۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۳۳۱۲
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۹ - ۰۹-۰۷-۱۳۸۷
کد ۵۳۳۱۲
انتشار: ۱۱:۰۹ - ۰۹-۰۷-۱۳۸۷

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.

كيهان


روزنامه كيهان در يادداشت روز امروز خود با عنوان«باخميني(ره) بخوان با خامنه اي بمان»به قلم حسين شريعتمداري آورده است :


امروز خورشيد هم غمزده است، پاي رفتن ندارد و هنوز به غروب نرسيده پا پس مي كشد. انگار مرثيه جدايي بر لب دارد و ساز فراق مي نوازد، نه اين كه فردا نيايد...! فردا باز هم خورشيد از مشرق سر برمي آورد و روز ديگري آغاز مي شود و اين آمد و شد ادامه مي يابد. اما، امروز، روز ديگري است، متفاوت با همه روزها، امروز با غروب آفتاب، ماه ميهماني خدا به پايان مي رسد و آفتاب در مغرب زمين از ماه ترين ماه خدا، جدا مي شود. فردا، باز هم روز ديگري از راه مي رسد، غير از روزهاي ماه مبارك رمضان... امروز، جان هاي روزه دار، قرار از كف مي نهند، دل هاي بي قرار، روي به قبله مي نشينند و نه به ميل كه به اجبار با ماه خدا، و همه خوبي ها و زيبايي هاي آن خداحافظي مي كنند،... لب ها با زمزمه امام سجاد(ع) به ترنم مي آيند و سرود خداحافظي مي سرايند... خداحافظ اي ماه خدا، خداحافظ اي ماه مهرباني ها، دعاي سحرها، شب قدرها، خواندن ها و لبيك ها، در سوگ علي(ع) اشك ريختن ها، به شوق حسن(ع) شادي كردن ها، در روز قدس عليه مستكبران خروشيدن ها، نيمه شب ها به استغفار برخاستن ها و... اگر فردا عيدرمضان و اميد به عيدي گرفتن از خداي مهربان نبود، دل هاي بي قرار به قرار نمي آمدند و جان هاي شيفته آرام نمي گرفتند و...


امام راحل ما(ره) در وصف ماه رمضان و عيد آن مي فرمود؛


«من فكر مي كردم اين ضيافتي كه شما مومنين به آن دعوت شده ايد و ضيافت الله است، اين چيست؟ دعوت شديم به ضيافت الله و ضيافت الله در عالم ماده عبارت از اين است كه ما را پرهيز بدهد از تمام شهوات دنيوي، اين مرتبه مادي ضيافت الله است كه همه كساني كه دعوت شده اند به اين ضيافت، بدانند كه ضيافت خدا در اين نشئه، چشم پوشي از شهوات است و ترك آن چيزي كه قلب انسان يعني روح طبيعي انسان به آن مايل است، آن را بايد ترك كند. اين ضيافت خداست و ا ين ضيافت سايه ضيافت هايي است كه در طول عالم وجود تحقق دارد. منتها در عالم ماده به اين صورت است كه ترك شهوات طبيعي است، شهوات جسماني است و در عالم مثال، ترك شهوات خيالي است و در عالم بعد از مثال، ترك شهوات عقلاني است» صحيفه امام(ره) ج20ص266


ما-منظور نگارنده و امثال نگارنده- از مراتب و مراحل والا و بالايي كه حضرت امام(ره) درباره ماه ميهماني خدا و ترك شهوات عالم مثال و بعد از مثال مي فرمايند بي خبريم و مصداق «دست ما كوتاه و خرما بر نخيل»... ولي دراين وجيزه، اشاره به نكته اي ملموس و محسوس در حد و اندازه خويش خالي از لطف نيست. نكته اي شنيدني براي ما «كوتاه آستينان» كه فرصت «درازدستي»نداريم.


حضرت امام(ره) در جاي ديگري و باز هم به مناسبت عيدسعيد فطر مي فرمايند؛


«اين ماه رمضان با آن همه بركاتي كه دارد، ما نمي توانيم از عهده شكر يكي از آنها نيز برآئيم. ولي بايد كوشش كنيم دراين ماه مبارك رمضان كه بر ما گذشت، اگر حالي پيدا شد، اين حال را تا ماه رمضان ديگر نگه داريم و اگر حالي پيدا نشد، متاسف باشيم و كوشش كنيم كه پيدا كنيم. اين هياهوها همه رفتني است، تمام شدني است، آنچه كه هست، آني است كه پيش خود ماست، آن باقي است و با ماست.»


و اما آن چيست؟... امام راحلمان(ره) دراين باره با اشاره به معنويت كسب شده در ماه مبارك رمضان مي فرمايند؛


«بايد كوشش كنيم كه اين معنويت را تقويت كنيم و اين نفسانيت را هرچه مي توانيم سركوب كنيم اگر اين حل بشود همه چيز حل است. اختلافات روي همين معناست. هيچ اختلافي در عالم واقع نمي شود الا اينكه مبنايش اين است. شيطان هم روز اول گفت «خلقتني من نار و خلقته من طين- مرا از آتش آفريدي و آدم را از خاك» پس، من از او بهترم، تخلف خدا را كرد... اين ارث شيطاني است» ... صحيفه امام جلد 17 ص531


«معنويت» از دستاوردهاي برجسته ماه مبارك رمضان است و از سوي ديگر به قول امام راحل(ره) و خلف حاضر او، اگر معنويت در جامعه اسلامي و در ميان مسئولان نظام-در هر مرتبه و مقام-حاكم شود، بسياري از اختلافات كه بازهم به فرموده امام(ره) ريشه در هواي نفس دارد، فرصت بروز و ظهور پيدا نمي كند و ماه مبارك رمضان نمونه اي مثال زدني و تجربه اي محسوس از اين واقعيت ملموس است.


ما، روزنامه نگاران كه به اقتضاي حرفه خويش در جريان مسائل سياسي و اجتماعي روز قرار داريم و رخدادهاي اين عرصه ها را رصد مي كنيم، به وضوح مي بينيم كه روند امور سياسي و اجتماعي در ماه مبارك رمضان با ساير ماه ها و روزهاي سال تفاوت چشمگير و غيرقابل انكاري دارد. در اين ماه، گروهها و احزاب و شخصيت هاي سياسي علي رغم تفاوت نظرها و اختلاف سليقه هايي كه دارند و اين اختلافات گاه در ايام ديگر سال-غيررمضان-به درگيري هاي سخت لفظي و قلمي و بعضاً حذفي مي انجامد، در ماه مبارك رمضان فرصت بروز نمي يابد و يا در يك سطح حداقلي بروز پيدا مي كند، در اين ماه، علاوه بر كاهش چشمگير جرايم اجتماعي كه كاملاً محسوس است، شخصيت ها و گروهها و احزاب سياسي نيز به يكديگر نزديك مي شوند و از پرخاشگري هاي متداول به شدت پرهيز مي كنند.


امام راحل ما (ره) مي فرمود«اگر تمامي انبياء الهي در يك كشور حضور داشته باشند هرگز با يكديگر اختلاف پيدا نمي كنند، چرا كه از خواهش هاي نفساني دورند» ( نقل به مضمون)


مردان و زنان خدايي، همه چيز را براي خدا و سعادت مردم مي خواهند آنها نه در سر سوداي سود دارند و نه در دل غم بود و نبود و چنين است كه كارهاي خوب و مفيد ديگران را حتي اگر رقيب سياسي آنها باشد به ديده تحسين مي نگرند و اشتباهات و خطاها را نه با هدف مچ گيري و تضعيف رقيب، بلكه به قصد تصحيح امور و از دريچه خيرخواهي، به نقد مي كشند. به اين كلام از زبان مبارك حضرت امام(ره) توجه كنيد؛ اين سخن نيز در عيد سعيد فطر آمده است؛


« ما هرچه مي خواهيم، براي خودمان مي خواهيم. ما عدل را ]هم[ براي عدلش دوست نداريم، اگر اين عدل براي ما جاري بشود و خلاف ما باشد، دشمن آن عدل هستيم. اگر يك ظلمي به نفع ما باشد، دوست آن ظلم هستيم. همه اينها ريشه اش در خود انسان است، اگر اين ريشه كنده بشود و لااقل تضعيف بشود، كارها حل مي شود، همه با هم دوست مي شوند، ايراد به هم نمي گيرند، كمك هم مي كنند. اگر يك كسي قيام به يك امري كرد، ديگران زير بغلش را مي گيرند، وقتي مي بينند مي خواهد يك كاري بكند. اگر يك ارگاني يك تصميم مثبتي بگيرد، ديگران كه مي بينند اين خوب است مي روند دنبالش...» صحيفه امام(ره) ج17 ص532


و اما، گره گشا چيست و راه كدام است؟... با خميني(ره) خواندن و با خامنه اي ماندن.


به اميد آن كه چنين باشد و چنان باد انشاءالله...


آفتاب يزد


روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله امروز خود با عنوان«صداقتش همه را كشته است!» آورده است :


در چند سال اخير اتفاقات فراواني در كشور روي داده است كه هر يك از آنها به تنهايي مي‌تواند صداقت بعضي از مدعيان اصولگرايي را زير سوال ببرد. اين مدعيان، با گذشت يك دوره كمتر از چهارساله، آنقدر تغيير كرده‌اند كه شايد تصور آن نه تنها براي يك سياستمدار متدين بلكه براي هر فرد با تدبير، مشكل به نظر مي‌رسد. در اين چهار سال، مذاكره با شيطان در قعر جهنم مجاز شمرده شد و مشكلات معيشتي مردم از اولويت درجه اول خارج گرديد. در همين مدت مشخص شد كه نه تنها به خاطر اهانت به مراجع يا بي‌اعتنايي به توصيه‌هاي آنها، نيازي به كفن پوشي نيست بلكه مي‌توان از زبان اصولگرايان به علما توصيه كرد كه فقط در حوزه تخصصي خود دخالت كنند و به آنها يادآوري نمود كه دولت نمي‌تواند بر اساس توصيه‌هاي مراجع تقليد، برنامه‌هاي خود را تغيير دهد. در اين مدت مشخص شد ماهيت صهيونيستي يا ضد صهيونيستي بعضي از شركت‌هاي نفتي، در تحريريه بعضي روزنامه‌هاي مدعي اصولگرايي تعيين مي‌شود!به طوري كه اگر دولت خاتمي بخواهد با اين شركت‌ها قرارداد ببندد نيمه پنهان صهيونيستي اين شركت‌ها افشا مي‌شود و اگر همين شركت‌ها در زمان دولت فعلي، فقط به ايران وعده انعقاد قرارداد بدهند نشانه ايستادگي آنها در برابر آمريكايي‌هاي صهيونيست است. در همين چهار سال مشخص شد كه بعضي احكام شرعي نيز مي‌تواند با روش‌هاي اصولگرايانه، تفسير و تأويل شود. به طوري كه نه تنها مانند چند سال قبل، كسي از توسعه بدحجابي احساس نگراني نمي‌كند بلكه مي‌توان در روزنامه مدعي اصولگرايي، حجاب اجباري را با بي‌حجابي اجباري رضاخاني مقايسه كرد. ‌ ‌


آخرين نمونه از آزمون صداقت، مربوط به ذوق زدگي بعضي از مدعيان اصولگرايي نسبت به اظهارات فردي است كه نگارنده نه او را مي‌شناسد و نه از انگيزه‌هاي او اطلاع دارد. اما در سال‌هاي قبل، روزنامه‌هاي ظاهراً اصولگرا، همواره در حال افشاي ماهيت جاسوسي و وابسته او بودند. حتي چندي قبل يكي از همين روزنامه ها، يك جنگ تمام عيار رسانه‌اي را با معاون رئيس جمهور به راه انداخت زيرا به ادعاي اين روزنامه، آقاي معاون رئيس‌جمهور واسطه رفت و آمد اين دلال آمريكايي – با ادعاي همان روزنامه – به ايران شده بود. اما اكنون كه او به تعريف و تمجيد از احمدي‌نژاد مي‌پردازد، سخنان او موجب مباهات اصولگرايان مي‌گردد و به انعكاس گسترده آن مي‌پردازند . اين تغيير اصولگرايانه، شباهت بسياري به ذوق زدگي روزنامه اصولگرا به خاطر تعريف و تمجيدهاي خواننده لس آنجلسي – ليلا فروهر– از رئيس جمهور فعلي دارد كه قطعاً نه افتخاري براي آقاي احمدي نژاد مي‌آفريند و نه در ماهيت آن خواننده لس آنجلسي و اين دلال نيويوركي سابق – به تعبير روزنامه پرمدعا – تغييري ايجاد مي كند. اما براي مردم بسيار آموزنده است تا شاهد افتتاح شعبه ديگري از دكان هاي مدعيان اصولگرايي باشند.


البته كسي نبايد نگران اين تغيير ظاهري در روش و زبان بعضي مدعيان باشد زيرا به نظر مي رسد آنها تغيير ماهيت نداده‌اند بلكه به اقتضاي منافع جناحي، هر روز تابلويي بر سر در بازار خود مي‌آويزند بدون آنكه تغييري در متاع عرضه شده آنها به مردم ايجاد شود.


اما آنچه امروز مي‌تواند موجب نگراني گردد ايجاد انحراف در سياست خارجي كشور و نقش اغواگرانه بعضي عناصر مشكوك در اين زمينه است. در سال‌هاي گذشته اين بحث بارها مطرح شده است كه از تصحيح روابط ايران با آمريكا و افتادن اين روابط در مسير عادلانه، بيش از هر كس صهيونيست‌ها ضرر خواهند كرد. البته نشانه‌هايي نيز وجود دارد كه ثابت مي‌كند عده‌اي از دلالان با نفوذ اقتصادي، مايلند وضعيت فعلي در روابط ايران و آمريكا ادامه پيدا كند تا آنها بتوانند در <شرايط خاكستري اقتصادي> بالاترين سوء استفاده‌ها را انجام دهند. اين دو عامل در كنار رفتارهاي تفرعن آميز و غير مدبرانه ساكنان فعلي كاخ سفيد، تاكنون مانع گفتگوي عادلانه و متوازن بين دو كشور شده است. در اين شرايط، به نظر مي‌رسد بايستي به كساني كه با برخي ادعاهاي اثبات نشده، خود را داراي نفوذ در آمريكا معرفي مي‌كنند و ظاهراً به دنبال كاهش چالش بين دو كشور هستند با ديده ترديد نگاه كرد. كسي كه ادعا مي‌كند <در وزارت خارجه آمريكا به من گفته‌اند احمدي نژاد در ايران 65 درصد محبوبيت دارد> بايستي بلافاصله به او شك كرد. زيرا اگر او آنقدر مورد اعتماد آمريكايي‌ها باشد كه اطلاعات دقيقي در اختيار او بگذارند، قطعا نمي‌تواند به راحتي مورد اعتماد ايران قرارگيرد. اگر هم قرار است هم اين فرد را صادق بدانيم و هم سخن آمريكايي‌ها در خصوص محبوبيت احمدي نژاد را نشانه صداقت آنها بپنداريم، چه دليلي وجود دارد كه مستقيماً با همان آمريكايي‌ها صحبت نكنيم كه صداقت ايشان، همه را كشته‌است؟


امروز زمينه هاي فراواني وجود دارد كه آمريكا را نيازمند ايران كرده است . البته زمينه هاي ديگري هم در سال‌هاي گذشته وجود داشت كه متاسفانه به دليل قليان احساسات ضد آمريكايي بعضي از مدعيان اصولگرايي در ايران، امكان بهره برداري از آنها فراهم نشد اما امروز ظاهراً همه تطهير شده‌اند و روزنامه اصولگرا به تريبوني براي ترويج ديدگاه‌هاي كسي تبديل شده است كه 5 ماه قبل ( اول ارديبهشت ) 87 بر وجود اسناد غير قابل انكار از وابستگي او به سازمان‌هاي اطلاعاتي و امنيتي آمريكا تاكيد مي‌شد. اظهارات اخير همين فرد، نشان مي‌دهد او هنوز با دستگاه‌هاي آمريكايي ارتباط دارد. پس او تغيير نكرده است و اگر تغييري صورت گرفته باشد، اين تغيير ظاهراً در موقعيت آمريكا نزد اصولگرايان است! اگر اينگونه است بهتر است دلالان مشكوك كه به دنبال درآوردن نان از تنور ايران و آمريكا براي خود هستند را كنار بگذاريم . در يك كلام اگر قرار است به صداقت دلالان آمريكايي – بنا بر ادعاهاي مكرر اصولگرايان– اعتماد شود بهتر است اعتماد در حدود متعارف ديپلماتيك را براي گفتگوي بي پرده با آمريكايي ها مورد استفاده قرار دهيم . مخاطب اين سخن، بيش از هر كس شخص دكتر احمدي نژاد است كه در سه سال اخير ثابت كرده است اگر لازم باشد بسياري از سنت‌ها و محافظه كاري هاي دولت هاي سابق را كنار مي گذارد.


كساني هم كه نقل قول‌هاي دلال سابق در انعكاس مواضع وزارت خارجه آمريكا را صادقانه مي‌دانند از او بخواهند آمريكايي‌ها را مورد پرسش قرار دهد كه چگونه مي‌خواستند شخصيت محبوب 65 درصد مردم ايران را ترور كنند!؟

امروز زمينه هاي فراواني وجود دارد كه آمريكا را نيازمند ايران كرده است. البته زمينه هاي ديگري هم در سال‌هاي گذشته وجود داشت كه متاسفانه به دليل غليان احساسات ضد آمريكايي بعضي از مدعيان اصولگرايي در ايران، امكان بهره برداري از آنها فراهم نشد اما امروز ظاهراً همه تطهير شده‌اند‌و روزنامه اصولگرا به تريبوني براي ترويج ديدگاه‌هاي كسي تبديل شده است كه 5 ماه قبل ( اول ارديبهشت ) 87 همين روزنامه بر وجود اسناد غير قابل انكار از وابستگي او به سازمان‌هاي اطلا‌عاتي و امنيتي آمريكا تاكيد مي‌ كرد. اظهارات اخير اين فرد، نشان مي‌دهد او هنوز با دستگاه‌هاي آمريكايي ارتباط دارد. پس او تغيير نكرده است و اگر تغييري صورت گرفته باشد، اين تغيير ظاهراً در موقعيت آمريكا نزد اصولگرايان است! اگر اينگونه است بهتر است دلا‌لا‌ن مشكوك كه به دنبال درآوردن نان از تنور ايران و آمريكا براي خود هستند را كنار بگذاريم . در يك كلا‌م اگر قرار است به صداقت دلا‌لا‌ن آمريكايي - بنا بر ادعاهاي مكرر اصولگرايان- اعتماد شود بهتر است اعتماد در حدود متعارف ديپلماتيك را براي گفتگوي بي پرده با آمريكايي ها مورد استفاده قرار دهيم . مخاطب اين سخن، بيش از هر كس شخص دكتر احمدي نژاد است كه در سه سال اخير ثابت كرده است اگر لا‌زم باشد بسياري از سنت‌ها و محافظه‌كاري هاي دولت هاي سابق را كنار مي گذارد.كساني هم كهنقل قول‌هاي دلا‌ل سابق در انعكاس مواضع وزارت خارجه آمريكا را صادقانه مي‌دانند از او بخواهند آمريكايي‌ها را مورد پرسش قرار دهد كه چگونه مي‌خواستند شخصيت محبوب 65 درصد مردم ايران را ترور كنند!؟

جمهوري اسلامي


روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان«صوفيگري در پوستين عرفان!» آورده است:


بازار عرفان هاي كاذب چندي است كه داغ است . هر سال ماه مبارك رمضان كه فرا مي رسد اصحاب اين بازار زمينه را بيش از هر زمان ديگر فراهم مي بينند و به آن بيشتر دامن مي زنند.


مردم طالب معنويتند و چون بسياري از آنها اطلاعات كافي از معارف ديني ندارند آنچه را كه به نام دين و عرفان و معنويت عرضه مي شود مي پذيرند بدون آنكه بتوانند سره را از ناسره جدا كنند و راهي براي تشخيص عرفان واقعي از عرفان كاذب داشته باشند.


در سالهاي اخير بعضي عناصر بي اطلاع و لابد بي غرض كه دستي در كارهاي رسانه اي دارند با اين هدف كه معنويت مرم را بيشتر كنند دست به دامن مكتب هاي انحرافي همچون صوفيه شده اند و افكار سران اين فرقه را در قالب هاي به ظاهر زيباي عرفاني در مناسبت هاي مختلف بويژه برنامه هاي ماه مبارك رمضان عرضه كرده و مي كنند. متاسفانه اين مطالب حاوي انحرافاتي است كه گاهي شايد حتي خود عرضه كنندگان آنها نيز بر اين انحرافات واقف نباشند و به تصور اينكه اسلام ناب همين است آنها را به مردم عرضه مي كنند درحاليكه عوارض خطرناك اين مطالب از هم اكنون در جامعه مشهود است . دكان هائي كه عده اي تحت عناوين مختلف در سالهاي اخير باز كرده اند و مريدپروري مي كنند و جوان ها را به شكل هاي گوناگون به خود جذب مي نمايند و بعد از مدتي آنها را درحالي كه به عناصري بي اعتقاد تبديل مي شوند در جامعه رها مي كنند از عوارض همين انحرافات است ...


زرق و برق ظاهري بعضي از اين عرفان هاي كاذب آنقدر زياد است كه حتي بسياري از علما و بزرگان را كه دقيقا متوجه خطر اين انحرافات هستند وادار به سكوت مي كند. آنها در جواب اين سئوال كه چرا سكوت مي كنند مي گويند افرادي كه دست اندركار طرح اين مطالب انحرافي در جامعه هستند آنچنان ماهرانه و با بهره گيري از ابزارهاي قدرتمند و پرنفوذ عمل مي كنند و چنان سياهي لشكري براي خود فراهم كرده اند كه ورود ما به ماجرا و مقابله با اين جريان ممكن است موجب بروز عوارضي منفي شود كه شايد به صلاح جامعه نباشد. آنها سپس نتيجه مي گيرند كه با اين جريان انحرافي بايد از طريق كوتاه كردن دست عاملان آن از امكانات عمومي برخورد كرد و با محروم ساختن اين عناصر از ابزارهاي پرنفوذي كه در اختيار دارند راه ارتباط آنها با توده هاي ساده دل و كم اطلاع را بايد مسدود نمود.


براي آنكه نمونه اي از اين انحراف كه البته در قالبي بسيار ظاهرپسند عرضه مي شود را معرفي كرده باشيم اشاره اي اجمالي به مطالبي كه چندسال است در شب هاي قدر از طريق يكي از شبكه هاي تلويزيوني و البته با تبليغات پرطمطراق قبلي و همزمان پخش مي شود را مناسب ميدانيم . شخصي كه اين مطالب را مطرح مي كند در بخشي از اظهارات خود همواره اين نكته را يادآور مي شود كه همه عوالم از قبيل آخرت و برزخ و همه آنچه دين وعده داده است از قبيل بهشت و جهنم در همين عالم موجود هستند لكن شما آنها را نمي بينيد و درك نمي كنيد...


اين مطلب از نظر ظاهر آنقدر عادي به نظر مي رسد كه افراد معمولي نه تنها متوجه انحرافي بودن آن نمي شوند بلكه خود را وامدار كسي كه آنرا بيان مي كند نيز احساس مي كنند و به اين باور هم مي رسند كه گوينده اين سخن آنها را از يك خواب گران بيدار كرده است ! درحاليكه اين مطلب در نقطه مقابل تعاليم قرآن و مكتب اهل بيت عليهم السلام قرار دارد كه همواره دنيا و آخرت را دو عالم جدا از يكديگر معرفي مي كنند كه اولي همانند مزرعه است براي دومي و محصول اعمال دنيا را مردم بسته به اعمال خوب و بدي كه انجام ميدهند در بهشت يا جهنم دريافت مي كنند. عالم برزخ نيز عالم جداگانه ايست كه ويژگي هاي خود را دارد.


مخلوط كردن اين مسائل با يكديگر و چنان مطالب نادرستي را در قالب عرفان آنهم با ظاهري آراسته و حق به جانب از رسانه ملي مطرح كردن عوارض خطرناكي دارد كه با سالها تلاش صدها دانشمند و سخنور و صاحب قلم نيز نمي توان آنرا زايل كرد. رسانه ملي بايد نسبت به اين دقايق بسيار هوشمند عمل كند و اجازه ندهد صوفيگيري در پوستين عرفان با استفاده ابزاري از امكانات نظام جمهوري اسلامي خود را بر افكار عمومي جامعه تحميل نمايد.


خوشبختانه صدا و سيما برنامه هاي مفيد نيز فراوان دارد اما با توجه به اينكه تاثيرگذاري برنامه هاي انحرافي بويژه آنها كه ظاهري عرفاني دارند ولي در باطن انحرافي هستند بيشتر است مسئولان رسانه ملي بايد مواظبت كنند تا رسانه ملي دچار حبط عمل نشود.


هرچند اين ماه رمضان نيز درحال سپري شدن است ولي براي آنكه در ماه رمضان هاي آينده و مناسبت هاي ديگر رسانه ملي از هر شائبه اي بركنار باشد هوشيارتر عمل كردن مسئولان آن يك ضرورت است . آنها بايد از نظرات مشورتي كارشناسان مسلط بر مباحث عرفاني و دين شناسان واقعي بهره مند باشند تا بتوانند رسانه ملي را از شائبه ها حفظ كنند.


قدس


روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان«آمريكا ؛ پايان تاريخ يا تكرار آن؟ » به قلم غلامرضا قلندريان آورده است :


پس از فروپاشي شوروي سابق و پايان حيات نظام دو قطبي در عرصه تحولات بين المللي، هيئت جديدي از نظام كاركردي، نظم نوين جهاني را با تفسير آمريكايي به افكارعمومي و دولتها معرفي كرد.


بدون رقيب ماندن ايالات متحده، برخي از تحليلگران استراتژيك را بر آن داشت كه سقوط شوروي را پيروزي بزرگي براي آمريكا قلمداد كرده و ساختار نظام تك قطبي را به عنوان گزينه تعاملات جهاني، آلترناتيو روابط بين المللي در فقدان شوروي ارزيابي كنند.


تئوريسينها و استراتژيستهاي واشنگتن، پويايي نظام سلطه را در غيبت رقيب قدرتمند غيرممكن دانستند و حيات آمريكا را در گرو رقابتهاي ايدئولوژيك، سياسي، اقتصادي و نظامي ارزيابي نمودند؛ به نحوي كه هانتينگتون در اظهاراتي اعلام نمود: «جنگ سرد به ما هويت داد و اكنون كه در خ? ناشي از اضمحلال شوروي هستيم، بايد قدرتي بسازيم كه جايگزين شوروي سابق شود.» تحقق اين خواسته، با حوادث ساختگي 11 سپتامبر رقم خورد.


با توجه به ديدگاه ميليتاريستي سردمداران كاخ سفيد و مديريت آمرانه بحرانهاي جهاني با تفسير آمريكايي و متأثر از انديشه هاي صاحبان مجتمعهاي صنعتي و نظامي، حضور فعال (مداخله جويي) اين كشور امري اجتناب ناپذير تلقي مي شود.


آمريكا براي تضمين جايگاه مطلوب و برتر خود در عرصه نظام بين الملل به ابزار نظامي متوسل شده است و اين باعث گرديده تا سلطه اقتصادي خود را بتدريج در دهه هاي اخير از دست بدهد. در اين دوران، هرچند سطح هژموني نظامي آمريكا افزايش پيدا كرده است، در ازاي آن نتوانسته هژموني اقتصادي خود را به گونه اي مؤثر بر ساير كشورها تحميل كند. اين امر باعث شد تا به جاي سرمايه گذاري مجدد در حوزه هاي اقتصادي، درآمد ملي آمريكا صرف هزينه هاي دولتي و نظامي گردد.


در يك قرن گذشته، ايالات متحده آمريكا، دست كم 170 مورد مداخله نظامي در كشورهاي مختلف جهان داشته است. جالب تر اين كه پس از فروپاشي اتحاد شوروي، دولتمردان و صاحبنظران آمريكايي از «لحظه امپراتوري» سخن مي گويند كه تنها يك تلقي اغواكننده است. به گفته «جرمي شاپيرو» از مؤسسه بروكلين، حمله ايالات متحده به عراق و اشغال اين كشور، «طرح امپراتوري» را بر باد داد.


جرج بوش قبل از تهاجم 2003 به عراق، با لحني غرورآميز هزينه جنگ عراق را 50 ميليارد دلار برآورد كرد و زمان دستيابي به نتيجه را 6 ماه اعلام نمود. اكنون هزينه مداخله در عراق بالغ بر 700 ميليارد دلار برآورد مي گردد و 5 سال از تهاجم آمريكا مي گذرد، ولي هنوز نه تنها خواسته هاي مقامهاي آمريكايي محقق نشده، بلكه كارشناسان سياسي آمريكا حضور اين كشور را در عراق يادآور شكست ويتنام عنوان نموده اند و ترديد دولتمردان اين كشور در خروج نيروهايشان از عراق را به منزله گرفتار شدن آمريكا در مرداب عراق تلقي مي كنند.


ديپلماسي الهي به زعم جرج دبليو بوش، كه برگرفته از قرائت ثنويت گرا و دوآليستي خير و شر و مبتني بر آن است، در فراز و نشيب تحولات پس از اشغال عراق به ديپلماسي شيطاني تبديل شد. اين جمله «آرتور شلينگر» تاريخدان برجسته آمريكايي، خوي غيرانساني و رفتار نابخردانه جرج دبليو بوش را آشكار مي كند. وي مي گويد: «تهاجم نظامي آمريكا به عراق، روزي به يادماندني در تاريخ بي آبروييهاست.»


گفتني است، ديگر كسي در پي حادثه سياه اقتصادي سپتامبر 2008 ريشه اين اتفاقها را به مؤلفه هاي امنيتي خارج از مرزهاي آمريكا نسبت نخواهد داد، زيرا اين حادثه [اقتصادي] ديگر دستپخت «بن لادن» يا «تروريسم اسلامي» نيست كه بوش عادت كرده است مشكلات را به آن نسبت بدهد؛ بلكه دليل اين بحران، سياستهاي كوركورانه اوست كه بيش از يك تريليون دلار را در جنگهاي عراق و افغانستان به هدر داد و به همين مبلغ نيز نياز دارد تا اين دو جنگ را بتواند ادامه دهد. 700 ميليارد دلاري كه بوش براي نجات اقتصاد كشورش درخواست كرده، درست همان مقداري است كه تاكنون در عراق هزينه شده است.


حقيقت اين است، ايالات متحده آمريكا در راهي گام برمي دارد كه اتحاد جماهير شوروي آن را در آخرين سالهاي عمر خود پيمود و با وجود مشكلات اقتصادي خود، بر ادامه جنگ در افغانستان پافشاري مي كرد. اين امر سبب شد تا در پايان، اتحاد جماهير شوروي با فروپاشي مواجه گردد.


اكنون آثار اضمحلال در حوزه هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي آمريكا نمايان است. اين موضوع سوژه روز بنگاه هاي خبري و محافل آكادميك در اين كشور گرديده و صاحب نظران اقتصادي و سياسي، سقوط ساختارهاي اقتصادي واشنگتن را نويد مي دهند. اين مقدمه، بستر فروپاشي را در حوزه هاي سياسي و فرهنگي تسريع خواهد نمود.


اين واقعيتي انكارناپذير است كه هميشه افول قدرتهاي بزرگ در جهان از زماني آغاز مي شود كه توانمنديهاي خود را براي ساير كشورها دست نيافتني و دور از انتظار مي يابند. بدين سان، «لحظه امپراتوري» به مرور زمان به «درخودماندگي امپراتوري» مبدل و بتدريج متزلزل مي گردد. در واقع، برخلاف نظر فوكوياما مبني بر پايان تاريخ، شاهد تكرار تاريخ هستيم. مصاديق واضح و آشكاري مثل سقوط امپراتوري روم، بريتانيا و ... در اين خصوص قابل تأمل است كه به نظر مي رسد ايالات متحده آمريكا نيز از اين قاعده مستثنا نخواهد بود.


از سوي ديگر، سر برآوردن قدرتهايي مانند روسيه، چين، هند، ژاپن و فرايند ادغام سياسي و اقتصادي اتحاديه اروپا و ديگر كشورها، بيانگر وجود جهان چند قطبي است كه در افقي متفاوت از ايالات متحده مكانيسم تعاملات سياسي و اقتصادي را تدوين مي نمايند و به كاخ سفيد فرصت نمي دهند در عرصه روابط بين المللي جولان بدهد.


بدين ترتيب، سياستهاي ماجراجويانه آمريكا اقتصاد اين كشور را در سراشيبي سقوط قرار داده است و دولتمردان واشنگتن و افكارعمومي با رويگرداني از سياستهاي يكجانبه گرايانه كاخ سفيد، رويكرد منفي خويش را در انتخابات كنگره در گام نخست و در گام بعدي در انتخابات رياست جمهوري آتي نشان خواهند داد تا از اين منظر با مخالفت مدني خويش، بر روند رو به اضمحلال اقتصادي اين كشور صحه گذارند.


امپراتوري آمريكا با همه پيشرفتهاي محيرالعقول سالهاي اخير، بر اساس تحليل و نظر اكثر كارشناسان اقتصادي، با توجه به شرايط موجود جامعه اين كشور، افول پيشرفتهاي گذشته را در آتيه اي نزديك به نظاره خواهد نشست. بدون ترديد، هر تمدني طلوع و غروبي خواهد داشت و ايالات متحده آمريكا پس از قرار گرفتن در اوج پيشرفت، اكنون با شتابي روزافزون، روند سقوط به حضيض ذلت و شمارش معكوس را آغاز كرده است.


صداي عدالت


روزنامه صداي عدالت در سخن روز امروز خود با عنوان«نزاع دولت و رسانه ملي» آورده است :


امروزه رسانه‌ها نيروهاي محرك در روند توسعه هر جامعه هستند كه مي‌توانند زيرساخت‌هاي فكري ـ فرهنگي مناسب را در جوامع رواج دهند؛ زيرساخت‌هايي از قبيل كار گروهي، فرهنگ تفكر، فرهنگ كارآفريني، آينده‌نگري، فرهنگ صادرات، فرهنگ نظم و حسابگري و ... . ‏


بسياري از دانشمندان بر اين باورند كه نيل به توسعه و خلق جوامع مدرن و كارآمد، بدون استفاده از رسانه‌هاي همگاني غير ممكن خواهد بود، چرا كه توسعه فرايندي است جامع و پويا كه با گذر زمان، جهت‌گيري‌ها و راهبرد‌هاي آن دستخوش تحول مي‌شود و بايد دائماً، با تغييرات جامعه و نيازهاي آن هماهنگ شود.‏


برخي جوامع كه به‌صورت آگاهانه از رسانه‌ها سود مي‌جويند، آن را عاملي براي بهبود وضعيت فرهنگي و توسعه جامعه خود قرار مي‌دهند. در برخي ديگر از كشورها كه نا‌آگاهانه از رسانه‌هاي جمعي استفاده مي‌شود، ممكن است كه رسانه‌ها در جامعه، منشا ايجاد يا ترويج اخلاق نامناسب شود ـ اخلاقي از قبيل كار فردي به جاي كار گروهي، واردات به جاي صادرات و ورود نامناسب فرهنگ و هنجار‌هاي بيگانه و ... ـ كه اين عوامل سبب ضعف و عقب‌ماندگي جوامع مي‌شود.‏


در عرصه عمومي، اين رسانه‌ها هستند كه مي‌توانند افكار، عقايد، نگرش و نيازهاي اجتماعي را دسته‌بندي و تنظيم كنند و آنها را به سطوح بالاي جامعه انتقال دهند تا در نهايت، بتوان اين مطالبات را به‌گونه‌اي هماهنگ با زيرساخت‌هاي فكري ـ فرهنگي و توسعه جامعه برطرف كرد. ‏


‏ ‏در واقع، رسانه‌ها ابزار اصلي انتقال اطلاعات و ايده‌ها در جوامع هستند كه مي‌توانند هر روز با خلق ايده و تفكري جديد و ترويج آن به روند توسعه جامعه كمك كنند. در عرصه سياسي هم رسانه‌ها و علي‌الخصوص صداوسيما موظف‌اند كه بينش سياسي جامعه را عمق بخشند تا مردم با درك صحيح و درست مسائل روز جامعه به مرحله قضاوت و انتخاب برسند. اكنون با توجه به نقش و اهميت رسانه‌ها در جوامع امروز، به تحليل رويدادي مي‌پردازيم كه اخيراً، بين دولت و صداوسيما رخ داده است.‏


ماجرا از آنجا آغاز شد كه الهام، سخن‌گوي دولت، در روز يازدهم شهريورماه و در چهارمين روز از هفته دولت، با حضور در خبرگزاري دانشجويان ايران "ايسنا" انتفادات تندي را از صدا و سيما بيان كرد. الهام در بخشي از سخنانش، كه بيشتر درباره رسانه‌ها و نقش صداوسيما بود، گفت: "احساس تكليف در صداوسيما وجود ندارد". وي با طرح اين پرسش كه چه نظارتي بر صداوسيما وجود دارد؟ گفت: "من مي‌گويم هيچ نظارتي بر صداوسيما وجود ندارد. برخي فكر مي كنند كه اين رسانه در اختيار رهبري است، ولي مقام معظم رهبري نيز فقط بر اساس تكليف قانون اساسي رئيس رسانه ملي را نصب مي‌كنند". ‏


‏ ‏وي با بيان اينكه شوراي نظارت بر صداوسيما ناكارآمد است، اظهار داشت: "اكنون يك شوراي نظارت بر صداوسيما وجود دارد كه در حقيقت، اين شورا بي‌حاصل و ناكارآمد است و نظارتي كه دارد، نظارت اطلاعي است و ظرفيت ورود به اين عرصه را ندارد. در حالي كه قانون اساسي رسانه را متعلق به قواي كشور از نظر حوزه اطلاع‌رساني دانسته است، ولي ما مي بينيم كه اين دستگاه پرقدرت فاقد نظارت است و در حقيقت، تنها قدرت بي‌نظارت، رسانه ملي است كه نه مجلس بر آن نظارت دارد و نه پاسخ‌گويي به رهبري دارد".‏
اين انتقادات از صداوسيما را در حالي الهام بيان كرد كه در اين سه‌سالي كه از روي كار آمدن دولت نهم مي‌گذرد، صداوسيما تلاش زيادي را در پوشش گستره فعاليت‌هاي دولت و ارائه آنها از رسانه ملي صرف كرده است. ‏


‏ ‏اطلاع‌رساني سفر به سازمان ملل و حضور در دانشگاه كلمبيا گرفته تا سفرهاي استاني رئيس‌جمهور و حضور او در شهرستان‌هاي مختلف و همچنين بيان دستاوردهاي ريز و درشت دولت در اين سه سال، از جمله مهم‌ترين فعاليت‌هاي صداوسيما در راستاي حمايت از دولت بوده است؛ در عين آنكه رسانه ملي رويكرد انتقادي اندكي در برابر دولت از خود بروز داده است.‏


اما سؤالي كه در اينجا مطرح مي‌شود اين است كه چرا سخن‌گوي دولت چنين انتقادات تندي را از صداوسيما بيان كرده است در حالي كه اين رسانه همواره حامي دولت و بازگو كننده دستاوردهاي آن بوده است؟


در اينجا بد نيست براي پاسخ دادن به اين سؤال به اين نكته اشاره كنيم كه انتقادات الهام از صداوسيما در حالي بيان شد كه صداوسيما در ماه‌هاي اخير، با افزايش گراني و ضعف مديريتي دولت در حوزه‌هاي اقتصادي، در برنامه‌هاي تحليلي خود، كم و بيش، به انتقاد از برخي اقدامات دولت روي آورده است. ‏

‏ ‏از اين رو، در پيش گرفتن اين رويكرد جديد در صدا و سيما موجب شد كه سخن‌گوي دولت چنين انتقاداتي را بيان كند. همچنين بايد اين نكته را هم اضافه كرد كه سابقه چنين رفتاري توسط دولت در مقابل صدا و سيما در گذ‌شته هم وجود داشته است. وقتي كه راديو جوان در سال گذ‌‌‌‌شته، در برنامه‌اي انتقادي به استقبال دولت رفت، رئيس اين راديو تحت فشارهاي دولت و حاميان وي تغيير كرد و اكنون نيز زمزمه‌هايي از تغيير در يكي ديگر از بخش‌هاي راديو بنا بر خواسته دولت به گوش مي‌رسد.‏

بر اين اساس مي‌توان گفت كه تحمل نكردن انتقادات توسط دولت و كاهش صبر و حوصله دولت در مواجهه با منتقدان، مهم‌ترين علت براي بيان چنين اظهاراتي توسط الهام است.‏


دولت به جاي پاسخ‌گويي به نقدها و استقبال از انتقادهاي گروه‌هاي مختلف دست به نقد آنها زده است و دائماً، در موضعي تهاجمي در برابر منتقدان، به جاي پاسخ به سؤالات و مسائل، به نقدهاي كلي و راديكال از آن گروه‌ها مي‌پردازد. ‏


‏ ‏به طور مثال، مي‌توان به واكنش دولت در برابر نقدهاي مطرح شده در باب تورم، مسكن، انحلال سازمان مديريت و بركناري وزرا و استانداران اشاره كرد كه با نوعي بي‌تفاوتي و بي‌توجهي دولت همراه بود. در واقع، دولت سعي مي‌كند به جاي اينكه با واقع‌بيني با مسائل روبرو شود و در مقابل انتقادات سعه صدر از خود نشان دهد، با تخريب چهره منتقدان خود و به‌نوعي، با پاك كردن صورت مسئله خود را از دست انتقادات برهاند.‏


از سوي ديگر، هر قدر كه به انتخابات رياست‌جمهوري سال آينده نزديك مي‌شويم، فعاليت‌هاي دولت بيشتر رنگ و روي انتخاباتي به خود مي‌گيرد. از اين رو، دولت درصدد است كه در يك‌سال باقي‌مانده تا برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري با برشمردن دستاوردهاي خود، توجه افكار عمومي را بيشتر به سوي خود جلب كند و از آنجا كه صداوسيما به‌عنوان رسانه‌اي ملي برد تبليغاتي بالايي دارد، ممانعت از طرح بحث‌هاي انتقادي از اين جبهه و تبديل اين رسانه به يك بلندگوي تبليغاتي، چيزي است كه دولت از گذشته، با شدت و ضعف دنبال كرده و بر شدت اين تحركات در ماه‌هاي اخير افزوده است. ‏


‏ ‏اين در حالي است كه دولت اين نكته را ناديده گرفته است كه صداوسيما دستگاه تبليغاتي يك نهاد نيست و "ملي" بودن آن اقتضا مي‌كند كه از چشم‌اندازي منصفانه، هم دستاوردها و هم ضعف‌ها، هم نگاه دولتمردان و هم نگاه مردم را بازتاب دهد. در اين ميان، معضلاتي مانند گراني و تورم، اموري نيستند كه بر كسي پوشيده باشد و طبيعي است كه رسانه ملي اگر نخواهد به اين ابعاد زندگي واقعي مردم نگاهي واقع‌بينانه داشته باشد و صرفاً، به ستايش از قوت‌ها بپردازد، ديگر كاركرد رسانه‌اي عمومي را نخواهد داشت.‏


در بيان نتايج اتخاذ چنين رويكردي توسط دولت، بايد گفت كه اين سياست در مواجهه با رسانه ملي و ديگر رسانه‌هاي منتقد و بي‌توجهي به انتقادات و راهكارها به بي‌اعتنايي دولت نسبت به مشكلات جامعه تعبير مي‌شود. در اين اوضاع كه دولت خود در اداره جامعه با ضعف‌ها و كاستي‌هايي روبرو است و به انتقادات ديگران هم توجه نمي‌كند، اين امر دور شدن هرچه بيشتر دولت از فضاي عمومي جامعه و مشكلات موجود را موجب مي‌شود. نتيجه چنين بي‌توجهي‌هايي، كاهش اعتماد عمومي به دولت و زير سؤال رفتن توانايي‌هاي دولت در يك‌سال باقي‌مانده به انتخابات رياست‌جمهوري است.‏


از اين رو، توصيه مي‌شود كه دولت با واقع‌بيني و درك درست از مشكلات و مسائل پيش روي جامعه، در پذيرفتن انتقادات سعه صدر از خود نشان دهد و درصدد آن نباشد كه منتقدان خود را تخريب كند.‏

 
ارسال به دوستان
اعطای بازوبند پهلوانی به فرمانده ناوگروه ۸۶ ارتش جمیله علم الهدی : به ایران بیایید و وضعیت زنان را ببینید وزیر دفاع : حمله ایران به اسرائیل یک هشدار محدود بود / به دنبال جنگ نیستیم احمد خاتمی : به زور کسی را به بهشت نمی‌بریم، اما جلوی ناهنجاری خواهیم ایستاد تاکید وزرای دفاع ایران و چین بر گسترش روابط نظامی « لوران کانته » فیلمساز برجسته فرانسوی درگذشت تجمع روحانیون در حمایت از طرح حجاب نیروی انتظامی با لباس جنگی (عکس) محرومیت یک تا ۱۰ سال از تحصیل در انتظار داوطلبان متخلف کنکور 200 روز جنگ اسرائیل در غزه ؛ جهان شکست خورد زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟ درگذشت یک پزشک زن بیمارستان شریعتی/ مرگ یا خودکشی؟ وزارت بهداشت: زیر بار صدور مجوز به سیگارهای الکترونیک نمی‌رویم رئیسی : غربی ها ، آفریقا را برای خودشان می‌خواهند اما ما آفریقا را برای آفریقا می‌خواهیم افشای جزئیات تماس اخیر ترامپ و بن سلمان مردمی که تلویزیون نمی‌بینند و سریال هایی که دیده نمی‌شود!
وبگردی