روزنامه شرق نوشت: «ایشان به جایی رسید که حاضر بود چشمان من را در بیاورد». این سخن را محمدرضا باهنر درباره «محمود احمدینژاد» بر زبان آورده و «ایلنا» روز گذشته منتشر كرده است؛ کسی که بهگفته خودش سال ٨٤ و ٨٨ به احمدینژاد رأی نداده بود اما در مجلس هفتم مشاور اصلی دولت و رئیس سیاسی مجلس لقب گرفت.
او سخنان مشابه دیگری هم درباره احمدینژاد گفته است ازجمله اینکه: «احمدینژاد یک نفر بیشتر نیست». «عملا از حمایت احمدینژاد توبه کردم». «احمدینژاد سهمش را گرفت و رفت». یا «اتفاقی که سال ٨٤ برای اصولگرایان افتاد اتفاق مطلوبی نبود». روایت باهنر و احمدینژاد هم مانند رابطه دیگر اصولگرایان با رئیس دولت نهم و دهم دیدنی است؛ از ماه عسل تا اعلام برائت.
محمدرضا باهنر اما آن زمان، یعنی در چهار سال نخست دولت، چیز دیگری میگفت. مانند اینکه: «کسانی که میخواهند با این دولت کار کنند، باید رفتارشان را با رئیس دولت هماهنگ کنند. من اولین کسی بودم که بحث ریاستجمهوری احمدینژاد را مطرح کردم».
مشاور اصلی دولت نهم درباره رئیس دولت قبل میگفت: «صداقت رفتار و گفتار احمدینژاد باعث نفوذ وی در قلبهای مردم شده است».
سال ٨٦ هم در گفتوگو با «مهر» فشارهایی که برخی اصولگرایان به دولت وارد میکردند را تقبیح و از آنچه «استقلال رأی احمدینژاد» ميناميد، دفاع کرد. او گفته بود: «تعدادی از احزاب هستند که ادعای اصولگرایی ناب دارند و از دولت و مجلس میخواهند که تحت لوای آنان قرار بگیرند یا فرضا شخصی ادعا میکند که از ١٧ میلیون رأی احمدینژاد ١٥ میلیون رأی را او برای رئیسجمهور جمع کرده و پس از آن میخواهد به رئیسجمهور فشار وارد و یکسری از منویات خود را به این وسیله اجرا کند. لذا طبیعی است که هیچ فردی زیر بار این مسئله نمیرود».
اما چه شد که این استقلال رأی بعدا از سوی خود باهنر هم تحمل نشد؟ باهنر همان زمان از سیاست خارجی «احمدینژاد» هم دفاع کرد و در همان گفتوگو گفته بود: «دولت گذشته تصور میکرد که با دیپلماسی لبخند میتوان کارها را جلو برد اما دولت احمدینژاد نشان داد که باید حسب مورد عمل کرد و لذا یک جا، سیاست لبخند و جای دیگر سیاست اخم کاربرد دارد بنابراین اکنون هردوی این سیاستها توأمان به کار میرود چراکه با این روش میتوان اقتدار نظام را در سطح بینالملل تضمین کرد».
با وجود این شواهد، نایب رئيس مجلس شوراي اسلامي سال ٩٢ گفت: «اگر كسي سراغ دارد كه من در جايي از احمدينژاد حمايت كردم كه به نفع كشور نبوده، از مردم عذرخواهي خواهم كرد».
روایت باهنر و احمدینژاد اما از منظری دیگر هم جالبتوجه است؛ از این منظر که او پیش از ریاست احمدینژاد بر دولت تلاش زیادی برای شهردارشدنش کرده بود. بسیاری معتقدند اگر این تلاش نبود شاید احمدینژادی در قامت رئیسجمهوری هم در کار نبود.
باهنر، رئیس جامعه اسلامی مهندسین و احمدینژاد، عضو جامعه اسلامی مهندسین بود. قطعا رئیس شناخت خوبی از عضو مجموعه خود داشت و قابلیتهایی در او میدید که اینچنین برای شهردار شدنش تلاش کرد. اگرچه بعدا ترجیح داد تلویحا بگوید که ما احمدینژاد را خوب نمیشناختیم، برای همین گفت: «ما احمدینژاد را بعدا شناختیم» یا «هنوز کشف نکردهایم که احمدینژاد چه نوع اصولگرایی را قبول داشت». یا اینکه «آقای احمدینژاد یک اصولگرایی را خودش برای خودش تعریف کرد و رفت دنبال آن».
«باهنر» از این هم فراتر رفت و سال ٩١ گفت: «آنهايي كه در جريان اصولگرايي از رفتارهاي احمدينژاد حمايت كردهاند، بايد پاسخگو باشند». او «جبهه پایداری» و گروههای مشابه را مسئول به قدرترسیدن محمود احمدینژاد معرفی کرد، این درحالی است که مجتبی ثمره هاشمی، خواهرزاده او در دولت محمود احمدینژاد یکی از نزدیکان رئیس دولت محسوب میشد.
روایت تلاش و اصرار او برای شهردارشدن احمدینژاد از سوی وزیر وقت اطلاعات بارها بیان شده است گرچه باهنر امروز این روایت را قبول ندارد. «علی یونسی»، وزیر وقت اطلاعات گفته بود: «آقای باهنر سه بار علیه من مصاحبه کرد و یک بار گفت که درِ وزارت اطلاعات را باید گل گرفت که آقای احمدینژاد را برای شهردارشدن تأیید نمیکند، در حالی که ما ایشان را برای ریاستجمهوری در نظر گرفتهایم. چطور است که وزارت اطلاعات ایشان را تأیید نمیکند؟»
«باهنر» درباره همین ماجرا به ایلنا گفته است: «آن زمان که بنده از آقای احمدینژاد حمایت میکردم، مربوط به شهرداری بود. وزارت اطلاعات دولت اصلاحات به ایشان ایراد گرفته بود. من خدمت آقای یونسی رفتم و مشکل را جویا شدم. آقای یونسی به معاملات نفتی صورتگرفته در ارومیه اشاره کرد که من گفتم کدام استاندار مرزی این کار را نکرده است؟
اینها همه از دولت مجوز داشتند، اما احمدینژاد چیزی به حساب خود نریخته است. شاید در این سالها خیلی افراد، احمدینژاد را دوشیده باشند، اما ایشان چیزی برای خود برنداشته است و زندگی مرفهی ندارد. در آن زمان شهردار تهران آقای ملکمدنی بود که فوقدیپلم نساجی داشت و در مصاحبهای گفته بود ١٧ میلیارد تومان ثروت دارم.
گفتم اگر قرار باشد ملکمدنی از فیلتر اطلاعات عبور کند، اما احمدینژاد عبور نکند، نشان میدهد فیلتر وزارت اطلاعات شما مشکل دارد که یونسی جواب داد در زمان تأیید ملک مدنی من در وزارت نبودم. در آن زمان احمدینژاد دکترای عمران داشت اما بعد ایشان به جایی رسید که حاضر بود چشمان من را دربیاورد».
او قبلا هم گفته بود: «اگر آقاي يونسي از دست كسي عصباني است ادبيات را فاخر نگه دارد. من ٢٠ سال قبل از رئيسجمهورشدن احمدينژاد با او دوست بودم اما در سال ٨٤ رئيس ستاد انتخابات لاريجاني بودم و قرار نيست منافع ملي را فداي دوستيها كنم. سابقه دوستي من با احمدينژاد بيشتر بود ولي در ستاد انتخابات رقيب او كار ميكردم».
نزدیکان احمدینژاد تغییر رفتار باهنر را به تغيير مقتضيات سياسي مربوط میدانند. محمدرضا باهنر اخیرا درباره جریان احیای خط امام که از سوی احمدینژاد راه افتاده، گفته بود: «قبل از آقای احمدینژاد خیلیها مدعی تبیین خط امام بودند، اما به ناکجاآباد رفتند و گاهی مقابل خط امام قرار گرفتند، بنابراین این ادعاها کفایت نمیکند. تبیین خط امام را باید از زبان رهبری و یاران وفادار امام مورد توجه قرار داد».
سایت «دولت بهار» نزدیک به احمدینژاد در واکنش به این گفته و گفتههای اخیر «باهنر» نوشت: «... مشت مهرههای معاملهگری چون محمدرضا باهنر در برابر افکار عمومی باز شده است و نسبت آنها با آرمانهای امام (ره) کاملا روشن است».
باوجود همه اینها در این چند سال اخیر محمدرضا باهنر گفتههای متناقضی درباره احمدینژاد داشته است. درحالیکه از او اعلام برائت میکند، اما بیتمایل به ائتلاف با او هم نیست؛ مثلا زمستان گذشته گفته بود: «شاید با طرفداران احمدینژاد ائتلاف کنیم یا این جمله که «وضعیت احمدینژاد در فضای عمومی کشور روبهرشد است و دارد بالا میآید».
-----------------------------------------------------------------
گفتم خیلی دیر است
بعضی افراد به دنبال آن بودند که طرفداران موسوی را یکییکی شناسایی و محکوم کنند.
معتقد بودم ۱۳ میلیوننفری که به مهندس موسوی رأی دادند، هیچکدام خطاکار نیستند، هرچند بعضی افراد بهدنبال آن بودند که طرفداران موسوی را یکییکی شناسایی و محکوم کنند. البته حداقل ١٠ میلیون نفر از آنها در راهپیمایی ۹ دی علیه مهندس موسوی شرکت کردند. اینکه بگوییم افرادی که به مهندس موسوی رأی دادند ظلم کردند، حرف درستی نیست.
رقابت من با آقای خاتمی را همه دنیا میدانند. در ماههای آخر دولت اصلاحات در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام چند پیشنهاد دادم و تعدادی پیشنهاد هم از سوی خاتمی ارائه شد. ایشان گفت باهنر ما خیلی خوب میتوانیم با هم کار کنیم، من گفتم بله، ولی دیگر خیلی دیر شده است.