عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: یادداشت دیروز با عنوان «ترس و نفرت از اینترنت» از سوی دوستانی که دستاندرکار ایجاد شغل برای مردم هستند و کسانی که دغدغه نانآوری خانوارها را دارند، مورد توجه قرار گرفت. به همین علت برخی از دوستان و علاقهمندان اطلاعاتی تکمیلی دادند که توجه به آنها مفید است و مفاد آن یادداشت را غنیتر میکند.
مطالعهای که در باره کاربران (یوزر) فارسی اینستاگرام انجام شده نشان میدهد که حدود 96 میلیون آدرس کاربر وجود دارد که بخش قابل توجهی از آنها کاربران کسب و کار هستند. از میان حدود 22 میلیون از این آدرسها که بررسی شدهاند، 637912 مورد آنها مربوط به فعالیتهای اقتصادی و شغلی است. اگر فرض کنیم همین نسبت برای کل کاربران اینستاگرام صادق باشد، پس حداقل حدود ۲.۸ میلیون کاربر اینستاگرامی به نحوی مرتبط با فعالیت اقتصادی هستند.
اگر حداکثر هر سه کاربر را معادل یک شغل تماموقت بگیریم، باید گفت که بیش از 900 هزار نفر از این طریق شاغل هستند. هر چند ممکن است در هر کاربری اینستاگرامی، بیش از یک نفر شاغل نیز وجود داشته باشد. اگر مشاغل وابسته و مرتبط با این کاربرهای اینستاگرامی را نیز در نظر بگیریم، ابعاد اشتغال در این پلتفرم بسیار بزرگتر از آنچه میشود که در ابتدا به نظر میرسد.
هزار مورد از این کاربریهای اینستاگرامی را که فرستادند خودم به سرعت مرور کردم. نکته جالب ماجرا این بود که اینها عموماً جزو مشاغل و کارکنان مستقل هستند. یعنی اگر امروز نتوانند کار کنند و درآمدی نداشته باشند، نه بیمه دارند و نه از جایی دستمزد میگیرند، و معیشت آنان وابستگی مستقیم به همین درآمدشان دارد. نوع کار آنان نشاندهنده این واقعیت بود. در حقیقت اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی تا حدی وضعیت فقر و بیکاری را تعدیل کردهاند.
نکته دیگر توزیع منطقهای آنان است که تقریباً در همه استانهای کشور و حتی مناطق محروم استفاده از این امکان برای ایجاد اشتغال یا فروش محصولات دیده میشود. بخش قابل توجهی از این کاربریها در زمینه محصولات صنایع دستی است که ضعیفترین اقشار جامعه از این طریق امرار معاش میکنند. قطع یا فیلترینگ اینستاگرام به آنان زیان اصلی را وارد میکند.
فراموش نشود که این آغاز راه است، در آینده و با مرور زمان، شیوههای بسیار بهتر و پیشرفتهتری برای بهرهمندی از این برنامه جهت توسعه کسب و کار ایجاد خواهد شد.
یکی از مهمترین دستاوردهای فضای مجازی در زمینه اقتصاد و کسب و کار، سودی است که به مصرفکنندگان میرساند. این سود از طریق حرکت به سوی بازار کامل با حضور تعداد زیاد عرضهکننده و تعداد زیاد تقاضاکننده است که انحصار بازار را میشکند و تقارن اطلاعاتی ایجاد میکند و همه خریداران از همه فروشندگان و شرایط فروش کالا یا خدمات آگاه میشوند و این موجب کاهش هزینه برای مصرفکننده خواهد شد. مگر تاکسیهای اینترنتی چه اثری داشتند؟ جز کاهش قیمت، بهبود خدمات و...
این نهایت کجسلیقگی است که معیشت میلیونها نفر از این طریق را نادیده بگیریم و به خاطر فلان برنامه یا فیلم یا گفتگو آن را فیلتر کرد و این تعداد شهروند را به فقر و نیستی اقتصادی کشاند.
فراموش نکنیم با فیلترینگ این شبکهها فقط کاربران عادی حذف میشوند و افراد و برنامههایی مورد نظر فیلترکنندکان با فیلتر شکن به حضور خود ادامه خواهند داد. بر این سیاست جز بیتعهدی نام دیگری نمیتوان نهاد.
متأسفانه آقایانی که طرفدار فیلتر هستند، خودشان کمبودها و کاستیهایی دارند، و به دلایل گوناگون ضعیف شدهاند و از عهده انجام وظایف خود برنمیآیند، در نتیجه میخواهند از طریق فیلترینگ این کمبودهای خود را پوشش دهند. آنان اگر وظایف اجتماعی خود را انجام میدادند مشکل چندانی در فضای مجازی نمیبود.
اینستاگرام همان قدر میتواند منشاء خیر و شر باشد که چشم و دست و زبان ما میتوانند، شاید هم کمتر از اینها منشأ شر و بیشتر منشاء خیر است. پس لطفاً مسئولیتپذیر باشیم و بیش از این اعصاب مردم را خطخطی نکنیم.
اگر خودمان حقوق و درآمد کافی داریم و نگران بسته شدن اینستاگرام نیستیم، بدانیم که در این وضعیت و با وجود رکود اقتصادی صدها هزار نفر از این راه زندگی و به طور مستقیم امرار معاش میکنند و هزینه خود و خانواده را تأمین میکنند. نانآور باشیم، نه نانبُر.