۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۵۳۴۳
تاریخ انتشار: ۱۹:۳۸ - ۲۸-۰۲-۱۳۸۹
کد ۱۱۵۳۴۳
انتشار: ۱۹:۳۸ - ۲۸-۰۲-۱۳۸۹

دولت منتقدان را تحمل نکرده است

مناظره کواکبيان و داوری درمورد عملکرد دولت در حوزه رسانه
چندي پيش مناظره اي با حضور دکتر مصطفي کواکبيان مدير مسوول روزنامه مردم سالاري و دکتر عبدالرضاداوري سرپرست سابق خبرگزاري ايرنا در محل روزنامه تهران امروز برگزار شد که به بررسي عملکرد دولت در حوزه رسانه ها اختصاص داشت. آنچه مي خوانيد متن کامل اين مناظره است.

***
دکتر احمدي نژاد در مراسم معارفه مديرعامل ايرنا درباره فضاي رسانه اي صحبت کردند و جملاتي درباره نحوه تعامل حاکميت با رسانه ها مطرح کردند که برخي از آنها را قرائت مي کنم.

" بنده اين بگير و ببندها را قبول ندارم زيرا خلاف صريح قانون است و باصرف يک انتقاد از يک فرد درست نيست که با افراد برخورد شود."، " اگر قرار است به جرم يک مطبوعاتي رسيدگي شود بايد هيات منصفه حضور داشته باشد، نمي توان فوق قانون عمل کرد."، " فردي که در لندن مقيم است در يک سال و نيم گذشته بيش از 250 مقاله بر ضد من و مسائلي که شايد ربطي هم به دولت ندارد، به صورت روزانه منتشر کرده است، چه اشکالي دارد؟ مردم آن را مي خوانند و حرف ما را نيز مي شنوند و در نهايت قضاوت مي کنند."

 اين سخنان مورد استقبال خيلي از اصحاب رسانه قرار گرفت و اگر اين موضوع را مبناي اعتقاد رئيس جمهور دربرخورد با رسانه ها بدانيم، آيا عملکرد دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را در راستاي اعتقاد رييس جمهور ارزيابي مي کنيد؟

عبدالرضا داوري:صحبت هاي دکتر احمدي نژاد در اين مراسم از مبناي نظري برخوردار بود چرا که بر اساس سه رويکرد در مطبوعات وجود دارد.

1-رويکرد اقتدارگرايي يعني رويکردي که رسانه ها بايد در نسبت نزديک به حاکميت باشند و محتواي آنها مطابق با سليقه دولت حاکم باشد که در کشور شوروي سابق و عربي حاضر دنبال مي شود،

2 -رويکرد فرد بنياد يا فرد محور که روزنامه ها و رسانه ها هيچ خط قرمزي جز حقوق ليبراليستي ندارند.

 3-رويکردي که با انقلاب اسلامي و نظريات امام(ره) شکل گرفت و آن نظريه مسووليت يا تعهد اجتماعي رسانه هاست.در اين رويکرد رسانه ها بايد در چارچوب هنجارهاي جامعه حرکت کنند و نسبت به آن متعهد باشند يعني پاسداري از منافع اجتماعي از جمله چارچوب ها، هنجارها و ارزش هاي جامعه تا مشکلات زمينه ساز باندهاي خاص و بازوهاي باندهاي گوناگون نشوند.

در جريان رسانه اي 30 سال اخير بخشي از جريان ها رويکرد اول و برخي رويکرد ليبراليستي را توصيه و ترويج مي کردند که اسناد آن موجود است. درحالي که دولت احمدي نژاد و سياست رسانه اي آن به قانون مطبوعات سال 64 متکي است.

اما اين نکته را بايد بپذيريم که در دولت نهم و دهم تندترين و بي رحمانه ترين ادبيات براي نقد از مسئولان استفاده شده است در حالي که مسئوليت اصلي رسانه مسئوليت اجتماعي است نه ارضاي منافع باندهاي خاص که عرصه رسانه را هدايت مي کنند، چرا که مسئوليت اجتماعي رسانه آن را موظف مي کند که مسئولان را نقد کند تا کشور پيشرفت کند.

اما هم اکنون اين فضاي نقد از يک چارچوب اخلاقي فراتر رفته است و در مطالعات انجام شده تا شهريور 87 از سه دوره رياست جمهوري هاي گذشته بسيار بيشتر است.

چنانچه در دوران رياست جمهوري علي اکبر هاشمي رفسنجاني، وي هيچ گاه مورد توهين و هتک حرمت و بي احترامي از سوي رسانه ها قرار نگرفت، چرا که کمترين نقدي تحمل نمي شد و حتي عباس عبدي به خاطر يک مقاله انتقادي از عملکرد دولت به هشت ماه زندان محکوم شد و تريبون نماز جمعه فضايي براي پاسخ به انتقادات سياسي بود.

از سوي ديگر در دوران رياست جمهوري محمد خاتمي، تنها پنج بار رئيس جمهور مورد هتک حرمت قرار گرفت. در اين دوران فضاي باز رسانه اي ايجاد شد که متاسفانه اين فضا از سوي شبکه هاي خاصي چون حلقه کيان هدايت مي شد.

در حالي که در دوره نهم و دهم رياست جمهوري محمود احمدي نژاد از شهريور 87 تا کنون 1689 مورد توهين از طرف 23 روزنامه و نشريه و خبرگزاري صورت گرفته که رئيس جمهور را به خرافه گرايي، دروغ گويي، توهم داشتن و... متهم کرده است که اين موضوع از دوران مشروطه تا امروز ديده نشده و تاکنون هيچ شخصيتي مانند محمود احمدي نژاد مورد توهين و هتاکي قرار نگرفته است.

اين امر نشان دهنده ظرفيت بالاي دولت نهم و دهم در مقابل هتک حرمت ها و بي احترامي ها بوده که اين دولت در تحمل مطبوعات منتقد، رفتاري کم نظير و بي نظير داشته است.

دکتر داوري در دفاع از عملکرد رسانه اي دولت معتقد است که عملکرد دولت در مقابل رسانه ها بسيار منصفانه بوده و دولت تحمل بالايي در نقد رسانه اي دارد، شما به عنوان منتقد چه نقدي بر عملکرد دولت در اين حوزه داريد؟

مصطفي کواکبيان:در اينجا تفاوت ديدگاهي وجود دارد، اولا خيلي مناسب نيست که براي سنجش عملکرد دولت نهم و دهم آن را با سال هاي قبل مقايسه کرد چرا که دوران اصلاحات و سازندگي را بايد جداگانه سنجيد و نقد کرد.

 هم اکنون بحث بر سر دوره احمدي نژاد است، در اينجا بايد بگويم که اصولا با توهين کردن در مطبوعات موافق نيستم و نبايد شان قلم را که خداوند به آن قسم ياد کرده با توهين و افترا و دروغ آلوده کنيم يا جزئيات خصوصي فردي را افشا کنيم.

از سوي ديگر موافق اين موضوع نيستم که دولت منتقدان را تحمل کرده است چرا که در دولت نهم دکتر الهام رسما از روزنامه متعلق به من به دليل زدن تيتر "تخلف 300 ميليارد توماني شهرداري تهران در دوران احمدي نژاد" که از زبان نادر شريعتمداري عضو سابق شوراي اسلامي شهر تهران بيان شده بود شکايت کرد که نهايتا تبرئه شديم، هرچند دولت تا آخرين لحظه مقابل آن ايستادگي کرد.

همچنين گفتني است که در دولت دهم هفت روزنامه و در کل دو دوره تاکنون 23 نشريه و رسانه تعطيل شدند، با اين اوضاع چگونه مي شود گفت که دولت نقدها را تحمل کرده است؟ناگفته نماند که تعطيلي برخي از اين رسانه ها را دستگاه قضايي و بيشتر آنها توسط خود دولت انجام شد که دولت مي توانست از تعطيلي هاي انجام شده از سوي دستگاه قضايي جلوگيري کند. به تازگي لغو پروانه روزنامه باب شده است که دور از انصاف است . توقيف موقت رسانه را مي شود تحمل کرد، اما زماني که لغو پروانه از سوي هيات نظارت بر مطبوعات صورت مي گيرد تير خلاصي است بر نهاد رسانه.

رسانه اي ها معتقد هستند که دولت در رفتار خود بين رسانه حامي دولت که با ادبيات تند رسانه هاي منتقد را نقد مي کنند، تبعيض قائل مي شود و در واقع آنها از يک مصونيت آهنين برخوردارند. در حالي که دولت در مقابل رسانه منتقد و هر نقد تندي سريع واکنش نشان مي دهد.

داوري:زماني که مي گوييم دولت تحمل کرده يعني از ابزارها و امکانات خود براي تعطيلي روزنامه استفاده نکرده است. در غير اينصورت شکايت از مطبوعات بحثي قضايي است.

شکايت حق مسلم هر فردي است، مهم اين است که از اين مساله استفاده مي شود يا خير مانند استفاده از مجموعه هايي براي فشار بر مطبوعات. همچنين زماني که رسانه ها از يارانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي چاپ بهرمند مي شوند نمي توانند بگويند که دولت تبعيض قائل مي شود.

موضوع بسته شدن روزنامه ها و رسانه ها توسط دولت تنها متعلق به دوره محمود احمدي نژاد نيست، در دوره رياست جمهوري خاتمي نيز روزنامه آريا و سلام توسط دولت تعطيل شدند.

زماني که مطلبي بر ضد دولت در روزنامه تيتر اول يا دوم است، يعني دارد آن تيتر را ترويج مي کند بنابراين دولت نمي توانسته در مقابل اين 17 نشريه و روزنامه سکوت کند، چنانچه توقيف موقت روزنامه همشهري به دليل چاپ آگهي اي بود که بهاييت را ترويج مي کرد يا روزنامه فرهنگ آشتي چون شاکي خصوصي داشت تعطيل شدند.

تنها رسانه اي که واقعا در همه حال حامي دولت بوده و تاکنون خطايي نداشته روزنامه ايران است. چنانچه روزنامه کيهان در بزنگاه ها در تقابل با دولت قرار گرفته يا وطن امروز که مدير مسئول آن از دستگاه دولتي بود مقابل دولت ايستاد.

اگر فضاي رسانه اي کشور بعد از انتخابات را کنار بگذاريم، متوجه مي شويم که تا قبل از آن گفتمان غالب در رسانه ها و روزنامه ها در تقابل دولت حرکت مي کرد.

کار پژوهشي که از حدود آذر 86 تا آذر 87 انجام شده، نشان مي دهد که جريان روزنامه ها به سمتي پيش رفت که رهبر معظم انقلاب آن را در سال 79 بيان کرده بودند، مبني بر اينکه مطبوعات در حال تبديل شدن به پايگاه دشمن هستند. هم اکنون ديديم که در سال 88 با راه اندازي شبکه بي بي سي فارسي خبرنگاران و گزارشگراني در آن مشغول به کار هستند که از پرورش يافتگان مطبوعات زمان اصلاحات به حساب مي آيند.

دکتر کواکبيان آيا شما با نظريه تعطيل کردن رسانه هاي اصلاح طلب با اشاره به اينکه تبديل به پايگاه دشمن شده اند به عنوان مديرمسوول يک روزنامه اصلاح طلب موافق هستيد؟

کواکبيان: دکتر داوري گفتند که اين فضاي رسانه اي از دوره اصلاحات آغاز شده اما نگفتند چرا جريان تعطيلي روزنامه، تنها دامن روزنامه ها و رسانه هاي اصلاح طلب را مي گيرد.

چرا تاکنون جز نشريه همت که افتضاح بسيار فاحشي بود،در پنج سال دولت محمود احمدي نژاد، هيچ نشريه، روزنامه و رسانه اصول گرايي تعطيل نشده؟ آيا اين به معني آن است که اين روزنامه ها از سوي معصوم زادگان به چاپ مي رسد که امکان هيچ گونه خطا و اشتباهي را ندارند يا اينکه نه اتفاقا آنها هم خطا مي کنند اما دولت از آن چشم پوشي مي کند؟!

گاهي مطالبي در برخي روزنامه ها و ستون ها مي خوانيم که در آنها فحش ها و مطالبي گفته شده که عجيب است اما کسي با آنها برخورد نمي کند در حالي که عدالت قضايي ايجاب مي کرد که با اين گونه روزنامه ها و رسانه ها نيز برخورد شود.

همچنين گاهي در سايت ها مشاهده مي کنيم که روزنامه اي و رسانه اي تذکر يا توبيخي شده است اما نامه و فکسي از سوي هيات نظارت بر مطبوعات يا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ارسال نشده چرا که راهکار مناسب تر با رسانه ها اين است که قبل از نشر اين خبر در رسانه ها و سايت ها خود مديرعامل يا نويسنده مطلب در جريان اين موضوع قرار بگيرد نه اينکه مانند من در سايتي بخوانند که به طور مثال روزنامه مردم سالاري تذکر گرفته است، اما يک هفته است که نامه ارسال نشده تا بگويد کجا خطا کرده ايم، در کدام يادداشت، عکس، خبر و... مشکل داشته ايم.

مطلب ديگري که در اينجا قابل ذکر است اين است که وزارت فرهنگ و ارشاد بدون هيچ مصوبه اي دست به توبيخ يا تذکر به روزنامه و رسانه ها مي زند، در حالي که اين تذکر اصولا وجه قانوني و درستي در مطبوعات ندارد. به طور کلي تذکرات هيات نظارت بر مطبوعات قابل تامل تر است و دور از ذهن نيست اما برخي از تذکرات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به گونه اي است که گاه خنده دار به نظر مي رسد.

مثل اينکه چرا عکس چاپ نکرديد يا چرا کوچک چاپ کرديد يا اينکه به روزنامه ما و 10 روزنامه ديگر از جمهوري اسلامي، اطلاعات و ديگر تا مردم سالاري به دليل چاپ خبر مربوط به پرسابقه ترين دبير شوراي عالي امنيت ملي يعني حسن روحاني تذکر گرفتند.

از سوي ديگر در حال حاضر بعد از استفاده از واژه تهاجم فرهنگي از واژه جنگ نرم استفاده مي شود اما بايد ديد که اين جنگ نرم چيست و در چه فضايي شکل مي گيرد و اساسا چرا بستر جنگ نرم شکل مي گيرد، زماني که فضاي رسانه اي ما اينقدر بسته عمل مي کند و به طور مثال هيچ شبکه خصوصي راديو و تلويزيوني مجوز نمي گيرد، مردم جلب رسانه هاي خارجي مانند شبکه خارجي فارسي وان مي شوند که فرهنگ، ارزش ها و آداب و رسوم را مورد حمله قرار داده است.

من موافق اين ديدگاه که در مقابل جنگ نرم به فضاي بسته رو بياوريم نيستم چرا که اين راهکار، کارساز نبوده و حتي نظرات رهبري را نيز برآورده نمي کند.

من معتقدم که بهتر است به نيروهاي خودي که طرفدار نظام، رهبر و قانون اساسي هستند توجه بيشتري کرد زيرا که تنها با فيلترينگ سايت ها و لغو پروانه مطبوعات نمي توان جلوي جنگ نرم و اين هجمه غرب را گرفت.

بهتر است که فضا را باز کنيم و با رعايت خط قرمزها به دلسوزان نظام و کساني که براي انقلاب فداکاري کردند فرصت بدهيم و مقابله با جنگ نرم را يک پروسه بدانيم نه صرفا يک پروژه. بايد در مقابل اين سيل عظيم تهاجم فرهنگي به فکر سيل بند مناسبي باشيم که تحمل اين فشار را داشته باشد و جنگ نرم را کنترل کنيم.

اختلاف ديدگاه در تمام کشورها وجود دارد اما در جنگ نرم نبايد تنها فقط به فکر فروپاشي دولت باشيم چرا که فروپاشي جامعه مهم تر است.

بنابراين بهتر است به جاي ترس از مطبوعات و فروپاشي به فکر حفظ جامعه و افزايش دروغ، تزوير، ريا، دختران خياباني، اعتياد و... باشيم. نهادهاي مدني را تشويق و افزايش دهيم زيرا که جزاي انتقاد از دولت را دادگاه مي دهد، اما آيا دادگاه جواب خانواده هاي از دست رفته را نيز مي دهد؟
پس بهتر است به سمت و سوي بازتر کردن فضا پيش برويم. زيرا زماني که نهاد جامعه محکم تر باشد، جامعه و دولت مستحکم تري خواهيم داشت.

در غرب فرآيندهاي سازمان يافته اي براي دگرگوني باورها و عقايد مردم شکل گرفته و اگر مردم در داخل فضاي رسانه اي مناسبي داشته باشند ديگر نيازي را به شبکه هاي خارجي حس نمي کنند.

بار ديگر سوال مي کنم اگر مبناي ديدگاه رئيس جمهور را سخنان وي در مراسم معرفي مديرعامل ايرنا در نظر بگيريم مثل" چه کسي گفته است که ما بي عيب هستيم؟ اجازه دهيد انتقادها مطرح شود، ممکن است از 100 انتقاد، يک مورد يا 10 مورد آن درست باشد که ما بايد ضمن تشکر از اين انتقاد ها، خود را اصلاح کنيم." آيا سخنان رئيس جمهور دقيقا مانند رفتار دولت با مطبوعات و رسانه هاست؟

داوري:بهتر است که ميان دولت و رسانه مرزي قائل شويم. من هم با سخن دکتر کواکبيان در خصوص توهين به سران فتنه (نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري) موافقم، چرا که نبايد به هيچ فردي اهانت کرد حتي به کفار که يکي از فرمايشات و آموزه هاي ديني ماست.

بر اساس ماده 45 قانون مطبوعات،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز وظيفه نظارت و رسيدگي دارد که تذکر به مطبوعات و رسانه ها بر اساس اين ماده است اما بنده درباره نوع تذکرات و چگونگي آن اطلاع دقيق ندارم.

در مورد جنگ نرم نيز دولت با فضاي بسته موافق نيست چرا که هيچ خبري پشت فيلترينگ سايت ها و روزنامه ها نمي ماند.انتقاد کارکرد مثبت دارد وتا کنون هيچ روزنامه اي به خاطر انتقاد به دولت بسته نشده است.

از سوي ديگر همچنان معتقدم که نويسندگان خارج کشور عليه دولت همان رويندگان و بارورشدگان دوره اصلاحات هستند و درباره سه خبرنگار و عکاس يک رسانه اصولگرا که به خارج از کشور پناهنده شدند نيز مي توان گفت که آفت هاي رسانه هاي اصولگرا بودند که خوشبختانه رفتند و اين با ميوه هاي مسمومي که دوره اصلاحات رشد داده، متفاوت است.

از آنجا که در ايران همه ما سياست زده ايم و در واقع گروه سياسي گل سرسبد هر خبرگزاري، روزنامه و سايتي است و هر گونه خطايي از آن سر بزند دامن تمام نويسندگان آن رسانه را مي گيرد و تر و خشک با هم مي سوزند.

انشا» الله با تصويب لايحه اطلاع رساني جامع اين مشکل به زودي برطرف مي شود و شغل خبرنگاري در ايران که از ريسک بسيار بالايي برخوردار است کمتر دچار آسيب خواهد شد.

در موضوع تعامل دولت با رسانه موضوعي که از سوي منتقدان مطرح است اين است که اگر رئيس جمهور با بگير و ببند مطبوعاتي مخالف است عملا بهتراست رئيس جمهور اين نظرات خود را در قالب طرح و بخش نامه اي در بياورند که جلوي اعمال سليقه در برخورد با رسانه ها گرفته شود.

نظر شما به عنوان يک مديرمسئول و يکي از نمايندگان مردم در مجلس در مورد اين موضوع و همچنين کارآمدي و کارايي عملکرد قانونگذاران در حوزه ايجاد بسترهاي مناسب بر حفظ فضاي مطلوب رسانه اي  چگونه است؟

کواکبيان:متاسفانه دولت به الزام قانوني برنامه پنج ساله چهارم عمل نکرد چرا که دولت مکلف است که لايحه نظام جامع اطلاع رساني را به مجلس ارائه کند.

بنابراين قانون موجود ديگر پاسخگوي نياز مطبوعات و رسانه هاي ما نيست به ويژه رسانه هاي سايبر که در آن زمان ديده نشده اند. اين قولي بود که صفار هرندي وزير فرهنگ و ارشاد سابق داده بود و حالا حسيني وزير ارشاد مي دهد، که اميدواريم هر چه زودتر تحقق پيدا کند چرا   که اگر نمايندگان مجلس در اين باره طرح دهند جزئي نگر مي شود و اين وظيفه دولت است که يک لايحه کلي که جامع و کامل است را به مجلس براي بحث و تبادل نظر ارائه کند.

واقعيت اين است که دولت نياز به مطبوعات ندارد و چاپ روزنامه ايران نيز زياد ضروري به نظر نمي رسد زيرا صدا و سيما در اختيار دولت است و در تمام شبکه ها حاميان دولت در برنامه هاي مختلف در حال ارائه نظرات و پيشنهادات خود هستند و اين نابرابري است.

دولت اگر واقعا معتقد است که ما تحمل مي کنيم بايد اجازه دهد که بحث ها علمي تر و دقيق تر در روزنامه ها نقد شود اما بايد دولت اجازه دهد که دلسوزان نظام به اين جامعه اطلاع رساني کنند و مانند روزنامه ايران که هيچ گاه دلهره بسته شدن ندارد به زندگي مطبوعاتي خود ادامه دهند نه اينکه هر شب با کابوس بسته شدن روزنامه،شب را به صبح برسانند.

داوري: قوه قضائيه براي نمايش 53 دقيقه اي مطلبي در ايرنا مديرعامل را چهار ماه به حبس محکوم کرد چرا که دولت با انتقاد مشکل ندارد با هتک حرمت و افترا مشکل دارد که نمونه هاي آن فراوان است.

مثل روزنامه اعتماد که خواستار پيوستن ايران به ناتو شده بود. شرق مصاحبه اي با خواننده اي لس آنجلسي انجام داده بود.

آفتاب يزد عنوان کرده بود: اگر رژيم پهلوي بود باز هم رشد نمي کرديم؟

آينده نوکه مطرح کرده بود: هاشمي و خاتمي بهتر از ديگران معني نظرات امام(ره)را مي دانند.

اعتماد ملي نوشت: کمک شهرداري به لبنان غير شرعي است.  همچنين ما به دغدغه هاي روزنامه نگاران و مشکلات آنها آگاهيم و معتقديم به جاي اشتباه يک نفر نبايد کل گروه را توبيخ کرد و اين خلا است و همه بايد آن را از وزارت ارشاد مطالبه کنيم، بنابراين لايحه نظام جامع اطلاع رساني تا پايان سال اول از برنامه پنج ساله چهارم ارايه مي شود.

کواکبيان: با بگير و ببندها فضاي مطبوعاتي ما اصلاح نمي شود چرا که با فضاي بسته نمي توان رشد کرد و بهتر است به جاي لغو پروانه و زدن تير خلاص با نويسنده و مدير مسوول يک روزنامه که تخلف کرده بحث و گفت وگو کرد.

اين امر به مراتب تاثير گذار تر از درج نام آنها در سايت ها است که باعث کينه توزي هايي نيز خواهد شد.

بايد قبول کنيم قرآن کريم بيان کرده است که بندگان خاص من صداي تمام افراد جامعه را مي شنوند و از ميان آنها صداي بهتر را انتخاب مي کنند که قرآن مي گويد اين افراد بهشتي هستند اگر ما بخواهيم جامعه مملو از معنويت داشته باشيم بايد به اربابان جرايد بيشتر اعتماد کنيم چرا که آنها صداي جامعه محسوب مي شوند.

عباس پازوکی_ روزنامه خراسان
ارسال به دوستان
وبگردی