۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۴۶۸۶۰
تاریخ انتشار: ۰۷:۵۶ - ۰۸-۱۲-۱۴۰۲
کد ۹۴۶۸۶۰
انتشار: ۰۷:۵۶ - ۰۸-۱۲-۱۴۰۲

روزنامه اعتماد : وزیر کشور سه جمله در باره نسل Z گفت، هر سه هم غلط بود/ جهانیان برای تلقی ما از نسل زد «تره» هم خرد نمی‌کنند

روزنامه اعتماد : وزیر کشور سه جمله در باره نسل Z گفت، هر سه هم غلط بود/ جهانیان برای تلقی ما از نسل زد «تره» هم خرد نمی‌کنند
جوان نسل Z ایرانی می‌تواند با انتخاب آزادانه بین رای دادن یا ندادن فرهیختگی خودش را نشان بدهد. اگر مسوولان محترم و به‌ویژه وزیری که مدیر انتخابات کشور است بتواند با استدلال‌های محکم‌تری که بار تخفیف و تحقیر کمتری داشته باشد، آنها را برای شرکت گسترده قانع کند، در منطق این نسل پذیرفته‌تر است.
روزنامه اعتماد نوشت: وزیر محترم کشور گفته: «نسل «زد» ارتباطی با فرهنگ ایرانی ندارد، …، رای اولی‌ها باید در ۱۱ اسفند نشان دهند که جوان ایرانی در چه سطحی از فرهیختگی قرار دارد، … دیگران می‌خواهند جوانان ما را با نسل «زد» مقایسه کنند.»
 
هر سه جمله حاوی تحلیل ایشان و حکم‌شان درباره نسل جوان ایرانی یا همچنان که گفته‌اند «نسل زد» است.
 
اول که گفته‌اند ««نسل زد» ارتباطی با فرهنگ ایرانی ندارد.» این فرمایش خطای ایشان با مشاهدات عینی و البته تعاریف چیزی که به نسل «زد» یا زی یا Gen Z معروف شده است در تضاد کامل است.
 
این اصطلاح به متولدین بازه زمانی ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۹ اطلاق می‌شود. آنها را اولین نسلی می‌دانند که «بومی دیجیتال» تلقی می‌شوند و در زمانه‌ای به دنیا آمده‌اند که ابزار دیجیتال نه به عنوان وسایلی فوق‌العاده بلکه جزیی از ضروریات عادی زندگی است و آنها طبیعتا کار با این فضا و ابزار جدید را به خوبی آموخته‌اند و از این نظر با نسل پیشین خود در تفکر و شیوه منطق متفاوت هستند.
 
حتما می‌دانید که اتفاقا این نسل در سراسر جهان، زیست اخلاقی‌تری نسبت به نسل پیش از خود دارد. مصرف الکل بین آنها به کمترین میزان رسیده و درگیر حساسیت‌های شغلی و تحصیلی بیشتری هستند. آنها هوشمندتر، بااخلاق‌تر و متعهدتر از والدین خود شده‌اند. تلقی آنها از مقولاتی مثل محیط زیست، عدالت اجتماعی و ثروت به کلی با دیدگاه‌های سابق متفاوت است.
 
نسل زد ایرانی که در خارج از ایران متولد شده یا آنجا رشد کرده، به ریشه‌های فرهنگ ملی‌اش وفادارتر و علاقه‌مندتر است، اگرچه دیدگاه بسیاری از آنها با آنچه تلقی ما از فرهنگ و هویت ملی ‌است تفاوت‌های اساسی دارد. ولی نادیده گرفتن پیوندهای قدرتمند فرهنگی بین این نسل، یا انکار وجود نسلی با مشخصه‌هایی که عرض کردم، آن ‌هم از سوی یکی از مهم‌ترین مسوولان سیاسی کشور، می‌تواند پیامدهای سنگینی به همراه داشته باشد.
 
نکته دوم این است که جوان نسل زد ایرانی می‌تواند با انتخاب آزادانه بین رای دادن یا ندادن فرهیختگی خودش را نشان بدهد. اگر مسوولان محترم و به‌ویژه وزیری که مدیر انتخابات کشور است بتواند با استدلال‌های محکم‌تری که بار تخفیف و تحقیر کمتری داشته باشد، آنها را برای شرکت گسترده قانع کند، در منطق این نسل پذیرفته‌تر است.
 
خلاف صحبت وزیر محترم این است که رای اولی‌ای که به هر دلیلی علاقه‌ای به رای دادن ندارد از دایره فرهیختگی و لاجرم فهم بیرون است. البته اساسا این پرسش مطرح است که آیا لازم است نوجوان رای اولی بار صفت سنگین «فرهیختگی» را بر دوش بکشد یا نه؟ خوب معلوم است که اطلاق فرهیختگی به یک نوجوان، ولو موافق با ما، چندان صادقانه نیست.
 
و در آخر، بخش اعظم جهان برای تلقی ما از نسل زد «تره» هم خرد نمی‌کنند. حتما دشمنانی وجود دارند و حتما تهدیداتی هست. قطعا جلب نظر جوانان و نوجوانان ایرانی برای مخالفان و دشمنان ایران جذاب و جالب است، اما اگر ما روی گشاده و موضع پدرانه‌ای داشته باشیم، اگر همه جوانان و نوجوانان ایرانی را بدون هیچ صفت اضافی دیگر - که متمایزکننده و تفرقه‌افکنانه است - دوست داشته باشیم و برای‌شان کار کنیم، چه کسی می‌تواند برای جوان ما برنامه‌ریزی کند؟ من به عنوان پدر یکی از همین نوجوانان دیده‌ام و می‌دانم که آنان تا چه حد به میهن خود عشق می‌ورزند، دوستش دارند و برایش ارزش قائل هستند، حتی اگر مسوولان کشور آنها را به رسمیت نشناسند. آنها یاد گرفته‌اند که «صبر پیش گیرند و دنباله کار خویش گیرند».
ارسال به دوستان
وبگردی