کند و از دو شر، "خیرالشرین" را برگزیند

  یعنی تشخیص خیر از شر، مصداق عقل و عاقلی نیست. چون حیوان هم خیر و شر را تا حدی تشخیص می‌دهد. عقل آن است که بین دو خیر بتوانی خیر خود را تشخیص دهی و مهم‌تر این که بین دو "شر"، خیر خود را بیابی.

  دومی هم نقل بیت آغازین منطق‌الطیر:

  آفرین، جان آفرینِ پاک را
  آن‌که جان بخشید و ایمان، خاک را

  تمام حرف بزرگان عرفان ما این است که به مدار هستی متصل شو، از " منِ ذهنی" و تعصبات رها شو و بستر وجودت را آماده کن. آن گاه جان و ایمان در آن خواهد جوشید.

  زیبا نیست؟ آن هم در این روزگار...

------------------------------------------------

  بیشتر بخوانید: (13 نوشتۀ پیشین)

* 1. تو داد و دهش کن، فریدون تویی!

* 2. سیرتِ دوست داشتن، صورتِ دوست داشته ‌شدن

* 3.ایوان مداین را آیینۀ عبرت دان!

* 4.میر جلال‌الدین کزازی؛ فردوسی بی ردا و دستار!

* 5. دوم بهمن؛ جشن بهمن‌گان؟

* 6. غوغای موسیقی کلمات؛ دیدی آن قهقهۀ کبک خرامان حافظ؟

* 7. پرویز نیست، پرویزَن است!

*8. ما ز دریاییم و دریا می‌رویم

*9.ترانه سَرا یا ترانه سُرا؟ نکته‌ای به بهانۀ «مرغ سحر»

*10. سایه؛ دور از وطن ولی همچنان عاشق ایران

*11.اسلامی نُدوشن؛ سلطان نثر پارسی

*12.شفیعی کدکنی؛ عیارِ «استادی»

 *13. ای ایران، ای مرز پرگهر؛ معجونی به نام «حسین گل گلاب»

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱۴
در انتظار بررسی: ۴
غیر قابل انتشار: ۰
آرزو
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۲
2
20
در یک متن کوتاه چند آموختنی مفید بود. دست شما درد نکنه. این مفاهیم رو داریم و بعد می رویم از دیگران یاد بگیریم. تقصر آموزش و پرورش و صدا وسیماست که اینقدر همه چیزو از عینک ایدئولوزی می بینیم که زیبایی را فراموش کردیم.
مهدی
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۲
1
12
بسی لذت بردیم
فرآیند معرفی کتاب که توی عید داشتید رو در طول سال ادامه بدید
و حداقل ماهی یک بار این کار رو انجام بدید
خدا خیرتون دهد
داوود
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۲
5
3
خیرالشرین یعنی آنجه که امروز مدام میشنویم انتخاب بین بد و بدتر ! نه آنچه که شما نوشته اید
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۸:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۲
و هر بار با همین استدلال و انتخاب، خود را به فنا می دهیم
عصر ایران

سیاست، چنان غلبه کرده که احتمالا تصور کرده‌اید مراد از متن توصیه به انتخاب بین بد و بدتر است. در حالی که نویسنده ترجیح می‌دهد دغدغه‌های سیاسی خود را در متون صریحی که دربارۀ موضوعات سیاسی می‌نویسد مطرح کند و نیاز به توضیح نیست که بیشتر در آن حوزه‌ها قلم می‌زند و این گونه مباحث صرفا به قصد شریک کردن مخاطب در لذت خود از خواندن است.


دربارۀ انتخابات هم به وقت آن خواهم نوشت. این نویسنده البته نه نگاه براندازانه را تأیید می‌کند و نه نگاه منجی‌انگارانه را. اگر انتخابات، رقابتی باشد و شهروندان حس کنند می‌توانند نماینده‌ای در حاکمیت داشته باشند و روزنه‌ای باز می‌ماند شرکت کنند بهتر است و اگر حس کنند رقابتی نیست و روزنه‌ای باقی نیست یا پیام‌شان به گونه‌ای دیگر بهتر منتقل می‌شود طبعا تصمیم دیگری می‌گیرند.

ملاحظه می‌کنید که برای بیان این چند سطر صریح و روشن نیاز به استناد به متن کلاسیک نبود ضمن این که چنان که توضح داده شد با افسانه هم آمیخته است.

ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۲
1
1
این دو جواب یکی است. وقتی سنجش نسبی است و مجبور به انتخاب یکی باشید شر کمتر خیر محسوب می شود و همچنین در مورد دو خیر.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۲
1
0
بین گفته این دو بزرگوار منافاتی وجود ندارد. وقتی بین دو شر, شر کمتر انتخاب شود, بطور نسبی خیر محسوب می شود و همچنین در مورد دو خیر.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۴۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۲
0
1
باز خوبه فقط خواستند که در «مدار» هستی بمونیم، کاری به مدارات دیگه نداشتند!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۲
0
1
جرعه جرعه جمع گردد وانگهی مرداب شود، خخخخخخخخ
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۳
0
2
البته شاهکار عطار، منطق الطیر است. داستانی که او طرح می کند آنهم در قرون وسطی یکی از بهتربن فابل های دنیاست. مجمعی کردند مرغان جهان/ آن که بودند، آشکارا و نهان/ ..تا آنجا که سی مرغ به سیمرغ می رسند و خود را در سیمرغ ادغام می بینند و ادغام می شوند؛ چون نظر بر هر دو کردندی به هم/ هر دو یک سی مرغ بودی بیش و کم/!..
هادی
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۳
0
2
زیبایی شناسیک؟!!!!
یا للعجب!
عصر ایران

پسوند «یک» ریشۀ فارسی دارد و دکتر شفیعی کدکنی هم استفاده می‌کند. «انه» قید ساز است و فعل را توضیح می‌دهد. مثلا وقتی می‌گوییم " علی شجاعانه جنگید" شجاعانه کیفیت جنگیدن را توضیح می‌دهد و توصیفی برای علی نیست و اگر قید را برداریم ساختار جمله تغییر نمی کند ( علی جنگید). در این گونه مواقع پسوند مورد تعجب شما را می توان به کار برد و ارجاع تان می دهم به کتاب " با چراغ و آینه" استاد شفیعی. البته این نویسنده در متون سیاسی و تاریخی و اجتماعی این گونه نمی نویسد چون اصل در رسانه انتقال پیام است نه شگفت زده کردن مخاطب در حدی که شما را به چهار علامت تعجب وادارد! در متونی این گونه اما گاهی این شیوه را به کار می برم. از این که با ابراز شگفتی خود زمینه این اشارات را فراهم آوردید سپاس گزاریم.

ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۳
0
2
متن زیبایی بود ولی نمیشه ازش لذت برد چون به حدی تبلیغات کاشت مو کنار صفحه هستند که واقعا چندش اور هستند .... لطفا تبلیغات بهتری را استفاده کنید
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۳
0
1
بهاءالدین خرمشاهی، عطار و سنایی و خاقانی و مرحوم غنی نیز ناصرخسرو را جزو ارکان می دانند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۳
0
0
علاوه بر بزرگان فوق امثال ناصر خسرو قبادیانی، بیهقی، اسدی طوسی، خواجه عبدالله انصاری، و.... هم در ادبیات وجود دارد، واقعا چند ضلعی ساختن کاری نادرست است.
جهان
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۴
0
0
سلام و درود خداوند بر مهردادخان خدیر عزیز
در بزرگی عطار همین بس که مولانا گفته است :
عطار هفت شهر عشق را گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
تذکره الاولیا خواندنی است اما بر حس درونی آدم تاثیر میگذارد اما در حس بیرونی بشتر به افسانه میماند و انگار قصه هایی است برای خواب کردن ! عجایبی از خرق عادات عرفا آنجنان غلیظ نقل شده که نه باعقل که حتی دل هم به ان گواهی نمیدهد. با پوزش
وبگردی