1- آدمها ذره ذره محو میشوند
کاوه در گروه فرهیختگان تلگرام نوشت:
آدمها ذره ذره محو میشوند . آرام ... بی صدا ... و تدریجی
همان آدمهایی که هر از گاهی پیغام کوچکی برایت میفرستند، بی هیچ انتظار جوابی، فقط برایِ آنکه بگویند هنوز هستند. برای آنکه بگویند هنوز هستی و هنوز برای آنها مهم ترینی ...
همان آدمهایی که روز تولد تو یادشان نمیرود. همانهایی که فراموش میکنند که تو هر روز خدا آنها را فراموش کرده ای. همانهایی که برایت بهترین آرزوها را دارند و میدانند در آرزوهای بزرگ
تو کوچکترین جایی ندارند ...
همان آدمهایی که همین گوشه کنارها هستند برای وقتی که دل تو پر درد میشود و چشمان تو پر اشک. که ناگهان از هیچ کجا پیدایشان میشود ، در آغوشت میگیرند و میگذراند غم دنیا را
روی شانههایشان خالی کنی. همانهایی که لحظهای پس از آرامشت ، در هیچ کجای دنیای تو گم میشوند و تو هرگز نمیبینی ، سینه ی سنگین از غم دنیا را با خود به کجا میبرند ...
همان آدمهایی که آنقدر در ندیدنشان غرق شدهای که نابود شدن لحظههایشان را و لحظه لحظه نابود شدنشان را در کنار خودت نمیبینی. همانهایی که در خاموشی غم انگیز خود ، از صمیم قلب به جای چشمان تو میگریند ، روزی که بفهمی چقدر برای همه چیز دیر شده است.
2- تبلیغ قدیمی کلمن
سعید این تصویر را در فیس بوکش با عنوان تبلیغ قدیمی کلمن منتشر کرد:

3- کینه و دشمنی ها را کنار بگذاریم
این تصویر و نوشته هم در کانال مجله مراحم در تلگرام منتشر شد:
کینه و دشمنیها را کنار بگذاریم
روزی می آید که دلمان برای زمانهای کنار هم بودن تنگ میشود
زندگی ناجوانمردانه کوتاه است

4- حکایت
رضا در صفحه لاین خود این حکایت را منتشر کرد:
یک پیرزن دو کوزه آب داشت که آن ها را آویزان بر یک تیرک چوبی بر دوش خود حمل می کرد.
یکی ازکوزه ها ترك داشت ومقدارى از آب آن به زمين
مى ريخت، درصورتی که دیگری سالم بود و همیشه آب داخل آن به طور کامل به مقصد
می رسید.
مدتی طولانی هر روز این اتفاق تکرار می شد و زن همیشه یک کوزه و نیم ،آب به خانه می برد.
ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت بسیار شرمگین بود که فقط می توانست نیمی از وظیفه اش را انجام دهد
پس از دو سال ، سرانجام کوزه شکسته به ستوه آمد و با پیرزن سخن گفت.
پیرزن لبخندی زد و گفت:
هیچ توجه کرده ای که گل های زیبای این جاده در سمت تو روییده اند و نه در سمت کوزه سالم؟
طی این دو سال این گل ها را می چیدم و با آن ها خانه ام را تزیین می کردم.
هریک ازما شکستگی خاص خود را داریم ولی همین خصوصیات است که زندگی ما را در کنار هم لذت بخش و دلپذیر می کند
باید درهر کسی خوبی هایش را جستجو کنی و بیاموزی.
پس به دنبال شکستگی ها نباش که همه به گونه ای داریم فقط نوع آن متفاوت است و این اصلا شرمندگی ندارد.
خلقت ما این گونه است
5- گربه مهربان
علی صفایی در تلگرام این ویدئو کلیپ را منتشر کرد و نوشت:
مهربانی را دوست دارم اگر آموزگارم بچه گربه باشد...

6- مشکلات دیده می شوند ولی نمی شود صدایشان را در آورد
محمد در تلگرام این تصویر را منتشر کرد و نوشت:
سالها پیش مرحوم "گل آقا"این عکس را گذاشت ونوشت:مشکلات مملکت مثل این می مانند دیده می شوند ولی نمیشود صدایش را درآورد.

7- محل مخصوص عبور لاکپشت ها از ریل قطار در ژاپن
این تصویر هم در کانال معمارینه تلگرام با عنوان "محل مخصوص عبور لاکپشت ها از ریل قطار در ژاپن" منتشر شد:

8- محل عبور خط استوا
محمد حسین با انتشار این عکس در تلگرام نوشت:
این مکان در اکوادور است .محل عبور خط استوا ،فقط کافیست میدان را دور بزنید تا از نیمکره ای به نیمکره ای دیگر بروید.

9-نقاشی
نادر در وبلاگ نوشت:
نقاشی های بچه گانه:یه چیزی رو تو ذهنشون تصور میکنن و به دلخواه خودشون با مداد روی کاغذ تصویری رو میکشن.
هر رنگی که دلشون میخواد بهش میدن و خیلی زود هم با پاکن میوفتن به جونش وپاک میکنن ،رنگ میزنن ،دوباره و صد باره میکشن ،.... آخر سرم باهاش هواپیما درست میکنن!
یه جور نقاشی هست که بهش نقاشی دیواری میگن!
طرح و یا عکسی رو به اندازه بزرگ روی دیوار نقاشی میکنن ،به نظرم اینجور نقاشی ها خیلی نیاز به بازی رنگ و ایده و خلاقیت نداره .
روح نداره. موندنی نیست. آخرش یه چیزی از آب در میاد!
مردم هم بعد چند روز بهش عادت میکنن و اصلا شاید نگاهش نکنن.بعد مدتی هم یا آفتاب از بین میبرش و یا روش یه رنگ دیگه میزنن و از نو یه شکل دیگه ترسیم میشه!
اما یه نقاشی های هم هست !
که اول باید نقاش بشی ،بعد ترکیب رنگ ها رو یاد بگیری ،با رنگها ارتباط برقرار کنی ، حسشون کنی ،بفهمیشون ،بوم بسازی ،آمادش کنی و........ تازه توی همه این مدت ذهن رو درگیر طرح کنی ،پرورشش بدی و خیلی مقدمات دیگه براش آماده کنی!
اینجور نقاشیا قاب میشن ، قیمت دارن ،تو موزه میرن ،هرچی میگذره با ارزش تر میشن و بعضی وقتا روشون نوشته شده فروشی نیست!
ولی امان از وقتی که این نقاشی خراب بشه !یا وسط کار اونی که نقاش فکر میکرده از کار در نیاد!
هرچی رنگها رو دست بزنی خرابتر میشه ،طرح و بخوای عوض کنی دیگه اون نقاشی ،نقاشی نیست!
هرچی تلاش کنی مثل روز اولش نمیشه !
حتی اگه از نو بکشیش ،دیگه مثل روز اولش نمیشه!
جان من، مرگ من، این تن بمیره، مطالب علمی الکی توی شبکه های اجتماعی رو اینجا نذارید....
به خدا محاسبه محل دقیق دقیق خط استوا، غیر ممکن است و حتی توی تابستان و زمستان هم میتونه در حد چند سانتی متر تا چند متر جابجا بشه.
به خدا این ترفند برای جذب گردشگر است و لاغیر.