«رامین حیدری فذاروقی» مستندساز و کارگردان سینما درباره اینکه بهتر است شبکه نمایش خانگی زیر مجموعه وزارت ارشاد باشد یا ساترا؟ گفت: بازی بازیگوش نمایش درام، وضعیتی نمایشی است از سهمی از آنچه هر روز در معرض نمایش آن در سطح جامعه بشری هستیم و فقط، چیزی از میان چیزهاست و داوری نهایی در تداوم رخداد روزمره رخ می دهد.
وی در همین زمینه ادامه داد: من دقیقا نمی دانم قانون درباره شکل نمایش آثار نمایشی و شیوه نظارت بر آنها چه حکم می کند؛ فقط چیزهایی می دانم. به وضوح نمی دانم این چالش از کجا آمده است؟ تا حدودی می دانم. اما قطعاً می دانم که در هر تصمیمی لازم است حدود تعریف موضوع و اثربخشی رفتارهای پیشین و انگیزه های فعلی و دلایل و افق ها و احتمالات را بررسی کرد و در این میان به تعریف درام، یعنی وضعیت نمایشی اشاره می کنم. وضعیت نمایشی چالش و کشمکش چیزهایی است که در حوزه باورها و عقاید و عادت های پذیرفتنی تماما موجه ممکن نمی شود کارش نمایش سمت ناپیداست؛ رفتارش برقراری امکان تقابل خیر قابل باور و موانع تحقق آن است و تشکیکِ خلاق در داوری است. ما در مناسبات نظارتی و تصمیم گیری ها، گذشته از رویکردهای ایدئولوژیک یا سیاسی یا گروهی و مطلق پنداشتن لزوم و حدود انواع نظارت که بر سر آن بحث است، باید به نتیجه عملکرد گذشته در تحلیل و تفسیر موضوع، دقت کنیم. درام، نه با مطلق کردن انسان در قواره شخصی متعهد و بی گزند، درام است؛ نه با اصرار بر یک رویکرد غالب؛ چون امکان رخنه و تردید و اشتباه دربرآورد و وسوسه جذابیت های ملموس تنانه و بدنمند و خودخواهی و ... در انسان بالاست. پس دنیای نمایش، جهان نمایش انواع احتمالات و درصدهاست و بیانیه اخلاقی نیست، دعوت به توجه به اخلاقیات و مسئولیت ها و پیمان ها و باورها و استعلاست؛ نه خود آنها. و این نه در ترسیم موجودی تماماً در اشتباه های بی برگشت و بدون امکان تغییر قابل توجه و توجیه و تحمل و باور است و نه عکس آن!
وی در ادامه عنوان داشت: درام، عرصه معادله و موازنه و مفاهمه و امکان دگرگونگی برای فهمیدن شرایط پرمخاطره خود و دیگری در دنیای رنج و ملال است و اگر به این امکانات و نمایش وقوع آنها دسترسی نباشد درام شکل نمی گیرد؛ اگرچه می شود چیز غیر جذابی آکنده از مطلق ها و پیش داوری ها و اثبات باورها را تعریف کرد و در نمایش تردید و خطا و وسوسه و موقعیت تحقق تردید، ترسید و تا جای ممکن نگران و محتاط بود و نترسید از افتادن به دام امکان و احتمال دائمی سوءتفاهم یا اشتباه محاسباتی هر نوع از داوری انسان در معرض خطا پر هرجا.
حیدری فاروقی افزود: اما به این ترتیب، نه درامی شکل می گیرد، نه باورپذیری ممکن می شود، نه لذت و تزکیه ای رخ می دهد تا تجربه ای با هزینه کمتر از واقعیت برای انسان، آگاهی و اراده در تصمیم را تبلیغ کند. در نتیجه هرکس، هرجا می خواهد تصمیمی بگیرد لازم است درنگ کند؛ حاصل عملکرد گذشته را در رونق و توفیق یا خلاف آن را بسنجد، دلایل و شرایط را بررسی کند و در این مسیر از صاحبان نظر در حوزه هنرهای دراماتیک پرس و جو کند و ببیند اگر بازاری جایگزین بازاری می شود دلیل آن چیست و آیا تهدید عرصه جدید، تهدیدی برای آنچه گروهی از مردم را متوجه و علاقه مند به بازار داخلی تولیدات نمایشی می کند نخواهد بود؟! گروهی چندین هزار نفری به شکل مستقیم و غیر مستقیم در تولید و توزیع و نمایش محصولات نمایشی و در قالب های گوناگون شراکت دارند؛ حوزه ای که توان رقابتش با بازار جهانی شکننده است و هر آن امکان حدی از جذابیت و واقع نمایی و باورپذیری از آن سلب شود، شرایط کوچ مخاطبان به بسترهای آماده و بدون مرز فراهم است.
وی افزود: درام از امکان نمایش آنچه مورد قبول نیست نمی شود خالی کرد، آنچه در برابر دیده بیننده و تماشاگر قرار می گیرد شبیه آنچه در همان لحظه در خیابان و بیابان یک سرزمین یا جهان مجاور و معاصر آن رخ می دهد نباشد و چیزی دیگر باشد. راه حل چیست؟ راه حل، واقع بینی و سنجش منطقی هزینه و فایده است. آزموده را آزمودن خطاست و باید توجه کرد که رقابت، شدید و درگاه های مراجعه به نوعی کاملاً دیگر از نمایش نا محدود هر چیز، گشوده و وسیع است. باید در نظر داشت که احتمال تخریب اخلاقی فرزندان ما در سطح شهر شاید افزون بر جهان غایتمند اخلاقی درامی باشد که در آن غفلت، موجب پشیمانی است.
وی ادامه داد: ما در دنیایی زندگی می کنیم که در آن، هر لحظه کمتر از پیش، غفلت و خودخواهی و زیاده طلبی، موجب پشیمانی است؛ پس لااقل با هوشیاری به نقش تجربه نمایشی و رویکرد نهایی دنیای مثالی درام توجه کنیم و با مشورت و فهم زیست جهان معاصر به هر اقدامی دست بزنیم. مسئله سطحی نگری و ساده اندیشی و بی مبالاتی در تولید انبوه یا ضعف در مهارت و خلاقیت و نوآوری یا به خرج دادن شدت بیش از حد و
بیش از حد و بی مورد، مقوله ای مربوط به ساختار تولید و ارزیابی منتقدانه و تخصصی کارشناسان امر است و بالابردن آگاهی آحاد مردم از هر قشر و قوم و قبیله و پیشه مربوط است که باید بدانند درام، استعاره است و تدبیر است برای تشویق نهایی نیکویی از طریق نمایش فقدان آن و نمایش، بازی منتقدانه و قدری بازیگوش درام اصلی و هر لحظه در جریان زندگی است با هزینه های گزاف به شدت جبران ناپذیر؛ درام، تقلید تقلید زندگی است و هر چیز به جای خویش، نیکو است. از دنیتی نمایش، به قدر امکان و افق های تأثیر نمایش و وظیفه اش باید توقع داشت و مقوله اخلاق، بستر مرکب و چندوجهی رفتار مستمر ما در برابر ما است.