بعضی اوقات پیش میآید که با وجود اینکه معنی تمام واژههای یک عبارت را میدانید، اما نمیتوانید مفهوم آن را درک کنید. این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که بعضی عبارات در زبان انگلیسی از یک معنای کنایی برخوردار هستند. چنین حالتی در زبان فارسی و هر زبان دیگری نیز وجود دارد. مثلا وقتی میگوییم فردی در پوست خود نمیگنجد؛ در واقع منظور ما این است که آن فرد بسیار خوشحال است. بنابراین برای ترجمه صحیح و رشد قدرت مکالمه خود لازم است که این اصطلاحات انگلیسی را به خوبی بشناسید و تمرین کنید.
ما در این مقاله بعضی از رایجترین اصطلاحات و عباراتی را که به شما در فهم درستتر متون انگلیسی کمک میکنند، جمعآوری کردهایم.
ابتدا همانطور که هر عبارت انگلیسی زیر را میخوانید، آن را ۴ بار با صدای بلند تکرار کنید. در مرحله بعد لیستی از عبارات ضروری انگلیسی را چاپ کنید و همراه خود داشته باشید. اگر دوستی دارید که میتوانید با او صحبت کنید، از او بخواهید هنگام ضبط این عبارات در موبایل، رایانه یا ضبط صوت، آنها را تکرار کند. با این روش میتوانید به فایلهای ضبط شده گوش دهید و تلفظ آنها را در خانه تمرین کنید.
روزانه پنج تا ده اصطلاح را انتخاب نمایید و روی آنها تمرکز کرده و سعی کنید در مکالمات خود از آنها استفاده کنید تا به خوبی در ذهن شما در جای بگیرند. در ادامه به معرفی بعضی از اصطلاحات پرکاربرد در زمینههای مختلف میپردازیم.
به معنای واقعی کلمه این عبارت به معنای ضربه زدن، مشت زدن، یا سیلی زدن به کتابها است. با این حال، این اصطلاح یک اصطلاح رایج انگلیسی است که در بین دانشجویان برای افرادی که سخت کار میکنند، استفاده میشود. این عبارت به نوعی نق زدن در مورد زیاد کار کردن نیز محسوب میشود.
درست مانند اصطلاح اول، اگر کلمه به کلمه آن را از انگلیسی ترجمه کنیم، به معنای ضربه زدن به گونی است. اما در واقع به معنای رفتن به رختخواب و خوابیدن است و برای وقتی که خیلی خسته هستید و یا برای خوابیدن میروید استفاده میکنید.
این هم یک از اصطلاحات انگلیسی جالب است که در لغت به معنای گرفتن بازوی کسی و برگرداندن آن است که اگر کلمه به کلمه نگاه کنیم میتواند بسیار دردناک باشد. اما در واقع منظور این است که شخصی شما را متقاعد میکند تا کاری را انجام دهید که در ابتدا نمیخواستید انجام دهید.
این اصطلاح که بتوانید بازوی دیگری را بچرخانید، در واقع این معنای کنایی را دارد که در متقاعد کردن او بسیار موفق بودهاید و آن شخص در نهایت موافقت کرده است که آنچه را که خواستهاید انجام دهد.
اگر این اصطلاح را لغت به لغت معنا کنیم، میتوان آن را به معنای برداشتن چاقو یا جسم تیز دیگر و زدن به پشت فرد دیگر فهمید. اما در اصطلاح، stab someone in the back به معنای فریب دادن مخفیانه شخصی است که به طور عادی به ما نزدیک است و به ما اعتماد دارد و خیانت به اعتماد اوست. ما هم در فارسی به این کار خنجر زدن از پشت میگوییم.
این عبارت ظاهرا به این معنی است که شما توانایی لمس یا احساس با انگشتان یا دستان خود را از دست دادهاید، اما در واقعیت از دست دادن لمس در انگلیسی به این معنی است که تواناییهایی را که زمانی در برخورد با چیزها، افراد یا موقعیتها داشتید از دست دادهاید.
از این اصطلاح زمانی استفاده میشود که معمولا در حرفه یا مهارت خاصی توانایی دارید، اما ناگهان مشکلی به وجود میآید.
Sit tight یک اصطلاح انگلیسی جالب است؛ زیرا وقتی لغت به لغت مورد بررسی قرار میگیرد، به این معنی است که شما محکم و ناراحت نشستهاید و بدن خود را فشار میدهید، که ظاهرا واقعا عجیب به نظر میرسد. اما اگر کسی به شما میگوید محکم بنشینید، چیزی که واقعا میخواهد این است که صبورانه منتظر بمانید و کاری نکنید، مگر اینکه خلاف آن گفته شود.
اگر بخواهیم کلمه به کلمه اینگونه اصطلاحات انگلیسی را بفهمیم، در واقع معنی خاصی ندارند. اما از لحاظ معنای اصطلاحی به معنای مشارکت در کاری یا چیزی است.
بنابراین مثلا اگر پدری بخواهد از همه اعضای خانواده درخواست کند که این آخر هفته برای تمیز کردن حیاط خلوت کمک کنند میتواند از این اصطلاح استفاده کند.
این هم یک اصطلاح جالب است. به طور لغتی این عبارت یعنی بوقلمون سرد شو! عجیب است نه؟ بله حق با شما است. به معنای واقعی کلمه چه کسی میتواند به یک بوقلمون سرد تبدیل شود؟
ریشه اصطلاحات انگلیسی جالب است و to go cold turkey به معنای ترک ناگهانی رفتارهای مضر و اعتیادآور مانند سیگار کشیدن یا نوشیدن الکل است. گفته میشود که ریشه این اصطلاح انگلیسی به قرن بیستم بازمیگردد و مردم معتقد بودند که اگر فردی به طور ناگهانی مواد اعتیادآوری مانند مواد مخدر یا الکل را ترک کند، عوارض جانبی رخ میدهد که او را شبیه یک بوقلمون سرد و نپخته میکند!
به صورت لغتی به معنای روبرو شدن با موسیقی، نشستن در مقابل موسیقی یا چرخاندن بدن به سمت موسیقی است. اما اگر کسی این جمله را به شما بگوید، این به معنای چیزی جدیتر است.
این اصطلاح به معنای «رودررو شدن با واقعیت» و پذیرفتن همه پیامدهای یک رویداد یا تصمیم است. شاید شما به طور خاص از چیزی اجتناب میکنید زیرا در مورد آن مطمئن نیستید یا از عواقب آن میترسید. در چنین مواردی از این اصطلاح انگلیسی استفاده میشود.
این کلمه به صورتی لغت به لغت به معنای این است که زنگ بزن! در نگاه اول ممکن است صحبت از به صدا درآوردن زنگ مدرسه یا کسی باشد که زنگ در خانه فشار داده است. با این حال، این عبارت به عنوان یک اصطلاح، به این معنی است که شخصی در مورد چیزی آشنا با شما صحبت میکند. این جمله غالبا وقتی به کار میرود که شما درباره آن موضوع قبلا چیزهایی شنیدهاید. به عبارت دیگر، اگر کسی چیزی را به شما بگوید که فکر میکنید قبلا شنیدهاید، زنگهای هشدار به صدا در میآیند و شما سعی میکنید به یاد بیاورید که چگونه و از کجا آن نام یا مکان را میدانید.
معنی: همراه با خونسردی
معنی: رفتار مهمتر از سخن است.
معنی: شرایط بد را بدتر کردن
معنی: وقتی کاری بد شروع شود ولی پایان خوبی داشته باشد.
معنی: حسادت داشتن
معنی: دیر انجام دادن (و بهتر انجام دادن) بهتر از هرگز انجام ندادن است!
معنی: وقتی بخواهند کار غیرممکنی را توصیف کنند به کار میرود.
معنی: برای بهتر نشان دادن خود کار دیگران را تخریب کردن
معنی: کار را باید به آدم کاربلد سپرد.
معنی: آشکار کردن اسرار دیگری
معنی: سریع شروع کن.
معنی: خراب کردن توپ
معنی: بازی در شرایط برابر
معنی: گل به خودی زدن
معنی: حرکت غیرعادلانه به قصد ضربه به حریف
معنی: مبارزه کثیف
معنی: تغییر قوانین
معنی: تسلیم نشو
معنی: ضربه زدن به توپ طوری که از زمین خارج شود.
معنی: آمادگی بالا برای مسابقه
معنی: خرید اقساطی
معنی: مرخصی سالانه
معنی: بدهیهای کوتاه مدت
معنی: معامله اوراق بهادار
معنی: واجد شرایط سرمایهگذاری
معنی: قرارداد شفاف و بدون قید و شرط
معنی: تعهدات اجاره
معنی: قرارداد ارزی
معنی: صورت حساب مالی شخصی
معنی: شروع اجاره
معنی: در شرایط جسمانی مناسبی قرار داشتن
معنی: تحت عمل جراحی قرار گرفتن
معنی: پذیرفتن یک وضعیت دشوار
معنی: بهداشت فردی
معنی: دوش گرفتن
بدحالی جزئي داشتن
معنی: بدریخت، خارج از قاعده
معنی: دوباره برگشتن به زندگی
معنی: قورباغه در گلو داشتن؛ وقتی صدای کسی میگیرد این توصیف را به کار میبرند.
معنی: بدجور سرما خوردن
معنی: دیوانه تو هستم.
معنی: دلم برای تو تنگ شده است.
معنی: با شام موافقی؟
معنی: با تو آدم بهتری هستم.
معنی: عاشق کسی شدن
معنی: عشق در اولین نگاه
معنی: کسی را بسیار جذاب دیدن
معنی: قرار دوتایی
معنی: من بسیار عاشق شما شدهام!
معنی: من به شما علاقهمند شدهام.
معنی: او بیحوصله و بیحال است
معنی: او بیچاره است
معنی: حال خوبی نداشتن
معنی: بیحوصله بودن
معنی: من حال روحی خوبی ندارم.
معنی: من ناامید و غمگین هستم.
معنی: غمگین بودن
معنی: افسرده و ناراحت بودن
معنی: دنیا به آخر نرسیده
معنی: دلخور بودن از چیزی
معنی: روی هوا راه رفتن (کنایه از خیلی خوشحال بودن)
معنی: روی ابرها بودن (کنایه از شادی زیاد)
معنی: بسیار خوشحال بودن
معنی: در آسمان هفتم بودن (کنایه از شادی زیاد)
معنی: خیلی خوش گذشتن
معنی: بسیار لذت بردن از چیزی
معنی: هیجان زده بودن
معنی: من روی ماه هستم (خیلی خوشحالم)
معنی: مثل سگی که دو دم دارد (کنایه از خوش شانسی)
معنی: بالای جهان بودن (کنایه از خوشحالی)
ترجمه زبان انگلیسی همیشه با دانستن معانی واژگان، کاملا واضح نخواهد بود. در موارد بسیاری امکان دارد که شما معنی تمام کلمات موجود در یک عبارت را بدانید اما معنی کلی اصطلاح برای شما نامفهوم باشد. این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که در هر زبانی بعضی عبارات به جای اینکه در معنی خود به کار روند در یک معنای کنایی به کار میروند. برای فهم دقیق زبان انگلیسی و یک مکالمه کامل و روان لازم است که این اصطلاحات پرکاربرد را بشناسید.
ما در این مقاله بعضی از این اصطلاحات انگلیسی پرکاربرد را معرفی کردیم. در صورتی که تمایل دارید این اصطلاحات را به طور کامل بیاموزید میتوانید به اپلیکیشن زبانشناس مراجعه کنید. این اپ به شما همه اصطلاحات کاربردی انگلیسی را در موضوعات مختلف به طور کامل آموزش میدهد و میتوانید از فایل صوتی دروس نیز استفاده کنید.