۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۵۷۷۳۲
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۱ - ۲۱-۰۶-۱۴۰۱
کد ۸۵۷۷۳۲
انتشار: ۱۶:۳۱ - ۲۱-۰۶-۱۴۰۱
واژه‌‌خانۀ عصر ایران

اُلیگارشی چیست؟

اُلیگارشی چیست؟
الیگارشی شکل فاسد آریستوکراسی بود. یعنی "حکومت بد یک گروه کوچک" بود. در حکومت الیگارشیک، حاکمان فاسد جامعه را به سمت فساد و تباهی سوق می‌دهند.

  عصر ایران - الیگارشی (Oligarchey) واژه‌ای است که قدمتش به یونان باستان (آتن) بازمی‌گردد و در فلسفۀ سیاسی افلاطون و ارسطو در توصیف حکمرانی یک گروه کوچک و فاسد به کار رفته است.

   افلاطون و ارسطو در تقسیم‌بندی حکومت‌ها، آن‌ها را به دو نوع خوب و بد تقسیم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند. به طور ساده باید گفت که این دو فیلسوف، حکومت خوب را در خدمت تحقق عدالت و فضیلت می‌دانستند و حکومت بد را هم نافی فضیلت و عدالت.

  حکومت خوب از یک‌سو مبتنی بر فضیلت است، از سوی دیگر فضیلت‌پرور است. حکومت بد هم مبتنی رذیلت است و طبیعتا رذیلت‌پرور.

   مطابق تقسیم‌بندی افلاطون و ارسطو، حکومت‌ها (چه خوب چه بد) ممکن است در اختیار یک فرد، یک گروه و یا عموم مردم باشند. مراد از "گروه" طبیعتا بخش کوچکی از مردم است که با ویژگی خاصی، از سایر مردم متمایز می‌شوند.

   بنابراین وقتی گفته می‌شود الیگارشی یعنی حکم‌رانی یک "گروه کوچک فاسد"، واژۀ "کوچک" در این عبارت حشو است و می‌توان آن را به کار نبرد.

الیگارشی چیست؟

  آریستوکراسی، حکم‌رانی اشراف بود که اگرچه عموم شهروندان نبودند ولی بالاخره فضائلی داشتند از نظر افلاطون و ارسطو. بنابراین آریستوکراسی مصداق "حکومت خوب" بود، اما حکومت خوب یک گروه از مردم نه همۀ مردم.

  الیگارشی اما شکل فاسد آریستوکراسی بود. یعنی "حکومت بد یک گروه کوچک" بود. در حکومت الیگارشیک، حاکمان فاسد جامعه را به سمت فساد و تباهی سوق می‌دهند اما حکومت آریستوکراتیک، اگرچه دموکراتیک نیست، ولی حاکمانش فاسد نیستند و مردم را نیز به فساد نمی‌کشانند.

  در عمل بسیاری از حکومت‌های الیگارشیک، قرار بوده آریستوکراتیک باشند. یعنی یک گروه اجتماعی خاص، مدعی فهم و فضیلت بیشتر نسبت به مردم عادی بوده و به همین دلیل حکم‌رانی را حق انحصاری خودش می‌‌دانسته و قبل از تصاحب قدرت، به مردم وعده می‌داده که حکمرانی ما به سود شماست؛ یعنی زندگی بهتری برای شما رقم می‌زند و فضائل اخلاقی شما را نیز تقویت می‌کند و افزایش می‌دهد.

  اما این گروه کوچکِ مدعیِ حقِ حاکمیت، اگر اساسا فاسد باشد یا فاسد شود، نمی‌تواند "حکم‌رانی خوب" پیشه کند.

   بنابراین داوری دربارۀ اینکه یک حکومت آریستوکراتیک است یا الیگارشیک، تا حد زیادی یک "داوریِ پسینی" است. یعنی باید عملکرد حکومت را دید و سپس دربارۀ آن حکم صادر کرد. اینکه اشراف جامعه در مسند قدرت باشند، لزوما حکومت آن‌ها را آریستوکراتیک نمی‌کند؛ زیرا اگر حکومت اشراف فاسد و ستمگر از آب درآید، طبیعتا آن‌ها به جای آریستوکراسی، الیگارشی برپا کرده‌اند.

  در جهان قدیم، سواد و آموزش عمدتا نصیب اعضای خانواده‌ها و طبقات اشرافی می‌شد. بنابراین این افراد سواد بیشتری نسبت به مردم عادی داشتند و چون رفاه بیشتری هم داشتند و از دوران کودکی با جدیت و تحت تعلیم و تربیت قرار می‌گرفتند، سطح اخلاقی بالاتری هم نسبت به عامۀ مردم داشتند. یا دست کم خودشان چنین می‌اندیشیدند.

   بنابراین وقتی گروهی از اشراف جامعه حکومت تاسیس می‌کرد، انتظار می‌رفت که حکم‌رانی‌شان در مجموع عادلانه و اخلاقی باشد. اما اگر این طور نمی‌شد، حکومت اشرافی، الیگارشیک می‌شد.

به غیر از اشراف، روحانیان هم چه در جهان قدیم و چه حتی در سده‌های اخیر در اروپا، از موقعیت ممتازی برخوردار بودند. یعنی تعلیم و تربیت جدی‌تری نسبت به عامۀ مردم نصیب‌شان می‌شد و در مجموع "اشرافیت فکری" را در کنار سایر اشرافیت‌ها (نظامی و تجاری و مالی) تشکیل می‌دادند.

  هر یک از این گروه‌های اشرافی، اگر در جایی حکومت تاسیس می‌کرد، اگر حکومتش فاسد از آب درمی‌آمد، عملا یک الیگارشی تاسیس کرده بود. البته این وضع معمولا طی روند و تدریجا شکل می‌گرفت.

   یعنی به مرور زمان، یک حکومت آریستوکراتیک (اشرافی) یا یک حکومت تئوکراتیک (مثل حکومت روحانیان مسیحی در عصر استیلای کلیسا) گرفتار فساد می‌شد و ماهیتا بدل می‌شد به "حکومت یک گروه کوچک فاسد"؛ گروه کوچکی که به دلیل سواد یا رفاه یا احساس حقانیت، حکمرانی را حق خودش می‌دانست نه حق عموم مردم (یا نمایندگان مردم).

الیگارشی چیست؟

   احساس برتری اشرافیت و پاپ‌ها نسبت به عامۀ مردم و در نتیجه نقدناپذیری آن‌ها، دلیل اصلی استحالۀ حکومت‌های آریستوکراتیک و تئوکراتیک به حکومت‌های الیگارشیک بود.

   هر چند که برخی از فیلسوفان و عالمان سیاست معتقدند حکومت‌های آریستوکراتیک و تئوکراتیک جهان قدیم و قرون وسطی را باید ذاتا الیگارشیک دانست؛ چراکه حاکمان این حکومت‌ها تنها لفظا مدعی تحقق عدالت و فضیلت بودند ولی عملا فقط در خدمت منافع گروهی اندک‌شمار (یعنی اشراف جامعه و یا پاپ‌ها و اسقف‌ها) بودند و منافع و خیر عمومی برایشان اهمیتی نداشت.   

ارسال به دوستان
وبگردی