«قدرت ژنو، اقتدار وين» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در آن مي خوانيد؛ دور تازه مذاكرات ايران و آژانس بينالمللي انرژي اتمي امروز در وين آغاز ميشود.
اين مذاكرات به لحاظ فني ادامه مذاكرات چند سال اخير به شمار ميرود؛ مگر عنصر تازهاي كه در اين دور به مذاكرات اضافه شده است. پيش از اين مذاكرات ايران و آژانس با حضور نمايندگان ايران و اين نهاد بينالمللي و در چارچوبهاي حقوقي پيگيري ميشد؛ اما اين بار، نمايندگاني از كشورهاي آمريكا، روسيه و فرانسه نيز در بحثها شركت ميكنند و مذاكرات آميختهاي از مباحث حقوقي و سياسي است. ورود عنصر تازه به مذاكرات وين، اين مذاكرات را به دنباله مذاكرات نهم مهر در ژنو تبديل كرده است. در مذاكرات ژنو، ايران و گروه 1+5 (اعضاي دائم شوراي امنيت و آلمان) به توافق كم سابقهاي در زمينه حل و فصل مساله هستهاي ايران دست يافتند.
از آنچه تاكنون درباره اجلاس ژنو گفته شده، فقط اين را ميتوان فهميد كه ايران پذيرفته است اورانيوم خود را پس از غنيسازي با درجه خلوص پايين به روسيه ارسال كند و اورانيوم با درجه خلوص بالا را كه مناسب استفاده در رآكتورهاي صنعتي است، با نظارت فرانسه تحويل بگيرد؛ اما اين توافق از ناحيه ايران و آمريكا كه مدعي اصلي برنامه هستهاي جمهوري اسلامي است، با تفسيرهايي متفاوت مواجه شده است. ايران معتقد است توافق ژنو به معناي توقف برنامه غنيسازي تا حد تكميل چرخه سوخت نيست و همزمان با اجراي توافق ژنو، ايران به برنامه عادي خود ادامه ميدهد؛ اما آمريكاييها معتقدند قبول ارسال اورانيوم ايران به روسيه براي فرآوري نهايي به معناي تعهد تهران به توقف فعاليتهاي غنيسازي براي استحصال اورانيوم با خلوص بالا است. آژانس بينالمللي انرژي اتمي صلاحيت وارد شدن به اين بحث را ندارد و كارش تنها انطباق اعمال ايران با مقررات اين نهاد است؛ اما واقعيت اين است كه صورت حقوقي آژانس همواره مغلوب محتواي سياسي اعضاي آن بوده است.
از آنجا كه آمريكا و متحدان اروپايي و غير اروپايي اين كشور در آژانس حضور فعال و پرقدرت دارند، معمولا ملاحظات سياسي بر تصميمهاي آژانس سايه مياندازد.
در مورد مذاكرات امروز و فردا در وين هم اين قاعده جاري است و اقتدار حقوقي آژانس از قدرت سياسي اعضايش تاثير خواهد پذيرفت. نتيجهاي كه از مذاكرات امروز وين حاصل خواهد شد، تا حدود زيادي به برداشتها و ملاحظات ايران و بازيگران جهاني بهويژه ايالاتمتحده بستگي دارد. اگر طرفين اصلي اين مناقشه نتوانسته باشند از نهم مهر تاكنون به فهمي مشترك يا تقريبا مشترك از توافقهاي اجلاس ژنو دست يابند، مذاكرات وين راه به جايي نخواهد برد. از اين جهت ميتوان مذاكرات وين را ميزانالحرارهاي دانست كه شدت بالا يا پايين رفتن تخاصم در روابط ايران و غرب را نشان خواهد داد؛ زيرا مساله هستهاي ايران ديري است كه ماهيت حقوقي خود را از دست داده است و با وجود صراحت ماده 4 معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي مبنيبر حق كشورهاي عضو براي استفاده از فناوري هستهاي، آمريكا و متحدانش به اين معاهده تمكين نميكنند.
در چنين شرايطي، راهحل حقوقي براي اين مناقشه قابلتصور نيست؛ زيرا الزامهاي حقوقي كه ماهيت اقناعي و اقتداري دارند، اگر مستظهر به اراده سياسي نباشند، هرگز قابليت اجرا نخواهند يافت؛ به همين علت راهحلي كه بتواند به قريب هفت سال كشمكش ايران و غرب بر سر پرونده هستهاي خاتمه دهد، لاجرم ميبايست آميختهاي از اراده سياسي بر آمده از اجلاس ژنو و اقتدار حقوقي موجود در آژانس باشد؛ هر چند كه اين تلفيق در نهايت به چيزي بيش از مصالحهاي موقت نخواهد انجاميد. زيرا راهحل بينابيني هميشه استخواني لاي زخم باقي خواهد گذاشت و از آنها انتظاري بيش از دفع خطر تا زماني ديگر را نميتوان داشت. روابط بينالملل هم چيزي بيش از معاهدات و توافقهايي براي شكسته شدن در آينده نيست.