ایران: در تهران قديم، دستهاي از مردم كه از طبقه متوسط اجتماع به حساب ميآمدند، اگرچه از سواد سطح بالا بيبهره بودند، اما به ارزشهاي اخلاقي و اصول مروت و جوانمردي پايبند بودند.
اين دسته جماعتي از لوطيها، باباشملها و داشهاي محلات تهران به حساب ميآمدند كه آئين و سنتهاي مردانگي و جوانمردي را نصبالعين خود قرار داده و از ضعيفان و درماندگان و ناتوانان حمايت ميكردند. لوطيها مورد اعتماد و امين مردم محلات شهر بودند و گاهي اتفاق ميافتاد كه وقتي سرپرست و پدر يك خانواده ميخواست به مسافرتي برود زن و فرزند و اهل بيت خود را به لوطي محله ميسپرد.
ناصر نجمي، پژوهشگر معاصر مينويسد: «در ميان لوطيهاي قديم تهران، چند چهره دوستداشتني و سرشناس زندگي ميكردند كه مردم آن روزگاران از ايشان خاطرات غرورآميزي دارند. معروفترين اين لوطيها، لوطي صالح بود كه گذري به اين نام، امروز هم وجود دارد.
لوطي صالح كه پهلوان نامداري بود، مردي شريف و ناموسدوست بود، حمايت و پشتيباني كه وي از درماندگان ميكرد به طوري جلب توجه كرده بود كه هر وقت نام او بر زبان ميآمد بياختيار، سايهاي از غرور بر چهرهها مينشست.» در رابطه با فرهنگ لوطيگري و پيشينه آن در كتاب «طيب در گذر لوطيها» آمده است: «بايد اذعان داشت فرهنگ عياري و لوطي گري ريشهاي عميق در اعتقادات مذهبي دارد، بايد جوان امروز به ايثار و گذشت و جوانمرديها كه فرهنگ مذهبي ماست، بيشتر دقت كند و جنبههاي مثبت و تأثيرگذار فرهنگ لوطيگري را مدنظر قرار دهد نه جنبههاي منفي آن را، زيرا طبيعي است كه هر حركت شايد هم جنبه مثبت داشته باشد هم جنبه منفي.
گاهي پشمينهپوشي عاشق ميشود، گاهي عارفي سينهسوخته، گاهي نيلوفري روييده از آب ميشود، گاهي نفس پاك شهيدي، گاهي لحن داشمشدي يك لوطي. آري به راستي عرفان ما، آن هم از نوع عرفان ايراني در هر زمان به جلوهاي خاص درآمده است. يكي از جلوههاي ناب عرفان ايراني، نمود فرهنگ لوطيگري و مشديگري است.
در مورد اين فرهنگ، داستانها، قصهها و كتابهاي بسياري نوشته شده است كه در همه حال پاسداشت و مرور عظمت آن است.
اين فرهنگ در دوره صفويه وارد تمام شئون و اخلاق مردم ايران شد و هويتي خاص به خود گرفت و در طول زمان روزبهروز كاملتر شد، همين فرهنگ در دورهاي كه هيچ قانوني حاكم نبود به داد مردم ميرسيد. نمونههاي بسيار فراواني داريم كه مردم با تكيه بر لوطيها همچنان در زندگي پايدار و برقرار ماندهاند.
همين عامل موجب شد كه فرهنگ لوطيگري وجههاي خاص يابد. باتوجه به اين كه اغلب لوطيها در ورزش باستاني فعاليت داشته، اين ورزش به صورت نمادي از فرهنگ اصيل ما شناخته شد كه هنوز هم ادامه دارد. در ورزش باستاني، ما با نمادهاي دوران پهلواني و جنگاوري نيز روبهرو هستيم، ميل و كباده هم نمادي از دوران پهلواني ماست و اكثر لوطيها پهلوان و باستانيكار بودند. در هر حال ميبايد بيشتر با اين فرهنگ ارتباط داشت و به شناسايي آن كمك كرد. كيست كه فرهنگ لوطيگري را نشناسد؟ چرا كه سرشار از معرفت و انسان دوستي است.»
حتماً تاكنون اسم «لوطي صالح» را شنيدهايد و از زيرگذر معروف بنام او كه پائينتر از چهارسوق بازار بزرگ و بازار مسگرها واقع شده هم چيزهايي ميدانيد. هر وقت كه از لوطيهاي معروف طهران چون لوطي عظيم، لوطي نايب و لوطي اكبرخان پامناري حرفي به ميان ميآيد نام لوطي صالح خود به خود درخشش بيشتري دارد. نام و آوازه صالح به قدري است كه همه تهرانيهاي قديم او را متعلق به محله و منطقه خود ميدانستند – درحالي كه او بچه بازار يعني محلهاي غرب گذرباشي و بازار دروازه بود، همين محلهاي كه به گذر لوطي صالح معروف است. محبوبيت او تاحدي بود كه از اقصينقاط ايران گاه به گاه مريداني براي ديدن او ميآمدهاند. از خصلتهاي اين لوطي و خوي پهلوانياش تاكنون مطالب فراواني نوشته شده و آن گونه كه ميگويند سنت «علامتكشي» در ايام سوگواري حسيني(ع) از ابتكارات اوست.
ابراز ارادت ديگر لوطيها به صالح بيشتر به خاطر نوع دوستي، كمك به فقرا و ديگر خصلتهاي انساني او بويژه علاقه قلبياش به پيشوايان ديني با ارادت خاص به آستان ملائك پاسبان علوي (ع) است.
مرحوم «هادي اسلامي» بازيگر و كارگردان قدر سينما و تئاتر (بچه محل لوطي صالح) كار خود را با نمايشي تحت عنوان «زيرگذر لوطي صالح» در اوايل دهه چهل آغاز كرد. اين نمايش كه براساس زندگي و خصلتهاي جوانمردانه لوطي صالح بود قرار شد مجدداً به روي صحنه برود اما كارگردان علاقهمند به سنت پهلواني و لوطيگري درگذشت به همين دليل نام هادي اسلامي در ميان بروبچههاي تئاتري با نام لوطي صالح گره خورده است.
حسين شاهحسيني از ساكنين كهنسال تهران در مورد لوطيها و نقش آنان در گذشته تاريخ ايران عقيده دارد: «از زمان صفويه به بعد در ايران در هريك از محلات شهر، افرادي به عنوان پاتوقدار (لوطي) حضور داشتهاند كه مورد احترام همگان بوده و حالت بزرگتر محل را داشتند.
لوطي، با پشتوانه نفوذ مردمي، در تمام كارها دخالت ميكرده و نقش داشته است، از شوهردادن دخترها و زن دادن پسرها و سرپرستي ايتام بگيريد تا اجراي وصيتها و حل اختلافات خانوادگي و صنفي و رفع نزاعهاي شخصي و گروهي و نيز برگزاري مقدمات تشييع و تدفين اموات و تشكيل مجالس عروسي و دفع ستم زورگويان و متجاوزان به حقوق اجتماع و نشاندن ظالمين برجاي خود و درگيري با رباخوارها و...
به عنوان نمونه وقتي كسي از دنيا ميرفت صبح به پاتوقدار خبر ميدادند و او اخلاقاً و شرعاً (و روي همان به اصطلاح مشديگري) خود را موظف ميديد مردم را خبر كند و به تناسب شأن متوفي و اقتضاي وقت، از او تجليل كند. يا هنگامي كه كسي از مكه يا كربلا برگشته بود و بايد مراسمي در حد شأن و مرتبتش برگزار ميشد... در همه اين امور، شخص پاتوقدار به دليل اطلاعاتي كه از محل و ساكنان آن داشت دخالت ميكرد و در مواردي، حكم دست روحانيت را داشت و روحانيت محل هم روي اعتقادي كه به امانت و درستي او داشت از وي حمايت ميكرد.» در حال حاضر هركس كه حس نوعدوستي و كمك به ديگران را داشته باشد گوشهاي از دنياي لوطيهاي قديم را تجربه كرده و بدون شك اگر حقيقتي در وجود كسي باشد خاطرهاش به نيكي ميماند.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر