"پستچی سه بار در نمی زند" فیلم متفاوتی است. از لحاظ محتوا در یک ژانر مشخص قرار نمی گیرد. هم در زمره فیلم های سینمای وحشت است، هم ماورایی است و هم تاریخی. به هر حال ساخته شدن چنین فیلمی را در سینمای یک نواخت ایران، باید به فال نیک گرفت.
فیلم را ساعت 23:50 در سینما آزادی دیدم و جالب این که سالن نمایش پر شده بود. صدای دالبی بر جذابیت و گیرایی فیلم افزوده که در سینما آزادی از موهبت آن محروم نشدیم.
متن فیلم نامه بسیار فاخر است و مانند تمام کارهای حسن فتحی اصطلاحات عصر قجری و زمان معاصر به وفور در آن یافت می شود.
از لحاظ تاریخی، فیلم راوی سه دوره اواخر قاجاریه، کودتای 28 مرداد و زمان حال است. داستان هایی که در این سه زمان جریان دارند به خوبی به هم متصل شده و در هم تنیده اند.
از نظر ماورایی هم می توان نمادهای زیادی در فیلم یافت. خانه متروکه، تیله و.. نمادهای قابل تفسیر فیلم هستند. در بعضی از صحنه ها که مساله زمان طرح می شود، فیلم " ژاکت" محصول 2005 با بازی "کایرا نایتلی" و "آدرین برودی" یادآوری می شود.
فیلم این امتیاز را دارد که تماشاگر عام را نیز نیز با خود همراه کند و تا پایان بر روی صندلی سینما بنشاند. البته همان طور که گفته شد فیلم متنی سنگین دارد و گویی غزلی از شکسپیر است! طوری که وقتی از سالن بیرون آمدیم شنیدم که یکی از تماشاگران به همراهش می گفت: خروس جنگی از این خیلی بهتر بود!
البته این انتقاد به کارگردان وارد است که تمام محتوا به راحتی قابل هضم نیست و در بعضی پلان ها تکلف گفتار کاراکترها، درک موضوع را دشوار می کند که البته این موضوع در مقابل نقاط قوت فیلم جلوه چندانی ندارد. اما تیتراژ ابتدایی باعث می شود که همراه با این انتقاد پیشنهاد ساخت یک تئاترزیبا را بر پایه این متن مستحکم و قوی را به کارگردان بدهیم.
بازیگرها عالی ظاهر شده اند. استفاده از المان های تئاتری تماشای فیلم را روان تر می کند. امیر جعفری و پانته آ بهرام که از بازیگران قهار تئاتر هستند واقعا خوش درخشیده اند. علی نصیریان، رویا تیموریان، محمدرضا فروتن و باران کوثری نیز بهترین بازی های خود را ارائه داده اند.
"پستچی سه بار در نمی زند" را ببینید و در فضایی که سینماها، "چشمک" و "کیش و مات" را اکران می کنند، از دیدن فیلمی که حرفی برای گفتن دارد لذت ببرید. امید است پستچی باز هم در بزند و شاهد فیلم های دیگری از حسن فتحی و کارگردان های دغدغه دار کشورمان باشیم.
حتی اسم آن هم ربطی به فیلمنامه نداشت میشد هر اسم بی ربط دیگری هم روی آن گذاشت بنظر من کابوسهای یک کارگردان که سریال ساز خوبی بوده بهترین نام است.
نا امیدمان کرد جناب فتحی عزیز
من که هرچی فکر کردم هیچ نکته ای در این فیلم ندیدم
فقط مدل جدیدی از فیلم بود همین بدون هیچ حرفی برای گفتن
1- یک نگرش تحولی در زندگی انسان ایرانی داره که سازگاری اون رو با شرایط خودش نشون میده.
2- به دنبال هدفی متقن و راهی آشکار از تلسم شدگان زندگی روزمره رو نشون می دهد
3- ژانرهای اصلی فیلم به دنبال باز تعریف روایتی هستند که سال ها نسل های ایرانی رو به خودش مشغول کرده و اون چیزی نیست مگر فقر و بدبختی و ناامنی