عصر ایران/ سواد زندگی؛ مریم طرزی- خیلی اتفاق می افتد که زوج ها در مرحله عاشقانه رابطه، چشم بر کاستیهای شریک زندگی خود ببندند و بعداً متوجه شوین که برخی رفتارهای همسرشان آنها را می آزارد و ناامید می کند. در چنین شرایطی اولین چیزی که به ذهن می آید این است که دیگر همسرم را دوست ندارم.

اوریشا اسمولارسکی، درمانگر خانواده و ازدواج با مجوز رسمی میگوید: «وقتی میشنوم کسی شریک زندگیاش را دوست ندارد، این از نظر من یعنی آنها ارتباط خود را از دست دادهاند، آن جرقههای اولیهای که آنها را به هم رسانده بود از بین رفته است. آنها دیگر لذت و شادی را در یکدیگر پیدا نمیکنند.»
دلایل دوست نداشتن همسرتان، تأثیر احتمالی آن بر رابطه و راههای مقابله با آن را بیشتر بشناسید.
اوریشا اسمولارسکی، درمانگر خانواده و ازدواج در لوس فلیز کالیفرنیا، توضیح میدهد که احساس شما نسبت به شریک زندگیتان تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد، از جمله اینکه او چه حسی در شما ایجاد میکند، چقدر با ایدهآلهای شما همخوانی دارد و جذابیت فیزیکی.
او توضیح میدهد که عشق همچنین شامل پیوند عاطفی قوی و پذیرش بیقید و شرط است. اگرچه گاهی زوجها این موضوع را فراموش میکنند، اما دلبستگی آنها به یکدیگر این امکان را فراهم میکند که به آن احساسات عاشقانه بازگردند.
شما فکر میکنید همسرتان تغییر خواهد کرد، یا شما میتوانید به ظهور بهترین جنبههای وجودی او کمک کنید.
شما امیدوارید که با گذشت زمان، جنبههای دشوار شخصیت همسرتان از بین برود. اما در اکثر قریب به اتفاق موارد، این اتفاق به سادگی رخ نمیدهد.
نتیجه این است که ممکن است خود را در کنار همسری ببینید که دوست اش ندارید.
در این شرایط نظرات دیگران، مانند « چرا فکر نکردی؟» یا «موقع نامزدی متوجه نشدی؟» هیچ کمکی نمیکند.
شاید شما واقعاً برخی علائم هشداردهنده را نادیده گرفتید، اما این وضعیت فعلی را تغییر نمیدهد.

رفتاری زورگو و قلدرمآبانه دارد.
بیش از حد انتقادگر است.
خیلی پرتوقع ست.
از بعضی رفتارهایش جداً خچالت می کشید.
حس شوخطبعی ناخوشایندی دارد. متلک های کلفت می گوید!
خودش را عالم دهر می داند.
منفینگر است.
امروز و فردا میکنند و مرتباً شما را ناامید میکند.
مهارتهای ارتباطی ضعیفی دارد.
فردی خودمحور و خودخواه است.
بیش از حد بلاتکلیف است و به هیچ چیزی متعهد نمیشود.
متیو شوبرت، مشاور سلامت روان و مدیرعامل گم استیت وِلنِس در بویزی، آیداهو، پیشنهاد میکند: «برای شناسایی افکار اساسی که به نارضایتی شما از همسرتان دامن میزنند، دروننگری کنید. اغلب، چند فکر عمده مسئول این احساس هستند. هنگامی که این افکار را شناسایی کردید، میتوانید اعتبار آنها را ارزیابی کنید و تغییر چارچوب آنها را برای کاهش احساسات منفی که تجربه میکنید، در نظر بگیرید.»
اسمولارسکی خاطرنشان میکند که عواملی مانند استرسهای زندگی روزمره اغلب نقش دارند. صمیمیت فیزیکی و عاطفی که زوجها زمانی داشتند، در چرخه روزمره کار، وظایف خانه، مراقبت از فرزندان و سایر مسئولیتها گم میشود.
از دست دادن آن احساس نزدیکی به عنوان یک زوج میتواند منجر به قطع ارتباط و رنجش شود و حتی به دوست نداشتن تبدیل شود.
توجه: رفتارها یا ویژگیهای شخصیتی که دوست ندارید یا با آنها موافق نیستید، با رفتار خشونتآمیز یکسان نیستند. اگر با خشونت مواجه هستید، از یک پزشک، مشاور یا درمانگر کمک بخواهید.
دوست نداشتن همسرتان نه تنها بر رابطه شما با آن فرد تأثیر منفی میگذارد، بلکه میتواند به رفاه عاطفی و جسمی شما نیز آسیب برساند.
افزایش پریشانی: دوست نداشتن کسی که زندگیتان را با او شریک هستید میتواند منجر به رنجش عمیق، تنهایی و غم شود. اگر احساس میکنید همسرتان شما را درک نمیکند یا اگر دوست ندارید وقت خود را با او بگذرانید، در نهایت تأثیر جدی بر رضایت و شادی کلی زندگی شما خواهد داشت.
کاهش حمایت: اگر شریک زندگیتان را دوست ندارید یا حتی از او نفرت دارید، بعید است رابطهای حمایتگر، عاشقانه و صمیمی داشته باشید. این امر منجر به کاهش ارتباط، از دست دادن تماس و فقدان محبت فیزیکی میشود.
راهبردهای مقابلهای ناسالم: اگر ازدواج شما ناخوشایند است و همسرتان را دوست ندارید، ممکن است بیشتر احتمال داشته باشد که از روشهای مقابلهای ناسالم یا بیفایده استفاده کنید. این ممکن است شامل اجتناب، کنارهگیری اجتماعی، مصرف مواد یا پرخوری عاطفی باشد.
اثرات سلامت: ازدواجهای ناخوشایند همچنین میتواند بر سلامت جسمی شما تأثیر بگذارد. استرس افزایشیافته میتواند ایمنی بدن را کاهش دهد، خطر مشکلات سلامت روان را افزایش دهد و خطر ابتلا به انواع مشکلات سلامتی جدی را بیشتر کند.

سازگاری شخصیتی ویژگی مهمی در روابط شاد است. عادات و فعالیتهای آزاردهنده یک همسر میتواند مانند چکچکِ آبی که از شیر میچکد، شما را دیوانه کند. اگر نادیده گرفته شود، فقط بدتر میشود.
به محض اینکه متوجه شدید در این موقعیت هستید، فوراً اقدام کنید. اجازه ندهید رنجش آنقدر افزایش یابد که منفجر شوید.
با خودتان صادق باشید.
تصمیم بگیرید آیا میخواهید رابطه را حفظ کنید.
بر آنچه میتوانید کنترل کنید تمرکز کنید.
بر جنبههای مثبت تمرکز کنید.
رفتار مثبت را تقویت کنید.
روی ارتباط کار کنید.
زمان بیشتری را با هم بگذرانید.
مقصر جلوه ندهید.
با یک شخص ثالث صحبت کنید.
در این وضعیت امید وجود دارد. با این حال، به ارتباطی صادقانه و دلسوزانه نیاز دارید.
مشکلات رابطه به ندرت یکطرفه است. به یاد داشته باشید که شما نیز رفتارها و ویژگیهایی دارید که شریک زندگیتان را آزار میدهد.
به همین دلیل مهم است که نه تنها از خود بپرسید چرا چنین احساسی دارید، بلکه بپرسید آیا کاری میکنید که به مشکلات ازدواج شما دامن میزند یا خیر.
اگر اشتباه میکنید، آن را بپذیرید. حتی میتوانید از شریک زندگیتان بپرسید که چه تغییراتی را نیز باید ایجاد کنید.
برخی روابط ارزش نگه داشتن را ندارند. ماندن در یک ازدواج ناخوشایند سالم نیست، مگر اینکه هر دو همسر بخواهند روی بهبود رابطه کار کنند.
ممکن است واقعاً از عشق خارج شده باشید، یا رابطه ممکن است ناسالم باشد. اگر مدام احساس میکنید مورد زورگویی یا تحقیر قرار میگیرید، شاید زمان آن رسیده باشد که بپذیرید بهترین اقدام، طلاق و ادامه دادن مسیر زندگی است.
برخی افراد ممکن است برای گرفتن این تصمیم بزرگ و مهم به کمک یک درمانگر نیاز داشته باشند، و برخی دیگر ممکن است با دروننگری به این نتیجه برسند.
اگر تصمیم گرفتید که میخواهید رابطه را ادامه دهید، وقت آن است که در مورد برخی راههای سالم برای مدیریت تعارض و بازگرداندن آن احساس رمانتیکی که قبلاً در رابطه خود داشتید فکر کنید.
درک کنید که شما نمیتوانید همسرتان را تغییر دهید. شما فقط میتوانید واکنشها و پاسخهای خود را تغییر دهید.
متیو شوبرت، مشاور سلامت روان میگوید: «این انتظار را نداشته باشید که شریک زندگیتان تغییر کند. به جای تمرکز بر دگرگونی دیگران، بازتاب تغییراتی که میتوانید در خود ایجاد کنید حیاتی است.»
جنبه مثبت: اگر رفتار خود را تغییر دهید، ممکن است همسرتان بخواهد رفتار خود را تغییر دهد. یا ممکن است واکنش متفاوتی از آنچه عادت دارید ببینید (با کمی شاید، واکنش بهتری).
نگاه کردن صرف به رفتارهای منفی همسرتان میتواند یک پیشگویی خودمحققکننده باشد. اگر خود را در این دام یافتید، یک شب، یک وعده غذا یا یک ساعت را صرف جستجوی جنبههای مثبت همسرتان کنید. سپس دوباره این کار را انجام دهید. دفعه بعد، ببینید آیا میتوانید دو برابر طولانیتر بر مثبتها تمرکز کنید.
اسمولارسکی میگوید: «اغلب زوجها یکدیگر را از دست میدهند زیرا رنجشها انباشته شده و زیرا احساس میکنند دیده نمیشوند یا به اندازه کافی قدر دانسته نمیشوند.»
او پیشنهاد میکند زوجها هر روز به یکدیگر بگویند که چه چیزی در دیگری قدردان هستند، از جمله هم ویژگیها و هم اقداماتی که در دیگری ارزشمند میدانند.
وقتی همسرتان کاری را انجام میدهد که دوست دارید، آن را بیان کنید! آن را به شیوهای صادقانه و مثبت بیان کنید. با همسرتان همانطور صحبت کنید که دوست دارید با شما صحبت شود، نه با طعنه یا انتقاد پنهان.
هنگام بیان نظرات و احساسات خود، تماس چشمی را حفظ کنید. اگر میخواهید اظهارنظر یا درخواستی کنید، از قبل آن را آماده کنید و در حین صحبت به چشمان همسرتان نگاه کنید. این صراحت و صداقت شما را نشان میدهد.
در ارتباطات خود مستقیم و روشن باشید. از اشاره، نظرات غیرمستقیم و اظهارات منفعل-پرخاشگرانه پرهیز کنید. همسرتان را برای حدس زدن نیازهایتان قرار ندهید. مستقیم درخواست کنید.

همیشه ادامه زندگی در یک ازدواج بدون عشق ممکن نیست، اما ممکن است بتوانید بخشی از محبت و عشق رمانتیکی را که زمانی شما و شریکزندگیتان داشتید، بازیابی کنید.
میتوانید با اختصاص زمان برای تنها بودن با هم شروع کنید. راه رفتن با هم یکی از راههایی است که میتواند یک گفتگوی دلپذیر و طبیعی را برانگیزد. راه رفتن، به ویژه در یک محیط طبیعی، همچنین میتواند به کاهش استرس شما کمک کند.
اسمولارسکی پیشنهاد میکند که برای پرورش پیوند در رابطه خود، حس بازیگوشی را دوباره فعال کنید.
او میگوید: «هنگامی که شرکای زندگی با هم بازی میکنند، شادی، نشاط و احساس امنیت را با یکدیگر از نو زنده میکنند. بازی راهی مهم برای کاهش استرس در زندگی شماست.»
وی توضیح میدهد: «هر دوی شما رشد کردهاید، بنابراین طبیعی و خوب است که علایق جدید را با یکدیگر به اشتراک بگذارید.»
سعی کنید فهرستی از چیزهایی که هر دو میخواهید امتحان کنید تهیه کنید، روی چیزهایی که به فهرست مشترکتان اضافه میکنید توافق کنید و سپس یک هدف بگذارید که هر هفته یک تجربه جدید را امتحان کنید.
بر رفتاری که میخواهید تغییر کند و اینکه چه احساسی در شما ایجاد میکند تمرکز کنید. شما مجاز هستید از همسرتان شکایت کنید. فقط این کار را به طور مؤثر انجام دهید تا احتمال تبدیل شدن گفتگو به یک مشاجره (یا توقف کامل آن) به حداقل برسد.
تعیین مرز اشکالی ندارد. اگر رفتار همسرتان به هر شکلی خشونتآمیز شد، محکم اعلام کنید که این غیرقابل قبول است. برنامهای برای کاری که در صورت توقف نیافتن آن انجام خواهید داد داشته باشید.
گاهی اوقات نیاز دارید به یک دوست یا عضو خانواده قابل اعتماد مراجعه کنید تا دیدگاهی درباره آنچه از سر میگذارید به دست آورید. آنها میتوانند یا به عنوان فردی برای تخلیه احساسات یا به عنوان کسی که میتواند به شما توصیه عملی بدهد، خدمت کنند.
با این حال، به خاطر داشته باشید که دوستان و اعضای خانواده معمولاً بیطرف نیستند و ممکن است همان توصیهای را که در صورت مشورت با یک مشاور ازدواج دریافت میکردید، نگیرید.
اگر امید دارید رابطه را حفظ کنید، گاهی بهترین کار این است که صحبت با یک درمانگر را در نظر بگیرید، چه به تنهایی و چه با شریک زندگیتان.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@