عصر ایران/ سواد زندگی؛ مریم طرزی- تصور کنید در یک خانه زندگی میکنید، اما انگار در دو جزیره جداگانه. همسرتان با شما صحبت نمیکند. نه به خاطر مشغله، نه به خاطر خستگی، بلکه به عمد. این سکوت عمدی — که در فارسی به آن «قهر کردن»، «بیمحلی» یا «سنگسرد شدن» میگوییم — مانند زمستانی است که ناگهان بر فضای گرم خانه مینشیند. شما هر چه تلاش میکنید، با التماس، با بحث، حتی با مقابلهبهمثل، اما دیواری از سکوت در مقابل شماست. این سکوت، زخمی میزند که گاهی از هر دعوایی دردناکتر است. اما چرا این اتفاق میافتد؟ و مهمتر، چگونه میتوان این چرخه معیوب را شکست و دوباره پل ارتباطی را برقرار کرد؟ این مقاله، راهنمای عملی برای عبور از این «جنگ سرد» رابطهای است.

در روانشناسی روابط، «سکوت درمانی» (Silent Treatment) یک مکانیزم دفاعی ناسازگارانه محسوب میشود. فرد با قطع ارتباط کلامی و عاطفی، می کوشد هم از خود محافظت کند و هم به طرف مقابل بفهماند که «خطایی» رخ داده است. این رفتار، در بافت فرهنگی ما، اغلب با عنوان «قهر» شناخته میشود.
احساس ناتوانی: فرد قهرکننده احساس میکند کلمات برای بیان ناراحتیاش کافی نیستند یا گوش شنوایی وجود ندارد.
نیاز به توجه: گاهی این سکوت، فریادی برای جلب توجه به عمق آسیبدیدگی است.
تنبیه: یک اقدام تنبیهی غیرکلامی به امید ایجاد تغییر در رفتار طرف مقابل.
ترس از درگیری: گاهی فرد به دلیل ترس از شدت گرفتن مشاجره، به سکوت پناه میبرد.
اما مشکل اینجاست: قهر کردن به ندرت به حل مسئله منجر میشود. بلکه مانند کودکی است که روی زخمش را میپوشاند؛ زخم بهبود نمییابد، بلکه عفونت میکند. سکوت، فضایی میسازد که در آن سوءتفاهمها رشد میکنند و فاصلهها عمیقتر میشوند.

وقتی درگیر یک جنگ سرد هستیم، طبیعی است که طرف مقابل را مقصر بدانیم. اما کلید اولیه خروج از این بنبست، مسئولیتپذیری نسبت به سهم خودمان است.
این به معنای مقصر دانستن خود نیست، بلکه به معنای دیدن واقعبینانه نقش خود در دینامیک رابطه است.
تمرین عملی:
از خود بپرسید: «آخرین باری که همسرم شروع به سکوت کرد، من چه رفتاری داشتم؟»
آیا ممکن است حرفم را با تحقیر یا سرزنش زده باشم؟
به جای گوش دادن، فقط منتظر بودم نوبتم برای حرف زدن شود؟
خواستههایم را به صورت امری یا کنترلی بیان کردهام؟
مثال ملموس:
فرض کنید همسرتان درباره مشکلش در محل کار صحبت میکند. به جای گفتن «باید قویتر باشی، من که همیشه همینطور بودهام»، میتوانید بگویید «حتماً خیلی سخت بوده که احساس میکنی تحویلت نمیگیرند».
پاسخ اول، اگرچه با نیت کمک گفته میشود، ممکن است به عنوان بیاهمیتشمردن درد او دریافت شود. پاسخ دوم، همدلی و تأیید احساسات اوست.
نکته کلیدی: هدف از این تمرین، یافتن مقصر نیست. هدف، یافتن اهرمی برای تغییر وضعیت است. شما فقط میتوانید رفتار خودتان را تغییر دهید، و این تغییر، اغلب کلید واکنش متفاوت طرف مقابل است.
عذرخواهی واقعی، قدرتمندترین سلاح برای شکستن یخ قهر است. اما توجه کنید: عذرخواهی کلی و مبهم («ببخشید اگر ناراحتت کردم») نه تنها مؤثر نیست، بلکه ممکن است وضع را بدتر کند. چون پیام میدهد شما حتی نمیدانید مشکل کجاست.
مشخص و شفاف باشید: دقیقاً به رفتاری که پشیمانید اشاره کنید.
مثال نادرست: «ببخشید اگر حرفم ناراحتت کرد.»
مثال مؤثر: «عذر میخوام برای لحنی که موقع گفتن فلان موضوع داشتم. متوجه شدم که ممکنه تحقیرآمیز به نظر رسیده باشه.»
از «اگر» و «اما» پرهیز کنید: این کلمات عذرخواهی را بیاثر میکنند. نگویید: «ببخشید اگر ناراحتت کردم اما تو هم...».
مسئولیت احساس طرف مقابل را نپذیرید، مسئولیت رفتار خود را بپذیرید: شما مسئول احساسات او نیستید، اما مسئول رفتاری هستید که انجام دادهاید.
یک بار، با آرامش و قاطعیت بگویید: عذرخواهی را تکرار نکنید یا به دنبال تأیید فوری نباشید. به طرف مقابل زمان دهید تا آن را پردازش کند.
اثر روانشناختی عذرخواهی واقعی:
عذرخواهی صادقانه، احساس امنیت را به رابطه بازمیگرداند. این پیام را میرساند: «من تو را میبینم، صدایت را میشنوم و برای رابطهمان ارزش قائلم.» این همان پادزهر ترسی است که در پس قهر نهفته است.
نهایتاً، هدف فراتر از پایان یک دوره قهر خاص است. هدف، ایجاد رابطهای است که در آن قهر به اولین گزینه تبدیل نمیشود. این زمانی ممکن است که رابطه به یک «پناهگاه امن» تبدیل شود.
رابطهای که در آن:
احترام، در کوچکترین لحظات جاری است: احترام فقط در تصمیمات بزرگ نیست. در نحوه پاسخ دادن به یک ایده ساده، در اینکه چگونه در بحثهای روزمره نظرات یکدیگر را میشنوید، خود را نشان میدهد.
فضا برای اشتباه کردن وجود دارد: هر دو طرف میدانند که اشتباه پایان جهان نیست و میتوان درباره آن صحبت کرد.
قصد و نیت خوب، بر قضاوت سریع مقدم است: وقتی رفتاری از طرف مقابل میبینیم که ما را میآزارد، پیش از قضاوت، به دنبال درک نیت او میرویم.
تأیید کردن (Validation): حتی اگر با نظر همسرتان مخالفید، ابتدا جنبهای از آن را تأیید کنید. «درست میگی که اون راه هم میتونه جواب بده...»
کنترل زبان بدن: چشمانتان را گرد نکنید، نگاهتان را برنگردانید. این سیگنالهای غیرکلامی، مخربتر از بسیاری کلمات هستند.
ایجاد فرهنگ قدردانی: به جای تمرکز بر آنچه انجام نمیشود، بر آنچه انجام میشود تمرکز کنید و سپاسگزاری را بیان کنید.

مقابلهبهمثل نکنید: اگر او قهر کرده، شما هم قهر کنید. این تنها جنگ سرد را طولانیتر و عمیقتر میکند.
التماس و پیامهای مکرر نفرستید: این رفتار، قدرت رابطه را بیشتر به سمتی میبرد که یک طرف در موضع ضعف و طرف دیگر در موضع قدرت است.
در جمع یا از طریق دیگران مسئله را حل نکنید: حل مسائل رابطه، باید در حریم خصوصی و بین خودتان صورت گیرد.
تهدید به ترک رابطه نکنید: مگر اینکه واقعاً و از صمیم قلب آن را بخواهید. استفاده از این تهدید به عنوان حربه، اعتماد را به شدت تخریب میکند.
قهر و سکوت، زبانی برای بیان درد است، اما زبانی ناکارآمد و ویرانگر. مهارت واقعی در رابطه، ترجمه این سکوت به کلمات است.
زمانی که بتوانیم درد خود را بدون حمله بیان کنیم و درد طرف مقابل را بدون دفاع گوش دهیم، نیازی به سلاح سکوت نخواهد بود.
به خاطر داشته باشید که تغییر، یک شبه رخ نمیدهد. اگر سالهاست الگوی قهر در رابطه شما نهادینه شده، شکستن آن نیاز به زمان، صبر و احتمالاً کمک تخصصی یک مشاور دارد.
اما حتی کوچکترین حرکت در مسیر گفتوگوی محترمانه، میتواند چرخه معیوب را متوقف کند.
رابطه سالم، رابطهای عاری از تعارض نیست. رابطه سالم، رابطهای است که در آن تعارض، به شیوهای محترمانه و رابطۀافزا مدیریت میشود.
وقتی سکوت را با گفتوگو، و قهر را با درک جایگزین میکنیم، نه تنها جنگ سرد را به پایان میبریم، بلکه صلحی پایدار و صمیمیتی عمیقتر را در خانه خود بنیان میگذاریم.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@