مجتبی لشکربلوکی در کانال اختصاصی خود نوشت:
از دانشگاهیان قطع امید کردهام. دانشگاهیان با توسعه آموزش عالی در سالهای اخیر دو گروه شدهاند: گروهی که دانشمندند و گروهی که بیشترشان شغل دانشگاهی دارند. از گروه دوم که توقع نباید داشت اما گروه اول هم بیشتر به علم و تخصص خود مشغولاند و کمتر مجال نگاه کردن به بیرون و مسائل جامعه دارند. معمولاً فکر نمیکنند که چه باید کرد. بیآنکه به عمل بیندیشند تصمیم میگیرند و اقدام میکنند.
دانشگاه روزبهروز بیشتر گرفتار مسائل انتزاعی میشود و دیگر چندان پیوندی با سیاست و جامعه و زندگی ندارد. کشور فردایی هم خواهد داشت که نمیدانیم چیست و چگونه خواهد بود و خدا کند که فردا، فقر و حرمان و ملال بیشتر و زمینی خشکتر و هوایی آلودهتر و دلهای پراکندهتر و خاطرههای آزردهتر نباشد.
این را جملات را چه کسی گفته است؟ دکتر رضا داوری اردکانی؛ رئیس فرهنگستان علوم، چهره ماندگار کشور، استاد نمونه کشور و ده ها افتخار و عنوان دیگر. اما چرا به این جا رسیدیم؟
بگذارید مطلبی منتسب به دکتر مظفر چشمه سهرابی؛ متخصص دانششناسی را نیز با هم مرور کنیم:
رتبه بندی دانشگاهی ایران بر اساس نظامی است که خارج از ایران برنامه ریزی می شود و ما بین المللی کار کردن را با اِعمال این شاخص ها اشتباه گرفته ایم در حالی که خود آمریکا که وضع کننده ISI است، به طور ناچیز از این نظام استفاده می کند.
حدود ۴۰۰ جایزه علمی در دنیا وجود دارد که هیچ یک از شاخص های آی.اس.آی استفاده نمی کنند. ایران از بیانیه سانفرانسیسکو که هشداری به همه بود درس نگرفت. در این بیانیه بیش از چند هزار دانشمند و پژوهشگر و حدود ۸۰۰ مجله علمی معتبر دنیا اعلام کردند که مبنا را در ارزیابی ها بر اساس مجلات قرار ندهید.
از یکی از اساتیدی که ۴۰۰ مقاله بین المللی داشتند سوال کردم فقط یکی از مشکلاتی را که در کشور حل کرده اید نام ببرید؟ پاسخ سکوت بود. از مدیران کشور ۹۷٪ از مقالات آی.اس.آی استفاده نمیکنند، ۹۳٪ نیز مجلات داخلی را نه می شناسند و نه از آنها استفاده می کنند؟! برای چه کسی می نویسیم؟
هدف علم سنجی که در ایران بسیار محبوب است در واقع مجله سنجی است نه حقیقت علم. علم سنجی قدرت تحلیل محتوای علم را ندارد. مبدع این اصطلاح اصلاً چنین منظوری نداشته است. علم سنجی صرفاً بیانگر شاخص های کمّی است نه کیفی.
در سنت های اصیل علمی، تولید مقاله هیچ گاه نشان دهنده تولید علم نبوده است. مثلا کتابی نوشته به نام اشاعه نوآوری. تا به حال ۲۵۰۰ مقاله در خصوص این کتاب منتشر شده است. این مقالات تولید علم نیست، یک مناقشه علمی است. این نبردهای علمی زمینه ساز تولید علم است نه الزاما خود علم.
به من بگو که به چه پاداش می دهی، تا من بگویم که بازیگران چه می کنند؟ ایده ای ساده اما بنیادی در طراحی مکانیزم ها و سیستم ها. اگر بخواهم کمی سخت تر بگویم: نظام تمایلات ما تعاملات را شکل می دهد. قواعد نهادی مشخص می کند که کدام رفتار مطلوب است و کدام نامقبول. نهادها تعیین می کنند که چه بازیگری بر اساس چه رفتاری پاداش می گیرد و کامیاب می شود و کدام بازیگر ناکام می ماند و محروم می شود. وقتی شاخص ارزیابی ما شد «چاپ مقاله» و نه «حل مساله»، نخبگان علمی کشور با چه انگیزه ای روی مسائل ملی کار کنند؟
در طراحی سسیستم های اقتصادی و اجتماعی باید فرض گرفت که افراد به فکر منافع شخصی خود هستند و با موعظه و پند اخلاقی هدایت نمی شوند بلکه با طراحی نظام تمایلات (پاداش دهی هوشمندانه) رفتار بازیگران به همان سمتی سوق داد که منفعت جمعی اقتضاء می کند. به عبارت ساده گره زدن منافع شخصی به منافع جمعی. آیا در نظام دانشگاهی ما چنین است؟
یک پیش بینی تلخ را در پایان می آورم و تمام: اگر قواعد نهادی (نظام تمایلات) دانشگاهیان تا یک دهه دیگر همین باشد، ما علاوه بر پیشتازی در چاپیدن مقاله، بیشترین استاد تمام دنیا را نیز خواهیم داشت. بدا به حال این سرزمین پر استاد!
منبع: کانال شخصی مجتبی لشکربلوکی
به عنوان یک استاد تمام دانشگاه خواهش می کنم این مطلب را چاپ کنید
90 درصد و اگر نگوییم 99 در صد مشکلات کشور نیازی به هیچ گونه تحقیق و پژوهشی ندارد و اطلاعات کامل و غیر محرمانه به طور آزاد (حتی در کتب مرجع 20-30 سال قبل) در دسترس است
به نان جوش شیرین می زنیم که مانع از جذب بسیاری از مواد مغذی می شود نان کیفیت ندارد و به علاوه جوش شیرین موجب سوء هاضمه و حتی سرطان معده می شود. آیا برای پختن نان سالم و با کیفیت به پژوهش نیاز داریم؟ مطلقا خیر
عمر آسفالت در ایران به 6 ماه (و گاهی به 2 هفته) نمی رسد (مقایسه کنید با عمر حداقل 50 ساله آسفالت در کشورهای پیش رفته) و جاده و خیابان پر از چاله چوله می شود آیا برای نحوه آسفالت ریزی به پژوهش نیاز داریم؟ مطلقا خیر
انگل های روده ای و خارجی دام ها تمام شیره حیوان را می کشد و عملا بهره وری و تولید را به صفر می رساند آیا برای مبارزه با این انگل ها به پژوهش نیاز داریم؟ مطلقا خیر
عمر ساختمان های ما 20-30 سال است (مقایسه کنید با عمر حداقل 100 تا 150 ساله در کشورهای پیشرفته) آیا برای ساختمان سازی و روش بتون ریزی پژوهش نیاز داریم؟ مطلقا خیر
گندم می کاریم، درو می کنیم، آرد می کنیم نان می پزیم و بعد می دهیم گاو بخورد. آیا برای حل این مشکل به پژوهش نیاز داریم؟ مطلقا خیر
پراید 200 میلیونی می سازیم (و مشتری دارد)، باک آن را با بنزین 3000 تومانی پر می
در پرورش مرغ از انواع داروها و آنتی بیوتیک ها استفاده می کنیم (در کشورهای پیشرفته هرگونه درمان دارویی در طی پرورش مرغ گوشتی مطلقاً ممنوع است)، میکروبهای مقاوم به دارو تولید می کنیم که می تواند برای خلق الله کشنده باشد. آیا این موارد ناشناخته هستند؟ آیا اطلاعاتی در این خصوص وجود ندارد؟ آیا برای حل این مشکل به پژوهش نیاز داریم؟ مطلقا خیر
آیا تغییر مکرر نظام آموزشی و تغییرات سالانه کتب درسی دبستان و دبیرستان و در نتیجه دور ریختن سالانه میلیون ها جلد کتاب ضروری است؟
و سوال آخر آیا ما از همین علم موجود در منابع کاملاً در دسترس استفاده می کنیم؟ هرگاه از این اطلاعات استفاده کردیم و بعد به مشکلاتی رسیدیم که راه حلی برای آن پیش بینی نشده بود آنگاه نیاز به تحقیق خواهد بود.
من یک دانشگاهی ام وبه شما می گویم بیشتر مشکلات کشور ما با علم 50 سال قبل کاملا حل می شود چرا حل نمی شود چون کار دست کسی است که در آن حوزه متخصص نیست به دنبال چه می گردید
اول اینکه این درصد از کجا آمده؟ چرا ۹۶ نیست یا ۹۸ نیست؟ احتمالا حاصل پژوهش یک استاد دانشگاه و به شکل مقاله یا رساله هست که شما در همین نوشته هم به آن استناد می کنید و هم زیر سوال می برید.
الان از مدیر نشریه شما هم بپرسیم شما از مقاله آی اس آی استفاده میکنی؟ شاید سرش را بخاراند و ببیند که مقاله را نه در چایی می ریزد و نه با نان میخورد و بگوید خیر.
ثانیا مگر قرار هست مدیر از مقاله آی اس آی استفاده کند؟
من هیات علمی دانشگاه مقاله ای چاپ میکنم در خصوص طراحی یک حسگر حرکتی جدید که در صنعت و ... کاربرد دارد. مدیر قرار هست چه کاری با این مقاله بکند؟ احتمالا واحد تحقیق و توسعه شرکت بسیار زودتر از مدیر خبردار شود. مگر اینکه ضرورت واحد تحقیق و توسعه را هم انکار کنید.
پی نوشت ۱: یک مزیت مقاله آی اس ای این است که داوری میشود و هر مهملات بی معنی رو نمی توان به عنوان مقاله چاپ کرد. بر عکس مقالات سایت های خبری.
پی نوشت ۲: زمانه، زمانه کوبیدن اساتید دانشگاه، پزشکان و هر قشری است که عمر خود رو بر سر علم و دانش گذاشتند. مسیر شما درست هست و مسیر ما غلط. بله.
۱) روند پذیرش استادان هیات علمی را بنگرید.
۲) از هر استاد یک آزمون «شیوهی تدریس» بگیرید. چرا که نخستین برخورد دانشجو با «علم» نخستین استادانی است که سرکلاسشان حاضر میشود.
نگاهی به استادان این چندساله بیاندازید. در این اواخر:
۱) استادی شغلی موروثی شده است.
۲) در گزینشها به توان استادان نگاه نمیشود. ظاهر و «مسایل دیگر» اهمیت دارد.
هنگامی که استادان اینگونه باشند نتیجهاش همین میشود که میگویید.
"چاپ مقاله" نیز یکی از نتایج انجام پروژه های علمی است
نگاه کنید به هزینه هایی که برای کارهای پژوهشی در دانشگاه های ایران میشود. هزینه ای که به هر پوپوزال ارشد اختصاص می یابد در حال حاضر کمتر از یک میلیون تومان است. با این هزینه اندک انجام پروژه هایی که به چاپ مقاله در مجلات معتبر مینجامد کار ارزشمندی است
وتا راضیشان نکنین، اجازه دفاع نمیدهند.
به این میگویند ظلم سازمان یافته.
جواب سوال بالا ریشه در مشکلات "فرهنگی" اساتید ایرانی داره.
بدین معنی که استاد فهمیده که برای ارتقای جایگاه شغلیش به هر طریق که شده (من جمله سرقت ادبی، سو استفاده از نبوغ دانشجویان نخبه و بیگاری کشیدن از اونا برای اضافه کردن اسم استاد، اونم بعضأ به عنوان نویسنده ی اصلی) اقدام کنه، که اگه این حقایق یک به یک کشف بشن، (دقیقا مثل ماجرای چاپ مقالات سرقت ادبی شده ی جمع کثیری از اساتید و به اصطلاح دانشمند دانشگاه های علوم پزشکی و سایر دانشگاههای داخلی به تعداد ۵۸ مقاله در سال ۲۰۱۶ در مجله ی نیچر و بازپسگیری اونا از طریق بورد ژورنال و غیره و غیره) نه تنها تشت رسوایی علمی ملی از بام میفته بلکه فرهنگ "دروغ" محور و "منفعت طلب” و “شارلاتانیزم” اساتید ایرانی خودش رو نشون میده.
برای اینکه منظور بنده ی حقیر رو بهتر متوجه بشید به شما و خوانندگان عزیزتون توصیه میکنم که وارد سایت Google Scholar شده و در قسمت Year سال 2022 رو انتخاب کرده و سپس عبارت Iran Retraction Note رو سرچ کنید تا ببینید که فقط در همین چند ماه گذشته میلادی چه تعداد از مقالات اساتید ایرانی پس گرفته شدند و چه تعداد از اونا با آبروی ایران بازی کردند. وزارتین هم که همچنان در خواب زمستانی تشریف دارند.
من یک استاد دانشگاه هستم
متولد سال ۶۱
از دوران دانشجویی در مقطع ارشد در صنعت کار کرده ام
چند سالی انریکا رفته ام و پروژه ارشد و دکتری ام صنعتی بوده
دارای ثبت اختراع تجاری سازی شده هستم
و الان هم در دانشگاه همه پایان نامه هایی که تعریف میکنم کاربرد صنعتی دارد
اما چه سود
صنعت غرق در فساد است
مدیران دولتی اصلا تمایل و علاقه ای به رفع مشکل توسط متخصصین داخلی ندارند
چون مسافرت خارج لغو میشود
ارتباطات پشت پرده لغو میشود
چه کسی باید روش علمی پخته شده توسط متخصص داخلی را به کار گیرد؟
دانشگاهیان؟
نکته دوم
مقاله و مهارت نهفته در مقاله نویسی به شدت نیاز امروز جامعه ایران است
مقاله یک وسیله است. یک بازی تدارکاتی. بیشتر از انکه محتوای مساله حل شده در ان مهم باشد، روش نوشتن یک متن علمی در کمتر از ۱۰ صفحه و رعایت مهارت کم گویی و گزیده گویی مهم است
شما به گزارش های متعدد در مورد مسایل مختلف کشور نگاه کنید تا ببینید چقدر با بحران "بی سوادی در نوشتن گزارش" مواجهیم
افراط و تفریط مشکل همیشه کشور ماست
اگر مدیران ما بلد بودند از کارشناسانشان نوشتن گزارش در دیسیپلین و فرمت مقاله بخواهند و اگر دچار توهم خود عالم پنداری نبودند و گاهی مقاله میخواندند، برخی از مشکلات کمتر بود
دانشگاهیان تنها قشری هستند که خروجی تلاششان که دانشجوها باشند، در سطح جهانی قابل قبولند.
حال انکه بسیاری از مشکلات کشور ( مثل کیفیت خودرو، الودگی هوا، اقتصاد بیمار، تولید و توزیع و مصرف انرژی، ساختمان های نا ایمن، کشاورزی بی راندمان، بحران آب و ....) تا حد زیادی با بکار بستن دانش و تجربه موجود بشر در کتب چاپ شده و استانداردهای در دسترس، قابل حل هستند.
اصلا جنس مشکلات فقدان دانش و تخصص نیست که به دانشگاهیان نیاز باشد.
مشکل اساسی چنبره مدیران و مسئولین بی سواد و نادان است و فساد گسترده و عدم وجود اراده برای حل مشکلات
و به تبع ان نا امیدی و بی انگیزگی قشر نخبه و مهاجرت
امروز اگر شما بعد از سالها درس خواندن در بهترین دانشگاههای کشور در حدود سن ۳۲ سالگی استاد دانشگاه مثلا شریف شوید، حقوقتان از راننده اسنپ با پراید کمتر است. دریافتی حدود ۱۰ ال ۱۱ میلیون است و اسنپ الان تضمین ۱۳ میدهد.
با این نوع قضاوت در مورد دانشگاهیان، کشور به قهقرا میرود و دانشگاهیان به خارج.
ولی بعید میدونم در ساختار کشور ما برای اجراش سازمان یا نهادی پول خرج کنه.