سياست روز
روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان «انتظار از اصولگرايي در مجلس» به قلم حميد تهراني آورده است: اقتصاد و اقتصاد اجتماعي نقش بسيار مهمي در اداره حكومتها دارد. اينكه در آموزههاي ديني شيعه معاد به معاش نسبت داده شده و بر اهميت تامين معاش از طرق حلال و مشروع تاكيد شده نشان ميدهد كه حتي دين اسلام به موضوع اقتصاد اجتماعي و برابري توازن اقتصادي در ميان شهروندان اهميت داده است. اين موضوع در ديدگاههاي مدرن نيز مورد عنايت قرار گرفته و توسعه يافتگي كشورها به توسعه رفاه اجتماعي نسبت داده ميشود.
شهروندان ايراني بيش از آن چه كه به عوامل و به وجود آورندگان نابساماني هاي اقتصادي توجه كنند به رفع آن اهميت ميدهند.از نظر ايرانيان مواجهه با عوامل فساد ، معرفي ايشان به مردم و محاكمه آنها در مراجع قضايي كارهاي ذاتي حكومت است و ربط چنداني به احاد مردم ندارد. در حقيقت ايرانيان ميگويند كه به جز مراقبت از رفتارهاي خود و اطرافيان چه وظايفي بر عهده مردم گذاشته شده است ؟
از ديد شهروندان مهار فساد از راس دستگاه ها آغاز ميشود و بدنه از رأس تبعيت ميكند. اين سخن البته به اين معني نيست كه راس دستگاههايي اجرايي آلوده به فساد است بلكه اگر مديريت در سه قوه رفتار مناسبي داشته باشد، عناصر سود جو كه براي كسب سود نامشروع دندان تيز كردهاند به هر حال در نقطهاي با راس دستگاهها تلاقي و تزاحم پيدا ميكند و به همين دليل متوقف مي شود.
درست بر همين پايه، اكنون به روشني انتظار از مجلس اصولگرا و اصولگرايان در مجلس هشتم آن است كه اصلاح ساختار مديريتي كشور كمك به بهبود آن را در اولويت وظايف خويش قرار ميدهند. اين انتظار البته جزء وظايف ذاتي و انكارناپذير مجلس و نمايندگان آن هست و از اين رو اگر شهروندان چنين انتظاري از نمايندگانشان دارند، انتظار بيجا و گزافي نيست.
در حقيقت مردم از نمايندگان مي خواهند تا به عنوان چشمشان در هيات حاكمه، نارساييها را خوب ببينند، درك كنند و براي رفع آن تلاش كنند. اين وظيفه البته بر عهده تمامي نمايندگان اعم از اصولگرا و اصلاح طلب و يا مستقل هست. چه اگر كسي خود را شهروند ايراني بداند در وهله نخست ميبايد صعود ايران در رتبه هاي توسعه يافتگي و پيشرفت را آرزو كند.
اعتماد ملي
روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان"آرامش بدون حضور ديگران" آورده است:
سفر رئيس هيات وزرا و وليعهد عمان به جمهوري اسلامي، نشانگر علاقه كشورهاي همسايه براي گسترش و تعميق روابط سياسي بينالطرفين است. عمان كشور مهم و تاثيرگذاري در منطقه خليج فارس است. اين كشور در كنار جمهوري اسلامي ايران دوسوي درياي عمان را دربرگرفتهاند و از تاريخ مشترك و منافع بلندمدتي برخوردارند.
در حالي كه قدرتهاي بزرگ از جمله آمريكا با فتنهانگيزي و فرافكني مشكلات خود به دنبال ايجاد تنش در ميان كشورهاي مسلمان و برادر منطقهاند، اقداماتي از اين دست نشانگر هوشياري دولتها براي حفاظت از منافع خود است. ايران و كشورهاي عربي منافع مشترك فراواني دارند. اولويتهاي اصلي در ميان اين كشورها، تضمين امنيت، ثبات و گسترش مناسبات تجاري و اقتصادي است. در كنار اولويتهاي اقتصادي، در حوزه فعاليتهاي فرهنگي و اجتماعي نيز ميتوان مدلي از مناسبات گرم و دوستانه را طراحي كرد. ايران و دولتهاي عربي از جمله عمان ميتوانند در خصوص موضوعهايي چون قاچاق مواد مخدر، قاچاق كالاهاي بازرگاني، طرحهاي نفت و گاز مشترك، سرمايهگذاريهاي دو و چندجانبه و از همه مهمتر پيمان مشترك دفاعي و امنيتي روابط خود را سامان و گسترش دهند.موضوع ديگر مخالفت اين كشورها با مداخله قدرتهاي خارجي در امور داخلي كشورهاي منطقه است. دخالت اشغالگران آمريكايي در عراق و بيثباتيهاي حاصله از اين اقدام، به كشورهاي همسايه آموخته بهتر آن است كه مشكلات و نابسامانيهاي خود را رأسا مرتفع نمايند. مدل عراق نشان داد كه چگونه كشوري ميتواند به رسم آزادي و دموكراسي حتي از بديهيترين اولويتهاي اقتصادي و امنيتي نيز محروم شود. در كنار عوامل يادشده، وجود رژيم صهيونيستي ميتواند عامل همكاريهاي عميقتر برادران و خواهران مسلمان باشد. اين رژيم منافع خود را در ترويج فتنهگري، آشوب و اختلاف بين مسلمانان و دولتهاي منطقه ميبيند. در اين ترديدي نيست كه ملتهاي مسلمان منطقه در انجام اقدامات تنبيهي عليه اسرائيل و حمايت از مردم مظلوم فلسطين همراه هستند اما دولتهاي اسلامي نيز بايد به اين احساس مشترك پاسخ دهند. اسرائيل آنقدر در ميان مسلمانان منفور است كه اين، خود عاملي براي وحدت و نزديكي كشورهاي منطقه ميشود. دولتها و ملتهاي عربي خليج فارس، اينك به خوبي ميدانند ايران نهتنها تهديدي براي آنها محسوب نميشود، بلكه وجود قدرت بزرگي چون ايران اسلامي ميتواند يك نكته اتكا و نيرويي اميدبخش باشد. نظرسنجيهاي معتبر اخير در كشورهاي عربي روشن ساخته كه بيشتر مسلمانان عرب نسبت به برنامههاي هستهاي ايران نگاه مثبتي داشته، اقدامات آمريكا و دولتهاي غربي را بيشتر ناشي از مزاحمتهاي سياسي ميدانند. خليج هميشه فارس و درياي عمان در كنار ميراث اسلامي و تاريخ مشترك، از عواملي مثبت براي زندگي بهتر و آيندهاي درخشانتر براي مردم منطقه خواهد بود.
آفتاب يزد
از نخستين روزهاي آغاز به كار دولت نهم، بسياري از كارشناسان، صاحب نظران و نمايندگان مجلس – بدون توجه به خط بنديهاي مرسوم سياسي– نگراني خود را از مكانيزم تصميم سازي در اين دولت ابراز داشتند.
دكتر احمدي نژاد در سخنراني اخير خود اعلا م كرده است كه در مبارزه با مفسدان، از هيچكس باك ندارد. دوست و دشمن نيز به بي باكي و پرتلا ش بودن وي اعتراف دارند. او ميتواند اين بي باكي را در بر هم زدن رويه مورد عمل خود و برخي مشاوران در سه سال اخير نشان دهد. اگر او به اين <يافته> توجه كند پركاري او كمك خواهد كرد كه در مدتي كوتاهتر از زمان مورد انتظار، برخي پيامدهاي منفي ناشي از مكانيزم تصميم سازيهاي اوليه در دولت نهم جبران و در سال نوآوري، زمينه پيشرفت در عرصههاي گوناگون فراهم شود؛ اگرچه شايد اين <بي باكي> و <نوآوري > در دوره مسئوليت دولت احمدي نژاد به نتيجه كامل نرسد!
جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "روزهاي حساس عراق" آورده است:
سفر ناگهاني وزير امورخارجه آمريكا به عراق و ادامه آن در منطقه كه روز يكشنبه آغاز شد و هنوز ادامه دارد بي ترديد به اوضاع امنيتي اين كشور و اهدافي كه دولت آمريكا در اين زمينه دارد مربوط مي شود.
كاندوليزا رايس وزير خارجه آمريكا درباره سفر ناگهاني روز يكشنبه خود به بغداد گفته است : براي تقويت امنيت عراق و تمايل رهبران شيعه به دفاع از منافع ملي اقدام به اين سفر كرده است . راديو بين المللي فرانسه گفت رايس هفته گذشته و در آستانه سفر به عراق با وارد آوردن فشار بر سران كشورهاي عربي از آنها خواست ديپلمات هاي خود را به بغداد اعزام كرده و روند اجراي تعهدات خود در مورد پرداخت كمك هاي مالي به عراق را سرعت بخشند. وي همچنين از دولت هاي عربي خواست روابط سياسي اقتصادي اجتماعي و فرهنگي خود با دولت بغداد را گسترش دهند.
اين اقدامات وزيرخارجه آمريكا فقط 10 روز بعد از افشاي توافق آمريكا با دولت مالكي براي ادامه حضور نامحدود در اين كشور كه به « پيمان امنيتي محرمانه واشنگتن ـ بغداد » معروف شده است صورت مي گيرد . روزنامه انگليسي گاردين روز 20 فروردين گذشته از وجود اسناد محرمانه توافق ميان دولت بغداد و نظاميان آمريكائي مستقر در اين كشور خبر داد كه به موجب آن نظاميان اشغالگر آمريكائي بدون محدوديت زماني مي توانند تا هر وقت كه لازم بدانند در عراق بمانند. اين پيمان كه عنوان « محرمانه » و « حساس » براي آن بكار رفته در 19 اسفند ماه گذشته صورت گرفت و به منزله جايگزين مجوزي است كه سازمان ملل هر ساله براي حضور نظاميان آمريكا در عراق صادر مي كند.
روشن است كه مجوز سازمان ملل براي اشغالگران آمريكائي فقط نوعي صورت سازي بود و تاكنون نيز آنها خارج از چارچوب مفاد آن مجوز عمل مي كردند و خود را از چنين مجوزي بي نياز ميديدند. به همين جهت اكنون در توافق نامه اي كه دولت مالكي و آمريكا بر سر آن توافق كرده اند آمريكائي ها اين حق را براي خود در نظر گرفته اند كه هركس را كه به بهانه دلايل امنيتي لازم ميدانند بازداشت كنند و تا هر زمان كه خود لازم ميدانند در بازداشت نگهدارند. اين توافق نامه قرار است حداكثر تا پايان تيرماه امسال امضا و اجرائي شود و بدين ترتيب اشغالگران آمريكائي ديگر حتي به صورت ظاهري هم نيازي به دريافت مجوز سازمان ملل براي ماندن در عراق ـ كه هر ساله در پايان سال ميلادي صادر مي شد ـ نخواهند داشت .
تقويت بنيان اين توافق و امضا و اجرائي كردن آن مي تواند هدف اصلي سفر ناگهاني رايس به عراق باشد بويژه آنكه در شرايط كنوني دولت مالكي خود را بشدت درگير جنگ با شبه نظاميان ارتش المهدي كرده و اوضاع امنيتي عراق همچنان نگران كننده است . آنچه وزير امور خارجه آمريكا در آستانه سفر به بغداد از سران كشورهاي عربي خواست فشاري كه بر آنها براي گسترش دادن روابط اقتصادي سياسي و فرهنگي خود با عراق وارد آورد و آنچه در ادامه سفر خود طي ديروز و امروز در منطقه عربي خاورميانه دنبال مي كند نيز به همين موضوع مربوط مي شود.
در اين ميان اين مردم عراق هستند كه قرباني توطئه هاي پياپي آمريكا از يكطرف و ندانم كاري نخست وزير عراق نوري مالكي از طرف ديگر مي شوند. اگر قرار باشد فقط خطاهاي همين يكي دو ماه اخير نخست وزير عراق احصا شود پرونده اي پديد مي آورد كه وجود چنين پرونده اي براي اثبات بي درايتي يك رئيس دولت كافي است . مهمترين محورهاي اين خطاها از اينقرارند :
1 ـ توافق بر سر پيمان باصطلاح امنيتي با آمريكا .
2 ـ درگير شدن با جيش المهدي كه در واقع جنگ شيعه با شيعه است و به تضعيف خود دولت و بنيان شيعه كه اكثريت مردم عراق را تشكيل ميدهد منجر خواهد شد.
كيهان
روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان" آزمون مجدد "به قلم حميد اميدي آورده است:
1-اين روزها به مرحله دوم انتخابات هشتمين دوره مجلس شوراي اسلامي نزديك مي شويم. رقابت نيز براي تصاحب 81 كرسي باقيمانده از سوي گروههاي سياسي آغاز شده است. طبيعت «مرحله دوم» هر انتخابات، طي آنچه در سالهاي اخير تجربه كرده ايم- و در همه دنيا نيز معمول بوده- اين است كه هم تبليغات انتخاباتي از سوي كانديداها نسبت به دور اول، كم رونق تر شده و هم تعداد رأي دهندگان كمتري در قياس با مرحله اول پاي صندوق آرا حاضر مي شوند. با اين وجود، با توجه به تاثيرات سياسي و اجتماعي حضور مردم در صحنه و آثاري كه اين انتخاب براي شكل دهي سرنوشت كشور در مهمترين مركز تصميم گيري نظام به دنبال خواهد داشت، قطعاً مردم آگاه، اهميت اين مرحله از انتخابات را كمتر از مرحله قبل ندانسته و در روزجمعه، حضوري پرشكوه خواهند داشت.
امروز ايران اسلامي مورد هجوم و تهديد دشمن است. دشمنان نظام و آمريكاي جنايتكار تاب ديدن استقلال و پيشرفت كشور عزيزمان را در زمينه فن آوري هسته اي، علوم نوين پزشكي و سلولهاي بنيادي، توليد داروهاي خاص، نانوتكنولوژي، صنايع نظامي و دفاعي و دهها موضوع ديگر كه با تلاش دانشمندان و جوانان غيورمان حاصل شده، ندارند. از اين رو همواره توطئه اي جديد مي چينند، موج چهارم تحريم ها را انديشه مي كنند و هر روز به ناامني در كشورهاي منطقه و همسايه جمهوري اسلامي، دامن مي زنند.
ما براي مقابله با تهديدها و تحريم هاي دشمن نياز به مجلسي مقتدر داريم كه اين اقتدار را از حضور پرشور و با قدرت مردم پاي صندوقهاي راي كسب كرده باشد. شركت هرچه فعال تر مردم در روز انتخابات، عرض اندام قدرتمندانه آنان در مقابل دشمنان، بويژه كينه توزيهاي آمريكاست.
بدون شك بهترين تدبير براي حضور حداكثري مردم پاي صندوقهاي رأي، آن است كه احزاب و گروههاي سياسي به جاي تخريب چهره هاي رقيب، خود را به اثبات رسانند و با تبليغات شايسته، كانديداهاي مدنظرشان را به مردم معرفي كنند.
مردم در دور اول انتخابات با رأي به اصولگرايان ثابت كردند كه هنوز به گفتمان خدمت صادقانه برپايه ارزشهاي اسلام و انقلاب، اعتقاد دارند. راه يافتن بيش از 70 درصد از كانديداهاي مورد حمايت اصولگرايان به مجلس هشتم و حضور قابل توجه آنان در بين كانديداهاي مرحله دوم، نشانه آن است كه مردم با وجود مشكلات موجود با درك درست خود از اقدامات اصولگرايان، همچنان به اين جريان گرايش دارند.
اگرچه حدود دو سوم نمايندگان مجلس هفتم، كه مجلسي اصولگرا بود، به مجلس هشتم راه نيافتند، اما تركيب نهايي اين مجلس نيز تركيبي اصولگراست كه انتظار مي رود طبق شعارها و برنامه هاي ارائه شده از سوي آنان، درصدد حل مشكلات مردم از راهكارهاي قانوني و اثرگذار برآيند. بدون ترديد كاهش نرخ تورم و بيكاري، ايجاد اشتغال براي جوانان، حل مشكل مسكن، محروميت زدايي و بسط عدالت اجتماعي و فراگير بايستي از مهمترين اولويت هاي كاري مجلس هشتم به شمار آيد.
2-بعد از اعلام نتايج آراء دور اول انتخابات و پيروزي اصولگرايان، مهمترين اتفاقي كه در جبهه اصلاحات افتاد اين بود كه اصلاح طلبان لوگوي خود را اصلاح! و نام خاتمي را از آن حذف كردند.
حتماً بايستي خاطرتان باشد، آن طيف از اصلاح طلبان كه بعد از جنجال رد صلاحيت ها بر طبل تحريم انتخابات مي كوفتند، در نهايت با شعار حفظ ائتلاف در جبهه اصلاح طلبي و ادعاي حفظ حرمت نام آقاي خاتمي، پاي در ميدان رقابت گذاشتند و با اين شل كن سفت كن ها سعي داشتند تا نظر رأ ي دهندگان را به سوي خود جلب و آراء ايشان را به سمت كانديداهاي مورد نظرشان متمايل كنند. از سويي مي خواستند پاي گروهي را كه دل در گرو انقلاب و نظام نداشتند و بدشان نمي آمد بارديگر جرگه كساني كه دشمن به صراحت به طرفداري و هواخواهي از آنان درآمده، وارد عرصه قدرت شوند، نيز به انتخابات باز كنند.
حذف نام آقاي خاتمي، انتخاب يك تاكتيك جديد نيست، بلكه پذيرش يك شكست و آخرين تلاش براي رهايي از آن است. هرچند آنان ادعا مي كنند كه ايشان به خاطر اعتراض به وضعيت انتخابات در كشور! پيشنهاد كرده اند تا نامشان از لوگوي اصلاح طلبان حذف شود، اما واقعيت آن است كه به خاطر شكست اين جبهه در دور اول انتخابات و آراء ضعيفي كه كانديداهاي مورد حمايتشان كسب كرده اند و حفظ تتمه آبروي باقي مانده، دست به اين كار زده اند تا حرمت نام آقاي خاتمي براي روزهايي كه شايد دوباره به كارشان آيد، محفوظ بماند.
بهرتقدير نام آقاي خاتمي در مرحله دوم حذف شد، اما به نظر شما تكليف آن بخش از اصلاح طلبان كه در دور اول به عشق نام ايشان دست از تحريم برداشتند، وارد عرصه انتخابات شدند و مردم را نيز براي حضور و رأي به كانديداهايشان تشويق كردند، براي دور دوم چيست؟!
واقعيت آن است كه جبهه اصلاح طلبي دچار تزلزل و سرگيجه شده است. رويكرد قاطع و اعتماد مردم به اصولگرايان در مرحله اول انتخابات، ضربه بدي به گيجگاه اصلاح طلبان وارد كرده است. مواضعي كه طي روزهاي اخير از سوي اين جبهه گرفته مي شود به خوبي حكايت از اين موضوع دارد. بد نيست بعضي از اين مواضع را با هم مرور كنيم؛
رئيس دوره اي شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات، اولويت كاري سال جديد را پرداختن به -بخوانيد تسويه حساب با- گروههاي دوم خردادي مي داند كه در آستانه انتخابات عليه آنان مصاحبه كرده اند.
ستاد ائتلاف اصلاح طلبان هم نام آن چند نفري را كه مصاحبه هاي تند و تيزي با صداوسيما و برنامه بيست و سي عليه اصلاح طلبان كرده اند، حذف كرده است.
جالب تر آنكه آمار را مخدوش ارائه مي دهند. آنان حضور 60درصدي مردم در انتخابات و رويكرد 70درصدي آنها به اصولگرايان را ناديده مي گيرند و آن بخش از شركت كنندگاني كه به كانديداهاي اصلاح طلب راي داده اند را با آن 40درصدي كه اصلا در راي گيري شركت نكرده اند، جمع زده! و به نفع خود مصادره مي كنند.
به نظر مي رسد مردم در جريان چند انتخابات اخير، تكليف خود را با اصلاح طلبان روشن كرده اند. حالا وقت آن رسيده كه اين گروه تكليفشان را با خودشان مشخص كنند. در نظام مقدس جمهوري اسلامي نمي توان در جبهه و خط دشمن ايستاد و مورد حمايت بي پرده آنان قرار گرفت و در صحنه هايي چون انتخابات، در گردونه رقابت با سايرين نيز قرار گرفت و انتظار اقبال مردمي هم داشت.
3-آنچه باعث پيروزي اصولگرايان در مرحله اول انتخابات شد، علاوه بر رويكرد و علاقه مردم انقلابي به اصول و آرمانهاي انقلاب اسلامي و حضرت امام راحل (ره)، ارائه يك برنامه جامع براي حل مشكلات مردم از سوي اصولگرايان بود. مهمترين عاملي كه مي تواند نظام مردم سالار ما را كه متكي بر آراي مردم و حضور آنان در صحنه مي باشد، دچار چالش كند، نارضايتي مردم است.
مهمترين اولويت كاري مجلس اصولگراي هشتم بايستي مبارزه با غول گراني و بيكاري و حل مشكل مسكن مردم باشد. مردم دوست دارند شيريني عدالت در معيشت خود را در آينده اي نه چندان دور، بچشند.
اين انقلاب مرهون مجاهدتهاي امام راحل (ره) و خون هزاران شهيد بوده و بهاي آن سنگين است. به همين دليل هر ايراني وظيفه خود مي داند كه در اين برهه از زمان با راي خود باعث اقتدار نظام شود. جمعه، روز آزموني مجدد براي مردم ايران است. تا با حضوري پرشور و باشكوه، افراد صالح و شايسته را انتخاب و راه را براي توسعه و عمران بيشتر كشور هموار كنيم.
حزب الله
روزنامه حزب الله در سرمقاله امروز خود با عنوان "بازي تكراري كاخ سفيد" آورده است:
شايد بتوان مبدأ درگيري هاي اخير عراق را اظهارنظرهاي تند نوري المالكي نخست وزير اين كشور در خصوص جيش المهدي دانست. نقطه اوج اين اظهارنظرها آنجا بود كه نخست وزير عراق، شديدترين تهديدات را متوجه شبه نظاميان جريان صدر كرد و آنها را خطرناك تر از القاعده توصيف كرد. پس از اين اظهارنظرها حمله نيروهاي دولتي عراق، تحت نظر شخص مالكي، به اعضاي جيش المهدي در بصره آغاز شد.
هر چند كه اين حملات به موفقيتي براي نيروهاي تحت امر مالكي منجر نشد اما وي چند هدف را از اين حملات دنبالميكرد. هدف اول مالكي، مقابله با جريان صدر بود كه در مقطعي با خروج وزرايش از كابينه موقعيت مالكي را به شدت متزلزل كرد. از سوي ديگر، مالكي تلاش داشت با پيروزي بر سپاه مهدي براي خود اقتداري دست و پا كند و خود را به عنوان نخست وزيري مقتدر به مردم عراق معرفي نمايد. همچنين مقابله مالكي با جيش المهديميتوانست خرسندي ايالات متحده كه در تقابل شديد با جريان صدر است را به دنبال داشته باشد؛ لذا با در نظر گرفتن اين اهداف مالكي تصميم به مقابله با نيروهاي جيش المهدي گرفت كه منجر به درگيري هاي شديد در بصره و شهرك صدر شد. اساس اختلاف جريان صدر با دولت مالكي به مدتها قبل بازميگردد. جريان صدر بر خلاف دولت، خواهان تعيين جدول زمانبندي براي خروج اشغالگران از عراق است و پس از آنكه دولت را نسبت به اين موضوع بي اعتنا ديد، وزراي خود را از كابنيه مالكي بيرون كشيد.
اما با تشديد حملات دولت عراق و اشغالگران عليه جيش المهدي، مقتدي صدر طي بيانيهاي اعلام كرد كه در صورت استمرار اين حملات جنگي باز و گسترده را در عراق آغاز خواهد كرد. متوقف كردن عمليات نظامى عليه شهرك صدر، توقف بازداشتها و دستگيرىها و جستجوها و رفع موانع سيمانى در شهرك و پايان بخشيدن به محاصره نظامى شهرك از جمله خواسته هاي جريان صدر از دولت عراق است كه مالكي تاكنون به اين خواستهها توجهي نكرده است.
به نظرميرسد كه يكي از دلايل عمده سفر غير منتظره رايس به عراق هم تهديدات مقتدي صدر بوده باشد. رايس با سفر به عراق به نوعي به نوري المالكي براي مقابله با جيش المهدي چراغ سبز نشان داده است. از سوي ديگر وي بر آن است كه ميان قوميت هاي حاضر در عراق فاصله بياندازد لذا برخي از آنها را عليه يكديگر تهييجميكند. به همين منظور وي تلاش دارد تا حمايت سنىها و كردها را از دولت شيعه عراق به دست آورد و آنها را عليه جريان صدر بسيج كند.
از سوي ديگر، رايسميكوشد با ايراد اتهام هاي واهي به جمهوري اسلامي، مسئوليت ناآرامي هاي عراق را به گردن ايران بيندازد و اعراب را عليه جمهوري اسلامي بسيج كند. لذا وي از كشورهاي عربي درخواست كرده است كه به منظور كاهش تأثيرگذاري ايران در عراق، نفوذ خود را در اين كشور افزايش دهند. اولين نتايج فشار رايس بر اعراب زماني نمايان شد كه كويت براي مبادله سفير با عراق اعلام آمادگي كرد. اين در حالي بود كه كشورهاي عربي روابط خود را با دولت شيعي عراق به پايين ترين سطح ممكن رسانده بودند و به هيچ وجه حاضر به مبادله سفير با اين دولت نبودند. جالب آنكه دولت آل سعود هم از طريق رايس به مالكي پيغام داده كه در صورت مقابله دولت با جريان صدر، حاضر است سفير خود را به بغداد اعزام كند.