در پی انتشار مطلبی در روزنامه ایران راجع به سخنان سردار احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی، مرکز اطلاع رسانی ناجا، جوابیه ای را خطاب به آن روزنامه منتشر کرده است که نسخه ای از نیز در اختیار
عصر ایران قرار گرفته است.
متن کامل جوابیه به شرح زیر است:
سلام عليكم
با احترام، بدنبال انتشار مطلبي در ستون يادداشت آن روزنامه در صفحه 2 مورخ 28/2/92 با عنوان ” سرداري سر بازي سرسره بازي" جوابيهاي به شرح ذيل ارسال مي گردد. خواهشمند است دستور فرماييد برابر ماده 23 قانون مطبوعات نسبت به انتشار جوابيه در همان صفحه و در اولين شماره اقدام لازم را بعمل آورند.
” دشنام نامه مبتني بر توهم"
سردار دكتر احمدي مقدم، فرمانده محترم ناجا در سومين همايش تكريم حافظان قرآن به ايراد سخنراني پرداختند ايشان در بخشي از سخنان خود اذعان داشتند:
” قرآن و ولايت 2 چيز جدايي ناپذير نيستند، عمل به قرآن پيروي از ولايت است، چرا حضرت امير وارد 3 جنگ شدند، چون مخالفين مي گفتند كتاب خدا و سنت رسول خدا كفايت مي كند و به بقيه كاري نداريم و اگر حرف زديم ميشود بدعت. اين ميشود سلفي گري و وهابي گر ي و آخرش تكفيري كه اصلاَ كافر مي دانند و خونش را مباح "
در روز دوشنبه مورخه 23/2/92 خبرگزاري فارس در انعكاس خبر همايش تكريم حافظان قرآن در ناجا دچار سهو و اشتباه گرديد و روزنامه شرق نيز در تيتر اول خود به بزرگنمايي آن خبر كه از بن ( و براساس فيلم و نوار سخنراني) واقعيت نداشت پرداخت و البته ابتدا خبرگزاري فارس و سپس روزنامه مورد اشاره خبر خود را تصحيح نمودند(كه جاي گلايه در اطلاع رساني غلط وجود دارد) و جالب اينجاست كه روز شنبه 28/2/92 روزنامه ايران طي مقالهاي براساس واقعيت انگاري خبر دروغ و تكذيب و تصحيح شده و بر اساس يك توهم ذهني، فرمانده نيروي انتظامي را به صدور حكم مهدورالدمي متهم ميسازد.
دومين توهم روزنامه ايران درك مفهوم ” انفكاك ناپذيري قرآن و ولايت " بود و آنگونه كه ذهن نويسندهاش قدرت پردازش داشت به قلمفرسايي توهينآميز دراين باره پرداخت.
حال آن كه ايشان در سخنان خود بر اين واقعيت تأكيد نمودند كه در ملازمت قرآن و ولايت براساس حديث شريف غدير و آموزههاي شيعه هيچ ترديدي وجود ندارد و از ابتدا نيز بسياري كوشيدند كه قرآن را از ولايت دوركنند و جنگهاي جمل؛ٌ صفين؛ نهروان نيز توسط متمسكين به قرآن در برابر ولايت به وقوع پيوست و در عصرهاي ديگر نيز در قالب فرقهها و جريانهاي فكري ديگر اين مسئله ادامه يافته است حال اگر روزنامهنويس ايران بدون آنكه اسمي ازكسي برده شده باشد جرياني در حاشيه دولت را مصداق آن اشاره ميداند بايد گفت كه هركسي؛ از ظن خودشد يار من؛
3- برپايه دو توهم؛ دشنام نامهاي نگاشته كه به ساحت علماي بزرگوار و فرماندهان نظامي و فرمانده ناجا كه همواره در صف انقلاب بوده اند اهانت ميشود. كه خارج از خط انصاف و دايره تقوي هست و البته اين اولين بار نيست كه روزنامه ايران دست به اين عمل غير حرفهاي ميزند و در گذشته نيز شاهد اين كار بودهايم و از همين روي بايد از خداي متعال درخواست كنيم تا آنان را به راه اخلاق و انصاف باز گرداند.
والعاقبه للمتقين