ايران: كمتر از يك ماه پيش از آنكه ديويد پترائوس فرمانده نيروهاي آمريكايي در خاورميانه با حضور در شبكه سيانان سخناني خارج از شئون اخلاقي عليه ايران به زبان آورد
و پس از حضور گسترده مردم در راهپيمايي 22 بهمن، هيلاري كلينتون وزير امور خارجه ايالات متحده در قطر حضور پيدا كرد و در سخناني مشابه الفاظ مورد استفاده پترائوس به اتهام افكني عليه كشورمان پرداخت. چند روز پيش پترائوس پا را از پاي وزير امور خارجهشان فراتر گذاشت و با استفاده از واژههايي كه به هيچ روي در چارچوب ادبيات ديپلماتيك نميگنجد، ايران را متهم به «اوباشسالاري» كرد.
اين نوع ادبيات سخيف نه در غرب، نه در آسيا، نه در شرق و نه در هيچ كشور متمدن دنيا پذيرفته نيست؛ بهخصوص اينكه براي مقامات ديپلماتيك كشورها، فرهيختگي در سخن گفتن و استفاده از ادبيات فاخر بسيار مهم است. به كار بردن اين نوع واژهها ضمن آنكه دون شان مقامات – چه نظامي و چه غيرنظامي- كشورهاست، خاليبودن چنته آنها را از استدلالهاي منطقي و قابل پذيرش نشان ميدهد.
سؤال اين است كه چرا ادبيات آمريكا در مواجهه با ايران اينگونه شكل سخيف گرفته است؟ معمولا در مناسبات روزمره كساني داد ميزنند و روي به فحاشي ميآورند كه شكست خورده و ناموفق باشند.
اين معادله در مناسبات ديپلماتيك هم حاكم است. اينكه وزير خارجه آمريكا پس از راهپيمايي گسترده مردم در 22بهمن، ايران را متهم به ديكتاتوري ميكند يا پترائوس واژههايي سخيفتر را به كار ميگيرد نشان از شكست در اجراي طرح و برنامهاي دارد كه باعث شده مقامات ايالات متحده استدلال و منطق را به گوشهاي وانهند و روي به فحاشي بياورند
بهكارگيري الفاظ ركيك، توهينآميز و استفاده از فحاشي، خارج از شئون اخلاقي ديپلماتهاست كه در عين حالي كه ماهيت دولت آمريكا را نشان ميدهد، رفتهرفته نفرت عمومي ملتها را نسبت به اين دولت برخواهد انگيخت.